فلوبر هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نیز از خود بجا نگذاشت. در نامهای مورخ ۱۱ دسامبر ۱۸۵۲به کولت، خود را آشکارا فردی تولدستیز خطاب میکند، از اینرو که نمیخواهد «رنجوری و خفتِ زیستن را به کسی تحمیل کند».
او در نامههای بجا مانده و گزارشها سفرِ خود به رابطهی جنسی آزادانه با افرادِ تنفروش اشاره میکند و حتی در یکی از سفرهای خود، مشکوک به نوعی زخم تناسلی بدون درد حاصله از فاحشهای ترک یا فردی مارونی در لبنان میشود.[۳]
همچنین در یکی از نامههای بجا مانده از خود به روابط با مردان تنفروش در مصر و بیروت اشاره میکند و در نامه به دوستی شخص موردنظر را "جوانی آبلهرو و ناقلا که عمامهای سفید به سر دارد توصیف میکند."[۴][۵]
Bourdi,Pierre ,The Field of Cultural Production,Essays on Art and Literature,Cambridge:Polity Press,1993