این مقاله دقیق، کامل و صحیح ترجمه نشده و نیازمند ترجمه به فارسی است.
کل یا بخشی از این مقاله به زبانی بهجز زبان فارسی نوشته شدهاست. اگر مقصود ارائهٔ مقاله برای مخاطبان آن زبان است، باید در نسخهای از ویکیپدیا به همان زبان نوشته شود (فهرست ویکیپدیاها را ببینید). در غیر این صورت، خواهشمند است ترجمهٔ این مقاله را با توجه به متن اصلی و با رعایت سیاست ویرایش، دستور خط فارسی و برابر سازی به زبان فارسی بهبود دهید و سپس این الگو را از بالای صفحه بردارید. همچنین برای بحثهای مرتبط، مدخل این مقاله در فهرست صفحههای نیازمند ترجمه به فارسی را ببینید. اگر این مقاله به زبان فارسی بازنویسی نشود، تا دو هفتهٔ دیگر نامزد حذف میشود و/یا به نسخهٔ زبانی مرتبط ویکیپدیا منتقل خواهد شد.
{{جا:هبک-ترجمه به فارسی|1=رنسانس بنگالی}} ~~~~ را نیز در صفحهٔ بحث نگارنده قرار دهید.
رنسانس بنگالی یا رنسانسبنگال، (بنگالی: বাংলার নবজাগরণبنگالی: বাংলার নবজাগরণبنگالی: বাংলার নবজাগরণبنگالی: বাংলার নবজাগরণ؛ Bānglār nabajāgaraān) یک جنبش فرهنگی، اجتماعی، فکری و هنری در منطقه بنگال در بخش شرقی شبه قاره هند در دوره امپراتوری هند، از قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم تحت سلطه هندوها بنگالی بود.[۱] میتوان گفت که رنسانس بنگال با رجار رام موان روی (۱۸۷۵–۱۷۷۵) آغاز شده و با رابیندرانات تاگور (۱۹۴۱–۱۸۶۱) به پایان رسید، گرچه بسیاری از متفکران مانند ساتیاجیت رای (۱۹۲۱–۱۹۹۲) میراث فکری و خلاق منحصر به فردی داشتهاند.[۲] بنگال قرن نوزدهم ترکیبی منحصر به فرد از اصلاح طلبان، محققان، بزرگان ادبیات، روزنامه نگاران، هواداران و دانشمندان میهنی بود که همگی به شکل تصویری از رنسانس شکل میگرفتند و گذار از «قرون وسطی» به «دوران مدرن» را ممکن ساختند.[۳]
زمینه
در طول این دوره، بنگال شاهد بیداری فکری بود که در شانزدهم میلادی شبیه رنسانس در اروپا بود، گرچه اروپاییهای آن دوره با چالش و نفوذ استعمار بیگانه مواجه نبودند. این جنبش ارتدوکسیهای موجود، به خصوص در رابطه با زنان، ازدواج، سیستم پاداش، نظام کاستی و دین، مورد پرسش قرار گرفت. یکی از اولین جنبشهای اجتماعی که در طول این زمان ظهور کرد، جنبش جوان بنگال بود که عقلگرایی و بیخدایی را به عنوان مخرج مشترک رفتار مدنی در میان هندوها تحصیل کرده بود.
جنبش موازی اجتماعی و مذهبی Brahmo Samaj در طول این مدت توسعه یافت و بسیاری از رهبران رنسانس بنگال را در میان پیروان خود شمرد.[۴] اما در سالهای پیش، برهمو سامه، مانند سایر نقاط جامعه، در دوران فئودالی-استعماری، هندواری را که تحت تأثیر روشنگری اروپایی (و حامیان آن در هند، راج بریتانیا) بود، نمیتوانست تصور کند، هرچند ریشههای فکری آن را به Upanishads ردیابی کرد. نسخه آنها از هندوئیسم یا دینی جهانی (شبیه به راماکریشنا) است، گرچه از شیوههایی مانند ساتی و چندبندی[نیازمند منبع] که در جنبههای اجتماعی زندگی هندو افتاده بود، در نهایت یک اعتقاد یکجانبه غیرمستقیم سفت و سخت بود که در واقع کاملاً متمایز از ماهیت پلورالیسم و چند وجهی شیوه عمل مذهب هندو بود. رهبران آینده مانند Keshub Chunder Sen به همان اندازه از مسیح بودند که از برهما، کریشنا و بودا بودند. برخی از محققان بر این باورند که جنبش براهما سامیج هرگز از حمایت تودهها دست نیافت و محدود به نخبگان شد، گرچه جامعه هندو بیشتر برنامههای اصلاحات اجتماعی برهمو سامه را پذیرفت. همچنین باید اذعان کرد که بسیاری از برهموس بعداً نیز رهبران جنبش آزادی بودند.
دوره رنسانس پس از شورش هند در سال ۱۸۵۷ شاهد یک انفجار باشکوه از ادبیات بنگالی بود. در حالی که رام موان روی و ایسوچ چاندرا ویدیاازگار پیشگام بودند، بعضی دیگر مانند بانکیم چاندرا چتتری، آن را گسترش دادند و بر آن ساخت.[۵] اولین نوشتههای بانکیم چاندرا چارترجی، اولین یادگاری ناسیونالیستی رنسانس بنگال بود. نویسندگان بعد از دوره که بحث گسترده دربارهٔ مشکلات اجتماعی و اشکال ترجمهٔ بنگالی را به ادبیات اصلی ارائه دادند شامل Saratchandra Chatterjee است.
خانواده تاگور، از جمله رابیندرانات تاگور، رهبران این دوره بودند و علاقه خاصی به اصلاحات آموزشی داشتند.[۶] مشارکت آنها در رنسانس بنگال چندجانبه بود. ۱۹۰۱ تاگور بنگالیرمان، Nastanirh به عنوان یک نقد از مردان که استادانی که به پیروی از آرمانهای رنسانس، اما موفق به انجام این کار در خانوادههای خود نوشته شدهاست. نوشتههای رابیندرانات تاگور (به ویژه اشعار و ترانهها) را میتوان به روشی از روح اوپانیشادها تحریک کرد. آثار او بارها و بارها به ایدههای اوپانیاها در رابطه با روح، آزادی، مهاجرت و شاید اساساً در مورد روحیه ای که همهٔ آفرینشها را برمیگزیند بر خلاف برمن یونانیان است. ترجمه انگلیسی Tagore از مجموعه ای از اشعار گیتانجالی او جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۱۳ به دست آورد. او اولین آیزیش بود که این جایزه را به دست آورد (و اولین فرد غیر اروپایی / غیر سفید «رنگ» برای برنده جایزه نوبل در هر رده). این تنها نمونه در آن زمان بود، اما سهم خانواده تاگور بسیار زیاد است.[۷]
مقایسه با رنسانس اروپا
کلمه «رنسانس» در تاریخ اروپا به معنای «تولد دوباره» بود و در زمینه احیای یادگیری گریکو-رومی در قرنهای پانزدهم و شانزدهم پس از زمستان طولانی دوره قرون وسطی تاریک مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه ای جدی با شخصیتهای درامز رنسانس بنگال مانند کشب چاندرا سن، بیپین چاندرا پال و مین روی وجود دارد. در حدود یک قرن، آگاهی آگاهانه بنگال و دنیای مدرن در حال تغییر است که بیشتر از بقیه هندوستان پیشرفت کردهاست. [نیازمند منبع] بنابراین، نقش بنگال در بیداری مدرن هند، با موقعیتی است که ایتالیا در رنسانس اروپا اشغال کردهاست، قابل مقایسه است. بسیار شبیه رنسانس ایتالیایی بود، جنبشی توده ای نبود؛ اما در عوض به طبقات بالا محدود میشود.
گرچه رنسانس بنگال «نقطه اوج فرایند ظهور ویژگیهای فرهنگی مردم بنگالی بود که در دوره حسین شاه آغاز شده بود، اما عمدتاً هندو و تنها بخشی از مسلمانان بود». با این وجود، نمونههایی از روشنفکران مسلمان مانند سید امیر علی، مشارف حسین،[۸] ساکت دین محمود، کازی ناصر اسلام و روکیا ساخوات حسین وجود داشت. جنبش آزادی عقل تلاش کرد تا دشمنی دینی و اجتماعی در جامعه مسلمان بنگالی را به چالش بکشد.
The conquest of Bengal by the English was not only a political revolution, but ushered in a greater revolution in thoughts and ideas, in religion and society... From the stories of gods and goddesses, kings and queens, princes and princesses, we have learnt to descend to the humble walks of life, to sympathise with the common citizen or even common peasant … Every revolution is attended with vigour, and the present one is no exception to the rule. Nowhere in the annals of Bengali literature are so many and so bright names found crowded together in the limited space of one century as those of Ram Mohan Roy, Akshay Kumar Dutt, Ishwar Chandra Vidyasagar, Michael Madhusudan Dutt, Hem Chandra Banerjee, Bankim Chandra Chatterjee and Dina Bandhu Mitra. Within the three quarters of the present century, prose, blank verse, historical fiction and drama have been introduced for the first time in the Bengali literature...