مفاد و توصیههای این صفحه، نمایانگر آن دسته از استانداردهای مقالهنویسی/ویرایش است که بسیاری از ویراستاران، با اصول بنیادیِ آنها موافقند. با این که پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، اما این مفاد جزو سیاستها نیستند. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی دربارهٔ آنها استفاده کنید.
مقایسهٔ فاصلهٔ درونکلمه (نیمفاصله) و فاصلهٔ برونکلمه
نیم|فاصله
فاصلهٔحقیقی
در زبان فارسی دو نوع فاصله وجود دارد: فاصلهٔ برونکلمه و فاصلهٔ درونکلمه؛ فاصلهٔ برونکلمه نشانهٔ استقلال دو واژه از هم است و برای جدا کردن واژهها از یکدیگر به کار میرود؛ به این فاصله در ماشین تحریر و رایانه «فاصلهٔ یکحرفی» هم گفته میشود. در مقابل، فاصلهٔ درونکلمه برای جدانویسی اجزای یک واژه یا برای تفکیک بهتر اجزای یک ترکیب به کار میآید. به فاصلهٔ درونکلمه، گاهی «نیمفاصله» نیز گفته میشود.[۱][الف]
فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کتاب دستور خط دربارهٔ این که کدام کلمات یا ترکیبها باید جدا و کدام کلمات یا ترکیبها باید پیوسته نوشته شوند، توضیح داده است. افزون بر آن، برخی منابع دیگر نیز قواعدی برای استفاده از نیمفاصله پیشنهاد کردهاند و کاربران ویکیپدیای فارسی نیز گاهی خودشان قواعد دیگری را با اجماع تعریف و در ویکیپدیا استفاده میکنند. در این شیوهنامه، قواعد کاربرد نیمفاصله و نحوهٔ نگارش آن با ذکر مثالهایی توضیح داده شده است.
نیمفاصله کمک میکند که بتوان برخی واژهها و ترکیبها را پیوسته نوشت، به طوری که خواننده بهتر بتواند آنها را تشخیص بدهد و بخواند، بدون این که نیازی به درج حرکتها (واکهها) باشد. برای مثال، از ترکیب «خرد» و «ورزیدن» میتوان یک فعل مرکب ساخت («خردورزیدن») و با استفاده از آن ترکیبهایی چون «خردورزی» را ایجاد کرد. اگر اجزای این ترکیب جدا نوشته شوند («خرد ورزی») ممکن است یکی در انتهای یک سطر و دیگر در ابتدای سطر بعدی قرار بگیرد و خواننده را گیج کند، یا حتی ممکن است خواننده «خرد» را «خُرد» به معنای کوچک بخواند و نویسنده مجبور شود برای جلوگیری از آن واکههای «خِرَد» را بنویسد که نوشتن را سختتر میکند. در مقایسه، پیوسته نوشتن این ترکیب بهصورت «خردورزی» جلوی این اشتباهها را میگیرد. به عنوان مثالی دیگر، واژهٔ مرکب «روزنامه» را پیوسته مینویسیم و این باعث میشود که بین جملهٔ «علی هر روزنامهای میخواند» (که به خواندن روزنامه از هر نوع اشاره میکند) و جملهٔ «علی هر روز نامهای میخواند» (که به خواندن یک یا چند نامه در هر روز اشاره دارد) به راحتی بتوان تفریق قائل شد و این دو مفهوم دچار ابهام نمیشوند.
برای نوشتن نیمفاصله در ویکیپدیا، همیشه لازم نیست که نویسنده از نویسهٔ خاصی استفاده کند. برای مثال، در این شیوهنامه توصیه شده که فعلهای پیشوندی را متصل بنویسیم. در فعل «بازگشتن» که از جزءهای «باز» و «گشتن» تشکیل شده، چون حرف آخر از جزء اول (حرف «ز» از پیشوند «باز») شکلی ندارد که بتواند به حرف بعدی بچسبد، پس در زمان نگارش «بازگشتن» در ویکی (یا بهطور کلی، در رایانه) کاربر میتواند پس از حرف «ز» از «باز» بلافاصله حرف «گ» از «گشتن» را وارد کند و این دو خودبهخود از هم مجزا نمایش مییابند. اگر چه در اینجا نویسنده هیچ نویسهٔ اضافهای درج نکرده اما برخی منابع به فاصلهٔ درونکلمهای که بهطور ذاتی بین «ز» و «گ» وجود دارد نیز «نیمفاصله» میگویند.[ب]
اما اگر حرف انتهایی جزئی که به جزء بعد متصل میشود، شکل پیوستهای داشته باشد که به حرف بعد میچسبد، آن وقت برای جداکردن آن حرف از حرف اول جزء بعدی میبایست از نویسهٔ فاصله مجازی استفاده کرد. فاصلهٔ مجازی یا فاصلهٔ صفر یا فاصلهٔ جامد، نویسهای در استاندارد یونیکد است که در مواردی به کار میرود که میخواهیم دو حرف را که معمولاً به هم میچسبند از هم جدا کنیم اما بینشان «فاصلهٔ مرئی» ایجاد نکنیم. نویسهٔ فاصلهٔ مجازی در صفحهکلید استاندارد فارسی با فشردن ⇧ Shift و Space بهطور همزمان درج میشود. برای نمونه، توصیه شده که کلمهٔ مرکب «دلقکبازی» را با نیمفاصله نوشت. در اینجا حرف آخر جزء اول (حرف «ک» از «دلقک») شکلی دارد (شکل «ک») که میتواند به حرف بعدی بچسبد؛ پس اگر نویسنده بلافاصله پس از حرف «ک» از «دلقک» حرف «ب» از «بازی» را وارد کند، حاصل کار «دلقکبازی» میشود که مورد نظر نیست. اما اگر نویسنده پس از حرف «ک» ابتدا نویسهٔ فاصلهٔ مجازی و سپس حرف «ب» را وارد کند، نتیجه میشود «دلقکبازی».
از بین ۳۲ حرف الفبای فارسی، ۲۵ حرف میتوانند به حرف بعدی بچسبند: ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق، ک، گ، ل، م، ن، ه، ی. به این حروف، «متصل» یا «پیوندپذیر» گفته میشود. به ۷ حرف دیگر (ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و) حروف «منفصل» یا «پیوندناپذیر» گفته میشود.[۳] استفاده از نویسهٔ فاصلهٔ مجازی پس از حروف منفصل دیگر مجاز نیست. در ویکیپدیای فارسی ابرابزار این قابلیت را دارد که بهطور خودکار موارد استفاده از فاصلهٔ مجازی پس از حروف منفصل را پاک کند.
فعل پیشوندی، فعلی است که از یک فعل ساده و یک پیشوند ساخته شده باشد. ممکن است با افزودن پیشوند، معنای فعل عوض شود.
در ویکیپدیای فارسی، کاربران اجماع کردهاند که پیشوند در هر دو حالت فعلی و اسمی (مصدر و اسممصدر و حاصلمصدر و صفت فاعلی و مفعولی)، با نیمفاصله نوشته شود.[پ] مثال: بازگشتن، بازگشت [به کشور]، بازمیگردد، [او به کشور] بازگشت، برگرداندن، برگردان [به فارسی]، [او را] برگرداندم، برنمیگرداند، درگذشت، درگذشتم، درگذشته، فرارسید، فرارسنده، فرامیرسد، فرورفت، فروبرو، فرورونده، وارفت، وارفته، برداشت، برمیدارید، برنمیدارید، بردارنده.
توجه: پیشوندهای دارای کاربرد فعلی، نباید با واژههای مشابه که دارای کاربرد اسمی هستند اشتباه گرفته شود! مثال: کتاب مطالب زیادی دَر بَر داشت (بر به معنی کنار)، انگشتم لای دَر ماند (در به معنی در خانه)، قفل را باز کرد (باز به معنی گشوده). همچنین ترکیب اسم + فعل نباید با اسمهای مرکبِ مشابه، اشتباه گرفته شود. مثال: موعد چک سر رسید (به معنی چک به زمان پرداختش رسید؛ در اینجا «سر + رسید» ترکیب اسم و فعل است و جدا نوشته میشود چون «سر» جزو پیشوندها نیست) اما در جملهٔ تاریخ را در سررسیدم علامت گذاشتم (در اینجا «سررسید» یک اسم مرکب است که اشاره به یک چیز خاص دارد و بدون فاصله نوشته میشود).
فعلهای مرکب
وقتی دو کلمه تشکیل دهندهٔ مصدر مرکب، استقلال معنایی خود را حفظ کرده باشند (مثل: کار کردن، غذا خوردن، سخن گفتن، کوشش کردن و …)، کتاب فرهنگ املایی خط فارسی توصیه میکند که این اجزا با فاصله نوشته شوند، اما وقتی کل فعل مرکب معنای جدیدی میسازد (مثل: نگهداشتن، دربرداشتن، جازدن، برگشتن، آبکشیدن و …) اجزا را با نیمفاصله (و در صورت لزوم، با استفاده از نویسهٔ فاصلهٔ مجازی) متصل میکنیم.[۴]
صورتهای متصل فعل «بودن»
شکلهایی از فعل بودن که متصل هستند (مثل «ام» یا «اند»)[ت] را همچنان که انتظار میرود باید «متصل» نوشت و اگر حرف پیشین یک حرف متصل باشد، باید آن را با یک نیمفاصله به جزءِ فعل بودن وصل کرد. برای نمونه: خستهام، خستهای، خستهایم، خستهاید، خستهاند.[۵]
شکل سومشخص مفرد فعل بودن (یعنی «است») معمولاً با فاصلهٔ حقیقی نوشته میشود؛ مثلاً: خشنود است، پاک است، تیزپی است. همچنین وقتی واژهٔ قبلی به «ه» ناملفوظ ختم شود، «است» با فاصلهٔ کامل نوشته میشود: بوده است، شده است، خسته است، خانه است.[۶] این استثنا نیز دارد:
وقتی واژهٔ قبلی به مصوت «آ» یا مصوت «و» (مثل دانشجو) یا مصوت «و» (مثل «مترو») ختم شود، الف از «است» حذف میشود: داناست، دانشجوست، [او کارمند] متروست.[۷]
ضمیرهای ملکی و مفعولی
منظور از ضمیر ملکی و ضمیر مفعولی (که در دستورهای اخیر زبان فارسی به آنها «ضمیر شخصی متّصل» میگویند) شش ضمیرِ «_َم»، «_َت»، «_َش»، «_ِمان»، «_ِتان»، و «_ِشان» است. این ضمیرها همیشه به صورت متصل نوشته میشوند.
هرگاه واژهٔ قبلی به «ه» ناملفوظ ختم شود، اتصال آن به ضمیر ملکی و مفعولی با نیمفاصله انجام میشود و برای اشکال مفردِ ضمیر یک الف نیز به ابتدای ضمیر افزوده میشود، مثل: خانهام، خانهات، خانهاش، خانهمان، خانهتان، خانهشان. همین کار وقتی که واژهٔ قبلی به مصوت «ای» ختم شود (کشتیام، کشتیات، …) یا به صامت «ی» ختم شود (پیام، پیات، …) نیز انجام میشود.[۸]
سایر ترکیبهای ضمیر ملکی و مفعولی نیازی به نیمفاصله ندارند و در وپ:دستور خط توضیح داده شدهاند.
یای نکره و مصدری و نسبی
در فارسی میتوان با افزودن «ی» به انتهای برخی اسامی از آنها مصدر ساخت، یا به نکره بودن آنها در جمله اشاره کرد، یا حالت نسبی واژه را ساخت. برای مثال، واژهٔ «شیرازی» به معنی چیزی یا کسی است که منسوب به شیراز باشد، واژهٔ «کتابی» در «او کتابی را که دوست داشت، خرید» حالت نکره دارد و واژهٔ «مسلمانی» در «مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید» مصدر است (به معنای «مسلمان بودن»).
این شکلهای «ی» در انتهای واژگان، همیشه چسبیده نوشته میشوند. اگر واژهٔ قبلی به «ه» ناملفوظ، صامت «ی»، یا مصوت «ای» ختم شود، اتصال ی پایانی با کمک نیمفاصله انجام میشود، مثل: «خانهای»، «تیزپیای»، «کشتیای».[۹]
توجه شود که اگر واژهٔ قبلی به «ه» ناملفوظ ختم شود و هدف از افزودن «ی» ایجاد مصدر باشد (یای مصدری) در آن صورت «ه» به «گ» تبدیل میشود؛ مثلاً برده + یای مصدری = بردگی (به معنای برده بودن). این حالت، نیازی به نیمفاصله ندارد.
پیشوندها
پیشوندها در فارسی معمولاً جدا (با فاصلهٔ حقیقی) نوشته میشوند؛ استثنای آن پیشوندها «به»، «بی» و «هم» هستند که اغلب پیوسته نوشته میشوند[۱۰] و در اینصورت، گاهی اتصالشان به جزء بعدی با کمک فاصلهٔ مجازی برقرار میشود.[ث]
به
پیشوند «به» معمولاً با نیمفاصله به جزء بعدی متصل میشود (مثل «بهویژه»، «بههنگام») اما دستور خط چند استثنا برای آن برمیشمرد:
برخی ترکیبهای عربی، که در آنها این پیشوند به صورت «ب» متصل میشود: بعینه، بنفسه، بذاته، بشخصه، برأیالعین، مابازاء (مابهازا صحیح نیست).[۱۱]
برخی صفتهای فارسی که بهطور استثناء این پیشوند در آنها نیز به صورت «ب» متصل میشود: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام[۱۲]
توجه شود که در واژهٔ «بهتر»، «به» یک پیشوند نیست؛ از آنجا که پسوند «تر» همیشه پیوسته نوشته میشود، «بهتر» را نیز نباید «بهتر» نوشت.[۱۳]
همچنین توجه شود که اگر استفاده از نیمفاصله در ترکیب باعث ابهام معنایی شود، نباید از آن استفاده کرد. این مسئله مثلاً «بهنام» را نباید «بهنام» نوشت، «بهروز» را نباید «بهروز» نوشت و «بهیار» را نباید «بهیار» نوشت.[۱۴]
بی
پیشوند «بی» با نیمفاصله به جزء بعدی متصل میشود مگر در مواردی که کلمه بسیطگونه باشد (یعنی معنای آن دقیقاً ترکیبی از معنای اجزای آن نباشد) شامل: بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا،[۱۵] بیهوشی.[۱۶]
هم
پیشوند «هم» با نیمفاصله به جزء بعدی متصل میشود مگر در مواردی که کلمه بسیط گونه باشد (مانند: همشهری، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان) یا این که جزء دوم تکهجایی باشد (مانند: همدرس، همسنگ، همراه، همکار).[۱۷] اما اگر جزء دوم تکهجایی باشد و با حرف آ، الف یا میم آغاز شود، پیشوند «هم» با نیمفاصله متصل میشود (مانند: همآرزو، همآرمان، هماسم، همارز، هممرز) یا پیوستهنویسی موجب دشوارخوانی شود (مانند همصنف، همصوت، همتیم).[۱۸]
پسوندها
پسوندها همیشه به واژهٔ پیشین میچسبند.[۱۹] در چند حالت، این اتصال با استفاده از نیمفاصله انجام میشود:
وقتی حرف پایانی جزء قبلی با حرف اول پیشوند یکسان باشد، مثل: نظاممند، آببان.[۲۰]
وقتی جزء اول یک عدد باشد، مثل: پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه (به استثنای بیستگانی [به معنای نوعی واحد پول] که بدون نیمفاصله نوشته میشود).[۲۱][ج]
پسوند «وار» گاهی با نیمفاصله و گاهی بدون نیمفاصله نوشته میشود و قاعدهٔ مشخصی ندارد، مثل: بزرگوار، سوگوار، پریوار، طاووسوار، طوطیوار.[۲۲]
پسوندهایی که با «آ» شروع میشوند اگر بیش از یکبخش داشته باشند،[چ] از قاعدهٔ مشخصی پیروی نمیکنند، مثل دلاویز، پیشاهنگ و بسامد که بدون نیمفاصله نوشته میشوند، و دانشآموز، دلآگاه و زبانآور که با نیمفاصله نوشته میشوند.[۲۴]
در کتاب فرهنگ املایی خط فارسی، پسوند «فام» هم جزو پسوندهایی شمرده شده که باید با نیمفاصله از جزء قبلی جدا شوند (مثل «سرخفام» به جای «سرخفام»).[۲۵]
همچنین، هرجا چسباندن پسوند باعث شود که خوانایی کلمه دشوار شود، پسوند را با نیمفاصله جدا مینویسیم (مثل «آئینمند» به جای «آئینمند» یا «پرستشگر» به جای «پرستشگر» یا «تلخوَش» به جای «تلخوش»).[۲۶]
توجه شود که ترکیبهای بسیطگونه، بدون نیمفاصله نوشته میشوند، مثل: آبرو، الفبا، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا.[۲۷]
نشانهٔ جمع
نشانهٔ جمع «ها» را همیشه باید پیوسته نوشت (بدون فاصله یا با فاصلهٔ درونکلمه یا نیمفاصله اما با فاصله برونکلمه نوشته نمیشود). در بیشتر موارد، استفاده از نیمفاصله اختیاری است (مثلاً هم «کتابها» و هم «کتابها» صحیح هستند) اما در برخی موارد حتماً باید از نیمفاصله استفاده کرد. این موارد عبارتند از:
وقتی واژهای که جمع بسته میشود واژهای بیگانه و نامأنوس باشد، مثل: مرکانتیلیستها، فرمالیستها.[۲۸]
وقتی که میخواهیم اصل واژه را برجسته کنیم یا روی آن تأکید کنیم، مثل: کتابها، باغها، ایرانیها.[۲۹]
وقتی کلمه پردندانه باشد، مثل: پیشبینیها، حساسیتها.[۳۰]
وقتی کلمه به «ط» یا «ظ» ختم شود، مثل: استنباطها، تلفّظها.[۳۱]
کلمه به «ه» ناملفوظ ختم شود، مثل: خانهها، میوهها.[۳۲]
کلمه به «ه» ملفوظ ختم شود و حرف قبل از «ه» حرف متصل باشد، مثل: سفیهها، فقیهها، پیهها، بهها.[۳۳]
کلمات مرکب
کلمهٔ مرکب به کلماتی گفته میشود که از ترکیب دو یا چند کلمه ساده یا مشتق تشکیل شده باشند. این کلمات پیوسته نوشته میشوند و اگر حرف آخر یکی از بخشها حرفی متصل باشد، اتصال با استفاده از نیمفاصله برقرار میشود.[۳۴][ح]
ترکیبهای اضافی شامل موصوف و صفت و مضاف و مضافٌالیه هستند. این ترکیبها با نیمفاصله نوشته میشوند، مثل: دستکم، شورایعالی، آبمیوه، آبلیمو، سیبزمینی، حاصلضرب، صرفنظر.[۳۵]
اگر جزء دوم کلمهٔ مرکب با الف آغاز شود، از نیمفاصله استفاده میشود، مثل: دلانگیز، کماحساس، عقبآفتادگی.[۳۶]
اگر حرف آخر جزء اول و حرف نخست جزء دوم یکی باشد، از نیمفاصله استفاده میشود، مثل: آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببری.[۳۷]
اگر حرف آخر جزء اول و حرف نخست جزء دوم هممخرج باشند، از نیمفاصله استفاه میشود، مثل: چوبپرده.[۳۸]
مرکبهایی که حاوی دو جزء یکسان یا دو جزء موزون باشند، مثل: هقهق، تکتک، پولمول، سنگینرنگین.[۳۹]
مرکبهایی که یک جزءشان واژهای با ریشهٔ غربی (فرنگی) باشد، مثل: خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار.[۴۰]
مرکبهایی که جزء اولشان به «ه» ناملفوظ ختم شود، مثل: بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر.[۴۱][خ]
مرکبهایی که یک جزءشان صفت مفعولی یا صفت فاعلی باشد، مثل: اجلرسیده، پاککننده، نمکپرورده، اخلالکننده.[۴۳]
مرکبهایی که یک جزءشان اسم خاص باشد، مثل: سعدیصفت، عیسیدم، عیسیرشتهٔ مریمبافته.[۴۴]
اگر جزء دوم یک بن مضارع باشد، معمولاً با نیمفاصله متصل میشود (مثل: اسفبار، خونبار، پاکساز، پیشبین) جز در مواردی که املای پیوسته رایج باشد (مثل: آتشبار، رگبار).[۴۵]
هر گاه ترکیبی طولانی، پردندانه یا نامأنوس باشد، میتوان با نیمفاصله خوانایی آن را بهبود بخشید، مثل: عافیتطلبی، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو.[۴۶] همچنین گاهی استفاده از نیمفاصله میتواند کمک کند که اجزای ترکیب بهتر مشخص شود و ابهام معنایی پیش نیاید، مثل: نیکبخت، هفتپیکر، شاهنشین، سیهچشم، پاکنام، پاکدامن، پاکرای، خوشبیاری.[۴۷]
همچنین فعلها و مصدرهای مرکب ممکن است نیاز به نیمفاصله داشته باشند که در بحث § افعال مرکب توضیح داده شده است.[۴۸]
برخی ترکیبهای عربی نیز با نیمفاصله نوشته میشوند، مثل: معذلک، منبعد، علیهذا، معهذا، انشاءالله،[د] باریتعالی، حقّتعالی، علیایّحال.[۴۹]
پیشتر توضیح داده شد که اگر یک عدد به یک پسوند متصل شود (مثل «پنجگانه») از نیمفاصله استفاده میشود. در کلمات مرکبی که یک جزء عدد باشد نیز از نیمفاصله استفاده میشود، مثل: پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه. استثنای این قاعده عدد یک است که هم میتواند با نیمفاصله و هم بدون نیمفاصله در ترکیبات به کار برود، مثل: یکسویه/یکسویه، یکشبه/یکشبه، یکپارچه/یکپارچه.[۵۰]
ترکیبهای عطفی
در ویکیپدیای فارسی، کاربران اجماع کردهاند که ترکیبهای عطفی (ترکیبهایی که در آن اجزا با کمک واو عطف ترکیب شدهاند) را میتوان پیوسته نوشت و برای تفکیک اجزایشان از نیمفاصله استفاده کرد.[ذ]
این قاعده هم شامل آن ترکیبهای عطفی میشود که صرفاً دو جزء و یک واو عطف دارند (مثل «آبوهوا»، «رفتوآمد») و هم شامل ترکیبهایی عطفی که افزون بر این اجزا، پیشوند یا پسوندی دارند که طبق قواعد مربوط به پیشوند/پسوند باید متصل شود (مثل «بیدستوپا»، «بیچشمورو»، «بیچشمورویی»).[ر]
همچنین، اگر در یک ترکیب عطفی واو عطف حذف شود، کماکان میتواند پیوسته نوشته شود و از نیمفاصله بین اجزایش استفاده شود، مثل: بزنبکُش (که در اصل بوده «بزنوبکش»)، جستهگریخته، خواهناخواه.[ز]
در مواردی که واو عطف با کسره جایگزین میشود (معمولاً در محاوره) نیز همین وضع برقرار است، مثل «فتّفراوان» (در اصل بوده «فتّوفراوان»).[ژ]
ترکیبهای عربی دارای ة
برخی ترکیبهای عربی متشکل از دو واژه هستند که اولی به «ة» ختم میشود. در این واژگان، جزء دوم به جزء اول میچسبد، مثل: دائرةالمعارف، لیلةالقدر، ثقةالاسلام.[۵۱]
توجه شود که نویسهٔ «ة» یک نویسهٔ متصل نیست (به حرف بعدی نمیچسبد) در نتیجه نباید پس از آن فاصلهٔ مجازی گذاشت. در نوشتن «دائرةالمعارف» بلافاصله پس از حرف «ة» حرف «ا» از «المعارف» تایپ میشود و این دو خودبهخود منفصل دیده میشوند.
واژگانی عربی که به «ة» ختم میشوند اگر به صورت وامواژه به فارسی آمده باشند، «ة» در آنها به «ه» تبدیل میشود و در ترکیبشان با واژگان یا پسوندها، همان قواعدی به کار میرود که برای واژههای فارسی مختوم به «ه» ناملفوظ به کار میرود؛ مثلاً همانطور که «خانهای» با نیمفاصله نوشته میشود، «مراقبهای» هم با نیمفاصله نوشته میشود.[۵۲]
ترکیبهای عربی دارای تنوین
برخی ترکیبهای عربی دارای تنوین، در فارسی نیز به کار میروند و در نگارش آنها از نیمفاصله استفاده میشوند، از جمله: مضافٌالیه، منقولٌعنه، مختلفٌفیه، متفقٌعلیه، بعبارةٍاُخری، اباًعنجدٍ، بایّنحوٍکان.[۵۳]
↑در کتاب فرهنگ املایی خط فارسی سه جور فاصله توصیف شده است: «فاصلهٔ تمام» یا «یکفاصله» همان فاصلهٔ برونکلمه است که بین واژگان مستقل نوشته میشود؛ «نیمفاصله» در این کتاب معادل فاصلهٔ مجازی نیست و اشاره به فاصلهای دارد که برای جدا کردن اجزای یک واژه استفاده میشود که جدا نوشته میشوند (مثل «کار کردن»)؛ وقتی اجزای کلمه به هم میچسبند، این کتاب از لفظ «بدون فاصله» استفاده میکند که شامل حالاتی میشود که فاصلهٔ مجازی به کار میرود (مثل «نگهداشتن»).[۲]
↑برای مثال، حسن ذوالفقاری در کتاب آموزش ویراستاری و درستنویسی چنین کرده است؛ برای نمونههای آن، صفحههای ۸۰ تا ۸۴ آن کتاب (نسخهٔ چاپ ۱۳۹۴) را ببینید.
↑توجه شود که در برخی ترکیبات، «ه» ناملفوظ به «گ» تبدیل شده است مثل تنشگان، خفتگان، هفتگی و بچگی. در این واژهها فاصلهٔ مجازی پیش یا پس از «گ» استفاده نمیشود.[۴۲]
↑در «انشاءالله» نیمفاصله پس از «ن» با استفاده از نویسهٔ فاصلهٔ مجازی درج میشود؛ نیمفاصلهٔ بین «ء» و «الله» نیازی به نویسهٔ فاصلهٔ مجازی ندارد چرا که نویسهٔ «ء» یک نویسهٔ متصل نیست.
↑بدیهی است که برخی ترکیبهای عطفی برای پیوسته نوشته شدن نیاز به درج نیمفاصله با کمک فاصلهٔ مجازی ندارند، مثل «بیسروپا» یا «آمدوشد».
↑در اینجا هم ترکیبهای دیگری را میتوان نامبرد که واو عطف در آنها حذف شده و برای اتصال اجزایشان نیازی به فاصلهٔ مجازی ندارند، مثل بروبیا، بسازبفروش، بشوربپوش، بگوبخند، بگومگو، یا دفتردستک.
↑مثال بینیاز از فاصلهٔ مجازی: دادِبیداد (در اصل بوده دادوبیداد).