این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد.
گویش بختیاری یا لری بختیاری یکی از گویشهای زبان لری و زبانهای جنوب غربی ایران است.[۲][۳][۴][۵] که توسط مردم بختیاری که در سرزمین بختیاری قدیم زندگی میکنند به کار برده میشود.[۶][۶][۷][۸][۹] این گویش از لحاظ واژگان ۹۵ درصد با لری جنوبی، ۸۶ درصد با لری شمالی(خرم آبادی) و ۷۵ درصد با لکی[۱۰] شباهت دارد، اما از لحاظ دستوری کمی با گویشهای لکی و کردی متفاوت است.[۳]دانشنامه ایرانیکا گویش بختیاری و زیرشاخههای آن را به همراه گویشهای بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگیهای واجشناسی دانسته و مجموعهٔ این گویشها را به همراه گویش لری از یک خانواده معرفی کرده است و بر تفاوت آنها با کردی صحه گذاشته است.[۱۱] مردم بختیاری عمدتا بدون نیاز به زبان فارسی در گویش روزمره خود به زندگی میپردازند.[۱۲]
گویشهای لُری بختیاری
کتابی با نام بختیاریکا دانشنامه و واژهنامه ایل بختیاری بهمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاری است که توسط مؤلف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته است.
گویش بختیاری مانند دیگر گویشهای ایرانی جنوب غربیلهجههای متعددی دارد.
۱,لهجه لری رامهرمزی (رومزی) یکی از گویشهای بختیاری است که توسط مردم رامهرمز و بیشتر روستاهای حومه و اطراف رامهرمز تکلم میباشند مردم این روستاها از لحاظ تباری بختیاری چهارلنگ هستند.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
حروف ویژه در گویش لری بختیاری
در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. بیشتر آنها بازماندگان زبان پهلوی میباشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a,A،o,i،e,y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه»)
تلفظ به این صورت است که قسمت زیرینِ نوکِ زبان با دندانهای پیش فکِ زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود.
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مانند nuň (یعنی نان)
انیگما: در گویش بختیاری از زبان لری مانند سایر گویشهای این زبان هرگاه حرف نون و گاف پشت سر یک دیگر بیایند بصورت انیگما تلفظ میشوند
مانندِ dańg یعنی موسیقی
واو لب غنچهای: بصورت دابلیو تلفظ میشود
مانندِ wast یعنی افتاد
ترکیب aow: مانندِ shaow یعنی شب یا aftaow یعنی خورشید
تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شده است[۲۸] که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشده است
محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند و در این خصوص مینویسد:
خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است.
واژگان
در این جدول، A صدای آ، ou صدای او و ee صدای ایی میدهد.
بختیاری
تلفظ
فارسی
پاپا،
Papa
پدر بزرگ
دَدِه
datheh
خواهر
دا/دآیه
Dâ/Dâyah
مادر
دآولو
Dâwlu
مادربزرگ
تاتِه/تاتَه
Tâteh/Tâtah
عمو
دالو
DAlou
مادربزرگ، پیرزن
بوه/بَو/بئو
Baveh/Ba-ou/Be-ou
پدر
گَیه/گگه/گوو
Gayh/Gage/Gavoo
برادر
کُر/کوئَک
Kor/Koak
پسر
_دُهدَر
Doh_thar
دختر
بِتی / بِتِ
Betie / Bete
خاله
کیچی/کِچی
Kichie/Kechi
عمه
تاته زا
Tâte-zâ
عموزاده
خورزا/دَدِه زا
Khor-zâ/dadeh-zâ
خواهرزاده
خُرْزِمار
Khor-zemâr
پسرخاله و دخترخاله
هُمریش
Hom-reesh
باجناغ
جُوِه/جِوه، جومه
Joweh/Jeweh
پیراهن،
شُولار/شَولار
Showlâr/Shawlâr
شلوار، تنبان
چُغا/بِنار
Banar/Cho-ghâ
تپه، سربالایی
نِفت/نُفت/پِت
Neft/Noft/pet
دماغ
به در/سَرا
Be-dar/Sarâ
بیرون
حَوش/قِلا
Hawsh/qela
حیاط/خانه ویلایی
بَرد
Bard
سنگ
کِتو/سَی/گَمال
Gamal/Ketow/Say
سگ
گُلو/گُروِ
Gorva/Golow
گربه
اَرس/هرس
Ars/Hars
اشک
تُل
tol
پیشونی
چناوِه/کاوَر
kavar/chanaveh
چانه
بَق/بَک
Bagh/Bak
قورباغه
گژدین/دِمِرکول
damarcol/Gazh-din
عقرب
گادین
Ga-din
عقرب
تَش تَش
Tash-tash
هزارپا
گِرگِراک
GargerAk
مارمولک بزرگ
هالو
HAlou
دایی
دیلَخ/دیلق/تَش/آگِر
Agar/Dilagh/Tash
آتش
سُز
Sawz/Sowz
سبز
حونِه/هُوَه/مالگَ
Malga/Huneh/Howah
خانه
کِئو
Ka_woo
بنفش
سُر
Sor
سرخ، قرمز
اِسپی
Espy
سفید
شه/سه
Shah/seh
سیاه
کِرژِلِنگ
kerjeleng
خرچنگ
گالو، شون
Galo
چوپان
دِوار، بهان
چادر
مِل
گردن
برو/وارو/بَرزول_بَرز
بالا
بِلم/ولم/داوُ
پائین
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آنها با هم مختلف است (در لغات بالا)
برخی واژههای مشترک گویش بختیاری با گویشهای دیگر لری
ضمایر
ضمایر شخصی منفصل
مو/مُ (mo): من
تو (to): تو
هو/هُ (ho): او/آن
ایما (imâ): ما
ایسا (isâ) یا ایشا (iSha): شما
هونو/هُنُو (honow): آنها
ضمایر جمع
برای جمع در بختیاری از (ءل-al) ،(یَل-yal)، (گَل-gal)، (اون-un یا اُو-ow) و (آ-â) استفاده میشود.
توجه: دربارهٔ جمع بستن کلمهها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم میشود یکی بختیاریهای غربی (ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکیهای لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «اون-un» یا «اُو-ow» گفته میشود استفاده میکنند. اما سایر بختیاریها از «یَل» برای نامهای نر (مذکر) مانند کُریَل، و از «گَل» برای نامهای ماده (مؤنث) مانند دُرگَل و زَنگَل استفاده میکنند و گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده میکنند. مانند گامیشو (gâmishow) یا گامیشون (gâmishun)، قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان «ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده میکنند. مانند مدادا، قاطراو غیره…
نمونههای بیشتر
ایرانیَل: ایرانیها
بُزگَل: بزها
سَیَّل: سگها
هُمسایَل: همسایهها
جِغِلَل: پسر بچهها
دآیَل: مادرها
میوآ: میوهها
یُنُو (yonow): اینها
حَرگَل: خرها
بچی یل: بچهها
زَنگَل: زنها
پیایَل: مردان/مردها
گوسِندُو: گوسفندها
کاوویل: گوسفندها
ضمایر ملکی متصل
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَرِ ت (tavaret) تبرت
اِس (es-) یا (-esh) تَوَرِ س یا تَوَرِش(tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَرِ مون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَرِ تون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) یا اِشون تَوَرِ سون (tavaresun) یا (tavareshoun)تبرشان
توجه:البته در گفتار نون آخر حذف میشود. مثل: تَوَرِسو (tavaresow) یا تَوَرِمو (tavaremow).
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun یا sun میگیرد.
مثل:
دام (dâm) مادرم
داسون (ش) (dâsun) مادرشان
ضمایر اشاره
یو/یُ/هی (yo)/(hi): این
هو/هُ (ho): آن
یُنُو (yonow): اینها
یُنُو/یونُو (yonow): اینها
هُنُو/هونُو (honow): آنها
پراکندگی
گویش بختیاری به صورت رایج در چهار استان اصفهان، خوزستان، چارمحال بختیاری و لرستان تکلم میشود:
بوشهر:بختیاریهای شهرستان جم یکی از دو قوم این منطقه میباشند که به گویش بختیاری آمیخته با فارسی سخن میگویند.[۵۳][۵۴]
زمان افعال
شناسه + بن مضارع
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: خُرُم/خورُم (xo/xurom)
میخوری: خُری/خوری (xo/xuri)
میخورد: خُره/خوره (xo/xureh)
میخوریم: خُریم/خوریم (xo/xurim)
میخورید: خُرین/خورین (xo/xurin)
میخورند: خُرن/خورن (xo/xuren)
مضارع التزامی
ساختار در فارسی
بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آنها بروند
ساختار در لری: بن مضارع + شناسه «ُم، ی، ِه، یم، ین، ِن»مثال: (مو-مُ) رُم، تو ری، (هُ-هو) رِه، ایما ریم، ایسا رین، (هُنُو-هونُو) رِن
ماضی مطلق/ساده
ساختار فارسی
بن ماضی + شناسههای ماضی مثال از مصدر دویدَن = دویدَن ــ (اَن): دوید فعل ماضی ساده: دویدم دویدی دوید دویدیم دویدید دویدند
ساختار لری
بن ماضی + شناسههای ماضی مثال از مصدر دونیدِن = دَونیدِن ــ (اِن): دَونید فعل ماضی ساده: دَونیدُم/دَونیم/دَونییُم دَونیدی/دَونییی دَونید/دَونی دَونیدیم/دَونیییم دَونیدید/دَونییید دَونیدین/دَونییین
گاهی د به صورت ی تلفظ میشود یا تلفظ نمیشود مانند حالتهای ۲ و ۳ بالا
ماضی)
ماضی استمراری
ساختار: هُنِی + ماضی ساده
فارسی:میدویدم، بختیاری: هُنِی دَونیدُم
فارسی: میخوردند، بختیاری، هُنِی خُرِن
فارسی: میآیم/میام، بختیاری: هُنِی یآم
فارسی: میدویدن، بختیاری: هُنِی دَونیدِن
ماضی نقلی
e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خورده است: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
ماضی بعید
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده میشود؛ مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
آینده
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود