گویش قائمشهری یا طبری قائمشهری[۱] گویشی[۲] از زبان مازندرانی[۳][۴][۵] که در دو شهرستان قائمشهر و سیمرغ گویش میشود. گویش قائمشهری جز گویشهای مازندرانی شرقی محسوب میشود[۶] و به گویشهای فیروزکوهی، سوادکوهی، جویباری و ساروی نزدیکی بسیاری دارد.[۷]حبیب برجیان گویش قائمشهری، ساروی و بهشهری را جز گویشهای شرقی مازندرانی میداند و شناسههای فعلی آن را با گویشهای مرکزی همچون آملی و بابلی متفاوت میداند.[۸] گویش شاهی یا قائمشهری یکی از گویشهای زبان مازندرانی میباشد.[۹]
دستور زبان
ضمیر
در مازندرانی ضمیر سه حالت دارد:[۱۰] فاعلی، مفعولی و ملکی.[۱۱]
ضمیر
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
فاعلی، قائمشهر
men
te
ve
emâ
šemâ
vešun
مفعولی، قائمشهر
mere
tere
vere
emâre
šemâre
vešunre
ملکی، قائمشهر
me
te
vene
ame
šeme
vešune
شناسه
در گویش قائمشهری دو نوع شناسه رواج دارد. که در این بین شناسه نوع اول بیشتر از شناسه نوع دوم در قائمشهر رواج دارد.[۱۲]
شناسه نوع اول
در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش قائمشهری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۱۳] (نمونه زیر بر اساس گویش قائمشهر تنظیم شدهاست)[۱۴]
در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش قائمشهر سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۱۵] (نمونه زیر بر اساس گویش قائمشهر تنظیم شدهاست)[۱۶]
. گذشته:
بن ماضی ساده: -bait = گرفت
بن ماضی استمراری: -git = میگرفت
گذشته
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
شناسه
eme
i
e
emi
eni
ene
شناسه (پس از واکه)
me
i
e
mi
ni
ne
۲. حال ساده:
بن مضارع اخباری: -gir = میگیرد
حال ساده
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
شناسه
embe
eni
ene
embi
enni
enne
شناسه (پس از واکه)
mbe
ni
ne
mbi
nni
nne
۳. حال التزامی:
بن مضارع التزامی: -bair = بگیر
حال التزامی
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
شناسه
em
i
e
im
in
en
شناسه (پس از واکه)
m
i
e
im
in
n
صرف فعل (قائمشهر) براساس شناسه نوع اول
در جدول زیر فعل گرفتن (baiten) بر اساس گویش قائمشهری در زمانهای مختلف صرف میشود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل التزامی و حال التزامی n جایگزین b در ابتدای فعل میشود و در زمانهای گذشته استمراری و حال ساده na جایگزین g در ابتدای فعل میگردد بنابراین نفی زمانهای گذشته ساده و گذشته استمراری یک صورت دارد. همچنین دو زمان گذشته و حال در حال انجام حالت منفی ندارند.
زمان/شخص
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
گذشته ساده
baiteme
baiti
baite
baitemi
baiteni
baitene
گذشته کامل
bait-bime
bait-bi
bait-bie
bait-bimi
bait-bini
bait-bine
گذشته التزامی
bait-buem
bait-bui
bait-bue
bait-buim
bait-buin
bait-buen
گذشته التزامی کامل
bait-bi-bum
bait-bi-bui
bait-bi-bu
bait-bi-buim
bait-bi-buin
bait-bi-buen
گذشته استمرای
giteme
giti
gite
gitemi
giteni
gitene
گذشته در حال انجام
daime-giteme
daii-giti
daie-gite
daimi-gitemi
daini-giteni
daine-gitene
حال ساده/آینده
giremme
girni
girne
giremmi
girenni
girenne
حال در حال انجام
darme-giremme
dari-girni
dare-girne
darmi-giremmi
darni-girenni
darne-girenne
حال التزامی
bairem
bairi
baire
bairim
bairin
bairen
آینده
xâmbe bairem
xâni bairi
xâne baire
xâmbi bairim
xânni bairin
xânne bairen
صرف فعل (قائمشهر) براساس شناسه نوع دوم
در جدول زیر فعل گرفتن (baiten) بر اساس گویش قائمشهری در زمانهای مختلف صرف میشود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل التزامی و حال التزامی n جایگزین b در ابتدای فعل میشود و در زمانهای گذشته استمراری و حال ساده na جایگزین g در ابتدای فعل میگردد بنابراین نفی زمانهای گذشته ساده و گذشته استمراری یک صورت دارد. همچنین دو زمان گذشته و حال در حال انجام حالت منفی ندارند.
زمان/شخص
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
گذشته ساده
baiteme
baiti
baite
baitemi
baiteni
baitene
گذشته کامل
bait-bime
bait-bi
bait-bie
bait-bimi
bait-bini
bait-bine
گذشته التزامی
bait-buem
bait-bui
bait-bue
bait-buim
bait-buin
bait-buen
گذشته التزامی کامل
bait-bi-bum
bait-bi-bui
bait-bi-bu
bait-bi-buim
bait-bi-buin
bait-bi-buen
گذشته استمرای
giteme
giti
gite
gitemi
giteni
gitene
گذشته در حال انجام
daime-giteme
daii-giti
daie-gite
daimi-gitemi
daini-giteni
daine-gitene
حال ساده/آینده
girembe
girni
girne
girembi
girenni
girenne
حال در حال انجام
darme-girembe
dari-girni
dare-girne
darmi-girembi
darni-girenni
darne-girenne
حال التزامی
bairem
bairi
baire
bairim
bairin
bairen
آینده
xâmbe bairem
xâni bairi
xâne baire
xâmbi bairim
xânni bairin
xânne bairen
افعال
صرف فعل شدن (baien\bavien) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش قائمشهری.[۱۷]
فعل شدن
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
زمان حال (نوع اول)
vumme
vuni
vune
vummi
vunni
vunne
زمان حال (نوع دوم)
bumme
buni
bune
bummi
bunni
bunne
زمان گذشته
baime
bai
baie
baimi
baini
baine
زمان گذشته کامل
bai bime
bai bii
bai bie
bai bimi
bai bini
bai bine
زمان حال التزامی
bavvem
bavvi
bavve
bavvim
bavvin
bavven
فارسی معیار
گویش قائمشهری
ظهر درست میشود
čâšt deres vune
چطور شدیم
četi baimi
میخواهم بزرگ بشم
xâmme gat bavvem
صرف فعل بودن (bien) در زمان حال و گذشته به گویش قائمشهری.[۱۸]
فعل شدن
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
زمان حال
hasseme
hassi
hasse
hassemi
hasseni
hasene
زمان گذشته
bime
bi
bie
bimi
bini
bine
زمان گذشته
buem\bavošem
bui\bavoši
bue\bavoše
buim\bavošim
buin\bavošin
buen\bavošen
فارسی معیار
گویش قائمشهری
دخترهایتان زیبا هستند
šeme kijâon xojir hasene
آنها مانند من بودند
vešun me vâri bine
صرف فعل بودن در جایی (daien\davien)در زمان حال، گذشته و حال التزامی در زمانهای مختلف به گویش قائمشهری.[۱۹]
فعل شدن
۱ مفرد
۲ مفرد
۳ مفرد
۱ جمع
۲ جمع
۳ جمع
زمان حال
dareme
dari
dare
daremi
dareni
darene
زمان گذشته
daime
dai
daie
daimi
daini
daine
زمان حال التزامی
davvem
davvi
davve
davvim
davvin
davven
فارسی معیار
گویش قائمشهری
من خانه هستم
men sere dareme
پایین خانه ات بودم
te sere ben daime
میتوانم کنارت باشم
tumme te pali davvem
نمونه واژگان
شماری از واژههای مازندرانی با برابر گیلکی و فارسی و انگلیسی آن در اینجا به الفبای فونتیک بینالمللی آوانویسی شدهاست:
↑آقاگلزاده، فردوس (۱۳۹۵). زبان مازندرانی (طبری) توصیف زبانشناختی (تحقیقی میدانی - اطلس زبانی). نشر دانشگاه تربیت مدرس. ص. ۱۲.
↑قاسمی، علیرضا؛ به کوشش انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان (۱۳۷۷). سیری در زبان و شعر مازندرانی. رشت: انتشارات دانشگاه گیلان. ص. ۳.
↑جعفری دهقی، محمود؛ خلیلی پور، نازنین؛ جعفری دهقی، شیما (۱۳۹۳). زبانها و گویشهای ایرانی (گذشته و حال). تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۲۶۱. شابک۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۶۳-۴.
↑واژهنامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حسین صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31