کمالالدین ابوالفتح بُندارِ رازی (درگذشتهٔ ۴۰۱ هجری قمری) شاعرایرانی نیمه دوم سده چهارم هجری و معاصر آل بویه است. نامش هم به ضم بای عربی و هم به کسر پا فارسی هر دو دیده شدهاست. در پارهای منابع چون تذکرهٔ دولتشاه و هفتاقلیم «پندار»، و در مجمل فصیحی و برخی منابع دیگر «بندار» آمدهاست، به صورتاخیر بزرگان دیگری نیز موسومند، مانند بندار بن احمد بن عبد اللّه رازی بزاز، و بندار اصفهانی و بندار لره و غیر اینها.[۱]
از چگونگی احوال بندار آگاهی چندانی در دست نیست. دولتشاه سمرقندی در ذکر بندار رازی نوشته «... به سه زبان سخنوری میکند:عربی، فارسی و دیلمی، و از کوهستان ری است...»[۲][۳] و از شعرا، مجلسیان و مخصوصان دربار مجدالدوله دیلمی بود و صاحب عباد در تربیت او اهتمامی داشت. سخنش متین و طبعش وقاد بود. صاحب مجمل فصیحی سال فوتش را ۴۳۳ هجرینوشته است.[۱]
زبان اشعار
در مجمعالفصحا آمده که بندار به زبانهای دیلمی، فارسی و عربی شعر میسرودهاست. هرمان اته از بندار رازی به عنوان نخستین شاعری نام برده که به لهجۀ محلی شعر سرودهاست. با این حال به باور پژوهشگران زبان اشعار بندار رازی، زبان راجی (یا رازی) است.[۴]
برخی از نویسندگان، آثار دیگری نیز به بندار رازی نسبت دادهاند؛ از جمله حمدالله مستوفی اثری به نام «چموش نامه» به بندار رازی نسبت داده و نوشته است که شهرتی تمام دارد.
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به بندار رازی در ویکیگفتاورد موجود است.