علیاشرف درویشیان در ۳ شهریورِ سالِ ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگریِ کرد در محله آبشوران شهر کرمانشاه به دنیا آمد. به دلیل فقر، در سال ۱۳۳۲ به کارگری مشغول شد.[۳] وی تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان خود را در کرمانشاه و در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و سپس برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیل در رشته ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی ادامه داد و همزمان در دانشسرای عالیتهران در رشته مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت.[۱][۴] وی همچنین در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابیان ازدواج کرد.[۱]
نویسندگی
درویشیان نویسندگی را بهطورِ جدّی در تهران و پس از آشنایی با جلال آل احمد و سیمین دانشور و امیرحسین عالمپور آغاز کرد و دریافت که سلیقهاش متوجه داستان کوتاه و رمان است. در داستانهایش به مردم فرودست میپرداخت. همچنین بسیاری از داستانهای درویشیان بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد و به گفته وی الهامهای داستانی اش را هنگامی که در روستاها معلم بوده از دانشآموزان و خانوادههای آنها و تفاوتهای فکری این دو گروه گرفتهاست. وی آغاز آشنایی خود با قصه و قصهگویی را از سنین کودکی و از طریق داستانهای مادربزرگ و پدرش عنوان میکند. همچنین فضای فرهنگی ابتدای دهه سی خورشیدی را در بارور شدن ذهنیت خود مؤثر میداند. درویشیان نخستین داستان خود را که هرگز منتشر نشد در زندان دیزلآباد کرمانشاه نوشت. وی در آثارش به شاگردان خود و نیز محیط فقرزده شهر کرمانشاه و روستاهای اطراف آن میپردازد و بسیاری از ناملایمات و محرومیتهای مردم را بیان میکند.
او ترجمهها و فرهنگ لغتهایی را به زبانهای کردی منتشر کردهاست. او به دلیل محدودیتهایی که در آن زمان برای زبان کردی قائل میشدند از ادامه این راه بازماند. همچنین به جمعآوری و ثبت فرهنگ عامه نیز علاقه داشت.[۳]
او با صمد بهرنگی در خانه جلال آل احمد آشنا شد.[۳] وی میگوید پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشیده تا راه او را ادامه دهد.[۱]
آثار علیاشرف درویشیان هم در دوران حکومت پهلوی و هم در دوران حکومت جمهوری اسلامی دچار سانسور شد. درویشیان در زمان حکومت شاه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نگارش کتاب «از این ولایت» و فعالیتهای سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوعالقلم شد. دستگیری نخست وی در کرمانشاه ۸ ماه به طول انجامید. او ۲ ماه پس از آزادی، در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد. وی همچنین به دنبال این حکم از دانشگاه، اخراج و از معلمی نیز برکنار شد. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ اتفاق افتاد که منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در زندان ماند.[۱] او پس از انقلاب آزاد شد.[۵]
پس از انقلاب ۱۳۵۷
پس از انقلاب، درویشیان اگرچه به زندان نیفتاد، اما از اعتراض، به ویژه اعتراض به سانسور، نشست و گفتگوها و مقالات متعدد خود دست برنداشت. از دید او سانسور و خودسانسوری جدیترین تهدیدها برای ادبیات ایران بودند. در سال ۱۳۹۰ کتابهای او از غرفههای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران جمعآوری شد. از آن پس او مجبور شد که برخی از آثار خود را در خارج از ایران منتشر کند.[۳]
عضویت در کانون نویسندگان ایران
علیاشرف درویشیان عضو فعال کانون نویسندگان ایران و نیز عضو هیئت دبیران آن بود و مدتی هم به عنوان سخنگوی کانون نویسندگان ایفای نقش کرد.[۶] درویشیان یکی از نویسندگان اعلامیه ما نویسندهایم بود که در سال ۱۳۷۳ با امضای ۱۳۴ نویسنده منتشر شده و تشکل مجدد و فعالیت دوباره کانون نویسندگان ایران را اعلام کرد.[۲]
درگذشت
علیاشرف درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از یک دوره بیماری طولانی بر اثر سکته مغزی درگذشت.[۷][۸] وی در مورد علت بیماری خود گفته بود: «بیست و چهار ساعت قبل از بیماری صحنه اعدام کردهای عراق را دیدم که این جور شدم. اعدامهایی که به دستور صدام حسین بود».[۳]
مراسم بزرگداشت وی که قرار بود در دانشگاه علمی کاربردیِ فرهنگ و هنر در کرمانشاه برگزار شود، لغو شد. علت لغو این مراسم و نام نهادی که دستور چنین کاری را داده آشکار نشد.[۹] درویشیان وصیت کردهبود که پس از مرگ، در کنار صفر قهرمانیان، احمد شاملو، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج دفن شود.[۱۰] اما مقامات امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران اجازه این کار را به خانواده وی ندادند.[۱۱] همچنین میترا درویشیان خواهر علیاشرف درویشیان در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که خانواده وی مایل بودهاند درویشیان را در گورستان باغ فردوس کرمانشاه و در کنار مادرش دفن کنند. اما مقامات امنیتی اجازه انتقال پیکر او را به زادگاهش کرمانشاه ندادند. علاوه بر این، میترا درویشیان اعلام کرد که مقامات امنیتی حتی با خاکسپاری درویشیان در قطعه هنرمندان و نویسندگان بهشت زهرای تهران نیز مخالفت کردهاند.[۱۲][۱۳] پیکر درویشیان روز ۸ آبان در قطعه ۷ بهشت سکینهکرج با حضور جمع بزرگی از مردم و با آواز «مرغ سحر» و سرودهای انقلابی به خاک سپردهشد.[۱۴]
کتاب فصل نان در سال ۱۳۵۷ و در زمانی که کشور ایران دستخوش جنبشی انقلابی بوده و درویشیان نیز در زندان به سر میبرد، به عنوان کتاب برگزیده شورای کتاب کودک ایران برگزیدهشد.[۲۶]
در دهمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، از علیاشرف درویشیان، داستاننویسان پیشکسوت ایران و از اعضای کانون نویسندگان ایران برای «تعهد بیچون و چرا به آزادی بیان و در امان نگاه داشتنِ حریم قلم از دستبردِ قدرت» و «تصویر صادقانهای که از گذر دردناک جامعهای روستایی به جامعهای شهری به دست داده»، تقدیر بهعمل آمد.[۲۷][۲۸]
در سال ۱۳۸۶، هشتمین دوره جایزه ادبی مهرگان جایزه «یک عمر تلاش در عرصه نوشتن» را برای مجموعه آثار علیاشرف درویشیان با تأکید بر رمان سالهای ابری به وی اهدا کرد.
سازمان دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۷ علیاشرف درویشیان را به عنوان یکی از ۷ نویسنده ایرانی معرفی کرد که جایزه حقوق بشر هلمن-همت به آنها تعلق میگیرد. این جایزه در سطح جهان به نویسندگانی اعطا میشود که تحت آزار و اذیت سیاسی قرار گرفتهاند.[۲۹]
فیلم مستند آواز آفتاب به کارگردانی ناصر صفاریان که در سال ۱۳۸۱ انتشار یافته، به بررسی ادبیات ایران میپردازد. علیاشرف درویشیان در این فیلم در کنار محمود دولتآبادی و جواد مجابی به بیان نظرات خود در رابطه با ادبیات ایران، کیفیت کتابها و سانسور میپردازد.[۳۱]
فیلم مستند خورشید سالهای ابری به کارگردانی مصطفی ساروقی، این فیلم در پاییز و زمستان ۱۳۹۵ تولید شده و اولین مستندی است که دربارهٔ علیاشرف درویشیان ساخته شده و در پاییز ۱۳۹۶ به نمایش تلویزیونی درآمد. در این فیلم شهناز دارابیان، شمس لنگرودی، رضا خندان مهابادی، علیاکبر معصومبیگی، احمد پوری، فرخنده حاجی زاده، ناصر رحمانی نژاد حضور دارند. خورشید سالهای ابری' یادی از علیاشرف درویشیان و مرور او در غیاب خودش است.
ممانعت از یادبود
پس از وقوع زلزلهٔ استان کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ کانون نویسندگان ایران اقدام به جمعآوری کمکهای نقدی با هدف ساخت یک مرکز فرهنگی -و ترجیحاً یک مدرسه- در مناطق زلزلهزدهٔ کرمانشاه کرد. به دلیل مسدود کردن حساب کانون و ممانعتهای مقامات قضایی و امنیتی و کاهش شدید ارزش پول در سالهای پس از زلزله، در نهایت مبلغ جمعآوریشده صرف بازسازی یک مدرسهٔ تخریبشده در روستای جوانمیریشهرستان سرپل ذهاب شد. کانون نویسندگان ایران در نظر داشت تا این مدرسه به نام علیاشرف درویشیان که عضو کانون و معلم روستاهای کرمانشاه بود نامگذاری شود. با این وجود وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با ارسال ابلاغیهای کتبی به سازمان بازسازی مدارس کرمانشاه از این نامگذاری ممانعت کرد. در نهایت هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران نام «مدرسهٔ نیما یوشیج» را پیشنهاد داد که مورد موافقت قرار گرفت.[۳۲]
کتابشناسی
رمان
سالهای ابری (۴ ج)، چاپ اول: تهران، اسپرک، ۱۳۷۰.
سالهای ابری (۴ ج در دو مجلد)، تهران: چشمه، چاپ اول ناشر:۱۳۷۹، چاپ هفتم: ۱۳۸۷.
خاطرات صفرخان (سی و دو سال مقاومت در زندانهای شاه)، گفتگوی علیاشرف درویشیان با صفر قهرمانیان، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۸؛ چاپ هفتم: ۱۳۹۰.
عبادی جامخانه، رضا، و احمدی، نسیم، تحلیلی بر بیماریهای اجتماعی در عصر پهلوی بر اساس مکتب رئالیسم، تهران: نشر شیداسب، ۱۳۹۱.
آرتا، سیدمحمد، کوچهپسکوچههای رمان (نقد جامعهشناختی رمانهای معاصر)، کرمانشاه: سید محمد آرتا، ۱۳۹۶.
سنجابی، آرش، شناختنامه علیاشرف درویشیان، تهران: مروارید، ۱۳۸۸. (این کتاب فقط در فهرستنویسی پیش از انتشار کتابخانهٔ ملی ایران ثبت شده و هرگز اجازهٔ انتشار نیافتهاست.)
حاتمی، مرتضی، علیاشرف درویشیان و ادبیات کودک و نوجوان: بررسی و تحلیل سیر آثار ادبیات کودک و نوجوان «علیاشرف درویشیان» نویسندۀ کرمانشاهی، تهران: نشر سیب سرخ، ۱۴۰۱.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به علیاشرف درویشیان در ویکیگفتاورد موجود است.