نیایشها
اهریمن یا اهرمن(به اوستایی: 𐬀𐬢𐬭𐬀⸱𐬨𐬀𐬌𐬥𐬌𐬌𐬎 «اَنْگْرَمَینیو») [۵]، (آوانگاری لاتین : «aŋra mainyu»)، در مزدیسنا نیرویی بدنهاد و پلید است که برای از بین بردن نیکی تلاش میکند ولی چون دون و پستمایه است و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است، پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اهورا مزدا بر او چیره میشود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید. در این میان، انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان و موجودات نیک (مزداآفریده) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوهها (دیوها) که موجودات و پدیدههایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند. اهریمن را در پارسی اهرِمن هم میگویند.
بر اساسِ کتابِ بندهشن که در اواخر دورهٔ ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالفِ اهورامزدا و زایندهٔ بدیها را اهریمن معرفی میکند.[۶] در دین زرتشتی یا بِهدینی، اهریمن هیچگاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورامزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشهٔ بد یا انگره مینو است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورامزدا و پسر زروان[۷] و دارای هویتی جداگانه از اهورامزدا است.
بر پایهٔ باورهای کهنِ زروانی و دیگر دینهای پس از آن چون مانویان «اهورامزدا و اهریمن هردو زادهٔ زروان (خدای زمان) بودند و جهان عرصهٔ جنگ این دو نیروی نیک و بد است ولی سرانجام چیرگی در پایانِ جهان با اهورامزداست و چون اهورامزدا پاکی مطلق است، بدی در او راه ندارد. پس هر آنچه که بد است اهریمنی است.» البته این سخن در هیچ جای گاهان نیست و زُروان در زبان اوستایی تنها بهمعنای زمان است و ارتباطی با خداوند ندارد.
در مزدیسنا باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند.
نیروهای همزادی که در اندیشه انسان پدیدار میشوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابلستایش. این انسان است که با اندیشهٔ خود موجب دگرگونی در این هستی میشود. همانگونه که آذرگشسب این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی میداند و با اندیشهٔ انسان پیوسته میخواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشهٔ انسان است و وجود خارجی ندارد.[۸] یعنی نیکی جز سنجش فکری چیز دیگری نیست.
یا در جای دیگر رستم شهزادی این دو نیرو را نزد پروردگار بد یا خوب نمیبیند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر میخواند، ولی هنگامی که زرتشتیان این دو نیرو را با میزان اندیشه و پندار خود میسنجیم، یکی را نیک میپنداریم و دیگری را بد و حتی همین نیکی و بدیها صورت گسترده و مطلق ندارند و بنا به محیط و زمان و مکان هر گروهی از مردم، این پندار فرق میکند، زیرا در جایی کاری را برخلاف دیگران نیک یا بد میدانند.[۹] همچنین در کتاب گزارش گاتاها از اورنگ نیز ریشهٔ نیکی و بدی را در نهاد و اندیشهٔ آدمی میداند.[۱۰] در تمام کتابها این دو نیرو را همزاد و متضاد میخوانند که در آغاز آفرینش پدیدار شدند و تمامی نویسندگان آنها را لازم و ملزوم یکدیگر میخوانند[۱۱] اما در کتاب بینش زرتشت از خنجری به نکتهای برخورد کردم که میگفت: هیچکدام از این دو گوهر ارزش نیک بودن یا بد بودن را ندارند به بیان دیگر، اهورامزدا آنچه راکه آفریده نیک است و شر در آن راه ندارد. اما اختلاف موجود در هستی هر گاه در اندیشه انسان رشد کند و شکوفا شود، نیک و بد به وجود میآید.[۱۲]
در متنهای پهلوی، واژه اهریمن گاهی وارونه نوشته میشود تا نشانهای از واژگونگیِ اعمال وی و بیزاری نویسنده متن از او باشد. در این متنها نیز، اهریمن دشمن اورمزد است و به آفرینش اورمزد میتازد و بیماری، تاریکی، ریمَنی (چرکی)، ویرانی، عیب، نقص و مرگ میآفریند.[۱۳] آغاز نبرد اورمزد و اهریمن، زمان معینشده برای آن، توصیف کامل آفرینش اورمزدی و اهریمنی و سرانجامِ کارِ اهریمن در متنهای پهلوی بهصورتهای متفاوتی آمدهاست. اما، امروزه، به باور پارسیان هند، اهریمن نمودی از تمایلات اهریمنی است و از این رو نبرد واقعی میان اورمزد و اهریمن در روح هر انسان در تمامی جهان ادامه دارد.[۱۴]