پس از شکست فاحش و کشته شدن پیروز یکم، در میدان جنگ با هپتالیان، تعداد زیادی از ایرانیان، در دست شاه خشنواز در اسارت بودند. پس از جنگ هنگامی که بلاش جانشین پیروز یکم شده بود، قباد یکم پسر دیگر پیروز یکم، به عنوان گروگانی در قبال دریافت غرامت جنگی، در نزد هیاطله باقیمانده بود. بلاش با خشنواز داخل مذاکره شده، قرارداد صلح بسته شد، تا اسیران به ایرانشهر استرداد شوند، بدین شرط که ایرانشهر سالیانه مبلغی به او بپردازد.[۲] از رویدادهای زمان پادشاهی وی، قطع باج سالانهایست که روم برای پاسداری از دربند قفقاز، به ایران میپرداخت.
ارمنستان
بلاش پس از استرداد اسراء، متوجه امور ارمنستان شد. سردار ارامنه واهان مامیکونیان از شاه درخواست کرد که آزادی مذهب عیسوی در ارمنستان اعلان شود و آتشکدهها را خاموش کنند. بلاش درخواست وی را قبول کرد و مذهب عیسوی در ارمنستان رسمیت یافت.[۳] این نکته به دشمنی مسیحیهای آن حدود با ایرانشهر تا حدی پایان داد. در روایات مسیحی سریانی و ارمنی از بلاش به نیکی یاد شدهاست.[۴]
برکناری
در روزگار او موبدان زرتشتی از شاه و دربار نیروی بیشتری داشتند. قباد یکم، پسر پیروز، در مدت اقامت در نزد خشنواز پادشاه هیاطله، توانسته بود، اعتماد او را بخود جلب کرده، و تهیهٔ مقدمات سلطنت خود را، با کمک هیاطله فراهم آورد. از این روست که درست مقارن عزیمت قباد، از نزد هیاطله، به طرف ایران، بزرگان ایران بلاش را در تیسفون توقیف و عزل و نابینا کردند چون گمان میکردند سلطنت قباد باعث کم شدن فشار هیاطله و تخلیهٔ کشور، از قوای بیگانه خواهد شد. شاید هم مسامحهای که بلاش در مقابل مسیحیان انجام داده بود، روحانیون را نسبت به او خشمگین کرده بود. بدینگونه با عزل و توقیف او، در سال ۴۸۸ میلادی، پسر پیروز یکم، قباد یکم بر تخت شهریاری نشست.[۵]