سِر دنیل مایکل بلیک دی-لوئیس (انگلیسی: Sir Daniel Michael Blake Day-Lewis؛ زادهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۵۷) بازیگر انگلستانی است.[۱] او را غالباً یکی از برترین بازیگران تاریخ توصیف میکنند.[۲] در سال ۲۰۱۲، مجله تایم دی-لوئیس را «بزرگترین بازیگر جهان» نامید[۳] و در ۲۰۲۰، نام او در فهرست نیویورک تایمز از ۲۵ بازیگر برتر قرن بیست و یکم آمد. او در ژوئن ۲۰۱۴، در جریان مراسم تولد ملکه انگلستان به دریافت عنوان شوالیه مفتخر شد.[۴]
علیرغم اینکه در مدرسه بریستول به شیوه مرسوم و عادی، بازیگری را آموزش میدادند، دی-لوئیس تصمیم گرفت که از سبک متد اکتینگ استفاده کند. به خاطر همین است در فیلمهایی که بازی میکند، خود را وقف نقشش میکند و همچنین به تحقیق دربارهٔ نقشهایش مشهور است.[۵][۶] او معمولاً در تمام زمان فیلمبرداری در نقش باقی میماند؛ حتی اگر به سلامتیاش آسیب برساند یا برایش مضر باشد.[۷] دی-لوئیس به عنوان یکی از گزیدهکارترین بازیگران صنعت فیلمسازی شناخته میشود، بهطوریکه از سال ۱۹۹۸ به بعد او تنها در شش فیلم به ایفای نقش پرداخته و تقریباً بین هریک از فیلمهایش پنج سال فاصله افتاده است.[۸] او به شدت از زندگی شخصیاش حفاظت میکند به گونهای که در تمام این سالها به ندرت مصاحبه کرده و در انظار عمومی ظاهر شده است.[۹]
دی-لوئیس در بیشتر سالهای دههٔ ۸۰ میلادی، هم در تئاتر حضور داشت هم در سینما. عضویت در «شرکت رویال شکسپیر»[و ۱] و بازی کردن نقش رومئو در نمایش رومئو و ژولیت و بازی به جای فلوت در نمایش رؤیای شب نیمه تابستان از معدود فعالیتهای وی در تئاتر بود. در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ به ترتیب در فیلمهای باونتی و رختشویخانه زیبای من ظاهر شد. اولین ایفای نقش او که هم نظر منتقدان و هم نظر مردم را جلب کرد، در فیلم اتاقی با یک چشمانداز (۱۹۸۵) بود. بعد از آن، او در فیلم سبکی تحملناپذیر هستی (۱۹۸۸) بازی کرد.
پدر و پدربزرگ مادری دی-لوئیس، سیسیل و سر میکل بالکون، به خاطر سهم قابل احترامی که در رشد ادبیات و سینما در پادشاهی متحده داشتند، از میراث انگلستان پلاک آبی دریافت کردند.
دی-لوئیس در کنزینگتون، لندن زاده شد. پدر او، شاعر معروف، سیسیل دی-لوئیس و مادرش، بازیگر انگلیسی، جیل بالکن[و ۲] میباشند.[۱۴] پدر او در بالینتابرت، کنت لوییس، ایرلند به دنیا آمد و از پروتستانتهای سبک «آنگلو-آیریش»[ی ۲] با عقبهای انگلیسی بود.[۱۵] سیسیل زندگی در لندن را از دو سالگی شروع کرد و بعدها به مدت چهار سال ملک الشعرای بریتانیا شد.[ی ۳] مادر دی-لوئیس یهودی بود و اجداد وی آن دسته از یهودیانی بودند که از لتونی و لهستان به انگلستان مهاجرت کرده بودند.[۱۶][۱۷] پدربزرگ مادری وی، سر مایکل بالکن، رئیس استودیوهای ایلینگ بود.[۱۸] دو سال بعد از تولد دی-لوئیس، خانواده او به کرومزهیل، گرینویچ در جنوب شرقی لندن نقل مکان کردند. جایی که دی-لوئیس با خواهر بزرگترش، تاماسین، بزرگ شد. تاماسین آشپز برنامههای تلویزیونی و مستندساز میباشد.[۱۹]
با زندگی در گرینویچ، دی-لوئیس خود را میان بچههای جنوب شهر لندن یافت. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسههای اینویکتیا و شرینگتون گذراند.[۲۰] بچهها او را به خاطر «یهودی» و «شیک» بودنش اذیت میکردند و به او زور میگفتند.[۲۱] هر چه بیشتر زمان میگذشت، او به لهجهٔ محلی تسلط کامل پیدا میکرد و رفتارش را بهبود میبخشید تا جایی که به خوشنامی مشهور شد.[۲۱][۲۲] با بالا رفتن سن دی-لوئیس، مشکلاتی برایش به وجود آمد. او در دوران جوانی بیاختیار با خودش حرف میزد و معمولاً به خاطر دزدی از فروشگاه و جرایم کوچکتر به دردسر میافتاد.[۲۲][۲۳]
در سال ۱۹۶۸، والدین دی-لوئیس وقتی رفتار او را اینگونه دیدند او را به مدرسهٔ خصوصی سِوِناکس[و ۳] در کنت فرستادند. سوناکس مدرسهای شبانهروزی بود.[۲۳] دی-لوئیس در این مدرسه به سه رشته علاقه پیدا کرد که آنها نجاری، ماهیگیری و بازیگری بودند. اشتیاق او برای مدرسه رفتن بیشتر شد و بعد از دو سال تحصیل در سوانکس به مدرسهٔ خصوصی دیگری به نام بِدالس[و ۴] در پیترسفیلد، همپشایر منتقل شد.[۲۴] دی-لوئیس در این مدرسه به دلیل حضور خواهرش آرامش بیشتری داشت در نتیجه خلاقتر شد.[۲۳] این انتقال او را به سمت بازی در اولین نقشش هدایت کرد. فیلم یکشنبه خونین یکشنبه اولین فیلم دی-لوئیس بود. او زمانی که در این فیلم بازی کرد تنها چهارده سالش بود و نقش بچهای خرابکار را داشت. او این تجربه را با کلمهٔ «بهشت» توصیف کرد و گفت: «به من گفتند دو پوند به تو میدهیم و تو هم با یک بطری شکسته روی تمام ماشینهای پارک شده در اطراف کلیسا خط بنداز!»[۱۹]
برای چند هفته در سال ۱۹۷۲، او و خانوادهاش در لمونز، شمال لندن، در خانهٔ کینگزلی آمیس و الیزابت جین هاوارد زندگی کردند. سیسل دی-لوئیس سرطان داشت، به خاطر همین هاوارد آنها را به لمونز دعوت کرد تا هم مکانی برای استراحت داشته باشند هم درمان اما چیزی نگذشت که سیسل در ماه مِه همان سال درگذشت.[۲۶]
با ترک کردن مدرسه بدالس در سال ۱۹۷۵، رفتارهای نادرست دی-لوئیس کاهش یافته و به نوعی به بلوغ فکری رسیده بود و نیاز داشت که حرفه خود را انتخاب کند و تصمیم بگیرد که چه کاری برایش بهتر است. با اینکه او روی صحنه نمایش «تئاتر ملی جوانان» درخشیده بود، درخواستی برای شرکت در یک دوره پنج ساله کابینتسازی ارائه داد اما به دلیل نداشتن تجربه کافی درخواست وی رد شد.[۲۳] بعد از آن در مدرسه تئاتر بریستول الد ویک پذیرفته شد و به مدت سه سال در آنجا حضور داشت تا در نهایت به اجرا در تئاتر شهر بریستول پرداخت.[۲۳] او در این تئاتر هنرپیشه علیالبدل پیت پاستویت شد؛ کسی که بعدها در فیلم به نام پدر با دی-لوئیس بازی کرد.[۲۷]
جان هارتوچ، معلم بازیگری دی-لوئیس در بریستول، دربارهٔ او میگوید:
”
همیشه یک چیزی دربارهٔ او بود. او ساکت و مؤدب بود ولی کاملاً روی کارش تمرکز داشت - دنیل کیفیت لازم برای این کار را دارا بود و به نظر میرسید درون خود آتشی افکنده که هر لحظه امکان زبانه کشیدن آن وجود دارد. او عملکرد خاصی از خود نشان میداد بهطور مثال وقتی دانش آموزان نقشهایشان را در نمایش دشمن طبقاتی بازی کردند، درخشش او برای همهٔ ما آشکار شد. چیزهایی را از او میدیدیم که به ما گوشزد میکرد فرد ویژهای را در دستانمان داریم.[۲۸]
“
فعالیت حرفهای
دهه ۱۹۸۰
در اوایل دهه ۸۰ میلادی، دی-لوئس هم در تئاتر حضور داشت، هم در تلویزیون. از کارهای او در تلویزیون میتوان به سرما در مه (در این سریال نقش فردی نابالغ و ناتوان را بازی کرد) و چند مایل تا بابل؟ (در نقش افسری ظاهر شد که در جنگ جهانی اول، در دوراهی وفاداری بین ایرلند و بریتانیا مانده است)، محصول شبکه بیبیسی، اشاره کرد. یازده سال بعد از اولین نقش آفرینیاش، دی-لوئیس حرفه کاری خود را با بازی در فیلم گاندی (۱۹۸۲) ادامه داد. جایی که او نقش دزد خیابانی را داشت که برای گاندی قلدری میکرد. در اواخر سال ۱۹۸۲، او با بازی در نمایش کشوری دیگر،[و ۵] پلههای ترقی را در تئاتر به سرعت پیمود. در سال ۱۹۸۳، او برای بازی در نقش جان فریر[و ۶] در فیلم باونتی در نظر گرفته شد و در نهایت به ایفای این نقش پرداخت. بعد از باونتی، او به شرکت رویال شکسپیر ملحق شد و نقشهای رومئو و فلوت را به ترتیب در نمایشهای رومئو و ژولیت و رؤیای شب نیمه تابستان بازی کرد.[۲۳]
در سال ۱۹۸۵، بازی در فیلم رختشویخانه زیبای من به کارگردانی استیون فریرز، برای دی-لوئیس تحسین منتقدان را به دنبال داشت. داستان این فیلم در دوره نخستوزیری مارگارت تاچر، در دهه ۸۰ میلادی و در لندن، اتفاق میافتاد و دی-لوئیس نقش همجنسگرایی را بازی میکرد که در رابطهای بین نژادی قرار گرفته است.[۹] این اثر، اولین فیلمی از دی-لوئیس بود که در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر بریتانیایی بنیاد فیلم بریتانیا، با رتبه ۵۰، قرار گرفت، چراکه او دو فیلم دیگر نیز در این فهرست دارد.[ی ۴][۲۹]
دی-لوئس بار دیگر با بازی در فیلم اتاقی با یک چشمانداز، اقتباسی از رمان ادوارد مورگان فورستر، توجه مردم را جلب کرد. این فیلم داستانی مربوط به دوره ادواردیان (اوایل قرن بیستم میلادی در انگلستان) را روایت میکرد. او در این فیلم، با بازی در نقش سیسیل وایس، نامزد عالیرتبه نقش اصلی فیلم، نقشی کاملاً متفاوت را به تصویر کشید.[۳۰] در سال ۱۹۸۷، او بازی در اقتباس فیلیپ کافمن از میلان کوندرا به نام سبکی تحملناپذیر هستی را پذیرفت. دی-لوئیس در این فیلم نقش جراحی اهل کشور چک را بازی کرد که روابط عاشقانهاش با وارد شدن زنی در زندگیاش به کلی دگرگون میشود. او برای این فیلم زبان چکی آموخت و حاضر نشد در هشت ماه صحنه برداری، لهجه چکیاش را، چه در زمان فیلمبرداری و چه در زندگی عادی، ترک کند.[۲۳] در همین دوره بود که دی-لوئیس و دیگر بازیگران بریتانیایی مثل گری اولدمن، کالین فرث، تیم راث و بروس پین، «بریت پک» نامیده شدند.[ی ۵][۳۲]
در سال ۱۹۸۹، دی-لوئیس با بازی در فیلم پای چپ من به کارگردانی جیم شریدان، در نقش کریستی براون،[و ۷] ظاهر شد. او در این فیلم، بهطور کامل، از سبک متد اکتینگ استفاده کرد و توانست جوایز متعددی، از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، را ازآن خود کند. براون، نویسنده و نقّاش مبتلا به فلج مغزی بود و تنها میتوانست پای چپ خود را کنترل کند.[۷] دی-لوئیس برای اینکه خود را آماده ایفای این نقش کند، به صورت مکرر، به «کلینیک سندی مونت»[و ۸] در دوبلین میرفت و در آنجا با افراد مختلفی با ناتوانیهای متفاوت ارتباط دوستانه برقرار کرد، بعضی از این افراد حتی نمیتوانستند صحبت کنند.[۳۳] او به هنگام صحنه برداری فیلم، حاضر نشد که از نقشش بیرون بیاید.[۲۳] بخاطر اینکه دی-لوئیس نقش فردی فلج را بازی میکرد، مجبور بود با ویلچر سر صحنه حاضر شود. به همین دلیل اعضای گروه فیلمبرداری او را جلوی دوربین میبردند و به او غذا میدادند. او همچنین برای بهتر شدن ایفای نقشش، به قدری با جنبههای درونی زندگی کریستی وفق گرفته بود که حتی همانند او خجالت میکشید.[۲۲] شایعه شده بود، او برای اینکه بتواند همانند فلجها روی ویلچر بنشیند، دوتا از دندههایش را شکسته است اما در سال ۲۰۱۳ در جشنواره بینالمللی سنتا باربارا آن را تکذیب کرد.[۳۴]
دی-لوئیس در سال ۱۹۸۹ بار دیگر به صحنه تئاتر بازگشت تا در نمایش هملت به کارگردانی ریچارد آیر، در تئاتر ملی سلطنتی، بازی کند اما در حین اجرای تئاتر، در صحنهای که روح پدر هملت قبل از او باید به روی صحنه میرفت، به یکباره غش کرد.[۲۳] او شروع به گریه کردن کرد، بهطوریکه حتی نمیتوانست خود را کنترل کند، و بعد از آن دیگر روی صحنه برنگشت. جرمی نورثام به جای دی-لوئیس در این نقش حاضر شد و توانست اجرای بی نقصی را از خودش به جا بگذارد. البته ایان چارلسون برای ادامه این نقش انتخاب شده بود، اما بیماری اجازه حضور در این نمایش را به او نداد. دی-لوئیس بعدها اقرار کرد که روح پدر خودش را دیده است به همین دلیل از آن به بعد دیگر هیچوقت حاضر نشد روی صحنه تئاتر حاضر شود.[۲۳][۳۵]
دهه ۱۹۹۰
در سال ۱۹۹۲، تقریباً سه سال بعد از بردن اسکار، آخرین موهیکان اکران شد. دی-لوئیس برای این فیلم به کارگردانی مایکل مان نیز شروع به تحقیقات گستردهای کرد و دورههای بسیار سنگینی را برای کم کردن وزنش پشت سر گذاشت.[۲۳][۳۶] او که به خاطر سابقهاش در نجاری، مهارت فراوانی در کار با چوب داشت و برای هر چه بهتر اجرا کردن نقشش شروع به زندگی در جنگل کرد، برای خود قایق درست کرد، دست به ماهیگیری و شکار زد و یادگرفت چگونه از پوست حیوانات لباس تهیه کند. او حتی تفنگش را هم با خود به فیلم آورد. گفته میشود در مراسم شب کریسمس هم با همین تفنگ درازش سر میز شام حاضر شده بود.[۲۳][۳۷]
داستانهای غوطهوری او در نقشهایش مفصل است. دی-لوئیس برای بازی در نقش گری کانلون در به نام پدر، به دلیل استفاده از خوراک زندان ۱۳ کیلوگرم وزن کم کرد، دورههای مطلولی را در سلول زندان گذراند، برای دو روز بیخوابی کشید، سه روز توسط افسر پلیس واقعی بازجویی شد و در این حین از او خواست که شدت بازجویی را به بیشترین حدش برساند تا جایی که بازجو روی دی-لوئیس سطل آب سرد ریخت. برای فیلم بوکسور در سال ۱۹۹۷، او هفتهها با قهرمان پیشین بوکس جهان، بری مک گیگان، تمرین کرد. بری دربارهٔ او گفت: «به اندازهای خوب بود که میتوانست در مسابقات حرفهای شرکت کند». او در این فیلم دماغش شکست و دیسک کمرش آسیب دید.
او بار دیگر با بازی در فیلمی به کارگردانی جیم شریدان به سینما بازگشت. نام این فیلم به نام پدر بود و داستان زندگیگری کانلون، یکی از چهار نفری که به اتهام بمبگذاری در گیلدفورد محکوم شده بودند، را روایت میکرد. او برای بازی در این نقش تقریباً ۱۳ کیلوگرم از وزنش را کم کرد. لهجهٔ ایرلند شمالیای خودش را در تمام زمان فیلمبرداری حفظ کرد و برای چندی، اوقات خود را در سلول زندان گذراند.[۳۷] او همچنین اصرار داشت که نگهبانان زندان رویش آب سرد بریزند و با او همانند سایر زندانیان رفتار و به او توهین کنند.[۳۷] این فیلم دومین نامزدی در جوایز آکادمی، سومین در بفتا و دومین در گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد.
دی-لوئیس در سال ۱۹۹۳ به آمریکا برگشت تا در اقتباسمارتین اسکورسیزی از رمان ایدیت وارتون به نام عصر بیگناهی بازی کند. داستان این فیلم در عصر طلایی ایالات متحده رخ میداد، به همین دلیل دی-لوئیس برای آمادهسازی خود برای ایفای این نقش، پیش از شروع تصویربرداری، دو ماه لباسهای اشرافی قرن نوزدهم (کلاه، عصا، شنل و…) پوشید و در نیویورک شروع به پرسه زدن کرد.[۳۸]
در سال ۱۹۹۶ دی-لوئیس در نسخهٔ سینمایی نمایش بوته آزمایش، نوشته آرتور میلر، به ایفای نقش پرداخت. او در زمان فیلمبرداری این فیلم با ربکا میلر، دختر آرتور، آشنا شد و همین آشنایی منجر به ازدواجشان گردید.[۳۹] به دنبال آن دی-لوئیس در فیلم بوکسور به کارگردانی جیم شریدان بازی کرد. او در این فیلم نقش بوکسوری را بازی میکرد که تازه از زندان آزاد شده و مشکلاتی گریبان گیرش میشوند. برای آمادگی هر چه تمام تر در این نقش او با قهرمان بوکس جهان، بری مک گیگان، تمرین میکرد و به تماشای مسابقههای بوکس میرفت.[۴۰][۴۱]
دی-لوئیس پس از بازی در بوکسور از حرفه کاری خود را فاصله گرفت و دورهای با نام «نیمه بازنشستگی» را شروع کرد[۴۰] و مشغول به کار نجاری شد.[۴۲] او که مجذوب کفاشی شده بود به فلورانس در ایتالیا رفت و آنطور که گفته میشود زیر نظر استفانو بمر، کفاش معروف ایتالیایی، آموزش کفاشی دید.[۲۳]
دهه ۲۰۰۰
بعد از پنج سال دوری از صنعت فیلمسازی، دی-لوئیس با بازی در فیلم دارودستههای نیویورکی (۲۰۰۲) به کارگردانی اسکورسیزی و تهیهکنندگی هاروی وینستین به سینما بازگشت. او در این فیلم نقش سردستهٔ فاسد خلافکاران، ویلیام «بیل قصاب» کاتینگ را در کنار لئوناردو دیکاپریو، که نقش شاگرد تحتالحمایه بیل را به عهده داشت، بازی کرد. او برای اینکه آمادگی بیشتری برای ایفای نقشش بهدستآورد دورهای طولانی مدت را به عنوان شاگرد قصاب گذراند. به همین خاطر قصابی را استخدام کرد تا به او دستورهای لازم برای سلاخی کردن گوشت و لاشه را گوشزد کند. همچنین از افراد مشغول به کار در سیرک کمک خواست تا به او نحوه کار با چاقو را آموزش دهند.[۷] مثل همیشه، هنگام فیلمبرداری از نقشش بیرون نیامد (حتی لهجهٔ نیویورکی کاراکتر فیلم را نگه میداشت).[۲۳] در زمان ساخت فیلم تشخیص داده شد که دی-لوئیس به بیماری ذاتالریه مبتلا شده است به همین خاطر او مجبور شد که کت گرمی بپوشد یا حداقل خود را درمان کند تا فیلمبرداری فیلم به تأخیر نیفتد و در نهایت متقاعد شد که برای درمان خود دارو مصرف کند.[۷] این فیلم ۱۹۳ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و از سوی منتقدان نظرات مثبتی را دریافت کرد.[۴۳][۴۴] بازی دی-لوئیس در دارودستههای نیویورکی سومین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد و موفق شد که برای دومین بار جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را برنده شود.[۴۵]
بعد از دار و دستههای نیویورکی، همسر دی-لوئیس، ربکا میلر، به وی پیشنهاد داد تا در فیلم او نقش اصلی را بازی کند. نام فیلم تصنیف جک و رز بود. او در این فیلم نقش پدری را بازی میکرد که در حال مرگ است و نگران آینده دختر نوجوان خود میباشد که بعد از مرگ او چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم میکند. در حین فیلمبرداری او شرایطی را ترتیب داد که بهطور جداگانه از همسر خود زندگی کند تا بتواند «انزوا» لازم برای نقش خود را بهدستآورد و کمتر به شخصیتش در زندگی واقعی نیاز داشته باشد.[۱۹] فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد.[۴۶]
«او همانند الیویه در دوران جوانیاش میماند. [چون فیلمهای کمی بازی میکند] شما انتظار چیزی ویژه و خاص را از او، وقتی که در فیلمی حضور پیدا میکند، دارید. او تأثیرگذار تر از براندو میباشد و به گونهای به فیلمهایش تبدیل شده است.»
دی-لوئیس در سال ۲۰۱۲ در نقش آبراهام لینکلن در فیلم لینکلن، به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ظاهر شد.[۵۲] این فیلم اقتباسی از کتاب تیم رقبا: نبوغ سیاسی آبراهام لینکلن بود و در اکتبر ۲۰۱۱ فیلمبرداری آن در شهر ریچموند، ویرجینیا آغاز گردید.[۵۳] دی-لوئیس از اسپیلبرگ یک سال زمان خواست تا بتواند خود را برای نقش آماده کند.[۵۴] او در طول این یک سال بیش از ۱۰۰ کتاب دربارهٔ لینکلن مطالعه کرد و با هنرمندان زیادی در عرصه گریم همکاری کرد تا بتواند فیزیک حرکتی لینکلن را بهدستآورد. لینکلن نقدهای فراوانی کسب کرد که بیشتر آنها دربارهٔ اجرای دی-لوئیس در این نقش بود. همچنین در گیشه نیز موفق بود و توانست ۲۷۵ میلیون دلار در سرتاسر جهان به فروش برسد.[۵۵] در نوامبر ۲۰۱۲، دی-لوئیس جایزه بریتانیا را از بفتا به خاطر درخشش در این فیلم دریافت کرد.[۵۶]
جان هارتوچ، معلم بازیگری دی-لوئیس در بریستول الد ویک، دربارهٔ این دستاورد او این چنین اظهار نظر کرد:
”
با اینکه ما فارغ التحصیلان برجستهای داریم - همه هنرجویان، از جرمی آیرونز تا پاتریک استوارت - اما من فکر میکنم که در حال حاضر او شناخته شدهترین آنهاست و ما به تمام دستاوردهای او افتخار میکنیم. مطمئناً، من دی-لوئیس را به عنوان الگو به دانش آموزان جدید معرفی میکنم، به خصوص الگویی در زمینه مدیریت یکپارچه و عالی حرفه کاری. او به هیچ عنوان اشتیاقی برای شهرت ندارد به همین خاطر است که به مطبوعات اجازه نمیدهد به زندگی خصوصیاش تجاوز کنند. او کاملاً به سلبریتی بودن علاقهای نشان نمیدهد و تنها به هنر بازیاش علاقه دارد. او هنوز هم یک هنرپیشه بزرگ است.[۲۸]
“
در پی بردن سومین اسکار، بحثهای زیادی دربارهٔ ایستادن دی-لوئیس در کنار بزرگان بازیگری تاریخ سینما شکل گرفت.[۵۸] جو کویینان از گاردین نوشت که: «دی-لوئیس از لارنس الیویه، ریچارد برتون و حتی از مارلون براندو نیز بازیگر بزرگتریست، این حرف من بر مبنای همان استدلالی میباشد که بیان میکند مسی از پله بااستعدادتر است یا همان دلایلی که ناپلئون بناپارت را به عنوان یک نابغه نظامی از اسکندر بهتر میداند».[۵۸] زمانی که این سؤال از خود دی-لوئیس پرسیده شد که آیا تو «بزرگترین بازیگر جهان» هستی او پاسخ داد: «به نظرتان این حرف احمقانهای نیست؟ [این عنوان] دائم در حال تغییر است».[۵۹] بعد مدت کمی از برنده شدن اسکار برای فیلم لینکلن، دی-لوئیس اعلام کرد که او قرار است از بازیگری فاصله بگیرد و به مدت پنج سال، تا بازی در فیلم بعدی، به خانهٔ خود در شهرستان ویکلو برگردد.[۶۰]
اولین نقش آفرینی او بعد از پنج سال در فیلم رشته خیال به کارگردانی پل توماس اندرسن بود که موضوع آن به دهه ۱۹۵۰ میلادی و صنعت مد برمیگشت. فیلمبرداری این فیلم در ویتبای، یورک شایر در ژانویه ۲۰۱۷ شروع و در اواخر سال ۲۰۱۷، در روز کریسمس، اکران شد.[۶۱] در ۵ ژوئن ۲۰۱۷، سخنگوی دی-لوئیس، لزلی دارت، اعلام کرد که او (دی-لوئیس) بازنشسته میشود.[۶۲] دی-لوئیس در رابطه با خداحافظیاش از سینما تا مدتها سکوت کرده بود اما سرانجام در نوامبر ۲۰۱۷ در مصاحبهای به صحبت دربارهٔ آن پرداخت و گفت: «میدانم که انتشار بیانیه دور از ادب و عادت است، اما میخواستم برای خود مرزی تعیین کنم. دوست نداشتم به پروژهٔ دیگری کشیده شوم. یک عمر، به این اندیشیدم که اگر چگونه بازنشسته شوم بهتر است، نمیدانم چرا این بار با دفعات قبل متفاوت بود، اما انگیزهٔ کنارهگیری در من ریشه دواند، و به اضطرار بدل شد. کاری بود که باید انجام میدادم.»[۶۳]
دهه ۲۰۲۰
در سال ۲۰۲۰، نیویورک تایمز نام او را در رتبهٔ سوم فهرست ۲۵ بازیگر برتر قرن بیست و یکم قرار داد.[۶۴] در ۱ اکتبر ۲۰۲۴، پس از هفت سال غیبت، اعلام شد که دی-لوئیس به بازیگری باز خواهد گشت. او قرار است در Anemone، نخستین فیلم به کارگردانی پسرش، رونان دی-لوئیس، ایفای نقش کند. او در نگارش فیلمنامه نیز نقش داشته است.[۶۵]
زندگی شخصی
دی-لوئیس به ندرت دربارهٔ زندگی شخصیاش به گفتگو میپردازد، به گونهای که میتوان گفت او محافظ حریم خصوصیاش است.[۶۶] او زندگی خود را با جمله «مطالعه مادام العمر دربارهٔ بهانهچینی» عنوان کرد که این بدان معناست علاقهای به مصاحبه دربارهٔ زندگیاش با مطبوعات ندارد. او با بازیگر فرانسوی، ایزابل آجانی به مدت شش سال در رابطه بود که در نهایت با توافق طرفین از هم جدا شدند.[۵] حاصل این رابطه فرزندی با نام گابریل-کین دی-لوئیس بود که در سال ۱۹۹۵ در نیویورک به دنیا آمد و تنها چند ماه پس از تولد او، دی-لوئیس و ایزابل به رابطهشان پایان دادند.
در سال ۱۹۹۶، زمانی که مشغول کار روی پروژهای اقتباس شده از نمایش بوته آزمایش بود، آرتور میلر (نویسنده نمایشنامه) را ملاقات کرد. همان زمان بود که به دختر آرتور، ربکا میلر، علاقهمند شد و آنها همان سال با هم ازدواج کردند.[۵] چندی بعد دی-لوئیس و ربکا صاحب دو پسر شدند، رونان کال دی-لوئیس (زاده ۱۹۹۸) و کاشل بلیک دی-لوئیس (زاده ۲۰۰۲). خانواده دی-لوئیس معمولاً زمان خود را در نیویورک و ایرلند سپری میکنند.[۱۹]
دی-لوئیس در سال ۱۹۹۳ تبعیت ایرلندی گرفت.[۶۷] در حال حاضر او هم شهروند انگلستان است و هم ایرلند و تاکنون هر دوی آنان را حفظ کرده است. او از سال ۱۹۹۷ در آنامو، شهرستان ویکلو زندگی میکند[۶۸][۶۹][۷۰] و همچنین اظهار داشت: «با اینکه من دو ملیت دارم اما فکر کنم انگلیس کشور من باشد. من به شدت به لندن احتیاج دارم اما نمیتوانم آنجا زندگی کنم زیرا در لندن زمانی فرا میرسد که من به آرامش نیاز دارم اما باید بالاجبار مردمی باشم و در میان مردم حضور پیدا کنم که نمیتوانم با این موضوع کنار بیایم».[۶۶] او یکی از حامیان باشگاه فوتبالی در جنوب شرقی لندن به نام «میلوال» است.[۷۱]
من دربارهٔ این موضوع، روابط پدرها و پسرها، بسیار فکر کردهام و میخواهم این را [جایزه را] به یاد پدربزرگم؛ جیل بالکن، پدرم؛ سیسیل دی-لوئیس و سه پسر خوبم؛ گابریل، رونان و کاشل بپذریم. واقعاً خیلی ممنوم از شما. با سپاس.
در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۰، دی-لوئیس دکترای افتخاری خود را در نامهای از دانشگاه بریستول به خاطر سالهایی که در مدرسه تئاتر بریستول الد ویک حضور داشته، دریافت کرد.[۷۳] دی-لوئیس اظهار داشت که او تا به حال هیچ «آموزش مذهبی واقعیای» نداشته و اینکه او «فرض» میکند یک «آگنوستیک سرسخت» است.[۷۴] در اکتبر ۲۰۱۲، او اسنادی را که متعلق به پدرش، سیسیل دی-لوئیس، بود به دانشگاه آکسفورد فرستاد. این اسناد شامل پیشنویس اشعار سیسیل و مکاتبههایی با جان گیلگد و چهرههای ادبی سرشناسی همچون ویستن هیو آودن، رابرت گریوز و فیلیپ لارکین بود.[۷۵] در ژوئیه ۲۰۱۵، او رئیس افتخاری بایگانی شعر انگلستان شد.[۷۶]
در سال ۲۰۰۸، قبل از آنکه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از هلن میرن (کسی که سال گذشته به خاطر ایفای نقش الیزابت دوم در فیلم ملکه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برده بود و وظیفه داشت تا جایزه بهترین بازیگر مرد را به برنده بدهد) دریافت کند، زانو زد و هلن میرن با تندیس اسکار به شانههای وی به نشانهٔ افتخار ضربهای آهسته زد. بعد از این اتفاق دی-لوئیس گفت: «این نزدیکترین باری بود که تا حالا نشان شوالیه گرفتم».[۷۷] در ژوئن ۲۰۱۴، دی-لوئیس در جریان مراسم تولد ملکه به خاطر خدمات و فعالیتهای هنریاش عنوان «شوالیه» را دریافت کرد[۴][۷۸] و در نوامبر همان سال، این نشان را از شاهزاده ویلیام در قصر باکینگهام گرفت.[۷۹][فا ۳]
در پی خداحافظی دی-لوئیس، که توسط سخنگوی او در ژوئن ۲۰۱۷ اعلام شد، او در مصاحبهای با مجله دبلیو در جواب این سؤال که آیا اکنون که بازنشستگیاش را اعلام کرده احساس بهتری دارد یا نه، پاسخ داد: «هنوز نه. غم بزرگی احساس میکنم؛ ولی احساس درستی است. اگر قرار بود مرحلهٔ شورانگیزی باشد به یک زندگی تازه، چقدر عجیب میشد. من از سن ۱۲ سالگی به بازیگری علاقهمند شدم، و در آن سالها، هیچ چیز جز سالن نمایش برایم اهمیتی نداشت. وقتی کارم را شروع کردم مسئله برایم رستگاری بود. حالا، میخواهم دنیا را به سیاقی دیگر بکاوم.»[فا ۴][۸۰]
فیلمشناسی و نقشهای تئاتر
در طی ۳۸ سال سابقه کاری، دی-لوئیس تنها در ۲۱ فیلم، ۸ برنامه تلویزیونی (اعم از فیلم، سریال و نمایش) و ۱۵ نمایش ظاهر شده است که این خود گویای کمکاری وی میباشد. سبک فیلمهای او در طیف گستردهای از ژانرهای سینمایی قرار دارد، که این سبکها شامل زندگینامهای، حماسی، درام، درام-ورزشی، موزیکال، کمدی و اقتباسهایی از نویسندگان آمریکایی میباشد. دوران حضور او در تئاتر کوتاه بود، به گونهای که تنها در دهه ۷۰ میلادی در عرصه نمایش فعالیت داشت. دلیل این حضور کوتاه هم دیدن روح پدرش روی صحنه نمایش در سال ۱۹۸۹ بود.[۲۳] با این حال، او در نمایشهایی از شکسپیر همچون رومئو و ژولیت و رؤیای شب نیمه تابستان، در نقش اصلی ظاهر شد.[فا ۵][فا ۶]
↑دی-لوئیس در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد رکورد دار است، اما در داشتن سه اسکار بازیگری اعم از نقش مکمل و اصلی با جک نیکلسون (۲ نقش اول و یک نقش مکمل) و والتر برنان (۳ نقش مکمل) شریک است.
↑نگارش آثاری با محتوا و مفهوم فرهنگ ایرلندی به زبان انگلیسی ادبیات آنگلو-آیریش خوانده میشود که اصلاحی است برای متمایز ساختن آن از ادبیات کلاسیک انگلیسی از یک سو و ادبیات ایرلندی از سوی دیگر. ادبیات آنگلو-آیریش حاوی یک ماهیت ملی است که به ادبیات ایرلندی نیرو و انگیزه جدیدی داد.[فا ۲]
↑بریت پک (به انگلیسی: Brit Pack) در اصطلاح به گروهی از بازیگران جوان بریتانیایی گفته میشود که توانستند در هالیوود به موفقیت برسند.[۳۱]
↑دی-لوئیس در دو مقطع زمانی در نمایش دراکولا بازی کرد، بار اول در سال ۱۹۸۱ که کارگردان این نمایش جرج کاستیگان بود و در تئاتر لیتل شهر بریستول اجرا شد. بار دوم در سال ۱۹۸۴ به کارگردانی کریستوفر باند بود که در تئاتر هاف مون شهر لندن به اجرا درآمد. در هر دو بار دی-لوئیس در نقش کنت دراکولا ظاهر شد.[۸۱]
↑Jackson, Laura (2005). Daniel Day-Lewis: the biography. Blake. p. 3. ISBN1-85782-557-8. Michael Balcon's family were Latvian refugees from Riga who had come to England in the second half of the 19th century. The family of his wife, Aileen Leatherman, whom he married in 1924, came from Poland.
↑Sarris, Andrew (December 17, 2007). "Oil, Oil Everywhere!". New York Observer.
↑Kenny, Glenn (December 13, 2007). "'There Will Be Blood'". Premiere.com. Archived from the original on December 29, 2007. Retrieved December 31, 2007.
Pink TV adalah saluran satelit gay kedua di Eropa (setelah GAY.tv Italia), didirikan di Prancis tanggal 25 Oktober 2004, dengan bayar €9 per bulan, dan didanai oleh TF1 dan Canal Plus, saluran terrestrial di Prancis. Sekarang dapat mengakses Pink TV melalui penyedia satelit, kabel dan DSL. Acaranya meliputi Queer as Folk, juga bincang-bincang (termasuk So Graham Norton). Terdapat film dengan rating X empat kali seminggu setelah tengah malam, dan saluran ini mengudara 24 jam sehari. Sejak mu...
Toronto RaptorsPallacanestro Segni distintivi Uniformi di gara Casa Trasferta Terza Colori sociali Rosso, nero, viola, oro, bianco[1][2][3] Simboli Dinosauro Dati societari Città Toronto (ON) Nazione Canada Campionato NBA Conference Eastern Conference Division Atlantic Division Fondazione 1995 Denominazione Toronto Raptors1995-presente Prop...
348 МайВідкриттяВідкривач Огюст ШарлуаМісце відкриття Обсерваторія НіцциДата відкриття 28 листопада 1892ПозначенняПозначення 348 MayНазвана на честь Карл Май[1]Тимчасові позначення 1892 RКатегорія малої планети Астероїд головного поясуОрбітальні характеристики[2] Еп...
«Mass Effect: Відкриття» Оригінальна обкладинка книги Зображений персонаж — Сарен АртеріусАвтор Дрю КарпишинНазва мовою оригіналу Mass Effect: RevelationМова англійськаСерія Mass Effect (серія)Жанр наукова фантастикаМісце КанадаВидавництво Del Rey BooksВидано 1 травня 2007 рокуТип носія Друков...
Ця стаття є частиною Проєкту:Військова історія (рівень: 4, важливість: низька) Портал «Війна»Мета проєкту — створення якісних та інформативних статей на теми, пов'язані з війною. Ви можете покращити цю статтю, відредагувавши її, а на сторінці проєкту вказано, чим ще можна до
Public policy school of the University of Wisconsin–Madison La Follette School redirects here. Not to be confused with La Follette High School. Robert M. La Follette School of Public AffairsTypePublicEstablished1967 (1999)DirectorSusan Webb YackeeAcademic staff22Students110LocationMadison, Wisconsin, United StatesCampusUniversity of Wisconsin–MadisonWebsitewww.lafollette.wisc.edu The Robert M. La Follette School of Public Affairs, commonly known as the La Follette School, is a public grad...
Surau Bulian pada 2021 Koordinat: 1°24′47″S 101°21′31″E / 1.413099°S 101.358632°E / -1.413099; 101.358632 Surau Bulian adalah bekas stasiun radio PHB Angkatan Udara Republik Indonesia (AURI) yang terletak di Nagari Bidar Alam, Kecamatan Sangir Jujuan, Kabupaten Solok Selatan, Sumatera Barat. Surau dengan nama panggilan UDO ini memungkinkan Pemerintahan Darurat Republik Indonesia (PDRI) terhubung ke dunia internasional. Stasiun radio tersebut melayani rombon...
1995 Indian filmCooliePosterDirected byP. VasuWritten byP. VasuProduced byManickam NarayananStarringR. SarathkumarMeenaCinematographyM. C. SekarEdited byP. MohanrajMusic bySuresh PetersProductioncompanySeventh Channel CommunicationsDistributed bySeventh Channel CommunicationsRelease date14 April 1995Running time156 minutesCountryIndiaLanguageTamil Coolie is a 1995 Tamil language film directed and written by P. Vasu. The film stars Sarathkumar and Meena while Radharavi, Raja and Kavitha Vijaya...
Royal Informações pessoais Nome completo Ronaldo Henrique Apelido Royal Modalidade Voleibol Nascimento 17 de junho de 1976 (47 anos)Guarulhos, São Paulo Nacionalidade Brasil Compleição Peso: 100 Kg • Altura: 1,94 m Posição Levantador Medalhas Campeonato Sul-Americano de Voleibol Masculino Sub-19 Ouro Valência 1992 Equipe Campeonato Mundial de Voleibol Masculino Sub-19 Ouro Istambul 1993 Equipe Campeonato Sul-Americano de Voleibol Masculino Sub-21 Ouro Lima 1994...
Indian Army regiment 41st Armoured RegimentActive1918–1921, 1980 – presentCountry Indian Empire 1918–1921 India 1980–PresentAllegianceIndiaBranch British Indian Army Indian ArmyTypeArmourSizeRegimentMotto(s)Shauryameva jayate (Valour triumphs)EquipmentT-72[1]InsigniaAbbreviation41 Armd RegtMilitary unit The 41st Armoured Regiment is part of the Armoured Corps of the Indian Army.[2] History 41st Cavalry Regiment During World War I, a regiment named the 41st Cavalry...
Species of bird Chestnut-banded plover Conservation status Least Concern (IUCN 3.1)[1] Scientific classification Domain: Eukaryota Kingdom: Animalia Phylum: Chordata Class: Aves Order: Charadriiformes Family: Charadriidae Genus: Charadrius Species: C. pallidus Binomial name Charadrius pallidusStrickland, 1853 The chestnut-banded plover (Charadrius pallidus) is a species of bird in the family Charadriidae. This species has a large range, being distributed across Southern Afri...
Bernard R. Williams III Bernard Williams Data i miejsce urodzenia 19 stycznia 1978 Baltimore Dorobek medalowy Igrzyska olimpijskie Reprezentacja Stany Zjednoczone złoto Sydney 2000 lekkoatletyka(4 x 100 m) srebro Ateny 2004 lekkoatletyka(200 m) Mistrzostwa świata złoto Paryż 2003 4 x 100 m srebro Edmonton 2001 100 m Bernard R. Williams III (ur. 19 stycznia 1978 w Baltimore w stanie Maryland) – amerykański lekkoatleta, sprinter, mistrz i wicemistrz olimpijski. Jego ...
This article's lead section may be too long. Please read the length guidelines and help move details into the article's body. (July 2023) Legends of Tomorrow is an American television series, developed by Greg Berlanti, Marc Guggenheim, Phil Klemmer, and Andrew Kreisberg, based on several characters from DC Comics. The series premiered in the United States on January 21, 2016, for The CW television network, and it finished its first season on May 19, 2016. The second season premiered in Octob...
هذه المقالة يتيمة إذ تصل إليها مقالات أخرى قليلة جدًا. فضلًا، ساعد بإضافة وصلة إليها في مقالات متعلقة بها. (فبراير 2019) ستانلي براون معلومات شخصية الميلاد 23 مايو 1877 كليفتون الوفاة 12 سبتمبر 1952 (75 سنة) الجنسية المملكة المتحدة المملكة المتحدة لبريطانيا العظمى وأيرلند...
Pangkalan Utama TNI Angkatan Laut ILambang Lantamal IAktif28 Desember 1949Negara IndonesiaCabangTNI Angkatan LautTipe unitPangkalan Utama Angkatan LautBagian dariKomando Armada IMarkasMedan Belawan, Medan, Sumatera UtaraMotoPargomgom SamudoraBaret BIRU LAUT Situs weblantamal1-koarmada1.tnial.mil.idTokohKomandanLaksamana Pertama TNI Dores Afrianto Ardi, S.E., M.Si., M.Han., CHRMP.Wakil KomandanKolonel Mar Sudin Kaban, S.H., M.M. Pangkalan Utama TNI Angkatan Laut I atau (Lantamal I) a...