تا زمان صفویه گستردگی گویشوران هورامی ناشناخته است و اساساً تا این دوره هیچ مکتوبات قابل توجهی از گویشوران هورامی در دست نیست و حوزه سکونت آنها نیز بسیار محدود بوده است و چیزی که سبب گسترش گویش هورامی گردید این بود که در زمان صفویه و حکومت خاندان اردلان که کرد بودند، بسیاری از مردم هورامی و کرد در این زمان برای کسب قدرت سیاسی و نزدیکی به دربار صفویه ؛شیعه شدند(نظیر هورامی های منطقه کندوله) که در نتیجه پشتیبانی حکومت صفویه از خاندان اردلانها و مردم هورامی سبب گردید که مکتوبات حکومت اردلان به زبان هورامی نگاشته گردد[نیازمند منبع] و این امر سبب گسترش زبان هورامی در مناطق جنوبی تر کردستان گردید و رفته رفته مکتوبات اردلانها به زبان هورامی نگاشته میشد و البته مذهب بسیاری از مردم منطقه تابعه اردلان یارسان (اهل حق) بود و این مذهب پیوند کاملی با زبان هورامی داشت که در نتیجه زبان غالب شعر وادب حتی برای شیعیان دوازده امامی و اهل سنت هورامی گردید.[۷][۸][۹][۱۰]
حوزه سکونت گویشوران
تا اوایل صفویه به گویشوران کنونی هورامی؛ هورامی گفته نمیشد بلکه به آنها گوران گفته میشد و از اواسط دوران صفویه به علت اینکه اکثریت گویشوران گوران در سرزمینی که در مکتوبات این دوره اورامان نام گرفت ساکن بودند؛ به مرور زمان به مردمان ساکن در این خطه اورامی اطلاق گردید که بعدها این واژه به هورامی و به زبان آنها هورامی گفته شد.[۱۱]
تقسیمبندیها
تقریباً همه منابع معتبر زبانشناسی هورامی را گویشی از زبان گورانی دانستهاند، زبان گورانی متعلق به شاخه زازا-گورانی از شاخه زبانهای ایران غربی است و با زازایی همخانواده است.[۱۲] از دیدگاه مکنزی گویش اورامانی مانند دیگر گویشهای گورانی، دارای برخی مشخصات آوایی است و از آن نظر، به گویشهای مرکز ایران نزدیکتر است[۱۳] اما بااین حال از دیدگاه دانشنامه بریتانیکا اورامانی به عنوان یکی از گویشهای زبان گورانی است.[۱۴] در طول زمان، به خاطر همسایگی با گویشهایی مانند سورانی، دادوستد واژگان میان اورامانی و این گویشها بسیار بودهاست.
بررسی دستوری زبان هورامی
هورامی گویشی گورانی و یکی از زبانهای ایرانی نو است که درشاخهٔ شمال غربی ازگروه زبانهای ایرانی غربی قرار دارد. منطقهٔ هورامان میان دو کشور ایران و عراق در مناطق کردنشین واقع شدهاست. گویشوران هورامی در ایران در دو استان کرمانشاه وکردستان سکونت دارند و همگی خود را متعلق به قومیت کرد میدانند. در مورد ماهیت گویش هورامی و جایگاه آن درشجرۀ خانوادگی زبانهای ایرانی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. ارانسکی هورامی را گونهای از گویشهای گورانی و زازا میداند. به باور وی وجود تفاوتهای چشمگیر زبانی میان گویشهای گورانی و زازا از یک سو و سایر گویشهای کردی از سوی دیگر بسیاری از محققان را بر آن داشته تا گویشهای مذکور را زبانهایی متفاوت و مجزا از زبان کردی و مرتبط با گویشهای مرکزی ایران نظیر گویش سمنانی و یا گویشهای کرانهٔ کاسپین بدانند. (مکنزی ۱۹۶۶)
مکنزی معتقد است که پیچیدگی فرایندهای نحوی و ساخت واژی گویش هورامی، این گویش را به جزیرهای در دریای زبان کردی مبدل کردهاست. درمقالهٔ حاضر نیز گویش هورامی به مثابهٔ گونهای از زبان کردی در نظر گرفته میشود. برمبنای ملاحظات جغرافیایی گویش هورامی محدود در مرزهای ایران را میتوان به دوگونهٔ عمده تقسیم کرد: گونهٔ مختص منطقهٔ هورامان لهون و گونهٔ مختص منطقهٔ هورامان تخت. منطقهٔ هورامان لهون شامل بخشهایی از استان کرمانشاه و بخش هایی از مناطق کردنشین کشور عراق است. منطقهٔ هورامان تخت در مرزهای استان کردستان محصور شدهاست .شایان ذکر است که در هر یک از این دو گونهٔ عمده گویش هورامی نیز تفاوتهای زبانی متنوعی به چشم میخورد .هر چند که این گونهها از منبع زبانی واحدی سرچشمه میگیرند، اختلافات همزمانی موجود میان آنها درحوزه های واژ-واجی و دستوری سبب می گردد تا هر محققی که قصد تحقیق درباره جنبههای مختلف گویش هورامی را دارد، برای برخورداری از دادههایی یک دست و همگن و نیز نیل به نتایج مرتبط درگام نخست به این تقسیم بندی چندگانه قائل شود.
در گویش هورامی ساختهای فعلی خاصی وجود دارند که فقط گویش هستند و در سایر گویشهای کردی مشاهده نمیشوند. این ساختها از دو جزء تشکیل شدهاند: جزء اول آنها مصدر است. مصدر در گویش هورامی با افزودن تک واژ-ay به ستاک ماضی افعال ساخته میشود و جزء دوم این ساختها میتواند یکی از سه صورت فعلی مضارع اخباری، ماضی استمراری و یا ماضی ساده باشد که از مصدر ذکرشده در جزء اول برگرفته میشوند. در این میان کاربرد این ساخت با مضارع اخباری و ماضی استمراری به مراتب رایج تر است. نکتهٔ قابل توجه در مورد این ساختهای فعلی این است که مفعول صریح آنها درساختهای متعدی غیرکنایی)درکلّیهٔ زمانهای دستوری به استثنای گذشتهٔ ساده ( امکان بروز به شکل گروه اسمی را ندارد و تنها به صورت واژه بست ضمیریِ هم مرجع با سازه مفعول بر روی جزء مصدری ساخت مذکور ظاهر میشود. استفاده از گروه اسمی مفعولی به همراه این افعال موجب غیر دستوری شدن ساخت حاصل میشود. در ساخت های لازم و متعدیِ کنایی گذشتهٔ ساده جز مصدری میزبان واژه بست ضمیری مطابقه با فاعل است و مفعول صریح حتی مجال بروز واژه بستی را نیز نمییابد.
از آنجایی که گروههای اسمی تنها زمانی میتوانند به صورت تخفیف یافته به شکل ضمیری، واژه بستی و یا محذوف در عبارات زبانی ظاهر شوند که به نحوی ازقبل در الگوی کلامی برانگیخته شده باشند و مصداق آنها برای مخاطب کلام قابل بازیابی باشدقابلیت بازیابی مفعول صریح درساختهای غیرکنایی را میتوان به عنوان معیار تعیین کننده تشکیل یا عدم تشکیل ساختهای مذکور درنظرگرفت با توجه به اهمیت ملاحظات گفتمانی و کلامی در روند شکل گیری ساختهای موردنظر میتوان ازنظریهٔ ساختاراطلاعاتی لمبرکت(۱۹۹۴ ) برای توجیه مراحل مختلف این روند بهره جست.[۱۵]