در زبانهای ایرانی غربی، آن دسته از زبانها و گویشهایی که در تمام تحولات آوایی اصلی (مثل تبدیل ج ایرانی باستان به ز یا تبدیل ز ایرانی باستان به د) مانند فارسی هستند را جزء گروه جنوبغربی میشمرند و بقیه را جزء گروه شمالغربی قرار میدهند. این تقسیمبندی متقارن نیست و مطابق این تعریف، میزان تنوع آوایی در زیرشاخهٔ شمالغربی بیشتر است؛ چون آنها به یک اندازه دچار تغییر و تحول نشدهاند و در برخی این تفاوت با فارسی بیشتر است و در برخی دیگر کمتر. مثلاً تفاوتهای آوایی کردی کرمانجی با فارسی زیادتر است و در کردی گورانی یا در گویشهای قدیمی نطنز و نایین این تفاوتها کمتر است. گاه برخی از تحولات آوایی زیرشاخهٔ جنوبغربی نیز در برخی از گویشهای شمالغربی دیده میشود، اما با این حال، آن را از زیرشاخهٔ شمالغربی میشمرند، چون همهٔ آن تحولات آوایی را در خود نشان نمیدهد. برخی نیز زبان اچمی را از شاخه های شمال غربی دانسته اند تا جنوب غربی به دلیل اینکه این زبان شباهت های بیشتری با زبان های شمال غربی به خصوص زبان لکی و زبان کردی دارد تا فارسی و لری.[۲]
زبان مازندرانی تنها زبان زنده از این گروه زبانهای ایرانی است که آثاری با قدمت هزار ساله دارد.[۳]
Oranskij, Iosif M. , Les langues iraniennes, traduit par Joyce Blau, Institut d'études iraniennes de l'Université de la Sorbonne Nouvelle, documents et ouvrages de référence 1, Paris: Librairie C. Klincksieck, 1977 شابک۲−۲۵۲−۰۱۹۹۱−۳