مریوان شهری واقع در استان کردستان و غرب ایران است. این شهر مرکز شهرستان مریوان است.
مریوان در ۴۶۳ کیلومتری غرب تهران و ۷۸ کیلومتری غرب شمالی سنندج، سر راه سنندج و سروآباد به سقز و بانه، ۱۵ کیلومتری مرز ایران و عراق، قرار دارد.
در شهر مریوان، کردی و فارسی به ترتیب زبان گفتاری و زبان تدریس بهشمار میآیند.
برپایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی:
جمعیت کل شهرستان به ۱۹۵٬۲۶۳ نفر، جمعیت نقاط شهری ۱۳۶٬۶۵۴ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۳۳٬۰۷۴ نفر است. مریوان سومین شهرستان پرجمعیت استان کردستان (بعد از سنندج و سقز) بهشمار میرود. از جمعیت ۱۸۲٬۲۶۳ نفری کل شهرستان مریوان ۹۲٬۹۵۶ تن مردان و ۹۰٬۳۰۷ تن زنان هستند.[۳]
اما بنابر براوردهای انجام شده در سال ۱۴۰۰ جمعیت شهرستان مریوان بدین صورت میباشد:[۶]
جمعیت کل شهرستان به ۲۰۴٬۴۰۰ نفر، جمعیت نقاط شهری ۱۶۲۵۰۰ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۱٬۹۰۰ نفر است. مریوان سومین شهرستان پرجمعیت استان کردستان (بعد از سنندج و سقز) بهشمار میرود. از جمعیت ۲۰۴٬۴۰۰ نفری کل شهرستان مریوان ۱۰۴٬۴۰۰ تن مردان و ۱۰۰٬۱۰۰ تن زنان هستند.[۶][۷]
شهر امروزی مریوان کمابیش یک سده پیشینهٔ تاریخی دارد. این شهر مرزی در همسایگی دولت عثمانی قرار داشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۱ خورشیدی [نیازمند منبع] در ۲ هزار قدمی دریاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامی بسیار مستحکمی ساخته شد. یک سال بعد، به فرمان فرهاد میرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر پهنه آن افزوده شد که جریان بنای آن در کتیبهای که به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده است. درون شهر به دستور حاج معتمدالدوله یک باب کاریز، حمام و آبانبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمدعلی خان ظفرالملک قلعه را گسترش بخشید و در داخل آبادی شاهآباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا و کاریزی دیگر احداث کرد. سپس بعدترها، همگی این تأسیسات در اثر شورش و هرج و مرج عشایر کرد منطقه، ویران شد. در آغاز حکومت پهلوی، حاکم وقت در روستای موسک دژی بنا نهاد که به دژ شاهپور بدل گشت و امروزه از آن به عنوان پادگان بهره میبرند و فاصلهٔ چندانی هم با شهر ندارد. در سال ۱۳۳۶ با بنیادگذاری شهرداری، دژ شاهپور رسماً به مریوان تغییر نام داد.[۸]
مریوان با کوه و دشتهای سرسبزی که پیرامونش را گرفتهاند، مانند انگشتری است که دریاچهٔ زریبار - به عنوان بزرگترین چشمه آب شیرین دنیا که به سبب رشد بیشاز حد نیزارها در حال نابودی است، بازهم نقش نگین فیروزهاش را بازی میکند. گنبد آبی پیر شالیار در اورامان هم چنین است و از دور چشمها را میرباید. سفری به مریوان و اورامانات انسان را غرق رنگها میکند. مریوان به دلیل شرایط طبیعی و آبوهوایی، فرهنگ مردم و موقعیت جغرافیایی، از مناطق پسندیدهٔ گردشگران است. رودخانههای فرعی و اصلی پرشماری در این منطقه هست که در جذابیت و شکلگیری طبیعت منطقه نقش مهمی دارند. رودخانههای فرعی شهرستان مریوان سرآخر با پیوستن به همدیگر رودخانهٔ سیروان را تشکیل میدهند.[۹]
منطقهٔ مریوان دارای ویژگیهای اقلیمی «معتدلهٔ میانی» است؛ اما با نظرداشت کوهها و بلندیها و درههای ژرفی که در تمامی نقاط منطقه گسترش یافتهاند و نیز وجود جنگلها و پوشش گیاهی مناسب در شمال و جنوب، وجود منابع رطوبتی «رودخانهها و دریاچهٔ زریبار» موجب شده است که در این منطقه شاهد گونهگونی اقلیمهای مختلف باشیم. آنچنانکه از «سنندج به سوی مریوان از سروآباد به بعد» منطقه دارای آبوهوایی مرطوب و مدیترانهای است و نواحی شمالی و جنوبی مریوان دارای آبوهوای کوهستانی است. مریوان با بارندگی سالانه مابین ۹۰۰ – ۵۰۰ میلیمتر، یکی از پربارانترین مناطق ایران بهشمارست. مریوان به دلیل جاگیری در کنار دریاچهٔ زریبار، اورامان و زیستبوم زیبای منطقه و نیز ترابری کالا گسترش زیادی داشته است. این شهر و شماری از آبادیهای گرداگردش در جنگ ایران و عراق با هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد.
در بررسی متنهای تاریخی میتوان دریافت که شهرستان مریوان یکی از مناطق مهم کردها بهشمار میرفته که همیشه گریبانگیر فراز و نشیب و ویرانی و آوارگی مردم بوده است. این مرارتها یا برآمده از درگیریهای گوناگون بابان و خاننشینان محلی و مردم بوده است یا برخاسته از مسائل سیاسی و اجتماعی، تاخت و تازها و لشکرکشیهای پرشمار پادشاهیها و حکومتها.
محوطههای باستانی و تاریخی حومهٔ شهرستان مریوان مانند تپههای ساوجی، کولان، مِرّگ، بیساران و دو تپه شرقی و غربی حاکی از استقرار انسانها از دوران نوسنگی و ادامهٔ آن در عصر پس از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد است و نشانهٔ دیرینگی زیست انسان در این منطقهاند و به عنوان سنگبنای شهرنشینی در این منطقه بهشمارند. شهرستان مریوان از آن جا که بر سر راه تیسفون به تخت سلیمان (آتشکدهٔ آذرگشنسب) قرار داشته، در عهد اشکانیان و ساسانیان مورد توجه بوده است. در رسالهٔ پهلوی[نیازمند ابهامزدایی] شهرهای ایران تصریح شده است که بهرام گور در کنار دریاچهٔ بهرام آوند یا زریبار شهری ساخت و در منابع آشوری آمده است که سارگون اول پادشاه آشور پس از چیرگی بر این منطقه، در حدود ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد به جای شهر قدیمی هار هار[۱۰] در جنوب دریاچهٔ زریبار، شهری به نام دورآشور یا کارشاروکین[۱۱] را میسازد. در منابع اسلامی از مریوان به عنوان دژان - دزان نام بردهاند. در گذشته هنگام صدور قبالهها و یادکرد زادروز در موقع صدور شناسنامه از کلمههای دژ شاهپور، مهروان و قلعهٔ شاهآباد یاد میکند و آن را یکی از پایتختهای کردستان مینامد.
دشت مریوان و کوههای سربهفلککشیدهاش چه در دوران آشوریها و ساتراپ نشینی مادها، چه در دوران حکومت بابان و اردلانها، چه در زمان حاکمگری عشایر قبیلهای و چه در عصر خاورزمین همیشه جایگاه پروراندن قهرمانان و جنگاوران شجاع و دلیر محلی بوده است. لشکر کشی مقدونیها و حملهٔ اعراب، جنگهای بین ایران و عثمانی، درگیر شدن حکومت بابان و اردلانها، هجوم و شورش حمله قبایل عشیرهای و در این اواخر هم جنگ تحمیلی ایران و عراق در رشته کوههای این منطقه، بسیاری از اوقات این منطقه را تحت تأثیر رویدادها و روندها در زمان خود کرده است.[۱۲]
وجود دژهای گوناگون و استوار نشانگر این موضوع است که شهرستان مریوان یکی از مناطق مهم ادوار کردنشینی بوده است، یکی از این قلعهها که سپسترها به قلعهٔ مریوان آوازه یافت، قلعهٔ هلوخان است که بر اساس اطلاعات تاریخی در سده ۸ (هـ. ش) در زمان حکمرانی اردلانها در دوران صفوی بر روی کوهی با نام کوه امام به بلندای ۱۶۰۰ متر که مشرف و مسلط به دشت و شهر فعلی مریوان در جنوب شرقی شهر است، بنیاد نهاده شد و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومتهای محلی بابان و اردلانها بوده است و بازگوکننده بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویه است. قلعهٔ مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمین کهن است که بسیاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم در آن ثبت شده است و در بسیاری از کتابهای تاریخی محلی به آن اشاره شده است.
بعدها در کنار قلعهٔ مریوانبر روی کوه امام که مرکز حکومتی خاندانهای حکومتی کردستان بوده است، به دستورامیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند که در زبان کردی به مزگهوته سوره (مسجد سرخ) مشهور است. نام کوه امام از نام شیخ احمد ابن الا نبار النعیمی گرفته شده است که در قرن ۸ (هـ. ش) از طرف امیر حمزه بابان به پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده است.
سیدعبدالصمد تواری در کتاب نورالنوار خود دربارهٔ قلعهٔ امام میگوید:
«امیر حمزه بابان در آن زمان شورشی را به پا کرد و توانست شهرهای دیار بکر عراق و حلب سوریه را تصرف کند و به همین خاطر سران ترک و عرب با هم یکی شده و با سپاهی بزرگ و نیرومند روانه به سوی میدان جنگ با امیر حمزه شدند که نتیجهای را از این جنگ نگرفتند و مغلوب امیر حمزه شدند، تا این که پس از مدتی با مکر و نیرنگ توانستند حمدون بیگ سرلشکر امیر حمزه را با قدری پول بفریبند که این امر موجب شد خود و سپاهش را از دست بدهد. امیر حمزه که تنها میماند بهناچار همراه با اندکی از فرماندهان خود از معرکه فرار کرد و در منطقهٔ مریوان بر روی کوه سه قلعه که اکنون به آن کوه امام میگویند مستقر شد. امیر حمزه پس از مستقر شدن در این کوه، سپاه و لشکری بزرگ و نیرومند را دوباره بازسازی میکند، همینطور بر روی این کوه و قلههایش چندین قلعه را بنا میکند و شورا و دژی محکم و مستحکم را تشکیل میدهد. در میان قلعهها مسجدی را بنا میکند و شیخ احمد ابن الا نبار النعیمی را به عنوان پیشوا و امام جمعه و جماعت آن منسوب میکند و هم چنین دانشمند بزرگ و بلندپایه سید ابراهیم ملقب به کا بله را به استاد و مدرس آئینهای بومی محلی مسجد منسوب میکند که کا بله در سال ۷۸۰ (هـ. ش) چشم از جهان فرو میبندد. امیر حمزه پس از ۲ سال با لشکری جدید و نیرومند دوباره لشکر کشیهای خود را از سر میگیرد و تا منطقهٔ باغ و بگ را زیر سلطه خویش درمیآورد، اما در آنجا به دست افراد خائن که در اطراف او هستند جامی را که به سم آلوده کرده بودند از میان میرود.»
ماموستا ملا عبدالکریم مدرس در برگ ۴۹۶ کتاب بنه مالهٔ زانیاران خود دربارهٔ امیر حمزه بابان و اقوامش میگوید:
"حکومت این بابان قبل از حکومت و فرمان روایی بابان قلعهٔ چهارم در قرن ۶ (هـ. ش) به بعد نامشان در تاریخ ثبت شده است. در حکومت این بابان میتوان اشاره به فرمان روایی بابانی چون امیر عبدالکریم بابان، امیر احمد خان، امیر عبدالله و امیر حمزه بابان بر این منطقه کرد. قلعهٔ مریوان برای باری دیگر در دوران سرخاب بیگ اردلان پسر مأمون بیگ یکم بازسازی و مرمت شد و دوباره به مرکز حکومت و خلافت تبدیل شد. "
آیت الله مردوخ در کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سرخاب بیگ اردلان میگوید:
"سرخاب بیگ اردلان در سال ۹۰۲ (هـ. ش) « «معاصر با شاه اسماعیل یکم»» مناطق تحت نفوذ مأمون بیگ دوم که برادر زادهٔ خویش بوده است را تصرف کرد و در منطقهٔ مریوان بر سر کوهی بلند قلعهای مستحکم و قویای را برای مواقع ضروری و لزوم بنا میکند که هم اکنون آثاری از این قلعه تاکنون در این کوه پابرجاست. "
همچنین ماموستا امین زک بیگ در کتاب تاریخ کرد و کردستان خود اشاره به رخدادهایی میکند که در پیوند با سرخاب بیگ و قلعهاش استند:
"اوکاس میرزا (القاس میرزا) بردار شاه تهماسب صفوی که برای مدتی از ترس حکومت شاه ایران در حال فرار بود، در سال ۹۰۵ (هـ. ش) از ترس گرفتار شدن به دست سپاه ایران به قلعهٔ مریوان روی آورد که سرخاب بیگ والی و حاکم وقت مریوان به او پناه داد. مدتی بعد لشکر قزلباش قلعهٔ مریوان را دور تا دور محاصره میکند و سرخاب بیگ پس از گفتگویی دراز با فرماندهان قزلباش از آنان اطمینان حاصل کرد که جانش در امان باشد، سپس سرخاب بیگ؛ اوکاس میرزا را به دست لشکر قزل باش میسپارد و مردم و منطقه اش را از جنگ با قزلباشان نجات میدهد. "
میرزا شکرالله سنندجی کاتب و مورخ خاندان اردلانها در کتاب حدیقهٔ ناصری خود مینویسد:
"سرخاب بیگ، دارای ۱۱ فرزند پسر بوده است که در طول والی گری خود در دروان حکومت، پسر سوم خود یعنی علی بیگ اردلان که به سلطان علی اردلان مشهور شده بود را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و به دلیل زیرکی و باهوشی سلطان علی که واقعاً مردی شجاع و دلیر هم بود، پدرش سرخاب بیگ او را به عنوان بزرگ قبیله و باب آیندهٔاردلانها معرفی نمود. "
مورخ دیگر کرد با نام ملا اسماعیل پسر ملا حسین که کتابی با نام تاریخ اردلانها دارد در مورد سلطان علی مینویسد:
"سلطان علی پس از فوت پدرش به مدت ۳ سال با جنگ و دلاوری و پیروزیها حکومت اردلان را محفوظ نگه میدارد، اما روزگار امانش نداد و در دوران جوانی دار فانی را وداع گفت. "
ماموستا امین زک بیگ کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سلطان علی مینویسد:
"سلطان علی دو پسر شیر خوار با نامهای تیمور خان و هلو خان از خود بر جای گذاشت. "
میرزا شکرالله سنندجی در ادامه بحثهای خود مینویسد:
"بعد از مرگ سلطان علی، آخرین پسر سرخاب بیگ اردلان با نام بساط بیگ که بردار یازدهم سلطان علی نیز بهشمار میرود، حکومت و فرمان روایی اردلانها را به دست میگیرد که این فرمان روایی به مدت ۱۰ سال به طول میانجامد. تیمور خان و هلو خان زمانی که بزرگ میشوند به عضویت سپاه عمویشان بساط بیگ در میآیند و او را در شورشها و نبردهایش همراهی میکنند تا این که پس از چند سال حکومت را از دست بساط بیگ میگیرند و تیمور خان حاکم اردلانها میشود. تیمور خان با سپاهی قدرتمند و بزرگ شورشهایی را به سمت کرمانشاه، سنقر، دینور و زرین کمر شروع میکند که بنابه روایاتی منطقهٔ گروس را نیز تصرف کرده است، اما تیمور خان در حالی که شورشی برای گرفتن آخرین برج قلعهٔ زرین کمر را انجام میداده است، گلولهای سنگی به او اثابت میکند و کشته میشود. هلو خان هم پس از فتح قلعه؛ جسد برادرش را به قلعهٔ مریوان میآورد و او را در میان قبرستان این قلعه به خاک میسپارد و پس از مدتی فرمان روایی حکومت را عهدهدار میشود. "
ملا اسماعیل پسر ملا حسین در کتاب تاریخ اردلانها ی خود در مورد هلو خان اردلان مینویسد:
"هلو خان اردلان -معاصر با شاه عباس یکم- مردی کاردان، باهوش، شجاع و دلیر بوده است که حکومت و میهن خویش را چه بسا بسیار آباد کرده است و در تمام کتابهای تاریخی محلی، از رشادتهای این خان اردلانی سخنهای بسیاری گفته شده است. هلو خان به غیر از مرمت و بازسازی قلعهٔ مریوان؛ سه قلعهٔ دیگر را با نامهای قلعهٔ حسن آباد، قلعهٔ پالنگان و قلعهٔ ظَلَم را نیز مرمت و بازسازی کرده است. هلو خان گنجینهای بسیار از طلا و جواهرات داشت و در عین حال نیز بسیار بخشنده، مهربان و رئوف بود و آرامش و صلح و صفا را بر منطقهٔ تحت سلطه خویش تحمیل کرده بود. شجاع و دلیر بود؛ هرگز به غیر از خداوند از کسی نمیترسید، نه از حکومت شاه ایرانهراسی داشت و نه به دولتهای ترک و عرب حمله و یورش میکرد و در عین حال دولتهای ترک و عرب از او هراس داشتند. حسین خان سلیوزری یا حسین خان دوم والی لرستان که از سال ۹۸۹ هجری خورشیدی به دستور شاه عباس اول به حوزهٔ متصرفات هلوخان اردلان لشکر کشید و در چند نوبت شکست خورد، موجب شد تا این که شاه عباس خود به جهت شکست هلوخان به اسفند آباد یا علیشکر راهی شود و در روستای سیهم قروه اتراق کند. شاه عباس در مصاف با هلوخان اردلان از مشاورهٔ علی بیگ یا آلی بالی بیگ زنگنه که از کردهای نزدیک شاه بود؛ بهره مند شد، علی بیگ شاه عباس را به عدم درگیری و از در دوستی وارد شدن با والی اردلان تشویق نمود. بدین ترتیب شاه عباس صفوی به اندازهای به هلو خان نزدیک شد که پیشنهاد داد پسرش خان احمد خان را به اصفهان، پایتخت ایران بفرستد که با موافقت هلو خان انجام شد. بعد از مدتی که خان احمد خان در اصفهان اقامت داشت، شاه عباس صفوی خواهر خود با نام کلاه زر خاتون را به همسری او درآورد و خان احمد خان همه کارهٔ شاه شد. پس از مدتی شاه عباس؛ خان احمد خان را تحت فشار گذاشت که به کردستان حمله کند و والیگری کردستان که تحت نظر پدرش هلو خان بود را از چنگ او درآورد و پدرش را دستگیر و خودش والی کردستان شود که پس از مدتی خان احمد خان هم این پیشنهاد را پذیرفت. بالاخره خان احمد خان در سال ۹۷۹ (هـ. ش) با لشکری بزرگ که از حکومت به او داده شده بود به سوی حکومت اردلانها پیش رفت، ابتدا توانست مناطق بسیاری که تحت نفوذ پدرش بودند را تصرف کند و سپس به قلعهٔ حسن آباد که هلو خان چند سالی بود در آن جا اقامت داشتند و مرکز حکومتش بود حمله کند، اما خان احمد خان هر چه تلاش کرد نتوانست قلعه را تصرف کند تا این که همسر هلو خان یعنی مادر خان احمد خان همراه با ملا یعقوب دوست و یار و یاور نزدیک هلو خان به او خیانت کردند و مخفیانه دروازههای قلعه را گشودند و سپس خان احمد خان همراه با لشکرش به داخل قلعه یورش برد و توانستند هلو خان را دستگیر کنند، سپس خان احمد خان پدرش را دست بسته روانی اصفهان کرد که پس از چندنی زندانی شدن در اصفهان کشته شد. بعد از حوادثهای انجام شده؛ خان احمد خان حکومت اردلانها و منطقهٔ شهر زور (به کردی: شارهزوور) را به دست گرفت. سرانجام آن که شاه عباس صفوی بدون جنگ موفق به انقیاد والی شد و بر همین اساس شاه صفوی به پاداش خدمت علی بیگ زنگنه بیش از ۱۵ روستا از شمار املاک خاصه شاهی کرمانشاهان را به جهت اسکان، عمران و کشت و زرع مردم کرد مهاجر زنگنه (از موصل و سلیمانیه و … به داخل فلات ایران حسب سالهای ۹۸۲ تا ۹۹۰ هجری خورشیدی) به تیول آنها درآورد. بخش اعظم آن روستاها در اعداد املاک موقوفهٔ دولتی چهار دانگ شهر کرمانشاه به حساب میآیند. "
آرامش و صلح و صفا در این منطقه که توسط بابان محلی کرد منطقه را فرا گرفته بود سبب شد که مردمی بسیار در اطراف این قلعه مستقر شوند و برای همیشه اطراف این کوه و قلعههایش جایگاهی برای زیستن و زندگی کردن مردم شد. این قلعه تا سال ۱۰۲۳ (هـ. ش) آباد بوده است که از آن زمان به بعد توسط سلیمان خان پسر میر علم الدین والی اردلان « «بنیانگذار شهر سنندج در ۱۰۱۵ هجری خورشیدی»»؛ که از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای حسنآباد، پالنگان و ظَلَم به کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعهها را نیز مجبور به کوچ کردند.
میرزا شکرالله سنندجی در کتاب حدیقه ناصری خود مینویسد:
"در سال ۱۲۸۱ (هـ. ش) در زمان حکومت قاجاریه به امر ناصرالدین شاه در ۲ هزار قدمی دریاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامی بسیار مستحکمی ساخته شد. یک سال بعد به امر فرهاد میرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد.
این قلعهٔ نظامی به نام قلعهٔ شاه آباد موسوم گردید. در کنار قلعهٔ نظامی و به دستور فرهاد میرزا قصبهای احداث گردید و چند خانوار از طوایف و سادات به آن جا کوچ کردند که برای آسایش و بهداشت مردم و نظامیان مستقر در قلعه؛ دستور داده شد که یک باب حمام و یک باب مسجد در کنار همدیگر بنا نمایند. برای تأمین آب آشامیدنی مردم، حمام و مسجد و قلعهٔ نظامی از درهای که در شمال شهر فعلی مریوان و قریهٔ دارسیران «یکی از روستاهای قدیمی مریوان که از دوران زندیه آباد بوده و هماکنون یکی از محلات شهر مریوان میباشد» و در دامنهٔ کوه فیلقوس قرار دارد چند رشته قنات ایجاد کردند. درهٔ نامبرده از همان تاریخ تاکنون به درهٔ فرهاد مشهور است. "
تا پیش از احداث قلعهٔ شاه آباد، به استثنای قریهٔ دارسیران تقریباً محل فعلی شهر مریوان خالی از باشندگان و پوشیده از درختان جنگلی بوده است. با روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی نام قلعهٔ شاه آباد به دژ شاهپور مبدل گشت. این منطقه همواره از اهمیت استراتژیک ویژه برخوردار بوده است. هم جواری با کشور عراق، ترددها، تحرکات نیروهای نظامی دو کشور، حاصلخیزی، فراوانی آب و فراوردههای کشاورزی و نیز وجود دریاچهٔ آب شیرین باعث توجه حکمرانان و سلطانان شده است. در سال ۱۳۳۴ خورشیدی برای نخستین بار در شهر مریوان با اعتبارات دولتی دبستان و دبیرستان احداث گردید. ۲ سال بعد، در سال ۱۳۳۶ خورشیدی با تأسیس شهرداری، نام دژ شاهپور به مریوان بدل گشت و در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز ۲ حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهای پمپاژ آب نصب شد و در سال ۱۳۴۰ خورشیدی نخستین موتور برق در مریوان به کار افتاد. مریوان در دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی دهی کوچک با ۴ خیابان خاکی و شماری مغازه بود. تنها جادهٔ مواصلاتی جاده قدیمی و خاکی گاران بود که تقریباً با توسعه این جاده و امکان آمدوشد خودروهای مسافرکشی و باری و خروج و ورود کالا بود که مریوان مورد توجه قرار گرفت.
پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تا تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی مریوان تحت حاکمیت نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله بود.
با انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، مریوان و روستاهای اطراف آن علاوه بر متأثر شدن از پیامدهای این انقلاب، با توجه به برخی مشخصههای سیاسی و اجتماعی منطقه که ریشههای آن به پیش از انقلاب بازمیگشت وارد یکی از پرتلاطمترین مقاطع تاریخی خود شدند. در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۵۸ خورشیدی به دعوت اتحادیهٔ دهقانان مریوان و گروههای سیاسی مختلف عمدتاً چپ ها؛ تظاهراتی در مقابل رادیو تلویزیون مریوان به راه افتاد. معترضان در اطراف مدرسهٔ قرآن مفتی زاده، علیه پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی که به قیادهٔ موقت معروف بوده و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع به شعار دادن میکنند.
در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی سید روحالله خمینی فرمان سرکوب شورش را صادر کرد. مردم برای اینکه درجنگ میان سپاه پاسداران و مخالفان آسیب نبینند به کوچ موقتی از شهرستان مریوان به روستاهای اطراف رفتند. فردای آن روز شهر تقریباً خالی از سکنه میشود. سرهنگ سپهری؛ فرماندهٔ لشکر سنندج در اظهاراتی از ترک شهر توسط ۷۵ درصد از مردم مریوان خبر میدهد. به گفته طرفداران دولت، برای جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم در داخل شهر توسط نیروهای کومله و دموکرات، واحدهای مسلحی در بلندیهای مشرف بر شهر مریوان مستقر میشوند. خروج مردم از شهر در غروب روز شنبه ۳۰ تیر ماه آغاز شد و تا سپیدهدم روز بعد به طول انجامید.
پس از بازپسگیری شهر به دست حکومت مرکزی، بسیاری از اعضا و طرفداران این دو حزب را دادگاه انقلاب اسلامی اعدام یا زندانی کرد. در دوران جنگ ایران و عراق، مریوان همواره بمباران هوایی و موشکی میشد و برخی از روستاهای اطراف نیز بمباران شیمیایی شدن؛ اما هیچگاه نیروهای عراقی وارد این شهر نشدند.
دربارهٔ ریشه نام گذاری مریوان گمانهای زیر گفته شده است:
ماموستا قانع شاعر نامدار کرد دربارهٔ مریوان میگوید:[۱۳]
مریوان یا مهریان نام خود را از واژه مهریان در زمان ساسانها دریافت میکند - مهریان کسی بود که زمینهای کشاورزی را از دربار شاهی اجاره میگرفت. عموماً خاندان سلطنتی یا مردان ازات و گه ورا (گبرا به آرامی) و در مقابل میزانی اجاره میداد. اجاره بها در متون پهلوی تحاک و احتمالاً در زبان آرامی گراگ نامیده میشد - میزان اجاره بها با واحد پول رایج که استیر بود پرداخت میشد هر استیر معادل ۴ درخام ساسانی بود - معمولاً بردگان چون پول نقد نداشتهاند در مقابل شتیر (بز ۱ ساله) تحویل میدادند -احتمالاً هر دیهات یا داهات باید ۵۰ شتیر یا استیر تحویل میداد - مهریوان دستگرد خود را به چندین داهات یا دیهات تقسیم میکرد که در ان عموماً بردگان به کشاورزی مشغول میشدند و مال اجاره میدادند. مهریوان معمولاً در قلعهٔ با نظامیها میزیست - اسم سنه دژ نیز باید در این کانتکس ساسانی و شیوه اجاره زمین تفسیر شود - سنه به سنه شیوه اجارهٔ بلند سال به سال بود که خود به خود تمدید میگشت - و هر ساله باید میزان مشخصی مالیات به دربار ساسانی پرداخت میکرد - در نظر داشته باشید اودانی با دیهات فرق دارد - اودانی شامل تمام وسایل تولید از جمله اب - جوگه اب - که عموماً این جوگهها هه واس نامیده میشدند و اژیروان یا ژیژوان (مأمور اب) والبته بردگان میشد - اجاره گیرنده صاحب همه چیز میشد. تعداد ژیژوانها در مناطق مریوان از انگشتان دست بیشتر است
مریوان در ۱۲۵ کیلومتری غرب سنندج قرار دارد. شهر مریوان دارای طول جغرافیایی شرقی حداکثر بین ۴۵ دقیقه و ۴۶ درجه و حداقل بین ۵۸ دقیقه و ۴۵ درجه و عرض شمالی حداکثر ۴۸ دقیقه و ۳۵ درجه و حداقل بین ۱۹ دقیقه و ۳۵ درجه نصفالنهار گرینویچ قرار دارد که در ارتفاع ۱۳۲۰ متری از سطح دریای آزاد قرار دارد. مریوان از شمال به سقز، از شمال شرقی به دیواندره، از شرق به سنندج، از جنوب شرقی به سروآباد و از شمال غربی به دره شلیر و از غرب کشور هم به شهر پنجوین شهرستان سلیمانیه کشور عراق با ۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک منتهی میشود.
شهر مریوان از طریق محورهای متفاوت به شهرهای اطراف متصل میباشد:[۱۴]
این جاده ۱۳۱ کیلومتر طول دار که از جنوب مریوان به غرب «سنندج» منتهی میشود، این جاده از اصلیترین راه به مرکز استان و کشور عراق میباشد. اخیراً جاده جدید مریوان سنندج از محور گاران افتتاح شده که طول مسیر مریوان سنندج به ۹۵ کیلومتر کاهش یافته است.
این جاده ۱۴۰ کیلومتر طول دارد که از سمت شمال شرقی، مریوان را در مسیر «رودخانه گاران» به سمت جنوب «سقز» وصل میکند.
این جاده ۲۰۰ کیلومتر طول دارد که از سمت شمال شرقی، ابتدا وارد سقز شده بعد راهی بانه میشود. البته راه دیگری نیز از طریق مرز رسمی باشماق وجود دارد که حدود ۹۵ کیلومتر میباشد.
راههای ارتباطی مریوان به کامیاران از ۳ طریق ممکن میشود:
نزدیکترین راه حدود ۱۳۵ کیلومتر طول دارد که از سمت جنوب مریوان تا روستای دگاگا از توابع شهرستان سروآباد میباشد که ۵۰ کیلومتر اول آن (تا روستای دگاگا) آسفالت شده و ۳۰ کیلومتر وسطی تا روستای تفین راه شوسه و باقیمانده را تا « کامیاران» راه آسفالت تشکیل میدهد.
محور ارتباطی دوم از طریق شهر سنندج میباشد که به ۲۰۷ کیلومتر میانجامد.
هم چنین محور ارتباطی سوم از طریق شهر پاوه میباشد که به ۲۱۴ کیلومتر میانجامد.
این محور هم از ۳ طریق میسر میشود:
محور ارتباطی اول از جنوب مریوان به پاوه به ۱۲۴ کیلومتر میانجامد که از دو راهی منطقه «ژالانه» که از جاده پیچهای «کوه تته» وارد شهر نودشه شده و بعد محور را به جنوب شهر «پاوه» وصل میکند.
محور ارتباطی دوم ار جنوب مریوان-پاوه به ۱۵۰ کیلومتر میانجامد که از دو راهی منطقهٔ «ژالانه» از طریق مسیر هورامان میسر میشود؛ که تا ابتدای روستای سلین به طول ۷۰ کیلومتر آسفالت است و ادامهٔ آن تا دهستان «وراء کرمانشاه» به طول ۳۰ کیلومتر شوسه و بقیه تا «پاوه» آسفالت میباشد. مسیر تته در زمستانها به علت بارش برف زیاد مسدود میباشد و محور ارتباطی از از دو راهی منطقهٔ «ژالانه» از طرف راه جادهٔ «هورامان» میسر میباشد.
محور ارتباطی سوم هم از طریق شهر سنندج میباشد که به ۲۵۰ کیلومتر میانجامد.
این جاده ۳۷ کیلومتر طول دارد که از سمت جنوب به سروآباد منتهی میشود.
این جاده ۶۲ کیلومتر طول دارد که از سمت جنوب به هورامان منتهی میشود.
این جاده ۲۱ کیلومتر طول دارد که از سمت غرب به بازارچه مرزی باشماق منتهی میشود.
بخش عمده ناهمواریهای شهرستان مریوان را رشته کوههای زاگرس تشکیل میدهند که پیدایش این ناهمواریها در نتیجهٔ حرکات کوه زایی اواخر دوره ترشیاری میباشد. در اواخر این دوره ناهمواریها به صورت قطعی تثبیت شده است و سپس در طول دورهٔ کواترنر تحت تأثیر عامل فرسایش به صورت ناهمواریهای کنونی درآمده است. قسمت اعظم ناهمواریها را در مریوان کوهها تشکیل میدهند که جنس آنها عمدتاً از آهکی و رسوبی است. چین خوردگی رشته کوههای زاگرس از مریوان شروع شده و در جنوب شرقی (شمال تنگه هرمز) پایان مییابد.[۱۲]
در منطقه مریوان صرف نظر از «دشت مریوان، دریاچه زریبار، درههای رود تازه مریوان، رودخانه قزلجه، دره اسراوا و دره رود شیان» بقیه نقاط را کوهستانهای مرتفع با درههای تنگ و عمیق دربر گرفته است.
«رود شیان» از آبادی «سیاناو» به سمت جنوب شرقی تا محل برخورد به رودهای «مریوان و گاران» و از جنوب شرق به شمال شرق «دره رود زاب» با برخورد به رودخانه گاران در محل «دواب» دو منطقه با ناهمواریهای مختلف از هم متمایز و جدا میکنند.
در شمال، ناهمواریهای ملایم و کم ارتفاع با درههای باز و کم عمق در تمام جهات دیده میشوند. در این ناحیه تمام مناطق کوهستانی پوشیده از جنگلهای تنگ است. وجود رودخانههای متعدد، دشتهای نسبتاً وسیع، دریاچه زریوار از مشخصات جغرافیایی شمال مریوان است.
در جنوب شرقی و جنوب شمالی به استثنای «کوه کره میانه» در شمال «نگل» حداکثر ارتفاع نسبی از شمال دریاچه زریبار ۱۰۰۰ متر و در جنوب آن ۸۵۰ متر است. پستترین نقطه شمال در محل برخورد رودخانههای «گاران رزاو» ۱۱۰۰ متر و بلندترین نقطه آن در «قله برده رشه» از کوه «پشت شهیدان» است که بلندی آن به ۲۴۹۱ متر میرسد.
در بخش جنوبی منطقه، کوهستان سنگی و مرتفع با درههای عمیق و تنگ مشخصکننده ناهمواریهای این منطقه است. «رشته کوه شاهو» رشته کوههای شمالی آن به نامهای «حه شه دول» و «کوهسالان» اصلیترین ناهمواریهای منطقه جنوبی را به وجود آوردهاند. جهت این کوهها از شمال غربی به جنوب شرقی است.
در این ناحیه اختلاف بین قلههای بلند و عمق درهها بسیار زیاد است، حداکثر ارتفاع مطلق، در کوه شاهو به ۱۹۸۵ متر و حداقل ارتفاع در محل برخورد و تلاقی رودهای «دواب» و «ژاورود» به کمتر از ۹۰۰ متر میرسد. در این بخش «رودخانه سیروان» از کنار کوه شاهو میگذرد که بند تنگ و عمیقی را به وجود آورده است.
در منطقه مریوان کلاً ۴ تیپ عمده و ۸ ناحیه اراضی تشخیص داده شده است که اراضی متقارن از نوع کوهستانی یا دشت میباشد. کوههای این منطقه غالباً دو نوع میباشند، اول کوههای مرتفع سنگی با انتهای تیز متشکل از سنگهای آهکی که بایر و فاقد پوشش خاک و گیاه میباشد و اول کوههای جنگلی نسبتاً مرتفع با برآمدگی سنگی متشکل از سنگهای آهکی که بیشتر ارتفاعات مریوان از شمال تا جنوب از این نوع میباشند.
مشهورترین کوههای مریوان عبارتند از:[۱۵]
مجموعهٔ کوههای چهل چشمه شامل حدود ۲۰ قلهٔ دیگر میباشد از جمله شاه نشین در چهل چشمه، دالاش، دوبرار، کوه سلطان اخزه تو، کوه باینچوب، کوه افراسیاب، کوه کانی میران، کوه مسجد میرزا، کوه باشورتی و کوه کل کوژ با ارتفاعات گوناگون را در بر میگیرد. خود قلهٔ چهل چشمه دارای یالهای متعددی میباشد، ازجمله: کل با، یا یال مله که وه، یال کانی زلیخا یا قولی زلیخا، یال گاوه لال، یال برده قبله، یال شاه نشین، یال کال کالی، یال دلو، یال ئه ستیره ره ش (ستاره سیاه).
این منطقه از برفگیرترین و سردسیرترین مناطق کردستان به حساب میآید و در تمام طول سال از برف پوشیده شده است.
مریوان از موقعیت ممتازی برخوردار است. این دشت، حدود ۱۱۰۰۰ هکتار مساحت دارد و اطراف آن را کوههای پوشیده از بلوط دربر گرفته است.[۱۲]
نیمهٔ جنوبی دشت مریوان از مخروط افکنهای بزرگ و کوچک تشکیل شده است که با توجه به حاصل خیزی آن، ۲۲۰۰ هکتار از زمینهای این دشت تحت پوشش شبکه آبیاری و زه کشی قرار گرفته است. زه کش اصلی این طرح «چم زریبار» است که در میانهٔ دشت جریان دارد. محصولات عمدهٔ کشاورزی دشت مریوان عبارتند از: گندم، حبوبات، توتون و صیفی جات.
دشت بیلو در ۱۵ کیلومتری شهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیاهی مناسب و چشمههای آب و هم چنین جنگلهای اطراف آن پذیرایی تعداد زیادی از اهالی شهر و روستاهای اطراف میباشد. مردم در دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت به ویژه در طول روز و ایام تعطیلات ساعتها وقت خود را به تفرج در آن جا سپری میکنند. زمینهای اطراف این دشت در گذشته جهت برنجکاری استفاده میشده است.
منطقه مریوان شدیداً تحت تأثیر جریانهای مدیترانهای قرار دارد که به علت کوهستانیبودن و برخورد این جریانها ریزشهای جوی زیادی ایجاد میشود. جریانهای آب و هوایی متأثر از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه که عامل عمده ریزشهای کشور است ضمن عبور از منطقه و برخورد با کوههای زاگرس بخشی از رطوبت خود را به صورت باران و برف از دست میدهد.[۱۶]
میزان بارندگی در مریوان سبب شده است که تمامی نقاط منطقه پوشیده از پوشش گیاهی غنی و متنوع باشد. رودها در مسیر پرپیچ و خم و در پیوند با سرزمین سر سبز و پوشش گیاهی مناظری دلپذیر و بدیع پدیدآورده است.
در شهرستان مریوان میزان متوسط ریزشهای جوی ۵۰۰ تا ۹۰۰ میلیلیتر در سال گزارش شده است که این مقدار در طی سالیان اخیر به دلیل گرمایش جو زمین کمتر شده است. بهطور کلی آب و هوای مریوان سرد و کوهستانی متمایل به معتدل سرد و حتی مدیترانهای است. در طول ۳۵ سال گذشته (بعد از انقلاب) سردترین ماه سال دی ماه و گرمترین ماه تیر ماه بوده است. ریزش برف و باران در این شهرستان، باعث گردیده که منطقه یکی از پرآبترین مناطق غرب کشور باشد.
آب و هوای منطقه مریوان تحت تأثیر عوامل تودههای هوا و جریانهای فصول سرد و گرم قرار دارد:
جدول مشخصات نواحی آب و هوا را در شهرستان نشان میدهد:[۱۲]
یکی از مهمترین جاذبههای طبیعی شهرستان مریوان «منابع آب» است. امکانات آب شهرستان شامل چند «رودخانه دایمی و نسبتاً پرآب و دریاچه پرآب زریبار» میباشد. این شهرستان با میانگین بارندگی سالانه حدود ۸۸۷ میلیمتر از جمله شهرستانهای با بارش استان محسوب میشود.[۱۸]
آبهای شهرستان بهطور کلی به ۲ بخش «آبهای سطحی و زیر زمینی» تقسیم میشوند:
بهطور کلی در ۲ حوضه مهم به شرح زیر هستند:
مهمترین رودخانههای شهرستان مریوان عبارتند از:
به واسطه تعدد رودخانههای نسبتاً پرآب و همیشگی و نیز وجود روانآبها در مریوان یکی از مهمترین پتانسیلها و توانمندیهای مریوان منابع آبی است از آب به صورت طبیعی در شهرستان فقط برای کشاورزی استفاده میشود. در حالی که میتوان برای ایجاد توسعهٔ صنعت شیلات و تولید انرژی برق استفاده کرد.
مریوان دارای ۲ سد میباشد که به شرح زیر میباشد:
ساخت سد گاران مریوان از سال ۱۳۸۱ و با هدف مهار سیلابهای ویرانگر آب رودخانه گاران و تأمین آب کشاورزی ۱۰٬۴۵۰ هکتار از اراضی کشاورزی دیم اراضی در منطقهٔ مریوان و قزلچهسو و هم چنین تأمین آب شرب و صنعتی مریوان به میزان ۲۰ میلیون مترمکعب آغاز گردید. سد گاران مریوان که یکی از طرحهای ملی کشور و جزو پروژههای مهر ماندگار در استان کردستان است و با بهرهبرداری از آن دریاچهٔ زریبار از خطر خشکشدن نجات پیدا میکند در ۲۳ فروردین سال ۱۳۹۲ توسط دکتر محمود احمدینژاد افتتاح شد.[۲۰]
سد گاران از نوع سنگریزهای با هستهٔ رسی با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۱۰۰٫۵۰ میلیون مترمکعب میباشد. این سد با طول تاج ۵۰۴ متر و عرض تاج ۸ متر، ارتفاع از پی ۶۲ متر و دارای ارتفاع از بستر ۵۰٫۵۸ متر میباشد که حجم بدنهٔ سد ۷۳٫۱ میلیون متر مکعب، حجم مخزن در نرمال ۹۲ میلیون متر مکعب و هم چنین حجم مفید آن ۵۰٫۸۶ میلیون متر مکعب میباشد. این سد جزء حوضهٔ اصلی خلیج فارس و دریای عمان و حوضهٔ فرعی مرزی غربی بهشمار میرود.
سد گاران علاوه بر تأمین آب شرب مورد نیاز، قادر است بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی در اطراف این سد را تحت پوشش آبیاری از منابع ذخیره شده قرار دهد. کل اعتبار به کار رفته در این پروژه با احتساب هزینههای آن، ۱۰۷۱ میلیارد و ۶۳۶ میلیون ریال میباشد. برای احداث و بهرهبرداری از این سد ۳٫۵ میلیون متر مکعب خاکبرداری و خاک ریزی انجام شده است و بیش از ۱۰۰ هزار متر مکعب بتن نیز در راستای اجرای این پروژه صرف گردیده است.
سد دریاچه زریبار که یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۶۰ میلیون مترمکعب و حجم مخزن ۹۶٫۴۵ میلیون مترمکعب میباشد. این سد در ضلع جنوبی دریاچه - در ۴ کیلومتری جنوب غربی مریوان - با طول تاج ۱۷۷۰ متر، ارتفاع از پی ۱۱ متر، قرار دارد که آب پشت این سد جایگاه خوبی برای پرورش دادن انواع ماهی به ثمر میآید.[۲۱]
این سد خاکی که چند سال پیش به منظور احداث کشت آبی زمینهای روستاهایی «نی، که لکه جان، وله ژیر و تا نزدیکیهای کال» احداث شد، از طرفی فایدههایی را برای کشاورزان روستایهای اطراف دریاچه به منظور باغ و باغداری و کشت محصولات داشته داشته است و از طرفی هم اثراتی مخرب بر دریاچه زریبار داشته است که این عوامل به شرح زیر است:
احداث سد فراتر از اثرات زیانبار بر منطقهٔ مریوان و بر دریاچه زریبار تبعات دیگری نیز داشته است؛ ازجمله:
طبق تجارب ساکنان این نواحی مشهور است که آب سرچشمههای «زهلم (ریشین)» در دامنههای دشت «شهر زور» با بستن سد عرفی محلی «ماش» سالهای قبل که تا انتهای دههٔ ۵۰ نیز به تناوب بسته میشد پرآب میگشتند (ماهیت، مصالح و ارتفاع ماش با این سد خاکی قابل مقایسه نبود)
حال علاوه بر موضوع فوق در بیشتر مناطق واقعشده در جنوب زریبار و در ناحیه شهرزور حفر «چاههای دستی» با عمق ۱۲ متر نیز از آب اشباع میباشند؛ که این پدیده «دایک» بودن و سد بودن دیوارهٔ آببند را از نظر زمینشناسی نفی مینماید. دیگر اثر رشد «قارچوار» خزههای گوناگون در فضای اکوسیستمی آب است که باعث تنگ نمودن عرصه بر جانوران آبزی شامل «فیتو و زئوپلانکتونها، حشرات، ماهیها، پرندگان غواص و شیرجهبر و سمورهای آبی در حال انقراض و …» از تبعات دیگر آن قطع ارتباط سفر ماهیهای آزاد از طریق رودخانهٔ «چهم پژا و» تا رودخانه «سیروان» پوسیدن طوقه «سنوهای تالابی» که گاهی قطر آنها را با متر میتوان سنجید، برهمخوردن تعادل در همزیستی میان جانداران دریاچه با ریختن گونههای ماهی و آبزیان بعضاً ناسازگار با اکوسیستم فطری آن مانند «واریتههای چینی، بلغاری و کانال ولگا/ دن».
رودخانه «چهم پژاو» با احداث سد به صورت فصلی نیز وجود ندارد و ارتباط طبیعی دریاچه با رودخانه سیروان مسدود شده است. فرایند نابودی زریبار برآیند طرحهای غیرکارشناسانه و نسنجیدهٔ عدیدهای است که دوایر متعدد و مسئولان مختلف اجرای آن را به زعم خویش ارمغانی با ارزش و گامهایی موفق در جهت توسعهٔ بافت اقتصادی منطقه علیالخصوص بر این پهنهٔ آبی میپندارند! مدیریتها و سرپرستیهای گوناگون ادارات و دوایر ذیربط نیز خود «ترجیعبند» مرثیه مرگ زریبار است! چرا که در این «وفور و تعدد مدیریتها، اعمال سلیقهها، طرحها، روشها، برنامهریزیهای مختلف و …» مقولاتی به نام «تلاش خالصانه، تعهد، دلسوزی، نستوهی، مطالعات میدانی با عنایت به پتانسیلهای منطقه و پروژههای کارشناسانه» نه حس میگردد، نه عینیت یافته است و نه وجود دارد.
قبل از بستن سد بر روی دریاچه، مازاد آب چشمههای جوشان زیر آن از طریق مجاری طبیعی به بیرون هدایت میشد. باخارج شدن آب، مقدار زیادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلابهای مختلف و سموم شیمیایی ناشی از کشاورزی در اطراف دریاچه به خارج هدایت میشد و همچنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریان چشمهها کاسته نشده و جریان عادی خود را داشتند. متأسفانه بعد از ایجاد سد و با توجه به خشکسالیهای اخیر دریاچه زریبار که مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمیایی داخل آن افزوده میشود و بار میکروبی آن نیز به طبع بالا خواهد رفت که بررسی میزان این مواد و تأثیرهای آن احتیاج به مطالعات گستردهای دارد که از توان مالی انجمن خارج است.
از مهمترین زیستگاههای مریوان میتوان به ۲ مورد «دریاچه زریبار و قلعه برد» اشاره کرد:[۲۲]
این زیستگاه در ۲ کیلومتری مریوان قرار دارد که محصور به روستاهای دور دریاچه میشود و از طریق روستاهای اطراف و خود دریاچه میتوان به داخل آن وارد شد، این زیستگاه درای پتانسیلهای مهمی میباشد که به شرح زیر هستند:
این زیستگاه در ۱۵ کیلومتری شرق مریوان قرار گرفته که محصور به روستاهای «دری، نشکاش، کله یونجه، برده سفید، گلان، بلچه سور، انجمنه، چور و ننه» بوده و از طریق روستاهای مذکور میتوان به آن وارد شد. وجود صخرههای بزرگ، و سنگلاخی بودن منطقه و پوششهای گیاهی بسیار متنوع از جمله درختچههای «گلابی وحشی، ون، بلوط، بنه، بادام کوهی و زالزالک و آلبالوی وحشی» پناهگاه خوبی برای حیوانات بزرگ جثه فراهم کرده است؛ که وجود «خرس قهوهای وحشی» از گونههای برجسته منطقه میباشد که در سالهای اخیر به علت حفاظت و همچنین شرایط زیستگاهی مناسب به سرعت رشد کرده و اکنون جمعیت آنها به ۸۵ قلاده رسیده است.
وجود چشمههای عظیم و آب فراوان و باغهای «گردو و انگور» هم در افزایش جمعیت اینگونه نقش عمدهای دارند. از دیگر جانوران آن منطقه میتوان به «خرگوش، سنجاب، رودک و تشی» اشاره نمود. این زیستگاه در فصول مختلف سال به علت زیبایی و تنوع و هم چنین گونههای گیاهان خوراکی و دارویی بینظیر و وجود چشماندازهای زیبا و پرندگان قابل شکار نظر علاقهمندان به طبیعت، گردشگران، شکارچیان و قشرها مختلف مردم را به خود جلب کرده است. هم چنین چشمههای آب جاری در دامنههای این زیستگاه بهترین منبع تأمینکننده آب رودخانه «گردلان» میباشند.
منطقهٔ مریوان به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط مساعد طبیعی، وجود فضاهای کوهستانی، پوشش گیاهی مناسب، تنوع زیستگاهها و رویشگاههای آن و هم چنین منابع آبزیستی مناسبی را برای انواع جانوران وحشی پرندگان و ماهیها را به وجود آورده است. از شکارگاهها و مناطق مهم شکارخیز مریوان میتوان به «ارتفاعات گاران» اشاره کرد. اکثر نقاط کوهستانی این منطقه در گذشته تا به امروز مأمن و زیستگاه حیوانات وحشی مانند: «سیاه گوش، خرس قهوهای، پلنگ، گرگ، کل و بُز، قوچ و میش، خوک وحشی، شغال، روباه، سگ آبی، گراز، سمور جنگلی، سنجاب، راسو، خرگوش و … بوده است.»[۲۳]
علاوه بر آن، تنوع جمعیت پرندگان و آبزیان به دلیل وجود زیستگاههای آبی و خشکی، نسبتاً زیاد است و این منطقه پناهگاه صدها گونه پرندهٔ بومی، مهاجر و نیمه مهاجر است؛ که مهمترین آنها عبارت اند از: «کرکس، دال سیاه، عقاب طلایی، شاهین، فلامینگو، هُدهُد، سبز قبا، دارکوب، کبک معمولی، کبک چیل فاخته، تهیو، اردک ارهای و چکاوک و ….
مهمترین عامل تهدید تنوع زیستی منطقه تخریب زیستگاه هاست. هم چنین در چند دههٔ اخیر بسیاری از گونههای جانوری بهطور بیرحمانه شکار شدهاند. بعضی از شکارچیان بهطور بیرویه یا در فصل غیرمجاز و با استفاده از روشهای غیر متعارف، به شکار پرندگان و حیوانات کمیاب و در حال انقراض منطقه میپردازند که صدمات جبرانناپذیری به محیط زیست منطقه و اجزای تشکیل دهندهٔ آن وارد میکنند.
حدود ۷۰ درصد از وسعت منطقه را کوهها و تپهها تشکیل داده است و قریب ۷/۵ درصد از اراضی نیز شامل فلاتها و تراسهای فوقانی است. در واقع کوهها و ارتفاعات بخش مهمی از منطقه را شامل میشود و بخش عمدهای از این کوهها دارای پوششی از خاک عمیق تا نیمه عمیق است که گیاهان استپی آن را پوشانده است و بیشتر کوههای آن پوشیده از جنگلهای بلوط است.[۲۴]
خاک منطقه مریوان جوان بوده و مراحل تکامل خود را بهطور کامل سپری نکرده است و چون اکثر این خاکها درتپه ماهورها پدید آمدهاند، زه کشی خوبی دارند و خطری از نظر شوری و قلیاییت آنها را تهدید نمیکند.
خاک مریوان به غیر از دشت مریوان که عمیق است؛ از عمق کمتری برخوردار است و بر روی زمینهای شیبدار، تپه ماهور و کوهستانی قرارگرفته است اما به سبب وجود بارش بسیار مناسب، جریانات سطحی و سر منشأ آبخیزهای مهم کشور، توان بالایی برای تولید محصولات کشاورزی نظیر انواع میوه و غلات دارد.
تنوع گیاهی و پوشش جنگلی یکی از جاذبهها و ویژگیهای بارز شهرستان مریوان است. پوشش گیاهی تابع عواملی چون آب، خاک و شرایط آب و هوایی میباشد. بارش عمدهترین عامل متغیر در تعیین نوع پوشش گیاهی مریوان است. اشکال ناهمواریها و تغییرات بارندگی سبب شکلگیری انواع پوشش گیاهی در مریوان شده است که این تغییرات از غرب به شرق نمود بیشتری دارد. بهطوریکه منطقه دارای مراتع خوب و جنگلهای انبوه بلوط میباشد.
پوشش گیاهی علاوه بر حفاظت از خاک، سبب کند شدن حرکت روان آبهای ناشی از بارندگی شده و عامل عمده در کنترل سیلاب بوده است؛ هم چنین امکان نفوذ تدریجی آب را به سفرههای آب زیر زمینی فراهم کرده است.
پوشش گیاهی مریوان را میتوان در دو بخش «جنگلها» و «مراتع» بررسی کرد:
مساحت جنگلهای طبیعی شهرستان مریوان ۱۰۸٬۸۶۶ هکتار، پراکندگی مراتع ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، ذخیره گاههای جنگلی ۱۱۱٬۳۰۱ هکتار و مساحت جنگلهای در دست کاشت هم ۷۲ هکتار میباشد. جنگلهای شهرستان، بخش عظیمی از جنگلهای بلوط غرب استان را تشکیل میدهند که در حوضهٔ آبریز رودخانههای سیروان و زاب گسترش پیدا کرده است. از نظر قدمت بر اساس بررسیهای دیرینهشناسی، این جنگلها حدود ۱۵ هزار سال قدمت دارند که مهمترین و اصلیترین جامعهٔ جنگلی منطقهٔ مریوان بهشمار میروند.
وجود درختان گوناگونی چون «بید وحشی، صنوبر، چنار و سپیدار، بلوط ایرانی، وی ول، دارمازو، گلابی وحشی، زالزالک، انواع گونههای بادام، بنه و …» که نشان مشخصهٔ این منطقه است، در حاشیهٔ رودخانهها و آبهای سطحی در مسیر درهها و مناظر چشمانداز دلپذیری را تشکیل دادهاند. این پوشش در پیوند با دریاچهٔ زریبار منظرهٔ بسیار بکر و بدیعی را به شهر مریوان بخشیدهاند. در مریوان جنگلهای نسبتاً انبوه شکل گرفته و با کاهش بارندگی از غرب به شرق ابتدا تُنک شده و سپس بهطور کلی از بین رفته و جای خود را به پوشش بوته ایی و گیاهان چند ساله داده است.
جنگلهای مریوان از نظر جنگلشناسی جزء تیپ «مدیترانهای و مناطق نیمه مرطوب» بوده و دانهدار و شاخهزا هستند. انواع جنگلهای مریوان را عواملی چون «بلوط ۸۳ درصد، بنه – (پسته وحشی) ۷ درصد، گلابی وحشی ۴ درصد، افرا ۳ درصد و سایر گونهها حدود ۳ درصد» تشکیل میدهد.
در حال حاضر از میوه و سایر محصولات فرعی «شیره سقز، گز علفی، مازوج و غیره …» بهرهبرداری میگردد.
مساحت پراکندگی مراتع در شهرستان مریوان ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، زمینهای کشاورزی ۴۸٬۰۸۷ هکتار و فضاهای سبز ۲٬۳۸۵ هکتار میباشد. شهرستان مریوان از نظر مراتع دامی نیز غنی است. ظرفیت مجاز مراتع دامی شهرستان ۲۵۸٬۵۷۲ واحد دامی بوده و با احتساب دام موجود ۱۰۳۰۰۶ واحد دامی به عنوان مازاد بر ظرفیت در شهرستان تعلیف میشوند.
پوشش گیاهی در مریوان بسیار متنوع و غنی است؛ زیرا از یک طرف از میکروکلیماهای خاصی برخوردار است و از طرف دیگر در ابتدای پیش کوههای داخلی زاگرس واقع شده است و با ناهمواریهای متعدد و بهرهمندی از آب و هوای مدیترانهای با خصوصیات ویژه ایی برخوردار است.
گسترش دامنهٔ پوشش گیاهی، از شمال غربی تا جنوب شرقی بهطور پراکنده تا شرق مریوان را در بر میگیرد. بخش عمدهٔ این مراتع، مراتع ییلاقی است. پوشش گیاهی عمدهٔ این مراتع را گیاهانی از تیرهٔ چتریان (که ما، لو، جاشیر)، گندمیان، جو وحشی، گَوَنها، اسپند و سایر گونههای علفی و خاردار (خارزرد، کنگر، فرفیون) تشکیل میدهد.
با توجه به کوهستانی بودن منطقه و واقع شدن محل سکونتی در مجاورت محیطهای طبیعی مانند کوهها، رودها و درههای وسیع، همواره نسیمی در این درهها جریان دارد که به تهویهٔ هوا کمک میکند. هم چنین گستردگی جنگلهای شخرستان، عامل مهمتری در پاکسازی هوای شهرستان است. ضمناً وجود محیطهای نسبتاً طبیعی مجاور شهرستان از قبیل زمینهای دارای پوشش گیاهی و نیز دریاچه زریبار سبب ایجاد جریانهای هوا بین محیط شهری و محیط طبیعی هم جوار میشود به تهویه هوای شهر کمک مؤثری میکند. در حال حاضر شرایط طبیعی در شهرستان مناسب است، منابع آلودهکننده هوا نیز بهطور کلی در حد قابل تحمل اند بنابراین میتوان گفت در مریوان مشکل آلودگی وجود ندارد.[۲۵]
با این حال، عامل اصلی از عوامل موجب آلودگی هوای شهرستان؛ عوامل طبیعی (گرد و خاک) میباشد. هوای مریوان در فصل خشکسالی، بهطور متناوب تحت تأثیر پدیدهٔ گرد و خاک قرار میگیرد. در یک دههٔ گذشته، پدیدهٔ گرد و خاک بارها در مریوان اتفاق افتاده و هر بار ۳ تا ۵ روز پایدار بوده است. در چنین شرایطی غلظت گرد و خاک و آلودگی هوا دهها برابر حد استاندارد طبیعی افزایش پیدا کرده و شعاع دید را تا فاصلهٔ ۱۰۰ متری کاهش داده است.
لازم است ذکر شود که گرد و غبار دههٔ دوم تیر ماه ۱۳۸۸ در هوای مریوان تاکنون بیسابقه بوده و بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست استان، در روز چهاردهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ به بیش از ۳۰ برابر حد استاندارد طبیعی خود رسیده است، که بسیار خطرناک اعلام شد.
آلودگی صوتی به نوعی با آلودگی هوا ارتباط دارد؛ زیرا صوت از طریق هوا پخش میشود. منابع آلودگی صوتی در مریوان، وجود شهرکهای کارگاهی، تعمیرگاهی و کارگاههای آهنگری و جوش کاری داخل محدودهٔ شهر (به ویژه محلات حاشیهای) و وسایل نقلیهٔ موتوری به ویژه تردد کامیونهای ترانزیتی متعدد از خیابانهای کمربندی که اکنون داخل محدودهٔ شهری قرار گرفتهاند، میباشد.
مراکز سکونتی شهر و روستایی، فعالیت کشاورزی و دامداری از منابع آلودهکنندههای آبها در شهرستاناند. آلودگی آبهای سطحی را میتوان به دو دسته «آلودگی آبهای جاری یا رودخانه و آلودگی دریاچه زریبار» تقسیم نمود.
خوشبختانه امسال تصفیه خانهٔ شهرستان مریوان در ۵/۵/۱۳۹۲ افتتاح و به بهرهبرداری رسید. این تصفیه خانه نه تنها از ورود فاضلاب به دریاچه زریبار جلوگیری میکند بلکه پساب آن بعد از تصفیه در بخشهای کشاورزی، باغداری، آبزی پروری و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد.
منابع مختلفی ممکن است در آلودگی محیطهای انسانی نقش داشته باشد اما مهمترین این منابع در مریوان، انباشت زباله (پسماند) است که از راههای مختلف تولید و وارد محیط میشود. مراکز مسکونی شهری و روستایی، پایانههای مسافربری، میدانهای میوه و تره بار، بیمارستانها و … از مهمترین تولیدکنندگان پسماند محسوب میشوند. افزایش جمعیت، مصرف بیرویه، شیوهٔ عرضهٔ کالا و عدم مدیریت مناسب مواد زائد نیز از دلایل اصلی ازدیاد پس ماند بهشمار میروند.
نابسامانی در جمعآوری زبالههای شهری در برخی محلههای شهرها به دلیل کمبود وسایل و ناکافی بودن نیروی انسانی (به ویژه در محلات حاشیهای) نیز یکی از معضلات است. هم چنین حمل زباله در شهرها به وسیلهٔ کامیونهای روباز صورت میگیرد که در بعضی موارد باعث پخش آلودگی در معابر میشود.
مردم مریوان کُرد هستند و به زبان کُردی تکلم میکنند.[۲۶]
گرچه امروزه خط و نوشتار تمام مردم ایران زمین «فارسی» میباشد اما خط و نوشتار «کردی» که خود خط و نوشتاری جدا گانه میباشد نیز در این شهرستان به کار میرود.
زبان کردی دارای ۳۴ حرف است:
ئـ، ا، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، وو، ۆ، ه، ی، ێ
حروف الفبای کردی به دو دستهٔ حروف بیصدا و حروف صدادار تقسیم میشوند:
ئـ، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، ه، ی
ا، وو، ۆ، ه، ی، ێ
اگر چه عمدهٔ زیادی از مردم شهر تحت تأثیر فرهنگ جدید در سراسر ایران قرار گرفتهاند اما اکثریت روستاهای حومهٔ شهر؛ سنت محلی خود را حفظ کردهاند. لباس مردم منطقه؛ کردی و به علت کوهستانی بودن، پوشش ساکنان منطقه ویژگیهای خاص خود را دارد.
پوشش مردم منطقهٔ مریوان عمدتاً همان لباس محلی کردی میباشد که این لباس یکی از زیباترین، متنوعترین و پوشیدهترین پوششهایی است که به نوشتهٔ سیاحان در سفرنامههایشان در سطح فرهنگ مردم دنیا کمنظیر است، بهطوریکه این لباس در چندین جشنوارهٔ مختلف بینالمللی مقام اول را کسب نموده است. این لباس همانند زبان کردی دارای تنوع خاص، در مناطق مختلف میباشد. لباس زنان کرد نیز از پیراهنهایی با رنگ شاد و نسبتاً گشاد «که از شانه تا پا دوخته میشود» استفاده میکنند.
پوشاک مردان و زنان کرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء، بسته به فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مریوان و… متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفشهای خارجی و سایر محصولات داخلی به کردستان، بیشتر پارچهها و نیز پایافزار مورد نیاز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشد. از نظر بافت پارچه، منطقهٔ سقز و از نظر ساخت پایافزار «گیوه» یا «کلاش» و «کالی» اورامانات و آبادیهای پیرامون کوهستان شاهو مانند هجیج، نودشه و آبادیهای منطقهٔ نوسود و شهرستان پاوه چون میریه، خانهدره، مژگان، مزوی و وزلی از عمدهترین نواحی بافت و صدور پارچه و پایافزار در استان بهشمار میرفتند. «جولایی» و «بافت پارچه» و انواع منسوجات مانند «بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمین، موج، جوراب، دستکش، زنگال و کلاه» به عنوان حرفه یا کار جنبی بخشی از آبادی نشینان مناطق مختلف کردستان محسوب میشد.
لباس مردان عبارت است از:
چوخه رانک:چوخه رانک شامل نیمتنهای به نام «چوخه» که از جنس «پشم» یا «کتان» است و شلواری گشاد به نام «رانک» که مچپای آن تنگ است.
پانتول:پانتول؛ شلواری گشاد با دمپای تنگ است با این تفاوت که جنس آن از پارچه میباشد.
مَلیکی:مایکی؛ نیمتنهای بدون یقه است که از پایین نیمتنه تا بالا به وسیله دکمه بسته میشود.
لفکه سورانی:لفکه سورانی پیراهنی با آستین فراخ و بلند و زبانهای مثلث شکل در انتهای آستین است که آن در حال عادی دور مچ یا بازو میپیچند.
پشتوین:شال که به آن «پشتوین» و «پشتینه» نیز میگویند، پارچهای است تقریباً به طول ۳ تا ۱۰ متر که بر روی لباس در ناحیهٔ کمر بسته میشود.
دستار:دستار یا «کلاغه» که به آن «دشلمه»، «مندلی»، «ره شتی»، و «سروین» (سربند) نیز هم گویند و مردان به جای کلاه از آن استفاده میکنند.
فرنجی:فرنجی یا «فرهجی» که ویژهٔ مردان ناحیهٔ اورامانات است و از نمد ساخته و آماده میشود.
کله بال:کله بال نوعی از نمد پوششی است که چوپانان در مناطق چرای گله در صحرا استفاده میکنند.
پیچ و کولاو:پیچ و کولاو کلاه محلی کردها را که معمولاً زنان کرد ان را با دقت و ظرافت خاصی و با نقش و نگارهایی بر جایی مانده از فرهنگ اصیل کردی میبافند معمولاً به رنگهایی سیاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت بافته میشود و در دست مصرفکنندگان قرار میگیرد البته بنا به گفتهٔ پیشینیان و به اعتقاد آنها مرد نباید سرش لخت باشد.
پیچ:پیچ دستمالی است سیاه و سفید که با گذاشتن کلاه روی سر به دور کلاه پیچانده میشود و در قسمت پشت سر در درون دستمال قرار داده میشود تا شل نشود البته برادران بارزانی پیچ و کولاو و شالشان به رنگ قرمز میباشد. البته اعراب نیز از این شال چه سیاه و سفید و چه قرمز رنگ برای پوشش خود استفاده میکنند.
کلاش:کلاش یا گیوه؛ پاپوشی است به رنگ سفید که با ظرافت کامل توسط برادران اورامانی ساخته میشود که از بدبو شدن پا جلوگیری میکند و پا را خنک نگه میدارد از خصوصیات آن فصلی بودن آن است و نمیتوان از آن در فصل زمستان یا فصول باران زا استفاده کرد.
لباس مردانه از قسمتهای زیر تشکیل میشود:
۱. که وا پانتول:که وا پانتول که به جای کت و شلوار معمولی میپوشند ولی شکل و دوخت آنها غیر از مد کت و شلوار ی است که معمول میباشد؛ که وا یا کت لباس کردی تقریباً به صورت یک ژاکت نظامی میدوزند با این تفاوت که که وا جیبهای کنارهای ندارد و ضمناً چاک آن کاملاً از طرفین راست و چپ باز میشود. به علاوه غیراز چاک کنارهای آستینهایش چاک دارا ست. دوخت شلوار کردی یا پانتول بدین ترتیب است که دهانهای تنگ و بدنهای گشاد دارد و به جای کمر انتهای آن را که گشادیش بیش از دو برابر یک شلوار معمولی است با بندی که «دخین» نامیده میشود و از توی قسمت تا شدهٔ آن «لیفه گذشته» میبندند و از کمر به پایین که وا را داخل پانتول کرده و بند پانتول را روی ان میبندند.
۲. پشت بند:پشت بنداز پارچه گلدار به طول ۶ متر درست میشوند بدین ترتیب که پارچه را از سمت عرضش تا کرده میدوزند و بعد آن را به صورت مختلف ساده و گره چین به کمر میبندند. آنهایی که صاحب اسلحهٔ کمری هستند؛ آن را روی پشت بند میبندند و خنجر را بین پشت بند و که وا فرومیکنند.
۳. پیچ:پارچهای است ۳ متری و اغلب گلدار که تارهای از آن جدا میکنند و به شکل جالبی طوریکه تارهای ان در طرفین صورت آویزان گردد به دور سر میپیچند. پچ را که در نواحی سقز «مرزه» میگویند روی کلاه مخصوص به نام «عارقچین» میبندند عارقچین را از نخ و مخصوصاً از نخهای قرقرهای با میل قلاب میبافند و این کار مخصوص زنان و دختران کرد است اغلب برای زیبایی بیشتر آن را از نخهای سیاه و سفید و به مقدار کم نخهای رنگین پر نقش میبافند.
البته شایان ذکر است که پیچ فقط مخصوص اکراد (کردها) نبوده در اکثر مناطق خاورمیانه مردها پیچ میبندند، برای نمونه در هندوستان، پاکستان، افغانستان، مناطق عربنشین و… ولی پیج هر قومی جداست و مخصوص آن قوم.
۴. کراس-گجی:کراس همان پیراهن است با این تفاوت که اولاً یقه ندارد و به علاوه به انتهای آستینها نیز دنبالهای به نام سورانی میدوزند که آن را در حالت عادی روی آستین که وا میبندند و در مواقع اضطراری و مخصوصاً در مواقع جنگ دو سر سورانی به هم گره زده و به گردن می آویزانند و نیز همین سورانیها باعث تسهیل بالا زدن آستینها در مواقع شستن دست و صورت میباشند.
لباس زنان عبارت است از:
جافی:یا «پاپوش» که با آن «در په» نیز میگویند؛ شلواری همانند شلوار مردان است. این شلوار را زنان کرد، به ویژه زنان روستایی، هنگام کار میپوشند. در سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر به پا میکنند.
کُلُنجِه:سوخمه یا سه لته نیمتنهای است که روی پیراهن بلند میپوشند و از پارچهٔ زری، مخمل یا ابریشم ضخیم دوخته میشود.
شال:از پارچهای زیبا بر روی لباس در ناحیهٔ کمر بسته میشود.
کلاو:یا کلاه که از جنس مقوا و به شکل استوانهای کوتاه است که آن را با پولکهایی رنگین به صورت بسیار زیبایی تزیین میکنند.
کُلکه:روسری یا دستاری است که به جای کلاه مورد استفاده زنان قرار میگیرد. کلکه دارای رشتهٔ بلندی از ابریشم سیاه و سفید با ملیلهدوزی است.
لباس زیبای زنانه نیز از قسمتهای زیر تشکیل میشود:
۱. که وا:که وا که عین کت مردانه است با این تفاوت که اولاً پارچهٔ آن را رنگین انتخاب میکنند و ثانیاً خیلی کوتاهتر میدوزند؛ بهطوریکه حداکثر تا کمر آ نها پایین میآید و نیز جیبهای کت مردانه در آن دیده نمیشود.
۲. کراس-گجی:کراس یا گجی، پیراهن زنانه دارای دوختی ساده با بدنی بلند و دامنی گشاده و دراز است. بهطوریکه دامن پیراهن روی پای آنها قرار میگیرد و معمولاً آن را از پارچههای بسیار زیبا، نفیس و گرانقیمت تهیه میکنند.
۳. پشت بند:پشت بند که همان پشت بند مردانه است ولی زنها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده میکنند. زنها وقتی پشت بند را میبندند کمی از پیراهن خود را بالا میکشند بهطوریکه انتهای دامن از مچ پای آنها پایینتر نمیرود.
۴. دستمال یا روسری:دستمال زنان پارچهای است بسیار نازک و سه گوش که تارهایی در اطراف آن ایجاد میکنند و بدین وسیله بر زیبایی آن میافزایند، اغلب؛ پولکهایی نیز با آن تارها میدوزند تا زیبایی آن را چند برابر کنند. هر چند در مراسم عروسی و فولکلور اکثراً روسری نمیبندند.
۵. درپه:به جای شلوار پوشیده میشود و با دهانهای تنگ روی مچ پای آ نها قرار میگیرد ولی پوشش ساقهای آن بسیار گشاد میباشد.
۶. کلاو:کلاو یا کلاه زنان کُرد و منطقه اورامان بسیار قشنگ و زیباست، این کلاه را از مقوا و به شکل استوانه کوتاهی درست میکنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین «معمولاً گلی یا سبز سیر» میپوشانند و بعد روی آن را با پولکهایی رنگین یا طلایی و گلابیونهای زرین، مزین میسازند. این کلاه را به وسیلهٔ یک رشته طلا که لیره یا نیم پهلویهایی به آن میآویزند و از زیر چانه عبور میدهند، روی سر نگاه میدارند و دستمال را روی آن میبندند، رشتهای که کلاه را به آن صورت نگاه میدارد «قطاره» نام دارد و اغلب آنهایی که قدرت مالی بیشتری دارند از آن استفاده میکنند و در دو طرف، در محل اتصال ان با کلاه یک گل طلائی آویزان مینمایند. خان مهای متشخص کُرد اغلب به جای کلاو از «گلگله» استفاده میکنند.
گلگله رشته طویلی از ابریشم سیاه و سفید است که آویزههای ابریشمی دارد و از روی روسری به شکل جالبی بسته میشود.
لازم به توضیح است که پسران جوان امروزی به ندرت پیچ میبندند؛ و دختران نیز به ندرت کلاوه یا گلگله بر سر میکنند. لباس زنهای مریوانی برخلاف لباس سایر مناطق کردستان، فاقد شال است. البته این لباس در مناطق گوناگون منطقه کردنشین متفاوت میباشد، بهطور مثال در مناطق «پیرانشهر و مهاباد، سقز و بوکان» این لباس اجزای اضافی چون «فیس، شال و لچکه» دارد که نوع دوخت آن با سایر لباسهای کردی و اورامی متفاوت میباشد و موسوم به «لباس سقزی» میباشد..
مردم منطقهٔ مریوان از لحاظ آداب و رسوم تفاوت چندانی با کردهای دیگر مناطق ندارند، رسوم مختلف مناطق کردنشین به یکی از مراحل یا پدیدههای تاریخی پیوند دارد. مردمان مناطق مختلف شهرستان مریوان از نژاد سومری، زبان آنان کردی، دین اسلام و سنی مذهب شافعی میباشند جشنهایی که در میان آنان مرسوم است در برگیرندهٔ جشنهای مذهبی، ملی و باستانی است که ریشه در باورهای کهن مردم داشته و اغلب تاریخی و پارهای اسطورهای است؛ از مراسم رایج در میان کردان و مخصوصاً منطقهٔ مریوان میتوان به مراسم تولد، مراسم فوت، عزاداری، مراسم عقد و تعیین مهریه، مراسم عروسی «که مراسمی بینظیر است» با رقص و کردی محلی «ههلپهرکی» اشاره کرد.
هم چنین مراسمی نظیر «شوبراتی، جشن آغاز سال – (جه ژنی سه رسال)، چهارشنبهسوری، بوکهبارانی (عروس باران)» و اعیاد مذهبی نظیر «جه ژنی رمه زان (عید فطر)، عید قربان «جه ژنی قوربان (عید قربان) و جشن مولودیخوانی - (به مناسبت میلاد پیامبر اسلام)» که همگی از شکوه خاصی برخوردار و با شادی و سرور زایدالوصفی برگزار میگردد.
رقص کردی یا ههڵپهڕکێ بخشی از آیینهای نمایشی کردها است که به صورت گروهی و به شکل حلقهای نا کامل مرکب از رقصندگان زن و مرد از چپ به راست در حرکت هستند اجرا میشود. اولین نفر سمت راست گروه که با دستمالی در دست؛ وظیفهٔ هدایت و هماهنگکردن حرکت بقیهٔ رقصندگان را به عهده دارد و سرعت و ریتم و شور رقصندگان بستگی به هدایت او دارد را در زبان بومی سَرچُوپی کِش (به کردی: سهر چۆپی کێش) و آخرین نفر گروه که در منتهیالیه سمت چپ حلقه قرار دارد و او نیز مسئولیت مشابهی دارد را گاوانی مینامند.
مردم منطقهٔ مریوان از واژهٔ «ههڵپهڕکێ» که از کلمهٔ «ههڵپهڕ» به معنی «جنبش و تکان و در اصل به معنی حمله کردن» است و از کلمهٔ «کێ» که نمادی از «حرکات جنگی» است از گذشتههای دور به یادگار مانده است و چیزی فراتر از رقص عادی میباشد. رقص کردی با زیبایی خاص آیینهای تمام نما از زندگی گذشتهٔ این مردم است که به صورت زنده در زمان و حال در وجود آنان در حرکت و جریان است. اگر به ریشه در زندگی و کار روزانه مانند «کشاورزی، اعتقادات دینی، جنگ و دفاع، مراسم و جشنهای بزرگ و بازیهای محلی» حالات روحی درونی افزار دارد که به صورت امروزی درآمده است که در مریوان از غنای بیشتری برخوردار میباشد. ههڵپهرکێ که از گذشتههای دور به یادگار مانده است و چیزی فراتر از رقص عا دی میباشد ایرانیان به قدمت و غنای تاریخ خود مفتخر هستند. آنان در هر عرصهای نشان دادهاند که پا سدار شایسته سنتهای اصیل و دوستدار ایران و فرهنگ ایرانیاند.[۲۷]
مردم خطهٔ کردستان و کرمانشاه و سایر شهرهای کردنشین نیز از این خصیصه مستثنی نیستند. رقصهای کردی یکی از سنتهای دیرینه و یادگارهای ارزشمند آریا یی هاست، که در میان اکراد هم چنان محفوظ مانده و حتی در رقصهای سنتی بعضی از اقوام هم جوار همچون «آشوریها» تأثیر کرده است. بیگمان تاریخچهٔ این حرکات مربوط به هزارههای دوم و سوم قبل از میلاد مسیح است اما تاریخ مشخص و چگونگی ایجاد آن در این باره وجود ندارد. یک کتیبه س سنگی در «قلعه هه پیر» وجود دارد که متعلق به هزاره س اول قبل از میلاد است، روی این کتیبه تصویر یک «سرناو و دهول و تعدادی که به نظر میرسد در حال اجرای حرکات موزون هستند» روی سنگ حک شده است این کتیبه س کهن سند مهمی در تاریخی بود این حرکات موزون در کردستان است.[نیازمند منبع]
حکیم عمر خیام در کتاب «نوروز نامه» خود مینویسد:" «فریدون کرد» روزی که «ضحاک» را اسیر کرد و ایران را از شر او نجات داد مردم آن روز را جشن گرفتند و این دلیل مهم دیگری بر یکپارچگی آن مردم و جشن دسته جمعی در میا ن آنان میبا شد. ʺ
معمولاً بهترین رقصنده (زن یا مرد) نقش رهبری گروه سَرچٌوپی کِش را به عهده میگیرد و اولین نفر حلقهٔ رقصندگان است. او با انجام ماهرانهٔ حرکات نمایشی توسط دستمالی که در دست راست خود دارد و نیز به کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان رقصندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده میگیرد. قرار گرفتن در این نقش جذابیت فراوانی دارد و رقصنده را در موقعیت بهتری نسبت به مابقی گروه قرار میدهد. سرچوپی کش گاهی برای ایجاد نشاط بیشتر میتواند از حلقهٔ رقص جدا شده و با توجه به تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیهٔ گروه در حالی که دستهایشان رو به زمین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه در پنجه رقصندگان مجاور ایجاد حلقهای پیوسته میکنند. مطلوبترین حالت قرار گرفتن رقصندگان به صورت (گندم و جو) یا به عبارتی یک زن و یک مرد به صورت یک در میان است. گاوانی آخرین رقصندهٔ گروه است که هرچند نقش زیادی در ایجاد ریتم و نشاط رقص دارد اما کمتر کسی راغب به قرار گرفتن در این نقش است.
«کوبیدن پا بر زمین» به این معنی است که این «خاک وطن من» است و «هورای» هنگام مراسم در حین حرکات به منظور «ترساندن دشمن» است و هم چنین «نشستن» در هنگام رقص نشانه «تسلیم برای جمع منفور» است. یک سری مقامها هم وجود دارند که در این مراسم استفاده میشوند، همانند «پهوره» که از نظر لغوی از واژه «خور» به معنای «خورشید» گرفته شده مورد استفاده «گاتوهای زرتشتی» و در مراسم راز و نیاز با خداوند بوده است.
به تناسب مناطق مختلف کردستان اشکالی از رقصهای محلی نیز وجود دارد که در نحوهٔ حرکت دستها و پاها و نیز شکل حرکت گروه با هم تفاوت چشمگیری دارن؛ ولی بهطور کلی از دو دسته رقصهای غنایی و رقصهای رزمی تشکیل شده است. شاخصترین این رقصها اکثراً در دستهٔ رقصهای غنایی قرار دارند.[۲۸]
انواع رقصهای کردی عبارتند از:
دو دستماله:در شکل غنایی رقص و برای افزودن بر شور رقصندگان و ناظران معمولاً رقصنده اول سَر چُوپی با دو دستمال رنگی به انجام حرکات نمایشی فردی میپردازد و توانایی و تبحر خود را در رقص به نمایش میگذارد. به این نوع رقص دو دستماله میگویند که بیشتر در منطقه کرمانشاه رواج دارد.
گه ڕیان:گهڕیان یا گَریان به معنی گشتن است؛ مخصوص منطقه اردلان سنندج است گهڕیان دارای دو شکل روستایی و شهری میباشد که تفاوتهایی در ریتم دارند. این رقص نرم و آهسته و با ظرافتی خاص شروع شده و به تدریج ریتم سریع تری مییابد. معمولاً در فاصلهٔ دو رقص سریع و برای استراحت رقصندگان اجرا میشود و بیشتر شکلی نمایشی از راه رفتن است. این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پرتحرک تر بعدی آماده میکند، تقریباً در کل مناطق کردنشین ملودی این رقص شکلی یکسان دارد. نخستین حرکت با پای چپ آغاز میشود و حرکت پای دیگر همزمان با سر ضربهای دهل و با ریتم دو تایی موسیقی عوض میشود.
پشت پا:پشت پا به مراتب ریتم سریع تری نسبت به گهڕیان (گریان) دارد و در بیشتر مناطق کردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور که از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و بهکارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از کسی پشت پا بخورد.
هه ڵگرتن:این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه کسالت و خمودی را نفی کرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تأکید دارد.
فه تا پاشایی:فه تا پاشایی یا فتاح پاشایی ملودی این رقص در سر تا سر کردستان به شکلی یکنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و بیانگر انسانی است که به شکرانه کسب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را به نمایش گذاشته است.
لب لان:رقص لب لان با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و میتوان در آن لزوم تنوع در زندگی را مشاهده کرد، پس از اجرای پر جنب و جوش رقصها گریان، پشت پا، هلگرتن و فتاح پاشایی به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا کمی استراحت کرده و تجدید قوا کنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی کرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفکر دور اندیشی و بازنگری رهنمون میسازد در این رقص، شرکت کنندگان آرامش خاصی را احساس میکنند.
چهپی:چهپی به معنای از چپ میباشد؛ مخصوص مریوان استملودی این آهنگ با وزن دوتایی اجرا شده و در بیشتر مناطق کردنشین تقریباً به یک شکل اجرا میشود. در رقص چپی قسمت چپ بدن تحرک بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد، در منطقهٔ کرمانشاه بیشتر خانمها از این رقص استقبال میکنند.
زَنگی یا زَندی:در این رقص رقصندگان یک قدم به جلو گذاشته و سپس یک قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد در این رقص ضرورت احتیاط، دوراندیشی و تجزیه و تحلیل عملکرد از جانب انسان به تصویر کشیده میشود، در واقع در این رقص سنجیده گام برداشتن تبلیغ میگردد.
شَه لایی:رقص شَلایی گونهای رقص نمایشی - رزمی است که رقصندگان پاهای خود را به حالتی لنگان حرکت میدهند. این رقص را میتوان تراژدی شکست دانست در این رقص قدمها نا استوار و پاها کمی شکسته و خم برداشته میشوند تا شکست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد. این رقص از گونه رقصهای رزمی است و بیانگر شکست از دشمن و طلب عفو از مردم به شکلی نمادین است.
سه جار:رقص سه جار با ریتم آرام شروع و سپس بر سرعت حرکات افزوده میشود. در آن سه حرکت پا در سه حرکت به جلو وجود دارد.
خانه میری:خانه میری یا خان امیری مخصوص خوانین بوده که آن را در پشت بامها به سبک آرام و ملایمی برگزار میکردند که تداعیگر پیروزی است.
سێ پێیی:سێ پێیی یا سه پایی؛ رقصی است با ریتم سریع که در منطقهٔ مکریان مانند پیرانشهر و مهاباد رایج است.
چه مه ری:در «چه مه ری» که در هنگام «غم و مرثیه» انجام میشود افراد شرکتکننده «تفنگ» به دست میگیرند یا «خنجر» به کمر میبندند. عمر و قدمت هه لپه رکی و چه مه ری خیلی زیاد است و مربوط به چند سال قبل یا مربوط به یک منطقه خاص یا یک فرد خاص نبوده بلکه مربوط به دورهای است که تسلط هنری توانسته است آن را به تمام جامعه کل حاکم کند.
شهرستان مریوان از جمله شهرستانهایی در استان کردستان است که در دههٔ ۶۰ به دلیل جنگ تحمیلی و حوادث ناشی از آن و در دههٔ ۷۰ به دلیل «دستیابی و خرید و فروش کالاهای خارجی و داخلی و دایر شدن بازارچه مرزی» تغییرات جمعیتی چشمگیری داشته است. این تغییرات جمعیتی مشتمل بر مهاجرت ساکنان روستاهای مرزی و شهر مریوان به سایر نقاط شهرستان و استان در زمان جنگ تحمیلی و برگشت آنان و نیز مهاجرت عدهٔ بسیاری از شهرها و استانهای همجوار به شهر مریوان «رشهر کانیدینار و جوجهسازی و روستاهای حاشیهٔ دریاچه زریبار» به دلیل مبادلات مرزی مجاز و غیرمجاز و پتانسیلهای گردشگری میباشد.
در سال ۱۳۸۱ بخش «سروآباد مریوان» بر اساس مصوبه هیئت دولت به شهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم چنین در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شهرک «کانی دینار و هجرت» پس از تجمیع با روستای «هجرت» و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت به شهر تبدیل شد.
در شهرستان مریوان تمرکز جمعیت عمدتاً در دشتها و اراضی کم ارتفاع است، در حالی که در حومههای اطراف شهرستان تمرکز تراکم جمعیت در نواحی کوهستانه و کوهپایهها بیشتر است. در جامعهٔ روستایی نیز پراکندگی جمعیت با امکانات و تولیدات کشاورزی رابطه چندانی ندارد. برای مثال تراکم نسبی جمعیت در شهرستانهای «قروه، سقز و بیجار» با توجه به امکانات و منابع کشاورزی کمتر است در حالی که در شهرستان مریوان به دلیل وجود فراوانی امکانات و منابع کشاورزی بیشتر، جمعیت بیشتری استقرار یافتهاند.
شهرستان مریوان به دلیل جاذبههای گردشگری، نواحی دیدنی و … هر ساله گردشگرهای زیادی را به خود جلب میکند و مردم این شهرستان هر ساله بهخصوص در فصل تابستان گردشگران بسیاری را مهمان خود میکنند.
در حال حاضر براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی:
جمعیت کل شهرستان به ۱۶۸٬۷۷۴ نفر، جمعیت نقاط شهری ۱۲۲٬۰۶۳ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۶٬۷۱۱ نفر میباشد؛ که بعد از شهرهای سنندج و سقز سومین شهر استان کردستان بهشمار میرود. از جمعیت ۱۶۸٬۷۷۴ نفری کل شهرستان مریوان تعداد ۸۵٬۷۱۱ نفر را مردان و تعداد ۸۳٬۰۶۳ نفر را زنان تشکیل میدهند.[۳]
شهرستان مریوان یکی از جاذبههای طبیعی و گردشگری استان کردستان است که هر ساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی از آن بازدید کرده و از زیباییهای آن لذت میبرند.
این جاذبهها را میتوان به دو دستهٔ «طبیعی - تفریحی» و «فرهنگی – تاریخی» تقسیم کرد:
این جاذبهها عبارتند از:
در بین جاذبههای فراوان شهرستان مریوان، دریاچهٔ زریبار به عنوان بزرگترین چشمهٔ آب شیرین دنیا از زیبایی خاصی برخوردار است. دریاچهٔ زریبار یا به عبارت بهتر تالاب آب شیرین زریبار، دریاچه ایی با آب شیرین و از نوع دریاچههای زمین ساختی «تکنونیکی» است که به گفتهٔ کارشناسان، بزرگترین «چشمهٔ آب شیرین جهان» میباشد و به دورهٔ سوم زمینشناسی «سنوزوئیک» بر میگردد. این دریاچه با جاذبهٔ منحصر به فرد، مهمترین تالاب استان بهشمار میرود. دریاچهٔ زریبار در فاصلهٔ ۲ کیلومتری شمالغربی شهر مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریا و در طول جغرافیایی ′۸°۴۶ و عرض جغرافیایی ′۳۲°۳۵ قرار گرفته است که شرق و غرب آن را دو رشته کوه پوشیده از جنگلهای بلوط و مازو دربر گرفته است. در شمال و جنوب آن نیز، دشتهای سرسبز بیلو و مریوان واقع شدهاند.
دریاچهٔ زریبار در هر فصل، جلوههای زیبای خود را در مقابل دیدگان گردشگران به نمایش میگذارد و شرایط مناسبی را برای قایقرانی، ماهیگیری، شکار و شنا را در اختیار تماشاگران به نمایش میگذارد. آب این دریاچه از چشمههای جوشان و رودخانههای چندی که به آن میریزد، تأمین میشود. زریبار با قرار گرفتن در یک درهٔ طولی نسبتاً وسیعی از دو طرف شرق و غرب با کوههای پوشیده از جنگل احاطه شده است. بیشه زارهای نیمه انبوه از دیگر پوششهای گیاهی اطراف این دریاچه است. در جنگلهای اطراف دریاچه میتوان از بلوط به عنوان گونهٔ غالب جنگلی در کنار گونههای جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی، زالزالک و بادام در شیبها نام برد. سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی و عروس ماهی از گونههای بومی دریاچه هستند. گیاهان خاردار و نیهای حاشیهٔ دریاچه، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، پیچکها و جگن زیبایی دریاچه را بیشتر کردهاند.
از شگفتیهای زریبار جزیرههای متحرکی است که در آن وجود دارند. این جزیرهها از ریشههای در هم تنیده نی و گیاهان حاشیهای دریاچه تشکیل شدهاند که با جریان آب و باد از کنارههای دریاچه جدا شده و در وسط آن به چشم میخورند، گاه مساحت این جزیرههای کوچک در زریبار به ۲۰ متر هم میرسد. از لحاظ اقلیمی منطقهای که زریبار در آن واقع شده تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد دارد. از این رو گاه در زمستان به دلیل سردی هوا آب دریاچه یخ میزند؛ اما در تابستان گرمای آن از میانگین دمای ۲۴/۵ درجهٔ سانتیگراد تجاوز نمیکند.
امتداد عمومی دریاچه، شمالی - جنوبی و طول مناسب آن در این امتداد نزدیک به ۶ کیلومتر و عرض آن نزدیک به ۱۷۰۰ متر تا ۳ کیلومتر است. مساحت دریاچه طبق اطلاعات به دست آمده ۱۵ کیلومتر مربع است که در مواقع پرآبی به ۲۰ کیلومتر مربع نیز میرسد. عمق دریاچه در طول سالیان متمادی متفاوت و بهطور متوسط ۵ متر است و وسعت آن نیز بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ هکتار میباشد. بیلان آبی دریاچه نشان میدهد که مساحت حوزهٔ آبریز دریاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانهٔ دریاچه در حدود ۴۲/۷ میلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب در ثانیه» میباشد. حجم تقریبی آب تالاب حدود ۳۰ میلیون متر مکعب برآورد شده است. اطراف دریاچه از نیزارهای بلندی احاطه شده است که محیط این تالاب بهطور متوسط حدود ۲۲ میلیون متر مکعب میباشد که در مواقع پرآبی به ۴۷ میلیون متر مکعب نیز میرسد و میزان متوسط بارندگی آن نیز ۷۸۶ میلیمتر در سال است. رطوبت نسبی این دریاچه برابر ۵۸/۴ درصد و متوسط تبخیر سالیانه معادل ۱۹۰۰ میلیمتر گزارش شده است.
این دریاچه با پهن سبزهزاری پوشیده از نیستان و گیاهان آبی، دارای نظرگاهی جذاب در مکانی دلگشا، شرق و غرب آن میان دو دیواره کوههای «بیساران، فیلقوس و کانیقولهجان» از شمال تا شمال غربی کوههای «گول بهن، میراجی، بهردهبوک، قوچهلوس و سهربان» و از جنوب تا جنوب غربی نیز در پهن دشت «مهرآوان» مریوان جای گرفته است. این تالاب بزرگترین و زیباترین دریاچهٔ آب شیرین باختر ایران[۳۰] و یکی از منحصربهفردترین دریاچههای آب شیرین در جهان بهشمار میرود و کلیه شرایط جامع یک تالاب بینالمللی را داراست و حتی مواردی از رفتار و عملکرد برخی از موجودات مشاهده میگردد که تاکنون مطالعه یا اعلام نشده است که نیاز به بررسی بیشتر را میطلبد.
اردک سرسبز، خوتکا، چنگر، گیلار، پرستوی دریایی و انواع کشیم، پرندگان بومی هستند که زیست شان در سالهای اخیر به علت شلوغی دریاچه با مشکل مواجه شده است. برخی از این پرندگان را میتوان در تمامی فصول سال مشاهده کرد. در محدوده دریاچه زریبار پستاندارانی شامل سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش و نوعی گربه وحشی زندگی میکنند. این دریاچه هم چنین محل زیست ماهیهای بومی از قبیل سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مارماهی و گونههای رهاشده شامل کپور معمولی، کپور آینهای، فیتوفاک، آمور سفید و کپور سرگنده است.
منطقهٔ مریوان با ریزش باران سالیانه بین ۹۰۰ – ۵۰۰ میلیمتر از مهمترین کانونهای بارانخیز کشور است. متوسط دمای سه ماههٔ تابستان - که فصل اصلی گردشگری است - بین ۲۱/۴ تا ۲۵/۱ درجه است؛ که به این ترتیب مناسبترین دما برای گردشگران محسوب میشود. ریزش نزولات زمستانی به صورت برف، امکان یخبستن سطح دریاچه در سالهای سرد و تعدد روزهای آفتابی در پاییز و زمستان از دیگر سو، شاخصهای بسیار مناسبی برای گسترش گردشگری زمستانی «برفی و یخی» میباشد. بیلان آبی دریاچه نشان میدهد که مساحت حوزهٔ آبریز دریاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانهٔ دریاچه در حدود ۴۲/۷ میلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب در ثانیه» میباشد. دربارهٔ این دریاچه افسانههای زیادی سینه به سینه نقل شده است که مشهورترین آن وجود شهری مدفون به نام زریبار در زیر دریاچه است که گذشتگان گفتهاند مردم این شهر به عذاب اهورامزدا دچار شده و در این دریاچه غرق شدهاند.
قلعهٔ تاریخی امام یا هلو خان در ۳ کیلومتری جنوب شرقی مریوان قرار دارد که بر اساس اطلاعات تاریخی در قرن ۸ ه.ش) در زمان حکمرانی اردلانها در دوران صفوی بر روی کوهی با نام «کوه امام» به ارتفاع ۱۶۰۰ متر که مشرف و مسلط به دشت و شهر فعلی مریوان در جنوب شرقی شهر میباشد توسط «امیر حمزه بابان» در سال ۷۵۲ ه.ش) بنیاد نهاده شد و سپس «سرخاب بیگ اردلان» نیز در سال ۹۰۲ ه.ش) آن را از نو ساخت. قلعهٔ امام بعدها به «قلعهٔ مریوان» معروف گشت و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومتهای محلی بابان و اردلانها بوده است و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویه است. قلعه مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمین کهن میباشد که بسیاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم در آن ثبت شده است و در بسیاری از کتابهای تاریخی محلی به آن اشاره شده است.
وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع است که شهرستان مریوان یکی از مناطق مهم ادوار کردنشینی بوده است. بعدها در کنار قلعهٔ مریوان بر روی «کوه امام» که مرکز حکومتی خاندانهای حکومتی کردستان بوده است، به دستور امیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند که به «مزگهوته سوره – (مسجد سرخ)» مشهور است. نام کوه امام از نام «شیخ احمد ابن الانبار النعیمی الحسنی» گرفته شده است که در قرن ۸ ه.ش) از طرف امیر حمزه بابان به پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده است.
این کوه دارای ۳ قلل بلند و مستحکم میباشد که از هرکدام از آنها آثارهای تاریخی به جا مانده است. در یکی از کم ارتفاعترین قلههای تاریخی این کوه، تعدادی آثار باستانی و تاریخی وجود دارد که ما انسانها را به عمق تاریخ این منطقه میبرند و چه بسا داستانهای تلخ و شیرینی را برای ما بازگو میکنند. از آثار تاریخی این کوه میتوان به «قبرستان قدیمی، آثار به جای مانده از مسجد سرخ، درخت کهن قدیمی جلوی مسجد و هم چنین ویرانیهایی به جا مانده از دیوارهای خانههای مردمی داخل قلعه که یا جبر و زمانه آنها را ویران کرده است یا توسط شورش و هجوم ظالمان بر این قلعه ویران شدهاند» اشاره کرد.
قلهٔ دوم یا به عبارتی قلعهٔ میانی که به «قلعهٔ شاه نشین» شناخته شده است تا چند سال پیش در اطراف و پشت آن دیوارهای فرو ریخته شدهٔ آن به فراوانی دیده میشد که اکنون هم بخشی از آجر و خشت و دیوارهای آن برجای مانده است. در دورترین و با شکوهترین جایگاه این قله، سنگی کوهی تراشیده شده است که از آن تراس و ایوانی جذاب ساخته شده است زیباترین دشتهای مریوان و دریاچهٔ زریبار از داخل آن قابل رؤیت میباشد. پهنای این تراس به ۱۸ الی ۲۰ متر میرسد. روکاری دیوارهای این تراس با ملاتی از گچ و آهک و ماسه درست شده است که نام محلی آن «ساروج» میباشد صیقل داده شده است که به اصطلاح به آن ساروج کاری میگویند. امروزه کارشناسان استحکام و سختی ملات ساروج را با بتن همسان میدانند. تنها راهی که به این تراس دسترسی دارد چند پله میباشد که از سنگ تراشیده شده است و در بالای قله به آن دسترسی دارد. در نهایت از آثار تاریخی این کوه میتوان به «آب انبار قدیمی، تراس شاه نشین و یک باب حمام» اشاره کرد.
بلندترین قلهٔ قلعهٔ مریوان شناخته شده به «قلعهٔ زندان» که اسیرها و زندانیها در آن زندانی میکردند، احتمالاً به دلایل بلندی و دور از دسترس بودن، آن قلعه را به قلعهٔ زندان تبدیل کردهاند تا این که هیچ اسیر و زندانی ای توانایی فرار از آن را نداشته باشد. بلندی قلعهٔ زندان به گونهای است که تمام کوه امام زیر پای آن قرار دارد و احتمالاً جایگاهی مهمی برای نگهبانی و حفاظت از دیگر قلعههای این کوه بوده است.
این قلعه تا سال ۱۰۲۳ ه.ش) آباد بوده است که از آن زمان به بعد توسط «سلیمان خان» والی اردلان که از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای «حسنآباد، پالنگان و زه لم» به کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعهها را نیز مجبور به کوچ کردند.
دشت بیلو در ۱۵ کیلومتری شهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیاهی مناسب و چشمههای آب و هم چنین جنگلهای اطراف آن پذیرایی تعداد زیادی از اهالی شهر و روستاهای اطراف میباشد. مردم در دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت به ویژه در طول روز و ایام تعطیلات ساعتها وقت خود را به تفرج در آن جا سپری میکنند. زمینهای اطراف این دشت در گذشته جهت برنج کاری استفاده میشده است.
یکی دیگر از نقاط زیبا و دلانگیز این شهرستان، حواشی جاده «مریوان - سقز» و منطقه تفریحی قمچیان است که هر مسافری را شیفته طبیعت زیبا و سرسبز خود میکند. در کنار جاده جوی بارهای، کوههای سر به فلک کشیده، درختان و طبیعت زیبا دیده میشود که جلوهای خاص به این محل بخشیده است. مکان تفریحی قمچیان نیز در حد فاصل جاده مریوان و سقز واقع شده است. جایگاهی با صفا و سر سبز بوده که علاوه بر سرسبزی، گیاهان خوراکی زیادی در فصل بهار مانند «قارچ، پیچک و ریواس» میتوان یافت. هم چنین در کوهها و درههای اطراف آن حیوانات وحشی از قبیل «خرس، روباه، خرگوش، گرگ و انواع پرندگان مخصوصاً کبک» وجود دارد که تعدادی از مردم برای شکار به محل مذکور میروند.
ناوطاق گاران در ۴۰ کیلومتری شهر مریوان و مابین بخشهای «سرشیو» و «مرکزی» قرار دارد. این دشت در فصل بهار به واسطه سرسبزی و طبیعت زیبا و چشمههای آب، پذیرای گردشگران زیادی میباشد. در اطراف این دشت کوههای بلندی سر به فلک کشیدهاند و زیبایی خاصی به این منطقه داده در این محل علاوه بر گونههای مختلف، گیاهان خوراکی زیادی مانند «ریواس، پیچک، کنگر و قارچ خوراکی» وجود دارد که در فصل بهار روزانه تعداد قابل ملاحظهای از اهالی روستاهای اطراف آنها را جمعآوری و در شهر به مشتریان عرضه مینمایند.
ملاقوبی در ۳ کیلومتری مریوان در شمال اراضی روستاهای «هجرت» و جنوب شرقی روستای «برقلعه» قرار گرفته و از قدیمالایام تاکنون به عنوان زیارتگاه و تفریح گاه مردم منطقه بوده است. در این مکان درختان جنگلی زیادی وجود دارد نام این محل به واسطهٔ وجود زیارتگاه شخصی به نام «ملا قوبی» نامگذاری شده و علاوه بر آن وجود طبیعت سرسبز و چشمههای آب و درختان جنگلی جزء مناطق دیدنی مریوان میباشد.
این آبشارها یکی از مناطق دیدنی شهرستان مریوان بهشمار میروند که در مسیر «مریوان – سقز» قرار گرفتهاند و در فصل بهار از مکانهای دیدنی و زیبای منطقه محسوب میشوند.
کوههای حومه مریوان یکی از بی نظیرترین تفریح گاههای استان بهشمار میروند که از امتیازات ویژه ایی برخوردارند. کوههای حومه مریوان هر ساله به دلیل سر سبزی و مناظر بکر و طبیعی گردشگران زیادی را به خود جلب میکند.
در شهرستان مریوان مریوان تعداد ۲۵۴ باب مسجد، ۱۸۵ باب در روستاها و ۶۹ باب در شهرها، ۲۰ باب تکیه (۱۳ باب در روستا ۷ باب در شهر) و ۱ باب حسینیه در شهر مریوان وجود دارد.
جاذبههای «فرهنگی – تاریخی» را در این شهرستان میتوان به ۲ بخش «مذهبی» و «تاریخی» تقسیمبندی نمود:
این اماکن عبارتند از:
مریوان یکی از غنیترین مکان صنایع دستساز است
از لباس کردی گرفته تا کلاش که نوع کفش کردی هست که کف ان با پارچه فشرده ساخته شده و به غیر ان فرش دست باف و سبدها چوبی و ابزار چوبی یکی دیگر از هنرهای این منطقه ه که محبوبیت بالای دارد ست
کارخانهها
شزوع کارخانهها و صنعت مدرن مریوان با تأسیس کارخانه یخ سازی حدود۲۰سال پیش توسط صلاح مبارکی در مسیر مریوان جوجه سازی شروع شد و این اقدام شروع کارخانهها مریوان شد و بعد ان تعداد مرغ داری تأسیس شد و بعدها کارخانه لبنیاتی ریمیا و تازهترین ان ژینا نوش ایستک میباشد
|عنوان= یا |title=