کاشمر در دورانهای متفاوت دچار دگرگونی و تغییر نامهای بسیاری شده است. در بررسی نام این شهر به بیش از بیست نام برخورد شده است که با یک جمعبندی میتوان تمامی آنها را در واژگان «کشمر»، «ترشیز»، «بشت» و «سلطانآباد» خلاصه نمود. به این ترتیب واژهٔ کشمر که به معنای آغوش مادر است و احتمالاً بیانگر زادگاه زرتشت میباشد، سرانجام به گونهٔ کاشمر درآمده و در همین صورت باقیمانده است. از سوی دیگر فرهنگنگاران، کاشمر را گونهٔ کاملشده «کاخجر»، «کاشخر» و «کاشغر» دانستهاند و بر این باورند که «کاش» برگردانیده شده «کاج» است و «کاخجر» یادآور سرو بزرگ و سرشناس این سرزمین یعنی سرو کشمر است.[۷] بهطور کلی نامهای این شهر در منابع تاریخی مختلف عبارتند از «کشمر»، «کشمیر»، «کشمار»، «کاشمر»، «بُست»، «بُشت»، «پشت»، «بوشت»، «پوشت»، «بشتالعرب»، «پشت نیشابور»، «تُرسیز»، «طُرُشیز»، «تُرشیز»، «تُرتسیز»، «ترشیش»، «ترشش»، «تُرشاش»، «ترسیس»، «طُرثیث»، «طُرَیثیث»، «سلطانآباد» و «سلطانیه».[۱۷]
پیشینه
برخی گذشتهنگاران پیشینهٔ کاشمر را به گشتاسپ پسر لهراسپ یا به بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند و جغرافینویسان اسلامی نام کاشمر را در دورانهای گوناگون به گونههای مختلف مانند طرثیث، ترشیش، بوشت، بست و ترشیز نوشتهاند.[۲][۳]
کیانیان
بنا بر داستانی در محلی که اکنون کاشمر خوانده میشود، میان گشتاسپ کیانی و زرتشت دیداری روی میدهد. چون گشتاسپ دین او را میپذیرد زرتشت نیز نخستین آتشکده خود را در قلمروی پادشاهی کیانی بنا میکند و در جلوی در این آتشکده، سرو کشمر که تبار بهشتی داشت را با دست خودش میکارد تا همین سرو بر ایمان شاه گواه بگیرد. در هر برگ این سرو نام گشتاسپ نوشته شده بود و چون درخت بالا گرفت؛ شاه نیز بر گرد سرو بهشتی، کاخ بزرگی ساخت تا نگهدار ارجمندی سرو باشد.[۱۸]
آتشکدهٔ کشمر یا آتشکدهٔ زرتشت یا آتشکده آذر برزینمهر نام نخستین آتشکدهٔ زرتشتیان بود که توسط گستاسپ بهدرخواست زرتشت در کِشمر (کاشمر) بنا گردید. در بخشی از شاهنامه فردوسی، داستان پیدا شدن زرتشت و پذیرفتن دین او توسط گشتاسپ را به نظم درآمده که گشتاسپ پس از پذیرفتن دین زرتشت، موبدان را به سرتاسر گیتی روانه میکند و آذر به آتشکدهها (گنبدان) مینهد و نخستین آنان آذر برزینمهر است که به کشمر بنیان کرد و در جلوی آتشکده سرو کشمر را کاشت و آن را نماد پذیرفتن دین زرتشتی نهاد و موبدان را به سرتاسر جهان فرستاد و فرمان داد همه نامداران و بزرگان به سوی آن پرستشکده روی آورند.[۱۹][۲۰]
سرو کشمر یا سرو مقدس زرتشت درختی بود که بر برپایهٔ باور زرتشتیان بهدست زرتشت کاشتهشده بود. این درخت بسیار شکوهمند و بزرگ بود و شهرت آن به متوکل (خلیفهٔ عباسی) رسید. متوکل فرمان بریدن آن را داد و پیشنهاد زرتشتیان آن شهر که ۵۰٬۰۰۰ سکه طلا برای نبریدن آن درخت بود، مورد پذیرش واقع نشد و آن را بریدند و برای خلیفه به بغداد بردند. یک روز پیش از رسیدن درخت به بغداد، متوکل به قتل رسید و این با پیشگویی زرتشت یکسان بود که گفته بود هر که این درخت را ببرد؛ کشته خواهد شد. این سرو در زمان بریده شدن بیش از ۱٬۴۰۰ سال زندگانی داشت.[۱۸]
در کتاب دانشنامه مزدیسنا نوشته انوشه روان دکتر موبد جهانگیر اشیدری آمده:
گویند اشو زرتشت، دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت، یکی در دهکده کشمر و دیگری در دهکده فریومد از روستاهای توس (طوس) خراسان. به مرور این درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و دیدن آن موجب شگفتی بینندگان میشد. چون وصف این سروها در مجلس متوکل عباسی، خلیفه عهد، بیان شد، او که مشغول به عمارت در جعفریه سرمن رای، مشهور به سامره بود به خاطرش افتاد که آن سرو را قطع کرده، به بغداد بیاورند.
منطقهٔ کاشمر در دوران شاهنشاهی اشکانی از نواحی حاصلخیز ایران بهشمار میرفته و از آنجا که شاهان و شاهنشاهان اشکانی نسبت به فرمانروایان پیش از خود یعنی سلوکیان اهمیت بهمراتب فراتری برای دین مزدیسنا قائل بودند؛ آتشکده و سرو کشمر که از یادگار زرتشت شناخته میشد را مورد نگرش بسیاری قرار دادند.[۲۲]
ساسانیان
به گواه سنگنبشته پایکولی در دوران شاهنشاهی ساسانی کشمر (کاشمر) جزئی از گستره خراسان بزرگ بهشمار میرفته و ساسانیان برای زندهکردن آیین باستانی تلاش بسیاری کردند و چون در آن زمان؛ دیگر از آتشکدهٔ کشمر چیزی برجای نمانده بود، شاهنشاهان ساسانی به ایجاد آتشکدهٔ دیگری دست میزنند که همچنان در چند کیلومتر بالاتر از «شهر باستانی کشمر» در مجموعهٔ باستانی آتشگاه باقی مانده است و خرابههای قلعه آن هماکنون در ۱۲ کیلومتری شمالغربی شهر کاشمر قرار دارد و از یادگارهای دوران ساسانی بهشمار میرود.[۲۲]
دوران اسلامی
کاشمر در دورانهای گذشته و بهویژه در سدههای نخستین اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. کاشمر گردنهٔ رسیدن مهاجمان جنوبی و غربی به نیشابور محسوب میشده و نقش ضربهگیر و پیشمرگ نیشابور را بر دوش داشته است که موجب شد بسیاری به این شهر هجوم برده یا در آن، جا خوشکرده و ماندگار شوند.[۲۲]
از تاریخ دگرگونیهای کاشمر در سدههای نخستین اسلامی، اسناد چشمگیری در دست نیست، بااینحال پس از کمرنگشدن حملهٔ اعراب به ایران بر خراسان و پیدایش خاندانهای آریایی همچون طاهریان، صفاریان و سامانیان این شهر رفتهرفته اهمیت گذشته خود را یافته و با توجه به موقعیت ویژهٔ ترشیز که در دورانهایی همچون طاهریان (۲۵۹–۲۰۵ قمری) که نیشابور را به مرکزیت فرمانروایی خود برگزیده بودند، این شهر از رونق و آبادانی بسیاری برخوردار شده بود.[۲۲]
باآنکه برپایهٔ گزارش اسناد تاریخی، یعقوب لیث صفاری که سودای بدست آوردن فرمانروایی طاهریان را در سر میپروراند، در سر راه خود از سیستان به نیشابور از ترشیز رد شد اما گزارشی از بروز برخوردهای پرخاشگرانه در این شهر در دست نیست.[۲۲]
با اینرو از جستجوی تاریخنگاران سدههای نخستین اسلامی چنان بر میآید که در میانهٔ سدهٔ چهارم قمری کاشمر اهمیت و موقعیت بلندپایهای در میان شهرهای ایران داشته است. ابن حوقل در این زمینه مینویسد: «ترشیز شهری زیبا، پربرکت و پرجمعیت است».[۲۲]
شمسالدین مقدسی نیز بیانی از این شهر در نخستین سالهای سدهٔ پنجم قمری نمایش میدهد: «گویند روزی بوفضل بلعمی و بوفضل بن یعقوب در مجلس میرسعید بودند. بلعمی در ستایش مرو پرچانگی نمود، ابن یعقوب گفت: منکر ستودگی مرو نیستم که همچنان است که گفتی، ولی نیشابور دوازده روستا دارد که یکی از آنها بُست است که درآمد سه منبر آن به اندازه درآمد همه مرو است. این روستا غلات و انگور نیکو را با هم دارد. شنیدهام زیتون و انجیر هم دارد و نوبرها از آنجا میبرند؛ زیرا هوایی ملایم دارد. نام شهر آن طرثیث (ترشیز) است که خوب آباد است و مسجد جامعی دارد که پس از جامع دمشق، ثروتمندتر از آن نیست. زیبا و پاکیزه است. غیر از دکانهای کهن، بازاری نوساز و گرم دارد… درگاه فارس و اصفهان و انبار خراسان بهشمار میرود».[۲۲]
عصر سربداران
اسناد تاریخی نشان میدهد که ترشیز در دورهٔ فرمانروایی سربداران یکی از مناطق مهم و پررونق این حکومت بوده و در اوج آبادانی قرار داشته است. فقر فرهنگی ایلخانان و ناخوشنودی مردم ایران از بازماندگان حکومت ایلخانی و از سویی برخوردهای نادرست ایلخانان مغول با مردم، زمینهٔ یک سری از مخالفتهای ریشهای را برابر آنان برانگیخت. در زمان واپسین ایلخانان مغول سلطان ابوسعید بهادرخان و در پایان حکومت او گروهی از مردم روستای باشتین از توابع بیهق (سبزوار امروزی) برابر ایلخانان شورش کردند. آنان اعلام کردند سر به دار میدهند، تن به ذلت نمیدهند. در سال ۷۳۷ ه.ق شخصی با نام عبدالرزاق باشتینی را بهعنوان امیر خود برگزیدند.[۲۳]پتروشفسکی نوشته است: «در سدهٔ چهاردم میلادی (سدهٔ هشتم قمری) خروج سربداران از دید گستردگی و از دید تاریخی مهمترین نهضت آزادی خاورمیانه و بیگمان تأثیر مهم در جنبشهای دیگر که از دید وضع اجتماعی شرکتکنندگان و هدفهای سیاسی همانند آن بودند، داشته است. از این نهضت بهعنوان بزرگترین نهضت ظلمستیزی و عدالتخواهی ایرانیان در برابر بیگانگان یاد میشود».[۲۴]
سربداران در سال ۷۳۸ ه.ق قدرتگیری کردند و سبزوار را تسخیر کردند و این شهر را بهعنوان پایتخت خود انتخاب کردند. در همین ایام مراسم ازدواج «امیر عبدالله مولایی» و دختر «علاءالدین محمد هندو» در حال برگزاری بود که به همین مناسبت هدایای گرانبهایی از ترشیز به فرومد فرستاده شد. وقتی خبر حرکت این هدایا (چهل شتر، پارچه، زر و ابریشم) به امیر عبدالرزاق باشتینی رسید، بلافاصله برادرش مسعود را مأمور توقیف این اموال کرد و او نیز با سلحشوری مأموریت خود را انجام داد و تمامی هدایای ترشیزی را به اردوی عبدالرزاق برد. عبدالرزاق با حمله به گلهٔ اسبان سلطان ابوسعید بهادرخان اسبهای زیادی ربود و بعد از این بهنام خود خطبه خواند.[۲۵][۲۶]
عبدالرزاق همچنان به توسعهطلبی خود ادامه داده تا بیار (بیارجمند امروزی) که ابتدای مرز ترشیز از ضلع غربی میباشد را تسخیر کرد. بعد از عبدالرزاق، برادرش مسعود حکومت سربداران را بهدست گرفت و در واقع رهبر نظامی سربداران مسعود بود و رهبر مذهبی آنان شیخ خلیفه که تعالیم تشیع داشت و شاید از شاگردان صوفیان بود. همین شیعی بودن آنها در تصرف ترشیز و علاقه مردم این منطقه به تشیع بیتأثیر نبود. امیر مسعود بخش وسیعی از ایران، ترکمنستان و افغانستان را تسخیر کرد و قلمروی سربداران را از مغرب به ری و از مشرق به هرات از شمال به مرو و از جنوب به ترشیز و یزد رساند. شهر ترشیز توسط امیر مسعود گشوده شد وی قلعههای ترشیز را زیر سلطهٔ سربداران قرار داد. با این اقدام منطقهٔ ترشیز در مسیر توسعه و آبادانی قرار گرفت.[۲۷][۲۸]
توسعهٔ فتوحات سربداران را باید مدیون مسعود دانست. وی توانست تا سال ۷۴۵ ه.ق محدودهٔ وسیعی را زیر تسلط سربداران بگیرد و بازماندگان ایلخانان تاب مقاومت با وی را نداشتند. آخرین امیر سربداران خواجه علی مؤید بود. وی به مذهب تشیع علاقه بسیاری داشت و بدان تعصب میورزید. در دورهٔ او مردم آزادی زیادی داشتند، یکی از مهمترین اقدامات وی تسخیر ترشیز، قهستان (بیرجند و نهبندان کنونی)، طبس و گیلکی بود. وی با تصرف این شهرها از سرخس تا دامغان را زیر سیطره خود گرفت و در این راه وی ارغوان شاه را شکست داد و متواری کرد. از حوادث دیگر دوران خواجه علی مؤید، درویش رکنالدین و جلالالدین شاهشجاع در سال ۷۷۹ ه.ق است که آنان سبزوار را گرفتند. اگرچه خواجه علی مؤید توانست با کمک امیر ولی استرآبادی (حاکم استرآباد) دوباره سبزوار را پس بگیرد و ترشیز را نیز دوباره تسخیر کند. در این گیر و دار مؤید یک بار نیز از خواجه سدید که از سدیدیان ترشیز بود کمک گرفت. در سال ۸۷۲ ه.ق نیز یک بار دیگر خواجه علی مؤید با کمک جلالالدین شاهشجاع که قبلاً به درویش رکنالدین کمک کرده بود، ترشیز را تسخیر کرده و به حکومت خویش افزود. با ظهور تیمور و ورود او در سال ۷۸۲ ه.ق به خراسان خواجه علی مؤید به تیمور ملحق شد و تا ۷۸۸ ه.ق در رکاب او بود.[۲۳]
در آخرین سالهای حکومت خواجه علی مؤید یعنی آخرین امیر سربداران، مسئلهٔ اختلاف خواجه علی مؤید با امیر ولی استرآبادی است.[۲۹] احتمالاً در اواسط سال ۷۶۰ ه.ق و ۷۷۰ ه.ق یک سری تغییرات در مرزهای غربی سربداران صورت گرفته است که با مطالعه روی سکههای این دورهٔ بدان دست پیدا کردهاند. سکههای امیر ولی استرآبادی در استرآباد در سالهای ۷۵۷، ۷۶۴، ۷۶۳ ه.ق و سکههای سمنان در سالهای ۷۶۸، ۷۶۷، ۷۶۶ ه.ق قیام امیر ولی استرآبادی را در این سالها نشان میدهد. یک حمله از طرف امیر ولی استرآبادی و پیر علی باعث عقبنشینی علی مؤید به سبزوار شده و حکومت او محدود شده است. امیر ولی استرآبادی سبزوار را نیز محاصره کرد. احتمالاً منطقهٔ ترشیز در این گیر و دار بهدست امیر ولی استرآبادی افتاده بود اما جان ماسون اسمیت در این که سربداران در زمان حملات امیر ولی استرآبادی جنوب ترشیز را در دست داشتهاند شک میکند و این تصور که ترشیز را امیر ولی استرآبادی گرفته باشد را عنوان میکند.[۳۰]
خواجه علی مؤید مجبور شد در سال ۷۸۲ ه.ق به تیمور پناهنده شود و از وی کمک بخواهد. از این سال یعنی سقوط سرزمینهای سربداران تا حملهٔ تیمور به ترشیز، حدود دو سال میگذشت و در این مدت خاندان آل کرت که قبلاً با خواجه علی مؤید رابطه خوبی نداشتند، بر خراسان و منطقهٔ ترشیز مسلط شدند. فرمانروای آنان ملک غیاثالدین پیر علی بود که تمامی این مناطق را زیر سیطره خود داشت. غیاثالدین قلعهٔ ترشیز و منطقهٔ آن را به امیر علی سدیدی که از طایفهٔ غوریان بود داد؛ بنابراین در این بازهٔ زمانی اسم سه شخص دیده میشود که البته بعضی به اشتباه آنها را یکی میدانند؛ یعنی در آخرین سالهای عمر حکومت سربداران خواجه علی مؤید بر ترشیز حکومت میکرد. از دورهٔ تلافی وی با تیمور به بعد، امیر ولی استرآبادی حکومت ترشیز را گرفت و بعد امیرعلی سدیدی به حکومت ترشیز رسید. در واقع در مدت دو سال از ۷۸۲ تا ۷۸۴ ه.ق این سه نفر به ترشیز حکومت میکردهاند. نکتهٔ قابل تأمل آنکه یاقوت حموی ترشیز را پررونق و آباد با میوههای فراوان معرفی کرده و ادعا میکند ترشیز ۲۲۶ روستا دارد. ابن اثیر نوشته است: «از این شهر دانشمندان بسیار برخواستهاند». بغدادی نیز آن را منطقهای با روستاهای زیاد معرفی کرده است و از روستای خارزنج که خرابههای آن در شمال خلیلآباد است سخن رانده است. تا پیش از حملهٔ تیمور و ویران کردن ترشیز این شهر همچنان به حیات خود ادامه داد اما یورش تیمور باعث تغییرات عمده در این منطقه شد.[۲۳]
مردم
خانههای فرسوده در یکی از کوچههای خیابان ۱۵ خرداد کاشمر، ۱۳۹۲ خورشیدی
در سال ۱۳۹۹ خورشیدی کاشمر و شهرستان آن ۱۳۳ مؤسسه و آموزشگاه فرهنگی–هنری و همچنین مراکز مهارتآموزی داشته است که نزدیک به ۲ هزار نفر در زمینهٔ فرهنگ و هنر فعال بودهاند.[۳۳]
نان محلی از برجستهترین خوراکهای کاشمر است که این نانها با آرد سبوسدار درست میشود. اشکنه قروتی یا اشکنه کشک در کاشمر و دیگر شهرهای خراسان بهعنوان خوراک محلی نیز شناختهشده است و ترکیبات آن شامل آب، کشک (قروت)، پیاز، نعنا، آویشن، گردو میباشد. اشکنه گوجه نیز یکی دیگر از خوراکهای محلی کاشمر و شهرهای همجوار است که ترکیبات آن شامل گوجهفرنگی، پیاز، ادویه، آب، سیبزمینی، عدس میباشد.[۳۵] به دیگر خوراکهای محلی کاشمر میتوان به اشکنه بنه، اشکنه قورمه، اشکنه دانه، اشکنه بلغور، اشکنه قاقرو، روغن شیره، کمهجوش، کلهجوش، آش کمای، گرماست (گرماس)، مسکه، توگی، لیچار، کف، اشکنه تخممرغ (اشکنه اوجز) و آرد بریو (بریان) اشاره نمود.[۳۶]
تاریخ موسیقی محلی این شهر فراتر از ۲۰۰ سال پیشینه دارد و موسیقی کاشمر در کنار زبان و گویش یکی از بخشهای هویت فرهنگی آن محسوب میشود. موسیقی منطقهٔ کاشمر و تربت جام از ساختار مشترکی برخوردار است اما در چندی از آواها دارای ویژگیهای گوناگون و برجستهای میباشد که بیشتر آنها چهاربیتی هستند و با سازهای مرسوم این شهر از جملهٔ آنها دوتار، دوسازه (قوشمه، به گویش کاشمری: دوسَزَ)، سرنا، دهل و دایره خوانده میگردند. برپایهٔ پژوهشها در نزدیک دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی فرد کمسن و سالی بهنام «ذوالفقار عسگریان» از اساتید نامدار موسیقی خراسان که زاده منطقهٔ کاشمر (خلیلآباد) بود با الاغ به روستاهای این منطقه میرفت تا دوتار و موسیقی محلی را ترویج دهد. همچنین «حسن عابدینی» از دیگر اساتید نامدار این شهر است.[۴۱][۴۲] «گروه بیداد» نیز از برجستهترین گروههای موسیقی منطقهٔ کاشمر است و با سرپرستی «هادی قاسمی» اداره میگردد که از سال ۱۳۷۵ خورشیدی فعالیت میکند. بیشتر تمرکز قاسمی جهت جذب نوجوانان و جوانان بهکار گرفته میشود.[۴۳]
خوشنویسی
خوشنویسی کاشمر جایگاه ویژهای در سطح کشوری دارد بهگونهای که در سال ۱۳۹۹ خورشیدی دارندهٔ دو «استاد برجستهٔ خوشنویس» و هفت «عضو فوقممتاز» بوده است که دو نفر از آنها «فوقممتاز شکستهنستعلیق» و پنج نفر دیگر «فوقممتاز نستعلیق» میباشند. همچنین نزدیک به ۷۰ «عضو ممتاز» و ۶۰ «عضو عالی» مشغول برای دستیابی به درجات بالاتر در حوزهٔ خوشنویسی قرار داشتهاند.[۴۴] از دستاوردهای خوشنویسی کاشمر میتوان به چاپ کتاب «صلح و سلام» نوشتهشده توسط «هادی دربان حسینی» در سال ۱۳۹۴ خورشیدی اشاره نمود که مورد استقبال قرار گرفت.[۴۵][۴۶] دربان حسینی که متولد ۱۳۵۰ خورشیدی است در سال ۱۳۹۳ خورشیدی توانست «مدرک استادی» از «شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان ایران» را بگیرد و همچنین در جایگاهٔ شاگردی برای اساتیدی همچون رسول مرادی و غلامحسین امیرخانی قرار داشته است.[۴۷] از دیگر اساتید خوشنویسی کاشمر میتوان به استاد «مهدی فانی» اشاره نمود.[۴۸] افزون بر این «محمدجواد پورحسن» متولد ۱۳۴۴ خورشیدی نیز نخستین کسی بود که در کاشمر توانست «مدرک ممتازی» را از شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان ایران کسب کند. پورحسن با مرگ زودهنگام بر اثر بیماری کلیوی در تاریخ ۱ آذر ۱۳۹۳ درگذشت.[۴۹]
بازیهای بومی محلی
از ۱۵ بازی بومی محلی کاشمر تنها پنج بازی دارای تیم است و بقیه آنها منسوخ یا درحال منسوخشدن هستند. هفتسنگ، یک قل دو قل، لیلی، وسطی (دژبال)، بجولبازی، کبدی (زو)، الک دولک، قایمباشک (قایمپیدا)، سهپایه (سهپایه نیشابوری)، دال پلو (دال پلان) و خروس جنگی (الختر) از بازیهای بومی محلی رایج در کاشمر میباشند.[۵۰]
اقتصاد
اقتصاد کاشمر برپایهٔ سه موضوع یعنی کشاورزی، صنعت و گردشگری میچرخد.[۵۱] هنرهای سنتی، صنایع دستی و رهآورد نیز از دیگر موضوعهای اقتصادی این شهر است.[۵۲] کاشمر و شهرستان آن تا اسفند ۱۳۹۹ خورشیدی، نزدیک ۹ هزار واحد صنفی، ۷۲ واحد صنعتی و ۳۰ واحد معدنی داشته است.[۵۳]
کشاورزی
بخش مهمی از اقتصاد کاشمر برپایهٔ کشاورزی است که قسمت بزرگی از آن به شیوهٔ سنتی و غرقابی اجرا میگردد که میزان زیرکشت گلخانههای این شهر و حومهٔ آن تنها ۶ هکتار است و همچنین کاشمر در اقلیم نیمهخشک قرار گرفته و تابستانهایی با گرمای شدید و کم باران را با خود همراه دارد. کاشمر و شهرستان آن تا سال ۱۴۰۲ خورشیدی دارای ۹٬۳۸۱ هکتار میزان زیرکشت باغات و ۲٬۰۲۰ هکتار میزان زیرکشت فرآوردههای زراعی بوده که ۳٬۳۰۰ هکتار از باغات زیرکشت انگور بوده است. در همان سال این شهر از دیدگاه میزان زیرکشت انگور در استان دارای جایگاه سوم است، همچنین با نزدیک به ۶۰۰ هکتار از فرآوردههای زراعی زیرکشت طالبی؛ جایگاه نخست این فرآورده در استان را دارا بود.[۵۴] کاشمر و شهرستان آن در سال ۱۴۰۱ خورشیدی با نزدیک به ۶۵۰ هکتار سطح زیرکشت گونههای گوناگون انار جایگاه سوم استان را داراست.[۵۵]
صنعت
کارخانهٔ کاشی و سرامیک زهره پیش از بهرهبرداری، ۱۳۸۷ خورشیدی
ماشینخانه یا کارخانهٔ پنبه کاشمر مربوط به دورهٔ ایران پهلوی که هماکنون تخریب شده است، ۱۴۰۳ خورشیدی
کمتوجهی به شهرک صنعتی کاشمر در دهههای گذشته اقتصاد صنعتی این شهر را با رکود و تعطیلی همراه ساخته بود که بسیاری از واحدهای تولیدی تکمحصولی از جملهٔ آن قند که زمانی تولید مناسبی داشت در سال ۱۳۹۵ خورشیدی نیمی از آنها به تعطیلی رسیده بود و اقتصاد صنعتی کاشمر با کمترین گنجایش تولیدی فعالیت داشت و مشکلات مالی و سرمایهای دلیل اصلی تعطیلی این واحدها بود.[۵۱][۵۶] شهرک صنعتی کاشمر در سال ۱۴۰۰ خورشیدی ۶۹ واحد ثبتشده داشته است که ۴۲ واحد آن فعال، ۸ واحد تعطیل و مابقی درحالاحداث بودهاند. همچنین در همان سال ۹۰ درصد زمینهای این شهرک صنعتی واگذار شده بود و اقدامات زیرساختی طرح گسترش شهرک نیز درحال انجام است.[۵۷] در سال ۱۳۹۹ خورشیدی ۳۰۹ میلیارد تومان سرمایهگذاری ثابت در این شهرک انجام شد که نسبت به سال قبل ۹۰۰ درصد افزایش یافته است.[۵۸] شهرک صنعتی کاشمر دارای واحدهای تولیدی گونههای فرآوردههای کشاورزی و غیرهم است.[۵۹] کارخانهٔ کاشی و سرامیک زهره بزرگترین مجموعهٔ صنعتی در منطقهٔ کاشمر است[۶۰] و همچنین بزرگترین واحد تولید کاشی و سرامیک در شرق ایران شناخته میگردد که در زمینی به مساحت ۵/۴۸ هکتار ساخته شد. تولید نخستین این مجموعه در سال ۱۳۹۱ خورشیدی با گشایش فاز نخست و تولید سالیانه نزدیک به سه و نیم میلیون مترمربع و کارآفرینی مستقیم بیش از ۳۰۰ نفر انجام گرفت. کارخانهٔ کاشی و سرامیک زهره دارای بیش از ۶۵ هزار مترمربع سالن تولید است و طراحی آن برای ۶ خط تولید کاشی گرانیت و لعابدار در سه فاز ای (A)، بی (B) و سی (C) صورت گرفت که در سال ۱۳۹۶ خورشیدی فاز ای (A) اجرایی شد و تولید آن به بیش از هفت و نیم میلیون مترمربع رسید که کارگماری مستقیم حدود ۵۵۰ نفر را بههمراه داشت.[۶۱] همچنین در سال ۱۳۹۸ خورشیدی «شرکت کاشی و گرانیت و لعاب زهره» بهعنوان واحد نمونه و صنعتی در استان خراسان رضوی انتخاب شد.[۶۲] مجموعهٔ کارخانههای نوشیدنیهای بیسمارک و قند غزنوی در زمینی به مساحت ۳۲ هزار مترمربع ساخته شده است که نخستین واحد آن دربرگیرندهٔ کارخانهٔ قند عسل در سال ۱۳۹۲ خورشیدی با کارگماری ۲۰۰ نفر برای تولید قند و شکر با برند «غزنوی» و «سفیدبرفی» به بهرهبرداری رسید و دومین واحد تولیدی آن دربرگیرندهٔ کارخانهٔ تولید نوشیدنی با گنجایش نزدیک به ۷۲ میلیون لیتر در سال ۱۳۹۹ خورشیدی نیز به بهرهبرداری رسید که گنجایش آن در سال ۱۴۰۰ خورشیدی نزدیک به ۳۰۰ میلیون لیتر افزایش یافت. همچنین در همان سال میزان سرمایهگذاری در این مجموعهٔ کارخانهها نزدیک ۲ هزار میلیارد ریال بوده است.[۶۳]
گردشگری
گردشگری در کاشمر بههمراه کشاورزی و صنعت بخش مهمی از اقتصاد در این شهر است به گونهای که ۳٫۵ میلیون نفر در سال ۱۳۹۶ خورشیدی از این شهر و شهرستان آن بازدید کردند[۶۴] چنانکه در سطح استان پس از مشهد جایگاه دوم و جایگاه چهارم در ایران از دیدگاه گردشگری مذهبی را ثبت کرده است.[۱۲] وجود جاذبههای گردشگری، تاریخی و فرهنگی، منطقهٔ کاشمر را تبدیل به یکی از قطبهای گردشگری استان خراسان رضوی کرده و پیشینهٔ تاریخی آن نشان از تمدن کهنی دارد. وجود بافت سرسبز و آبوهوای مناسب یکی دیگر از فواید گردشگری در این شهر است.[۶۵]
در مناطق مختلف شهرستان کاشمر مشاغل سنتی و هنرهای دستی هنوز تا حدودی رواج دارد اما در میان آنها بافت قالی بهویژه در روستاها از اهمیت بهسزایی برخوردار است. قالی کاشمر به واسطهٔ مرغوبیت در بافت، نقشه و رنگ یکی از قالیهای مشهور منطقهٔ خراسان میباشد. از جمله مشاغل سنتی در شهرستان کاشمر میتوان به مسگری، نجاری و آهنگری اشاره نمود. گلیمبافی، حصیربافی، گیوه دوزی و بافت قالیچه نیز از سایر صنایع دستی و هنرهای سنتی این شهرستان بهشمار میآید.[۵۲]
قالی کاشمر نوعی قالی ایرانی که بهنام منطقهٔ کاشمر نامگذاری شده است و در سراسر شهرستان کاشمر تولید میشود. این قالیها دستبافتند و اغلب با طرحهای منظره و شکارگاه در دسترس هستند.[۹۴][۹۵][۹۶] تاریخچهٔ قالیبافی در کاشمر به ۱۵۰ سال و هنر معاصر فرشبافی به سال ۱۹۲۰ میلادی (۱۲۹۸ یا ۱۲۹۹ خورشیدی) باز برمیگردد. با اینوجود، بین سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۲۸۰ تولید انبوه فرش توسط مورخان ثبتشده است. نخستین استاد بافنده در منطقهٔ کاشمر «محمد کرمانی» است که علیرغم نام خانوادگیاش اهل کرمان نبود. محمد کرمانی اهل روستایی بهنام فروتقه در نزدیکی کاشمر بود و بهگفتهٔ مورخان، دانش قالیبافی را از استان کرمان آوردهشده است و احتمالاً نخستین کار وی به سفارش «سعید حسین سجادی» بومی و ساکن فروتقه و تولیدکننده معروف فرش انجام شده است.[۱۴]
سوغات و رهآورد
بخشی از فراوردههای صنایع دستی میتوانند جزئی از سوغات کاشمر محسوب شوند که از میان آنها میتوان به قالی کاشمر، گیوههای کاشمری، انواع حصیرها و گلیمهای الوان اشاره نمود اما مهمترین رهآورد کاشمر با توجه به فراوانی باغات انگور در این منطقه کشمش است که به سراسر ایران صادر شده و پس از آن زعفران و انار از سوغات شناختهشدهٔ کاشمر بهشمار میروند.[۹۷] همچنین سوهان ورقهای از شاخصترین شیرینیهای محلی کاشمر است که برای نوروز در تمام سفرههای مردم این شهر دیده میشود.[۹۸]
مشروبات الکلی
کاشمر را ملقب به شربتخانه خراسان (رابطهٔ غیرمستقیم با مشروبات الکلی) میدانند که با وجود ممنوعیت الکل در ایران هویت خود را از دست نداده است که در سال ۱۳۹۱ خورشیدی حدود ۳٬۳۰۰ هکتار تاکستان دارا بود که نشاندهندهٔ حجم تولیدی زیادی از مشروبات الکلی در این منطقه است.[۹۹] در همان سال ۵۰ درصد کشمش کاشمر معادل ۷٬۵۰۰ تن به کشورهای اروپایی صادر شد که نشان میدهد دارای شهرت ویژهای در این کشورها است.[۱۰۰] که عمدهٔ آن برای مشروبات الکلی استفاده میشوند و حتی برندی آلمانی از مشروبات الکی بنام کاشمر (KASHMAR) وجود دارد که دارای محبوبیت در این کشور و مردمان ایرانیتبار آلمان است.[۱۰۱] بههرروی ممنوعیت الکل در ایران باعث شده است که مشروبات الکلی در این شهر بدون نظارت دولت و استانداردسازی لازم تولید شود که در سال ۱۳۹۷ خورشیدی دو نفر بهدلیل مسمومیت الکلی جان باختند.[۱۰۲] همچنین در همان سال یک کارگاه تولیدی مشروبات الکلی با ۳۰۰ لیتر مشروب الکلی شناسایی و متلاشی شد.[۱۰۳]
ورزش
سالن فرهنگی ورزشی انقلاب کاشمر، ۱۴۰۳ خورشیدی
اداره ورزش و جوانان شهرستان کاشمر، ۱۴۰۳ خورشیدی
گزارشهای فروردین ۱۴۰۲ خورشیدی دربارهٔ ورزش در کاشمر شرایط خوبی ندارد و فوتبال بیشتر شبیه یک ویترین ورزشی است؛ دلیل آن نیز گوناگونی دیدگاههای مردمی میباشد که حرکت این ورزش را نامناسب کرده است و وضعیت اقتصادی باشگاهها نیز تأثیرگذار هستند. همچنین بهعلت پیروی نکردن از نظام باشگاهداری در این شهر استانداردسازی برای باشگاهها ناشدنی شده است. نبود تقویم ورزشی و مشکلات وابسته به داوران نیز کاشمر را به یک شهر ورزشی همسان نمیسازد. داستانسازیهای مرتبط به فوتبال هم سد بزرگی برای برگزاری طرحهای مربوط به فوتبال و فوتسال میگردد. والیبال کاشمر هرساله پس از مسابقات ماه رمضان که با حواشی همراه میشود در بیخبری قرار میگیرد. بسکتبال کاشمر در دهههای ۶۰ و ۷۰ خورشیدی نیز وضعیت مناسبتری تا به کنون داشته است، همکاری نکردن جوانان و نبود توجهٔ مناسب؛ دلیل اصلی وضعیت نامتناسب ورزش بسکتبال در این شهر است. ورزش زورخانهای کاشمر را میتوان در برگزاری ویژهبرنامهٔ هیئتهای ورزشهای زورخانهای و پهلوانی، گرامیداشت روز شهرداری و نائبقهرمانی کاشمر در مسابقات پهلوانی و زورخانهای خراسان رضوی نگاه داشت. ورزشهای رزمی بهویژه جامعهٔ ورزشی بانوان شرایط بهتری نسبت به دیگر ورزشهای این شهر قرار دارد. از دیگر ورزشهای کاشمر میتوان به شطرنج، دو و میدانی، بدمینتون، ورزشهای بومیمحلی و روستایی، ورزش جانبازان، بوکس و وزنهبرداری نیز اشاره نمود که بیشتر در سکوت خبری و با نبود پوشش رسانهای همراه میشود.[۱۰۴] در سال ۱۳۹۹ خورشیدی ۲ هزار و ۶۰۰ ورزشکار سازمانیافته و بیمهٔ ورزشیشده در این شهر حضور ورزشی داشتند که با درنظر گرفتن فعالان بیمهٔ ورزشینشده به بیش از ۱۰ هزار ورزشکار میرسد.[۱۰۵]
اکنون در کاشمر برای بیرون رفتن از شهر با وسایل نقلیه تنها اتوبوس و تاکسی برونشهری قابل استفاده است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی کلنگ احداث فرودگاه شهید مدرس در جادهٔ کاشمر–تربت حیدریه زده شد که کماکان به بهرهبرداری نرسیده است. همچنین راهآهن کاشمر–سبزوار دردست مطالعه بوده اما با موقعیت خوب این منطقه که هرشخصی از جنوب به تهران بخواهد برود، باید از این منطقه رد شود هیچگونه کاری صورت نگرفته است.[۱۰۹]
کاشمر در سال ۱۳۹۶ خورشیدی فراتر از ۱٬۳۰۰ نفر در حملونقل عمومی از جمله تاکسیرانی، مینیبوس رانی، تاکسی تلفنی، ۱۳۳ و مجموعهٔ حملونقلهای برونشهری مشغول فعالیت بودند.[۱۱۰]
فرودگاه فوق سبک کاشمر نخستین فرودگاه سبک بخش خصوصی ایران است که عملیات ساخت این پروژه از اسفند سال ۱۳۹۳ خورشیدی در زمینی به مساحت ۱۷ هکتار و با ساخت برج مراقبت، آشیانه و ساختمان اداری با دو هزار مترمربع زیربنا و باند پرواز آغاز شد.[۱۱۱]
مراکز آموزش عالی
مرکز آموزش عالی کاشمر، ۱۴۰۲ خورشیدی
مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی کاشمر، ۱۴۰۳ خورشیدی
شهربازی (سرپوشیده) پاندا واقع در کوچهٔ امیرکبیر ۱۱[۱۳۰]
شهربازی (سرپوشیده) شهر بچهها واقع در بلوار جانباز[۱۳۰]
سینماها
سینما ایران نخستین و تنها سالن سینمای کاشمر و منطقهٔ ترشیز با گنجایشی نزدیک به ۱۷۰ صندلی در سال ۱۳۹۷ خورشیدی پس از گذشت ۲۴ سال که در دست سازمان هلال احمر این شهرستان بود و چندسالی بنای آن با بیبهرهبری رها شده بود، با پیگیریهای شورای شهر و دیگر مسئولان این شهرستان بنای آن از مالکیت هلالاحمر خارج و به شهرداری کاشمر جابهجا شد. این سینما در خرداد ۱۴۰۱ خورشیدی آتش گرفت و بعد از چندین ماه بازسازی در سال ۱۴۰۲ خورشیدی دوباره بازگشایی شد.[۱۳۵][۱۳۶]
در سال ۱۳۹۷ خورشیدی برای دو شهروند آمریکایی مجوز شکار توسط مسئولان شهری کاشمر صادر شد که این امر نامنظم تلقی شد و همه بخشهای درگیر به شدت مورد بررسی قرار گرفتند و شهروندان آمریکایی از ورود به این شهر و محدودهٔ آن منع شدند.[۱۴۵]
خشکسالی با برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی و در پایان فرونشست زمین، از جمله مشکلات جدی شهرستان کاشمر و منطقهٔ ترشیز محسوب میشوند؛ به گونهای که در سال ۱۴۰۰ خورشیدی دشت کاشمر با فرونشست تجمعی بیش از ۳۰ سانتیمتر، رکورددار فرونشست زمین در ایران محسوب میشود.[۱۰]
حاشیهنشینی
خشکسالی یکی از چراییهای مهاجرت و حاشیهنشینی در این شهر است. ساختمانسازیهای غیرقانونی و ایجاد سکونتگاههای غیررسمی در محدودهٔ کاشمر به یکی از مشکلات اصلی مدیریت شهری تبدیل شده است. از منطقههای غیررسمی این شهر میتوان به «حسینآباد»، «نسیم جنوبی»، «احمدآباد»، «گلشن»، «گوهر»، «نرگس شمالی» و «نرگس جنوبی» اشاره نمود که در سال ۱۳۹۸ خورشیدی فراتر از ۱۳ هزار نفر در محدودهٔ کاشمر حاشیهنشین بودهاند.[۱۵۳] منطقهٔ حسینآباد در سال ۱۳۹۹ خورشیدی با مساحتی حدود ۴۱/۳ هکتار بزرگترین سکونتگاه غیررسمی این شهر بوده است. همچنین در همان سال حدود ۱۲ هزار نفر در مساحتی بالغ بر ۱۱۰ تا ۱۱۵ هکتار در محدودهٔ کاشمر سکونت غیررسمی داشتهاند.[۱۵۴]
ساخت فرودگاه شهید مدرس
در سال ۱۳۸۷ خورشیدی کلنگ ساخت فرودگاه شهید مدرس از مصوبات سفر هیئت دولت به استان خراسان رضوی با حضور وزیر اطلاعات وقت یعنی غلامحسین محسنی اژهای در زمینی به مساحت ۵۴۰ هکتار در منطقهای بین مهولات در ۲۰ کیلومتری تربت حیدریه و ۴۰ کیلومتری کاشمر در مرکزیت ۱۰ شهرستان جنوبی خراسان رضوی به زمین زده شد و بعد از مدتی تابلوی آن در محور سهراهی شادمهر به کاشمر نصب شد. جواد نیکبین با بیان اینکه تمامی بودجههایی که صرف مطالعه این فرودگاه شده هدر رفته است، گفت: «باند فرودگاهی که احداث شده وسط سیلاب قرار دارد این نشان میدهد یا مطالعاتی نشده و اگر هم صورت گرفته توسط یک بچه بوده است».[۱۰۹]
راهآهن
راهآهن یکی از اصلیترین مشکلات شهری در کاشمر است، جواد نیکبین در دربارهٔ آن که از نیازهای رونق منطقه است؛ میگوید: «تا زمانی که جادهٔ خوبی نداشته باشیم، ریل درستی هم نخواهیم داشت، اگر جاده شادمهر تا انابد و بردسکن به سبزوار به نتیجه برسد عملاً تمامی مسافرانی که از جنوبشرقی کشور بخواهند به تهران بروند از مسیر کاشمر، خلیلآباد، بردسکن و سبزوار میروند، آن موقع رفتوآمد زیاد میشود». نیکبین همچنین گفت: «فعلاً نه تنها برای ریل راهآهن کاشمر اعتباری گذاشته نشده، بلکه پیگیری خاصی هم صورت نگرفته و از سویی در اولویتهای کار دولت سیزدهم هم نیست».[۱۵۵]
دو باندهشدن جادهٔ کاشمر به شادمهر
جادهٔ کاشمر به شادمهر به طول ۵۵ کیلومتر که محل تردد مردم شهرستانهای مختلف و نیز زائران و مسافران در ایام مختلف سال است بهدلیل کم عرض بودن جاده شاهد حوادث زیاد رانندگی است بهطوری که در یک دههٔ گذشته بیش از ۱۰۰ نفر در این مسیر جان باختند. اگرچه دولت نهم و در سال ۱۳۸۵ خورشیدی موضوع دوبانده شدن این جاده به تصویب رسید اما همچنان این جاده دوبانده نشده است.[۱۵۶]
↑Bennett, I.; Aschenbrenner, E.; Parsons, R.D. (1981). Oriental Rugs: Persian. Oriental Rugs. Oriental Textile Press. p. 253. ISBN978-0-907462-12-5. Archived from the original on 1 January 2024. Retrieved 25 June 2019. Kashmar lies at the edge of the great salt desert about 150 km (100 miles) south-west of Meshed. Under its earlier name of Turshiz its carpets had an indifferent reputation. The change of name occurred under the reign of ...