داریوش مهرجویی (۱۷ آذر ۱۳۱۸ – ۲۲ مهر ۱۴۰۲) فیلمساز و نویسندهٔ ایرانی بود. مهرجویی که از بنیانگذارانِ کانونِ سینماگرانِ پیشرو بود، یکی از فیلمسازان برجستهٔ ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران به شمار میرود.[۱] مهرجویی علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز میپرداخت.
براساس نتایج یک نظرسنجی در سال ۱۳۸۳، مهرجویی با آفریدن هفت شخصیت، بیشترین شخصیت سینمایی ماندگار را در سینمای ایران خلق کرده است. همچنین شخصیت هامون در فیلمی به همین نام از مهرجویی، ماندگارترین شخصیت در تاریخ سینمای ایران دانسته شده است.[۵] مهرجویی بارها جزء برترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. از جمله در نخستین رأیگیری مجلهٔ فیلم به سال ۱۳۶۷[۶] و در رأیگیری سال ۱۳۷۸ مجلهٔ دنیای تصویر[۷] و در نظرسنجی سال ۱۳۸۱ مجلهٔ نقد سینما.[۸] او در رأیگیری ۱۳۹۸ مجلهٔ فیلم به عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.[۹]
داریوش مهرجویی در ۱۷ آذرِ ۱۳۱۸ در تهران[۱۰] در خانوادهای از طبقهٔ فرودست بهدنیا آمد. در کودکی تحتِ تأثیرِ مادربزرگش، که مسلمانی معتقد بود، قرار گرفت. در مصاحبهای به سالِ ۱۳۵۱ در این باره میگوید: «مادربزرگم از آن نمازخوانهای دوآتشه بود؛ و تحت تأثیر فضای روحانی او، من هم از سن هفت تا پانزدهسالگی، شده بودم یک مسلمان واقعی. نماز و روزهام یک بار هم ترک نمیشد. [...] اما از پانزده سالگی به بعد، درست آن موقعی که نماز و روزهام به حساب میآمد، شک در دلم نشست.»[۱۱] در نوجوانی به موسیقی علاقهمند شد و مدّتِ کوتاهی در درسِ موسیقیِ آقای زندی شرکت کرد. نزدِ پدرش، که موسیقی ایرانی را خوب میشناخت، به نواختنِ سنتور پرداخت و بعد با موسیقی کلاسیکِ مغربی آشنا شد و به نواختنِ پیانو و نوشتنِ قطعاتی برای پیانو پرداخت.[۱۲]
مهرجویی در هفدهسالگی به سینما علاقهمند شد و برای درکِ بهتر فیلمهای روز به آموختنِ زبانِ انگلیسی پرداخت. تحصیلات مقدّماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد و سپس بیست ساله بود که برای ادامهٔ تحصیل به کالیفرنیا رفت. نخست به خواندن سینما روی آورد اما خیلی زود رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سالِ ۱۳۴۴ از دانشگاه یوسیالای لیسانسِ فلسفه گرفت. در همین سال سردبیری نشریهٔ پارس ریویو در لس آنجلس را بهعهده گرفت و سال بعد به تهران رفت و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ را که فیلمی بسیار پرهزینه بود ساخت. این فیلم جنایی-اکشن در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده رفت و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینهٔ بالای ساخت شکستی تجاری محسوب شد و توجه منتقدان را هم چندان به خود جلب نکرد.[۱۳]
مهرجویی سال ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمنامهٔ گاو را از روی یکی از داستانهای کوتاه مجموعهٔ عزاداران بیلِ ساعدی نوشت و فیلم کرد. این فیلم جوایز متعددی را در جشنوارههای بینالمللی به ارمغان آورد. گاو هم از نظر تجاری هم از نظر هنری فیلم موفقی از کار درآمد و فصل جدیدی در سینمای ایران گشود و سینمای ایران را که تا پیش از آن حضور کمرنگی در جشنوارههای جهانی داشت به عنوان سینمایی متفکر و قابل اعتنا به منتقدان جهانی معرفی کرد.[۱۴]از آن زمان همواره، به جز وقفهٔ چند سالهٔ پس از انقلاب ۱۳۵۷ و رویدادهای پس از آن که منجر به مهاجرتش به فرانسه شد، مهرجویی یکی از فیلمسازان مطرح و پرکار ایرانی بود. وی همچنین از اعضای هیئتمدیره موزه هنرهای معاصر تهران بود.[۱۵]
مهرجویی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۸، شش فیلم ساخت اما از نظر منتقدان و همچنین در گیشه ناموفق بودند. لامینور آخرین ساخته مهرجویی بود که بهدلیل اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران، از نمایش آن در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۸ خودداری کرد و در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ به نمایش درآمد.[۱۲]
زندگی شخصی
مهرجویی ابتدا با فریار جواهریان (مهندس معمار و طراح صحنه)[۱۶] ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند با نامهای مریم و صفا بود.[۱۷] سپس با وحیده محمّدیفر ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام مونا است.[۱۸]
مهرجویی و همسرش، وحیده محمّدیفر، شبِ ۲۲ مهرِ ۱۴۰۲ در خانهٔ ویلایی خود در مشکیندشت به دستِ باغبانِ سابقشان و همدستانش کُشته شدند.[۴][۱۹] دخترشان جسد آنها را کشف کرد و ماجرا را به پلیس گزارش داد.[۲۰] پیش از این حادثه، محمّدیفر در صفحهٔ شخصیِ خود در شبکههای اجتماعی از تهدیدهای «شخصی ناشناس با لهجه غیر ایرانی» با چاقو از پشتِ درِ ویلا خبر داده بود.[۲۱][۲۲] او همچنین در این پست در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود که در هفتههای اخیر مورد سرقت قرار گرفتند و دو سنتور مربوط به پروژهٔ سنتوری ۲ از او دزدیده شده بود.[۲۲]
خبر کشته شدن مهرجویی و همسرش در ساعات اولیه بامداد ۲۳ مهر اعلام و از طرف نشریات پوشش داده شد. مدیران روزنامههای اعتماد و فراز و چند روزنامهنگار دیگر از سوی قوه قضائیه احضار شدند. رئیس قوه قضائیه غلامحسین محسنی اژهای و رئیسجمهور سیّد ابراهیم رئیسی دستور پیگیری این پرونده را دادند.[۲۳]
محمّد قنبری، رئیس پلیس آگاهی کشور، با حضور در صحنهٔ جنایت به خبرنگاران گفت: «آثاری پیدا شده که احتمالاً از قاتل است و هیچ اثری دال بر ورود به اجبارِ قاتل یا قاتلین به خانه دیده نشدهاست. گردِ ویلا اکثراً دیواری ساخته نشده و جایی که دیوار هست کوتاه است و قاتلان بدونِ مانع احتمالاً با باز بودن در واردِ خانه شدند.»[۲۴] در ۲۴ مهر هفت نفر مظنون به قتل مهرجویی و همسرش دستگیر شدند.[۲۳] تعداد بازداشتشدگان روز بعد به ده نفر رسید.[۲۵] در ۲۷ مهر اعلام شد که عامل اصلی قتل مهرجویی دستگیر شدهاست.[۲۶] به گفتهٔ سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی، قاتل در میان دستگیرشدگان بودهاست.[۲۷] پزشکی قانونی علت مرگشان را «خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز» اعلام کرد.[۲۳]
در جدولی که در ادامه میآید بازیگرانی که در بیش از دو فیلم مهرجویی بازی کردهاند به ترتیب تعداد بارهایی که جلوی دوربین مهرجویی رفتهاند و به تفکیک فیلمها آمدهاست. عزتالله انتظامی با بازی در ده فیلم بیشترین بازی را در فیلمهای مهرجویی دارد. مهرجویی در دههٔ ۱۳۸۰ و در سه فیلم آخر خود به بازیگران تازه روی آوردهاست و هیچکدام از بازیگرانی که در فیلمهای قبلی او بازی داشتهاند، در این سه فیلم (بمانی، مهمان مامان، سنتوری) حضور ندارند.
در این بخش جوایزی که داریوش مهرجویی به عنوان کارگردان یا فیلمنامهنویس یا تهیهکننده برنده شدهاست به تفکیک فیلمها آمدهاست. بعضی از فیلمها جوایز متعدد دیگری نیز برنده شدهاند که در مقالهٔ مربوط به خود فیلمها آمدهاست.
بیشتر فیلمهای مهرجویی سانسور شدهاند.[۳۸] او احتمالاً تنها فیلمسازی بود که هم در ایران پهلوی و هم در نظام جمهوری اسلامی ایران فیلمهایش توقیف شد.[۳۹] در جدول زیر فاصلهٔ بین ساخته شدن و اجازهٔ پخش گرفتن فیلمهای مهرجویی آمدهاست. فیلم بلندِ مستندِ سینمایی الموت که آن را در سال ۱۳۵۵ ساخت و در مورد اسلام، تشیع و اسماعیلیان است و برای تلویزیون ملی ایران ساخته شدهبود، هرگز به نمایش در نیامد و گفته شد فیلم گم شدهاست. فیلم سنتوری هم که در ۱۳۸۵ ساخته شدهاست به دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم اجازهٔ اکران عمومی نگرفت تا این که در دولت دهم بدون اکران عمومی وارد شبکهٔ خانگی (ویدئویی) شد.[۴۰]
در اسفند ۱۴۰۰ با صادر نشدن پروانه نمایش جدید برای فیلم لامینور او از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیدولت سیزدهم، این فیلم به شکل رسمی از ترکیب اکران نوروز ۱۴۰۱ خارج شد و تلاشهای تهیهکننده و بیانیه صنفهای سینمایی برای نمایش عمومی آخرین ساختهٔ مهرجویی بیاثر ماند. استدلال مسئولان سازمان سینمایی ایران این بود که دو سال از صدور مجوز نمایش این اثر سینمایی گذشته و این مجوز منقضی شدهاست.[۴۱]
از نظر سبک فیلمسازی، داریوش مهرجویی در فیلمهایش قید زمان و مکان را برمیدارد و در ماورای این ارکان اصلی وجودی پیش میرود و همین حرکتها و رخدادها هستند که تصور مخاطب را بیپروا با خود به هر طرف میکشانند.[۴۵]
آرتور، پل (۱۳۸۵)، «ولی گول نخورید»، دارویش مهرجویی، نقد آثار از بانو تا مهمان مامان به نقل از سینه ایست، تابستان ۲۰۰۱، شماره ۲۷۵، به کوشش علیرضا قره شیخلو و مهدی وفایی.، تهران: هرمس، ص. ۱۱۳، شابک۹۶۴-۳۶۳-۲۷۹-۲
امکانیان، بیژن (۱۳۷۵)، «نشریهٔ فیلم»، مجموعه مقالات در معرفی و نقد آثار داریوش مهرجویی، به کوشش گردآورنده: ناصر زراعتی.، تهران: انتشارات ناهید
امید، جمال (بهار ۱۳۷۴)، تاریخ سینمای ایران ۱۳۵۷–۱۲۷۹، تهران: انتشارات روزنه
امینی، احمد (۱۳۷۲)، صد فیلم تاریخ سینمای ایران، تهران: موسسهٔ فرهنگی هنری شیدا
پوریا، امیر (۱۳۷۸). «جذابیت پنهان انتخاب: ۱۵۰ هنرمند، سینماگر، نویسنده، نقاش، شاعر، موسیقیدان و منتقد ایرانی، فیلمهای محبوب خود را از تاریخ سینمای ایران و جهان برگزیدهاند». دنیای تصویر (۷۴): ۱۲–۲۰.
جعفرینژاد، شهرام (۱۳۹۸). «از «گاو» تا «گوزنها»، از «ریوبراوو» تا «سرگیجه»: نتایج سه دورهٔ پیشین در یک نگاه». فیلم (۵۵۸): ۶۸–۱۰.
نجفی، احمد؛ مهرجویی، داریوش (۱۳۸۵)، «ساعتی گپ و گفت با مهرجویی»، داریوش مهرجویی، نقد آثار از بانو تا مهمان مامان به نقل از سینه ایست، تابستان ۲۰۰۱، شماره ۲۷۵، به کوشش علیرضا قره شیخلو و مهدی وفایی.، تهران: هرمس، ص. ۱۱۳، شابک۹۶۴-۳۶۳-۲۷۹-۲