هوارد باسکرویل

هوارد باسکرویل
نام هنگام تولدهُوارد کانْکْلین بَسْکِرْویل
زادهٔ۱۰ آوریل ۱۸۸۵
۲۱ فروردین ۱۲۶۴
پلت شمالی، نبراسکا، ایالات متحدهٔ آمریکا
درگذشت۱۹ آوریل ۱۹۰۹
۳۰ فروردین ۱۲۸۸ (۲۴ سال)
تبریز، ایران
علت مرگدر جریان محاصرهٔ شهر تبریز به هنگام استبداد صغیر
مدفنگورستان آشوری‌های تبریز
ملیتآمریکایی
محل تحصیلدانشگاه پرینستون
پیشهمعلم
شناخته‌شده
برای
شرکت در جنبش مشروطهٔ ایران
آثار برجستهمعلم مدرسهٔ مموریال در تبریز
رهبری گروه فوج نجات
والدینهنری اِمبری کولمَن باسْکِرْویل
اِما آر. باسْکِرْویل[۱]
وبگاه

هُوارد کانْکْلین بَسْکِرْویل (انگلیسی: Howard Conklin Baskerville؛ ۱۰ آوریل ۱۸۸۵ – ۱۹ آوریل ۱۹۰۹) معلم آمریکاییِ مدرسهٔ مموریال در تبریز بود که در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصرهٔ تبریز در این شهر کشته شد. از او اغلب به عنوان «لافایتِ آمریکاییِ ایران» و «شهیدِ آمریکاییِ جنبشِ مشروطهٔ ایران» یاد می‌شود.[۲]

باسکرویل در پاییز ۱۹۰۷ جهت تدریس تاریخ به تبریز آمد. ورود او به ایران مقارن با دوره‌ای بود که محمدعلی‌شاه در تهران مجلس را به توپ بسته و اساس مشروطه را برچیده و دورهٔ استبداد صغیر را در ایران حاکم کرد. در همان دوران، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعادهٔ مشروطیت به پا خاسته و به دنبال آن، نیروهای طرفدار شاه، اقدام به محاصرهٔ تبریز کردند. پس از ۱۱ ماه محاصره و بر اثر کمبود دارو و غذا، دسته‌ای در تبریز به نام فوج نجات به رهبری باسکرویل، برای شکستن محاصره تشکیل شد. باسکرویل، که دورهٔ سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش به‌جای نقالیِ تاریخِ مُردگان، تصمیم گرفت مشق نظامی به جوانان بیاموزد. در همین ایام، مرگ سیدحسن شریف‌زاده، دوست و یار نزدیک باسکرویل، چنان او را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا در تبریز، که از او خواسته بود از صف مشروطه‌خواهان جدا شود، ضمن پس‌دادن پاسپورتش گفت: «تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.»

در جریان نبردی که در شام غازانِ تبریز بین گروه فوج نجات به رهبری باسکرویل و محاصره کنندگان به وقوع پیوست، باسکرویل بر اثر گلوله‌ای که به سینه‌اش اصابت کرد، کشته شد. پس از مرگ وی، مراسم تشییع جنازه‌ای با حضور گستردهٔ مردم در گورستان آمریکایی تبریز برگزار شد که به گفتهٔ «آلبرت چارلز راتیسلاو»[۳]، کنسول وقتِ انگلیس در تبریز، مراسمی بسیار تأثیرگذار بود. چندی بعد، ستارخان، تفنگ باسکرویل را که در هنگام کشته‌شدن در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ کشته‌شدنش در پرچم ایران پیچیده و برای خانواده‌اش در آمریکا فرستاد.

در حال حاضر، مجسمهٔ نیم‌تنه‌ای از او در خانهٔ مشروطهٔ تبریز نصب شده‌است. عده‌ای در آمریکا پیشنهاد کرده‌اند، ۱۹ آوریل، سالروز کشته‌شدن باسکرویل را به‌عنوان «روز دوستی ایرانیان و آمریکایی‌ها» بنامند. در حال حاضر، برخی از علاقه‌مندان ناشناس به‌طور متناوب سنگ مزار وی را در «گورستان آشوری‌های تبریز» با گل‌های زرد و تازه تزیین می‌کنند.

زندگی شخصی

هوارد کانکلین باسکرویل

هُوارد کانْکْلین باسْکِرْویل در ۱۰ آوریل ۱۸۸۵ در پلت شمالی، نبراسکا، ایالات متحدهٔ آمریکا متولد شد.[۴] اعضای خانوادهٔ بَسکرویل دارای اعتقادات مذهبیِ پرسبیتری بودند. پدر، پدربزرگ و چهار برادر او کشیش بودند و برادر کوچکترش به نام «رابرت» نیز در سال ۱۹۱۲ از پرینستون فارغ‌التحصیل شد. هوارد متولد شهر پلَت شمالی در ایالت نبراسکا بود و خانواده‌اش قبل از اینکه وی وارد دانشگاه پرینستون شود، به بلَک هیلز در ایالت داکوتای جنوبی مهاجرت کردند. بَسکرویل در سال ۱۹۰۳ وارد دانشگاه پرینستون شد.[۵] او در سال ۱۹۰۷ از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و به مشت‌زنی و اسب‌سواری علاقه داشت. ریاست دانشگاه پرینستون در آن زمان، بر عهدهٔ توماس وودرو ویلسون بود که بعدها به ریاست‌جمهوری آمریکا رسید.[۶] مادهٔ درسی اصلی او مذهب بود؛ اما با این حال دو موضوع دیگرِ رویّهٔ قضایی و دولت متکی بر قانون اساسی را برگزید.[۷]

حضور در تبریز

پس از فراغت از تحصیل، او طی نامه‌ای به هیئت میسیونرهای پرسبیتری اعزامی به خارج از کشور، درخواست اعزام به خارج از آمریکا به‌منظور کسب تجربه در یک زبان و فرهنگ جدید را کرد که در نهایت این هیئت، او را برای دو سال تدریس در تبریز انتخاب کرد.[۷] تبریز در آن زمان، میزبان بزرگ‌ترین جامعهٔ آمریکاییان مقیم ایران بود. مسیحیان آمریکایی از جمله پرسبیترین‌ها، یکی از شاخه‌های پروتستان‌های فرقهٔ «مشایخی»، که سال‌ها پیش از آن در ارومیه و سلماس مستقر شده بودند، بعد از تأسیس بیمارستان و دبیرستان آمریکایی در تبریز به این شهر کوچ کرده بودند.[۲]

بسکرویل در پاییز سال ۱۹۰۷، براساس قراردادی دوساله، برای تدریس تاریخ در مدرسهٔ مموریال آمریکا، که توسط کشیش‌های هیئت پرسبیتری اداره می‌شد، راهی تبریز شد. او ابتدا با کشتی از آمریکا به انگلستان رفته و از آنجا راهی ایران شد. سپس از همدان تا تبریز را با اسب طی کرد.[۲][۸][۷][۹] در ابتدا، باسکرویل در منزل ساموئل ویلسون (مدیر مدرسه) مستقر شد. ویلسون با همسرش، آنی، و دو دختر نوجوانشان زندگی می‌کردند که باسکرویل، پس از چندی با دختر بزرگترِ ویلسون نامزد کرد.[۱۰] او سپس در بخشی از مدرسهٔ مموریال، که اختصاص به سکونت معلمان آمریکایی داشت، منزل گزید.[۱۱]

دکتر ساموئل گراهام ویلسون، مدیر مدرسهٔ مموریالِ تبریز

باسکرویل در مدرسهٔ مموریال به تدریس تاریخ اروپا، خصوصاً تاریخ انقلاب فرانسه پرداخت.[۲] «دبلیو اِی شِد» (W. A. Shedd)، یکی از همکاران بَسکرویل، پس از مرگ وی چنین به خاطر می‌آورد: «او معلمی موفق بود و با شخصیت جدی، روراست و مردانه‌اش، احترام همه را به خود جلب کرده بود.» در این مدرسه، بَسکرویل به دانش‌آموزانِ دختر و پسر با هم درس داده و به آموزش اسب‌سواری و تنیس و اجرای تاجر ونیزی می‌پرداخت.[۷] او همچنین پس از اتمام کلاس‌های درس، به دانش آموزانش، مشت زنی می‌آموخت. به همین دلیل گفته می‌شود، باسکرویل نخستین کسی بود که ورزش بوکس را به ایران آورد.[۱۲]

او با آن‌که با زبان‌های فارسی یا ترکی آذربایجانی آشنایی نداشت، با این حال، با شاگردانش رابطهٔ شخصی برقرار کرده، با آن‌ها در منزل دیدار می‌کرد. صادق رضازاده شفق، یکی از شاگردان بَسکرویل، که با او صمیمی شده و نقش مترجم وی را بر عهده داشت، در مورد روزی که باسکرویل به‌همراه ساموئل گراهام ویلسون برای عید نوروز به منزل آن‌ها رفته بود، چنین نوشته‌است: «با اینکه ویلسون به‌خوبی ترکی آذربایجانی صحبت می‌کرد، بَسکرویل در تمام این مدت ناآرام به نظر می‌رسید. به‌هنگام ترک منزل، او توانست جمله‌ای را که به آذری حفظ کرده بود، بگوید: «سال نو را به همهٔ شما تبریک می‌گویم».» شفق در بخش دیگری چنین نوشته‌است: «او بسیار خوشنام بود و عدهٔ زیادی می‌خواستند در کلاس‌های تاریخ او شرکت کنند. تعدادی از شاگردان قدیمی و معلمان مدرسه، مانند سید حسن شریف‌زاده، از دکتر ویلسون خواستند که کلاس درس حقوق بین‌الملل نیز دایر کند؛ او نیز پذیرفت و کلاس را به عهدهٔ بَسکرویل گذاشت.»[۷]

شرکت در جنبش مشروطه

حسن شریف‌زاده، از دوستان نزدیک باسکرویل که کشته شدنش تأثیر بسیاری در پیوستن بسکرویل به جنبش مشروطه‌خواهان داشت.

حضور باسکرویل در تبریز، مصادف با روزهایی بود که محمدعلی‌شاه، مجلس را به توپ بسته و مشروطه‌طلبان شهرهای مختلف را سرکوب کرده بود. از طرفی، مشروطه‌خواهان تبریز، در مقابل درخواست شاه برای تسلیم شدن، مقاومت کرده، شاه نیز در مقابل، دستور محاصره تبریز را داد.[۱۳]

باسکرویل از همان ابتدای ورودش به تبریز، از جنبش مشروطه ایران حمایت می‌کرد. او پس از اتمام ساعات تدریس در مدرسه، برای مشروطه‌خواهان در خطوط نبرد غذا می‌رساند و نزد شاگردانش از قرارداد سن پترزبورگ انتقاد می‌کرد. باسکرویل با حسن شریف‌زاده که در همان مدرسه، معلم ادبیات بوده و از رهبران بانفوذ نهضت مشروطه در تبریز به‌شمار می‌رفت، نزدیک شده بود. به قتل رسیدن شریف‌زاده در سال ۱۹۰۸ وی را به شدت متأثر و منقلب کرد. این اتفاق تأثیر بسیاری در پیوستن وی به صف مبارزان مشروطه داشت.[۷][۱۴]

آموزش نظامی مشروطه‌خواهان

باسکرویل، اندکی قبل از اعزام به ایران در آمریکا دورهٔ خدمت سربازی را به پایان رسانده بود. از این رو پس از پیوستن به صف مبارزان، وی مسئولیت ارایهٔ تعلیمات نظامی را به جمعی از مشروطه‌خواهان، به ویژه شماری از دانش‌آموزان مموریال اسکول بر عهده گرفت. در ماه مارس ۱۹۰۹، بسکرویل تصمیم گرفت که ۱۵۰ نفر از دانش‌آموزانش را برای کمک به ستارخان در شکستن محاصره تبریز سازماندهی کند. شفق در اینباره چنین نوشته‌است: «او همواره تکرار می‌کرد که نمی‌تواند آرام بنشیند و از پنجره کلاس مردم گرسنه شهر را تماشا کند که برای حقوق خود می‌جنگند.»[۷] باسکرویل از سربازانش پیمان گرفته بود که «در هر جنگی که رخ دهد، پیشرو باشند و چون به دشمن نزدیک شوند در بند سنگر نبوده، فدایی‌وار به دشمن یورش ببرند.»[۱۵]

مخالفت دولت آمریکا با اقدامات باسکرویل

باسکرویل به خاطر پیوستن به مشروطه‌خواهان تبریز، از طرف دو گروه تحت فشار بود. گروه اول والدین دانش‌آموزان مدرسه و گروه دوم، هیئت دیپلماتیک آمریکایی مستقر در کنسولگری این کشور در تبریز بودند که با توجه به رویهٔ بی‌طرفی اعلام شده از جانب دولت ایالات متحده آمریکا در قضایای ایران، حضور یک نفر تبعهٔ آمریکا را در بطن مبارزات تبریز به صلاح نمی‌دانستند.

پرچم آمریکا در حال اهتزاز در ساختمان کنسولگری آمریکا، در ضلع جنوبی ارگ تبریز به سال ۱۹۱۱ میلادی (۱۲۹۰ خورشیدی). تصویر گرفته شده توسط مورگان شوستر.

از این رو برای آن که کنسول آمریکا و مسئولان مدرسه از اقدام وی آگاهی نیابند، باسکرویل حیاط ارگ تبریز را برای ارائهٔ تعلیمات نظامی به مشروطه‌طلبان تبریز در نظر گرفته و همه روزه هنگام عصر، در محوطهٔ ارگ تبریز به آموزش نظامی می‌پرداخت. باسکرویل گاهی برای انگیزه دادن به مبارزان، با آن‌ها دربارهٔ شخصیت‌های انقلاب آمریکا سخن می‌گفت.

اقدامات باسکرویل و درگیری در مسائل داخلی ایران موجب بروز نگرانی‌هایی در واشینگتن شد و «ویلیام دوتی»، کنسول آمریکا در تبریز، طیّ نامه‌ای به تاریخ اوّل محرم ۱۳۲۷ (۳ ژانویه ۱۹۰۹) و سپس، در ملاقاتی با باسکرویل در حضور ستارخان، کوشید تا او را از صف مبارزان مشروطه جدا کند. ستارخان نیز ضمن قدردانی از باسکرویل، او را به کناره‌گیری از نبرد تشویق می‌کرد.[۱۶] در روز ۱۳ فروردین ۱۲۸۸،[۱۷] هنگامی که بسکرویل و مردانش در حال تمرین نظامی بودند، ویلیام اف. دوتی (William F. Doty)، کنسول آمریکا در تبریز، به محل رژه آمده و به بسکرویل یادآوری کرد که به عنوان یک تبعه آمریکایی، حق دخالت در سیاست داخلی ایران را ندارد. باسکرویل در پاسخ، مبارزه در کنار مشروطه‌خواهان را دفاع از جان و مال آمریکاییان و مردم تبریز دانست.[۱۸] به گفتهٔ شفق، بسکرویل در جواب کنسول آمریکا گفت: «من نمی‌توانم بی‌اعتنا زجر کشیدن این مردم را که برای حق خود می‌جنگند، تماشا کنم. من یک شهروند آمریکایی هستم و به آن افتخار می‌کنم، ولی من یک انسانم و نمی‌توانم جلوی احساس همدردی خود را با مردم این شهر بگیرم.» دوتی از بسکرویل خواست تا گذرنامهٔ خود را پس دهد که به روایت یسلسون[۱۹] باسکرویل از قبول این دستور خودداری کرد؛ اما احمد کسروی[۲۰] می‌نویسد که وی گذرنامهٔ خود را به کنسول تسلیم کرد. «توماس ریکس» نیز این‌گونه نقل کرده‌است که «باسکرویل گفت: گذرنامه خود را پس نمی‌دهم و به عنوان یک آمریکایی از اهداف عادلانه حمایت می‌کنم و به انقلاب مشروطه می‌پیوندم.».[۲] دوتی از این خشمگین بود که بسکرویل با استفاده از کتابخانهٔ کنسولگری آمریکا در دائرةالمعارف بریتانیکا راه‌های ساخت نارنجک را جستجو می‌کرده‌است.[۷]

سنگر توپ مشروطه‌خواهان در حیاط ارگ تبریز؛ سال ۱۹۰۹ میلادی.

کنسول آمریکا بار دیگر همسر خویش را برای منصرف ساختن باسکرویل فرستاد. آن‌هم در شرایطی که در همان روزها دوست نزدیک باسکرویل، حسن شریف‌زاده کشته شده و مرگ او چنان بسکرویل را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا گفت:

«تنها فرق من با این مردم زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست.»

وزارت خارجه آمریکا هیئت مرکزی مبلّغان مسیحی در نیویورک را برای فراخواندن باسکرویل از ایران، به این عنوان که فعّالیّت‌هایش منافع آمریکا و کلیسای پرسبیتری را به خطر افکنده‌است، تحت فشار قرار داد تا اینکه در ۱۶ ربیع‌الاول، (۷ آوریل)، خبر استعفای باسکرویل از آموزگاری به واشینگتن اعلام شد.[۲۱]

مطابق پژوهش‌های «توماس ریکس»، در آن زمان وزارت دفاع آمریکا با دخالت میسیونرها در امور داخلی ایران مخالف بود و اگر میسیونرها در امور داخل ایران مداخله می‌کردند، شغل خود را از دست می‌دادند. حدود ۵۰ مسیحی از پرسبیتری‌ها که آن موقع مقیم تبریز بودند، به علت تعهدی که به کلیسا داشتند، نمی‌توانستند به صفوف مشروطه‌خواهان بپیوندند؛ اما برای کوشش‌های باسکرویل احترام قائل بودند.[۲]

تشکیل گروه فوج نجات

عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات به رهبری باسکرویل، میدان مشق. نفر سوم ایستاده از سمت چپ، صادق رضازاده شفق؛ دوست، مترجم و شاگرد باسکرویل.

در اواسط ماه آوریل ۱۹۰۹ و ده ماه پس از آغاز محاصره تبریز، در شرایطی که مواد غذایی و دارویی در اثر محاصره نیروهای سلطنتی تمام شده بود، تصمیم گرفته شد، یک گروه کوچک به نام فوج نجات برای عبور از خط محاصره و گرفتن غذا از روستاهای اطراف فرستاده شوند. بسکرویل برای این مأموریت داوطلب شده و از ستارخان تقاضای سلاح کرد. ستارخان، بر این عقیده بود که باسکرویل و سربازان فوج نجات، دارای تجربه کافی برای کار با اسلحه نیستند، از این رو در ابتدا با مسلح شدن آن‌ها مخالفت کرد؛ اما سرانجام فوج نجات مسلح شد.[۲۲]

به گفتهٔ آنی ویلسون، در ۱۵ آوریل، او و یک روزنامه‌نگار انگلیسی به نام دی سی مور (D.C. Moore)، عازم این مأموریت شدند. در ۱۹ آوریل، ذخیرهٔ گندم در تبریز فقط برای یک روز کافی بوده و از طرف دیگر ستارخان، موفق به تدارک توپی که وعده‌اش را داده بود، نشد. بسکرویل، در ابتدا سعی کرد ستارخان را متقاعد کند که از اروپایی‌ها درخواست کمک کرده و با شرایط مناسب تسلیم شاه شود؛ ولی ستارخان مصمم بود که حمله‌ای دیگر ترتیب دهند.[۷] ابتدا، در جلسه‌ای که در شب شنبه ۲۸ فروردین توسط انجمن ایالتی تشکیل شد، قرار بر این شد که حمله به گروه محاصره کنندگان را فردای آن شب انجام دهند، اما در نهایت تصمیم گرفته شد که در صبح روز دوشنبه ۳۰ فروردین (۱۹ آوریل) حمله را آغاز کنند.[۲۳]

قرار بر این شد که با کمک «فوج نجات» در صبح آن روز، به بخشی از نیروهای محاصره‌کنندهٔ تبریز که تحت فرماندهی صمدخان شجاع‌الدوله و شماری از قزاق‌ها بود حمله‌ور شده و حصار شهر را بشکنند. در اینباره «مهدی علوی‌زاده» یکی از اعضای «فوج نجات» چنین می‌گوید: «... شبی که قرار بود بامداد روز بعد حمله به قوای «صمدخان» شروع شود، باسکرویل به آمادگی پرداخته و دستور داد پیروان وی (اعضای فوج نجات) پیش از نیم شب در شهربانی (ساختمان شهربانی تبریز که از پایگاه‌های ملّیّون بود) گرد هم آیند… (اما) از کسانی که پیمان فداکاری داشتند، فقط یازده نفر حاضر شدند و دیگران یا خودشان ترسیده، حاضر نشدند یا مادران و پدرانشان که از آهنگ باسکرویل آگاهی می‌داشتند، جلوی پسران خود را گرفتند؛ ولی از دیگران، دستهٔ انبوهی فراهم شدند و نزدیک نیمه شب از آنجا روانهٔ قره‌آغاج شدیم و این محله پر از مجاهد و توپچی می‌بود. ما را به مسجدی راه نمودند که چند ساعتی در آنجا استراحت کنیم. باسکرویل دمی آرام نمی‌نشست و درون مسجد نیز ما را به مشق و ورزش وامی‌داشت…»

پرتره چهرهٔ هوارد باسکرویل، در موزه مشروطه تبریز. نقاشی شده در سال ۱۳۳۵.

دی سی مور، که در آن روز در گروه دیگری بود، چنین تعریف کرده‌است: «من ابتدا شنیدم که وقتی او به نزدیکی خطوط دشمن رسید، شمار سربازانش از ۱۵۰ به ۵ رسیده بود؛ ولی بعدها که با دو تن از مردانی که آنجا بودند ملاقات کردم، آنان گفتند که تعدادشان حدود ۹ یا ۱۰ نفر بود.»[۷]

نبرد شام غازان

شفق آغاز جنگ را چنین شرح می‌دهد: «شب ۲۹ فروردین ماه، خبر آماده‌باش در شهر پیچید… هدف ما شام غازان بود، تا آنجا که به خاطر دارم، بیش از ۵۰ تن گروه ما را که فوج باسکرویل باشد، تشکیل می‌داد. حدود یک ساعت یا بیشتر پیمودیم تا به شام غازان رسیدیم… از باغی که دست راست کوچه‌ای بود، به آن کوچه درآمدیم و تا پا بدانجا نهادیم، باسکرویل یکباره داد زد «حمله» و به پیشروی آغاز کرد. پشت سر او من به راه افتادم و چند تن دیگر همراهی کردند. هنوز سکوت اطراف را فرا گرفته بود و شاید نظر مهاجمین این بود، طرف را غافلگیر کنند. هنوز هوا تاریک بود که ناگهان از مقابل ما یک رشته تیر تفنگ به سوی ما خالی شد… فرمانده ما (باسکرویل) بی‌درنگ در کنار جاده دراز کشید و ما هم پشت تل کوچک خاکی از او تبعیت نمودیم.»[۲۴]

هنگامی که بسکرویل مردان خود را به سمت دیوار شهر هدایت می‌کرد، تک‌تیراندازی از نیروهای سلطنتی او را هدف گلوله قرار داد. بسکرویل نیز تیری به سمت او شلیک کرد و با تصور اینکه تک‌تیرانداز از صحنه گریخته‌است، مردانش را با حرکت دست به جلو راند. وقتی بسکرویل روی خود را برگرداند، تک‌تیرانداز بازگشت و دو گلوله به سمت او شلیک کرد که با اصابت به قلب وی، از طرف دیگر بدنش خارج شدند.[۷]

شفق چنین بازگو کرده‌است که: «چون درازکش کردیم، بنا به تأکید حسین‌خان کرمانشاهی و دیگران، مدام خطاب به باسکرویل که در جویی خوابیده بود، داد می‌زدم بلند نشود تا جنگیان دیگر ما از اطراف دشمن را عقب بزنند و ما بتوانیم خلاص گردیم یا به روش خود ادامه دهیم، ولی افسوس باسکرویل به ندای من ترتیب اثر نداد و از مجرای زیر دیوار، روی سینه خزان خزان، به باغ دست چپ رفت و دیوار باغ میان ما و او حایل شد. دقیقه‌ای نگذشت که از سنگرهای اطراف فریاد بلند شد: «آمریکایی را زدند» معلوم گشت، باسکرویل در داخل باغ نیمه‌خیز شده و سنگرهای مقابل را هدف گرفته و خود هدف تیر واقع گشته… باسکرویل را افتاده و به خونی که از سینه‌اش بالا می‌زد، آغشته دیدیم. او را در زیر گلوله‌باران به سوی خود کشیدیم و در پناه دیوار شکسته روی سینه خود تکیه دادیم. یکی با شوقی داد زد «زنده است» ولی دمی نگذشت، چشمان درخشان خود را فروبست و نفس واپسین خود را در این سپنجی جهان، روی خاک‌های خون‌آلود شام غازان برکشید… پس از آن مجاهدین دیگر جنگ را ادامه دادند و در نتیجه، جوانانی دیگر کشته یا زخمی گشتند و پیشروی کمی حاصل شد.»[۲۵]

مهدی علوی‌زاده در خاطرات خود وقایعی را که به کشته شدن «باسکرویل» منتهی شده‌است، این‌گونه شرح می‌دهد: «... باسکرویل فرمان دو داد و خودش در جلو رو به سنگر قزاقان بی‌پروا دویدن گرفت، چند تنی از ما پیِ او را گرفتند؛ اما دیگران چون توپ و گلوله را در برابر می‌دیدند، پیروی نکرده و بی‌درنگ دو دسته شده، دسته‌ای به باغ‌های این دست و دسته‌ای به باغ‌های آن دست درآمده و پشت درخت‌ها و دیوارها سنگر گرفتند. اما باسکرویل همین که تیری انداخت و چند گامی دوید، قزاقی آماج گلوله‌اش گردانید و در آن هنگام که می‌افتاد، فرمان درازکش داد. در همین موقع آواز باسکرویل بلند شد: «من تیر خوردم!...» و با این گفته دیگر خاموش شد… در این میان دستهٔ تفنگچیان دیگری از راه دیگری پیش رفته و سمت راست دشمن را گرفته بودند و چون آنان به شلیک برخاستند، قزاقان ناگزیر شدند به آن سو بپردازند و ما در این میان فرصت بدست آورده به رهایی آن چند تن و بیرون کشیدن تن خونین باسکرویل پرداختیم.»

بدین ترتیب، هوارد بسکرویل در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۲۸۸ و در حالی که تنها ۹ روز از سالروز تولد ۲۴ سالگی‌اش می‌گذشت، در نبرد شام غازان کشته شد.[۲۶] چند روز پس از مرگ باسکرویل، سربازان روسیه، به بهانه حفظ جان اتباع خود در تبریز، وارد شهر شده و در نتیجه محاصره تبریز شکسته شد. در ادامه، مشروطه‌خواهان تبریز به همراه مبارزان سایر شهرها، موفق به فتح تهران و براندازی محمدعلی‌شاه شدند.[۷]

خاکسپاری

سنگ قبر هوارد باسکرویل در گورستان ارامنه تبریز.

پس از کشته شدن باسکرویل، جسدش را به خانهٔ خانوادهٔ ویلسون منتقل کرده، برای مراسم تدفین آماده کردند. تاجری که برای آراستن تابوت بسکرویل پارچه آورده بود، به آنی ویلسون گفت: «ما می‌دانیم که او جان خود را برای ما داد.»[۷] در مراسم تشییع جنازه، هزاران نفر از مردم تبریز و هم‌رزمان باسکرویل شرکت داشتند. شفق، این مراسم را چنین شرح داده‌است: «در کلیسای آمریکایی در اثر ازدحام مردم جا نبود و در مسیر جنازه جمعیت غریبی بود، جنازه میان صفوف مجاهدین و در پیشاپیش شاگردان و سربازان او رو به گورستان ارامنه تبریز حرکت داده شد. اولیای مدرسه مموریال و شخصیت‌های آمریکایی نیز در صف مشایعین بودند. هزاران تن دورتادور فضای گورستان را گرفته بودند.»[۲۷]

قبر هوارد باسکرویل در گورستان ارامنه تبریز.

کنسول وقت انگلستان در تبریز، آلبرت چارلز راتیسلاو گزارش می‌کند که تشییع جنازه وی مراسمی کاملاً تأثیرگذار بوده و بسیاری از اعضای انجمن آذربایجان در آن شرکت نمودند و حتی در کلیسای آمریکایی حضور یافتند تا احترام و قدردانی خود را نسبت به باسکرویل نشان بدهند «که در چنین بستر داغی از تعصب دینی اسلامی در تبریز کاملاً کم سابقه بود.»[۲۸] در گورستان، سید حسن تقی‌زاده، یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی، در نطق کوتاهی گفت:

«آمریکای جوان، بسکرویلِ جوان را فدای مشروطهٔ جوان ایران کرد.»

احمد کسروی شاهد عینی حوادث دوران مشروطه در تبریز در اینباره می‌گوید: «... چون او میهمان به‌شمار می‌رفت، هر کسی از شنیدن مرگش اندوهگین و پژمرده می‌شد. به این لحاظ بر آن شدند که جسد کشته را با تجلیل و شکوه بسیاری به خاک بسپارند. با آنکه گرسنگی همه را آزرده ساخته و در این روزها آگاهی‌های مدهوشی از سرحد جلفا می‌رسید. در بند این‌ها نشده خواستند روان جوان آمریکایی را از خود خشنود سازند… سراسر راه را از شهر تا گورستان مجاهدین این سو و آن سو رده کشیده با تفنگ‌های وارونه (به نشانهٔ احترام) ایستادند. شاگردان باسکرویل و دسته فدائیان او، ارمنیان، گرجیان، آمریکاییان و همه آزادی خواهان از بزرگ و کوچک با دسته گل به دست، پیرامون جنازه را گرفته روانه شدند… پس از آنکه او را به خاک سپردند و نشست به یاد او انجام شد، انجمن ایالتی آذربایجان می‌خواست پولی به آمریکا برای مادر پیر باسکرویل بفرستد؛ ولی دکتر وانیمان (والمان) که ریش سفید آمریکایی‌ها در تبریز بود خرسندی نداد… و قرار شد تفنگ رزمی باسکرویل را که به هنگام کشته شدن در دستش بود، به رسم یادبود برای مادر پیرش بفرستند.»[۲۹] چندی بعد، ستارخان تفنگ بسکرویل را که نام و تاریخ کشته شدنش روی آن حک شده و در پرچم ایران پیچیده شده بود، به انضمام عکسی از افراد فوج نجات، برای خانواده‌اش فرستاد.[۳۰]

بدین ترتیب پیکر وی را در روز سه شنبه ۳۱ فروردین ۱۲۸۸ خورشیدی برابر با ۲۰ آوریل ۱۹۰۹ میلادی در مراسمی که سه ساعت طول کشید،[۱۴] در گورستان امریکاییان در تبریز به خاک سپردند.[۳۱] ساعاتی پس از مراسم خاکسپاری، خبر رسید که قشون روس از مرز عبور کرده و به سرعت به طرف تبریز پیش می‌آید.[۳۲]

قالیچه‌ای که زنان تبریز در سال‌های ۱۲۸۸ تا ۱۲۸۹ خورشیدی با نام و تصویر باسکرویل، برای مادر وی بافتند که البته هرگز به دست مادرش نرسید.

پنج روز پس از تشییع جنازه بسکرویل، ستارخان و جمانی آیولتی (Jamani Ayoleti) تلگرافی برای پدر و مادرش در شهر اسپایسر در ایالت مینِسوتا، به شرح زیر ارسال کردند:

ایران در غم از دست رفتن پسر عزیزتان در راه آزادی سوگوار است و ما قسم می‌خوریم که ایرانِ آینده همواره از او، چون لافایت، در تاریخ به بزرگی یاد خواهد کرد و به مزار شریف او احترام خواهد گذاشت.[۷]

به نوشته کسروی، پس از پیروزی مشروطه‌خواهان، در یک گاردن پارتی که به دستور شیخ محمد خیابانی برپا شده بود، قرار شد یک فرش که عکس باسکرویل در آن نقش شده باشد، بافته و برای مادر وی در آمریکا فرستاده شود که البته پس از بافته شدن آن، به دست مادرش نرسید.[۳۳] شفق در اینباره چنین نوشته‌است: «به واسطه آغاز جنگ جهانگیر، ارسال آن (فرش) به تأخیر افتاد و بعد از جنگ نیز برای حمل آن توسط سفارت آمریکا به تهران فرستاده شد و اینجانب آن را ظاهراً حوالی سال ۱۳۱۴ در اتاق پذیرایی مرحوم سلیمان میرزا که در خیابان دوشان‌تپه منزل داشت دیدم و ایشان در جواب پرسش من اظهار داشتند، ارسال آن به واسطهٔ نبودن واسطه و معلوم نبودن آدرس به تأخیر افتاده.»[۳۴]

یادبود

وقتی مجلس شورای ملی در ماه نوامبر جلسات خود را از سر گرفت، یکی از نخستین اقدامات آن، ایراد نطقی در یادبود بسکرویل بود.[۷]

در انجمن تاریخی پرسبیتری در فیلادلفیا، نامه‌های بسیاری در وصف بسکرویل وجود دارد. در سال ۱۹۵۹، پنجاهمین سالگرد مرگ وی به‌طور کامل توسط تبریزی‌ها برنامه‌ریزی و مدیریت شد که وزارت امور خارجه را کاملاً شگفت زده کرد.[۱۴]

سید حسن تقی‌زاده و اقبال آذر در حال ادای احترام سر مزار هوارد باسکرویل.

روز دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۳۸ برابر با پنجاهمین سالگرد فوت باسکرویل، مراسمی در مدرسه پروین (مدرسه مموریال سابق) برگزار گردید. این مراسم در تالار دبیرستان که به نام باسکرویل نامگذاری شده بود، از طرف علی دهقان مدیر کل اداره فرهنگ آذربایجان شرقی برنامه‌ریزی گردیده بود. دعوت شدگان ایرانی شامل رضازاده شفق که از شاگردان باسکرویل بود و افراد دیگری مثل حسن تقی‌زاده، اسماعیل امیرخیزی، ابوالقاسم فیوضات، علی هیئت، مهدی علوی‌زاده شرکت داشته و از آمریکاییان مقیم تهران نیز سفیر کبیر آمریکا، رئیس اصل چهار، اندرسن رئیس USIS، اگرمان رئیس بخش فرهنگی، هولینیک دبیر اول و خانم مک‌داول میسیونر آمریکایی شرکت کرده بودند.[۳۵]

حتی زمانی که روابط ایران و آمریکا در بدترین شرایط بود، بسکرویل همواره یک استثناء باقی ماند. در ماه دسامبر ۱۹۷۹ و در روزهای بحران گروگان‌گیری، توماس ام. ریکز (Dr. Thomas M. Ricks) گروهی کشیش آمریکایی را برای ملاقات با آیت‌الله خمینی به ایران برد. گروه در آخرین شب اقامت خود در ایران، از مسجدی دیدن کرد. وقتی آن‌ها به حضار معرفی شدند، یک مرد ایرانی میانسال از میان جمع برخاسته و به انگلیسی فصیح پرسید: «بسکرویل‌های آمریکایی امروز کجایند؟»[۷]

در سال ۲۰۰۵، از نیم‌تنه‌ای برنزی از بسکرویل در خانهٔ مشروطهٔ تبریز، توسط محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت ایران، پرده‌برداری شد.[۳۶] در آن زمان بحث‌هایی در خصوص ادای احترام به یک آمریکایی وجود داشت، ولی با وجود انتقادها علیه گذاشتن تندیس نیم‌تنهٔ بسکرویل در خانه مشروطه، مردم تبریز از این اقدام پشتیبانی کردند.[۱۴] در زیر مجسمه برنزی، این جمله به فارسی نوشته شده‌است: «هوارد سی بسکرویل. او یک وطن‌پرست، یک تاریخ‌ساز بود»[۷] عده‌ای در آمریکا پیشنهاد کرده‌اند که ۱۹ آوریل، سالروز کشته شدن هوارد باسکرویل را به عنوان «روز دوستی ایرانیان و آمریکایی‌ها» بنامند.[۱۴] در سالگرد کشته شدن باسکرویل در سال ۲۰۱۴، آلن ایر، سخنگوی فارسی‌زبان وزارت امور خارجه آمریکا، در صفحه فیس‌بوک خود، از باسکرویل به عنوان یک شهید یاد کرد.[۳۷] در سال ۲۰۱۵، گروهی از کشور آمریکا، به سرپرستی استیفن کینزر از قبر هوارد باسکرویل در گورستان ارامنه تبریز بازدید کردند.[۳۸] قرار است یک فیلم از روی زندگی هوارد بسکرویل به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی ساخته شود. فیلم‌نامه این فیلم، در سال ۱۳۷۳ توسط جوزانی نوشته شده‌است.[۳۹]

قبر هوارد باسکرویل در سال ۱۴۰۰ گورستان ارامنه تبریز.

بسیارند ایرانیانی که باسکرویل را ستایش نموده و او را شهید می‌دانند. وی در گورستان آشوری‌های تبریز (در آن زمان گورستان امریکایی‌ها) در تبریز به خاک سپرده شده‌است و برخی علاقه‌مندان ناشناس به‌طور متناوب سنگ مزار وی را با گل‌های زرد و تازه تزیین می‌کنند.[۴۰]

در ادبیات

در سال ۱۹۵۰، محمدعلی مهدوی، لوح یادبودی، بر سر مزار بسکرویل نصب کرد که بر روی آن شعری از عارف قزوینی، شاعر ملی ایران، کنده کاری شده بود. عارف قزوینی، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در سفری که به تبریز داشته و در مجلس یادبودی که بر مزار باسکرویل برگزار شد، این شعر را برای وی سرود:[۴۱]

ای محترم مدافعِ حریّتِ عبادوی قائدِ شجاع و هوادار عدل و داد
کردی پی سعادتِ ایران فدای جانپاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد

در وصف باسکرویل (یک گل نصرانی) و سیصد نفر از یارانش، ترجیع بندی طولانی با تکرار مصرّعیِ زیر سروده شده‌است که سراینده آن مشخص نیست.[۴۲]

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانیما را ز سرِ بریده می‌ترسانی؟
ما گر ز سرِ بریده می‌ترسیدیمدر محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم

جستارهای وابسته


پانویس

  1. «Howard C Baskerville». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ «میراث صدسالهٔ «شهید آمریکایی جنبش مشروطیت ایران»». رادیوفردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶.
  3. Wratislaw، Albert Charles. «Albert Charles WRATISLAW».
  4. منفرد، افسانه (۱۳۷۶). «باسکرویل». دانشنامه جهان اسلام. ج. جلد ۱. صص. ۵۱۳ – به واسطهٔ نورمگز.
  5. رضازاده شفق، به‌یاد آموزگار و فرمانده ما، هوارد باسکرویل، ۱۹.
  6. بهروز خاماچی (۱۳۸۸شهر من تبریز، ندای شمس، ص. ۱۰۵
  7. ۷٫۰۰ ۷٫۰۱ ۷٫۰۲ ۷٫۰۳ ۷٫۰۴ ۷٫۰۵ ۷٫۰۶ ۷٫۰۷ ۷٫۰۸ ۷٫۰۹ ۷٫۱۰ ۷٫۱۱ ۷٫۱۲ ۷٫۱۳ ۷٫۱۴ ۷٫۱۵ ۷٫۱۶ «An American Hero in Iran». دانشگاه پرینستون. ۹ مهٔ ۲۰۰۹. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵.
  8. رضازاده شفق، به‌یاد آموزگار و فرمانده ما، هوارد باسکرویل، ۱۹.
  9. اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، ج۱، ص۳۲۴، تبریز ۱۳۳۹ ش.
  10. کمالوند، باسکرویل و انقلاب ایران، ۳۵.
  11. کمالوند، باسکرویل و انقلاب ایران، ۵–۶.
  12. «تاریخچه بوکس». باشگاه خبرنگاران جوان. ۵ فروردین ۱۳۹۳. بایگانی‌شده از اصلی در ۹ مارس ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶.
  13. «قوای روس وارد تبریز شد». سایت تاریخ ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ «Scholar Thomas Ricks Discusses American Martyr Howard Baskerville». وزارت خارجه آمریکا. ۲۶ می ۲۰۰۹. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶.
  15. خسرو خواجه نوری (۴ مرداد ۱۳۸۵). «هاوارد باسکرویل - آمریکایی شهید راه مشروطه ایرانی». بی‌بی‌سی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۱۹-۱۱-۲۴. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۱-۲۴.
  16. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۹۳.
  17. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۱.
  18. یسلسون، روابط سیاسی ایران آمریکا، ۱۴۶.
  19. یسلسون، روابط سیاسی ایران آمریکا، ۱۴۶.
  20. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۹۳.
  21. یسلسون، روابط سیاسی ایران آمریکا، ۱۴۷.
  22. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۱۶.
  23. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۳، ۲۵.
  24. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۵.
  25. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۶.
  26. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۹۳.
  27. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۸.
  28. راتیسلاو، آلبرت چارلز. کنسول در شرق: خاطرات جنرال کنسول انگلستان از زندگی سیاسی خود و انقلاب مشروطیت ایران؛ مترجم رجبعلی کاوانی، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶، ص ۲۹۳
  29. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۹۹–۹۰۰.
  30. کمالوند، باسکرویل و انقلاب ایران، ۱۶۵.
  31. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۹۳.
  32. کمالوند، باسکرویل و انقلاب ایران، ۱۶۵.
  33. کسروی، احمد. تاریخ هجده ساله آذربایجان؛ تهران، امیرکبیر، ۲۵۳۷، صص ۸۸۱–۸۸۰
  34. رضازاده شفق، بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل، ۲۹.
  35. امیرخیزی، اسماعیل (۱۳۳۹). قیام آذربایجان و ستارخان. انتشارات آیدین. ص. ۳۳۰–۳۳۷.
  36. «گزارش نیویورک‌تایمز از شهید آمریکایی مشروطه ایران». ۳۱ فروردین ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶.
  37. «ادعای سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه آمریکا:شهادت یک آمریکایی در ایران». ۳۱ فروردین ۱۳۹۳. بایگانی‌شده از اصلی در ۴ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۵.
  38. Stephen Kinzer (ژوئیه ۲۰۱۵). «Iran's Favorite Midwesterner». Politico. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۵ اکتبر ۲۰۱۵.
  39. «جوزانی «باسکرویل» را می‌سازد». خبرآنلاین. ۱۱ شهریور ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۵.
  40. Molavi, Afshin (2005). The Soul of Iran. New York: Norton. p. 218. ISBN 0-393-32597-0.
  41. کمالوند، باسکرویل و انقلاب ایران، ۱۶۶–۱۶۷.
  42. «یک گل نصرانی/بازدید از مزار «هاوارد باسکرویل» در سالگرد انقلاب مشروطه». روزنامه شرق شماره ۲۶۴۷، صفحهٔ ۶. ۱۴ مرداد ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶.

منابع

  • رضازاده شفق، صادق (۱۳۳۸). بیاد آموزگار و فرمانده ما هوارد باسکرویل. کیهان.
  • کسروی، احمد (۱۳۶۳). تاریخ مشروطه ایران. تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • کمالوند، علی (۱۳۳۶). باسکرویل و انقلاب ایران. تهران: لاله زار.
  • یسلسون، آبراهام (۱۳۶۸). روابط سیاسی ایران و آمریکا. ج. ۱. ترجمهٔ محمدباقر آرام. تهران.

پیوند به بیرون


Read other articles:

In Greek mythology, Amphimachus (/æmˈfɪməkəs/; Ancient Greek: Ἀμφίμαχος derived from ἀμφί amphi on both sides, in all directions, surrounding and μαχη mache battle) was a name attributed to multiple individuals. Amphimachus, son of Cteatus and Theronice.[1] Amphimachus of Caria, son of Nomion and brother of Nastes.[2] Amphimachus, son of Electryon and Anaxo.[3] Amphimachus, son of Polyxenus and king of Elis.[4] Amphimachus, a Greek warri...

 

2020 film by Maya Batash about spirituality This article is an orphan, as no other articles link to it. Please introduce links to this page from related articles; try the Find link tool for suggestions. (July 2023) Talking to God is a 2020 independent comedy-drama film which follows a woman's journey to faith. Filmed in New York and Uman, Ukraine, it was written and directed by Maya Batash. The film is partially based on her own experience of travelling to Uman[1] and partially on a s...

 

International sports tournament 2003 IIHF InLine Hockey World ChampionshipTournament detailsHost country GermanyDatesJuly 2003Teams16Venue(s)2 (in 2 host cities)Final positionsChampions  FinlandRunner-up  SwedenThird place  United States← 20022004 → The 2003 IIHF InLine Hockey World Championship was the seventh IIHF InLine Hockey World Championship,[1] the premier annual international inline hockey tournament. It took place...

Vietnamese vocal game show Tôi là... người chiến thắngAlso known asThe Winner is...Created byJohn de MolPresented byBình Minh (season 1) Hoài Linh (season 2) Đại Nghĩa (season 3, ep 2) Ngô Kiến Huy, Á hậu Hoàng Oanh (season 3, ep 1)StarringSiu Black (season 1) Hoài Linh (season 1) various in season 2 and 3Country of originVietnamOriginal languageVietnameseNo. of seasons3No. of episodes36ProductionRunning time~ 90 minutes, non-commercialProduction companies Talpa Media I...

 

Nicholas A. ChristakisLahir1962 USATempat tinggal USAAlmamaterYale UniversityKarier ilmiahBidangKedokteran and SosiologiInstitusiUniversity of PennsylvaniaUniversity of ChicagoHarvard Medical SchoolHarvard University Nicholas A. Christakis (lahir 1962) adalah seorang dokter Amerika dan ilmuwan sosial dikenal karena penelitiannya pada jaringan sosial dan faktor-faktor penentu sosial ekonomi dan perilaku biososial, kesehatan, dan umur panjang. Dia adalah Profesor Sosiologi Medis di Departemen K...

 

Pour les articles homonymes, voir Jouffroy. Arnaud JouffroyInformationsNaissance 21 février 1990 (33 ans)SenlisNationalité françaiseÉquipes amateurs 2009Vendée UÉquipes professionnelles 01.2010-05.2010BKCP-Powerplus06.2011-12.2013Telenet-FideaPrincipales victoires Champion du monde de cyclo-cross juniors (2008) Champion du monde de cyclo-cross espoirs (2010) Champion du monde par équipes (2008) Champion d'Europe par équipes (2008)modifier - modifier le code - modifier Wikidata Ar...

Bupati Buton SelatanPetahanaLa Ode Budiman, S.K.M., M.M.Kes. (Pj.)sejak 27 Mei 2022Masa jabatan5 tahunDibentuk9 Oktober 2014Pejabat pertamaDrs. La Ode Mustari, M.Si. (Pj.)Situs webbutonselatankab.go.id Berikut ini adalah daftar Bupati Buton Selatan yang menjabat sejak pembentukannya pada tahun 2014. No Bupati Mulai Jabatan Akhir Jabatan Prd. Ket. Wakil Bupati - Drs.La Ode MustariM.Si. 9 Oktober 2014 9 Oktober 2015 - [Ket. 1][1] – H. M.Faisal LaimuS.E., M.Si. 9 Oktober 2...

 

Dutch-Turkish footballer Halil Dervişoğlu Dervişoğlu playing for Brentford in 2021Personal informationFull name Halil İbrahim Dervişoğlu[1]Date of birth (1999-12-08) 8 December 1999 (age 23)Place of birth Rotterdam, NetherlandsHeight 1.83 m (6 ft 0 in)[1]Position(s) ForwardTeam informationCurrent team GalatasarayNumber 21Youth career2009–2018 Sparta RotterdamSenior career*Years Team Apps (Gls)2017–2018 Jong Sparta 36 (25)2018–2020 Sparta Rotter...

 

ألعاب الدول الصغيرة الأوروبية 1989 البلد قبرص  التاريخ 1989  ألعاب الدول الصغيرة الأوروبية 1987  ألعاب الدول الصغيرة الأوروبية 1991  تعديل مصدري - تعديل   عقدت ألعاب الدول الصغيرة الأوروبية 1989 في جمهورية قبرص في الفترة من 17 مايو إلى 29 مايو وشارك حوالي 675 رياضي في الحدث.&#...

Perdana Menteri Britania Raya dan Irlandia UtaraPrime Minister of the United Kingdom of Great Britain and Northern IrelandLambang Kerajaan yang dipakai oleh Pemerintah Britania RayaBendera Britania RayaPetahanaRishi Sunaksejak 25 Oktober 2022Pemerintah Britania RayaKantor Perdana MenteriKantor KabinetGelarThe Right Honourable (formal)Yang Terhormat (diplomatik)AnggotaKabinetDewan PenasihatDewan Britania–IrlandiaDewan Keamanan NasionalKediaman10 Downing Street, London (resmi)Chequers, B...

 

توماس إسترادا بالما (بالإسبانية: Tomás Estrada Palma)‏  مناصب رئيس كوبا   في المنصب20 مايو 1902  – 28 سبتمبر 1906    خوسيه ميغيل غوميز  معلومات شخصية الميلاد 9 يوليو 1832(1832-07-09)بايامو  الوفاة 4 نوفمبر 1908 (76 سنة)سانتياغو دي كوبا  مواطنة كوبا (1898–) الإمبراطورية الإسبانية  ...

 

Pour les articles homonymes, voir JFOM. Jeunesse de France et d'Outre-merCadreSigle JFOMPays  Francemodifier - modifier le code - modifier Wikidata La Jeunesse de France et d'Outre-mer (JFOM) est un mouvement de jeunesse créé, en zone libre, en janvier 1941 pour « encadrer, embrigader et endoctriner »[1] les jeunes de 14 à 21 ans. Les raisons de sa création Il est placé sous la tutelle du Secrétariat général à la jeunesse (SGJ) du gouvernement de Vichy. Selon le coll...

This article has multiple issues. Please help improve it or discuss these issues on the talk page. (Learn how and when to remove these template messages) This article needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed.Find sources: Monument to the guerrilla fighters of the Mordechaj Anielewicz Unit of the People's Guard – news · newspapers · books&#...

 

National currency of Norway Kronekrone (Norwegian) 100 kroner banknote obverseISO 4217UnitPluralkronerSymbolkr‎DenominationsSubunit 1⁄100ørePlural øreøreBanknotes Freq. used50, 100, 200, 500 kroner Rarely used1000 kronerCoins1, 5, 10, 20 kronerDemographicsDate of introduction1875; 148 years ago (1875)ReplacedNorwegian rigsdalerUser(s) Kingdom of NorwayIssuanceCentral bankNorges Bank Websitewww.norges-bank.noValuatio...

 

قرية الوكرة  - قرية -  تقسيم إداري البلد  اليمن المحافظة محافظة المحويت المديرية مديرية ملحان العزلة عزلة الروضة السكان التعداد السكاني 2004 السكان 261   • الذكور 155   • الإناث 106   • عدد الأسر 24   • عدد المساكن 24 معلومات أخرى التوقيت توقيت اليمن (+3 غرينيتش)...

Eure-et-Loir Departemen 28 Region Centre Prefecture Chartres Sous-prefecture ChâteaudunDreuxNogent-le-Rotrou Penduduk -total (1999) -Kepadatan penduduk Urutan 55407.66569 jiwa/km² Area 5.880 km² Arrondissement 4 Kanton 29 Kotamadya 403 President du Conseil general Albéric de Montgolfier Peta lokasi Eure-et-Loir ialah sebuah departemen di Prancis. Di departemen ini terletaklah Katedral Chartres. Katedral Chartres Pranala luar lbsKomune di departemen Eure-et-Loir Abondant All...

 

Boarding and day school in Middlebury, Connecticut, United StatesWestover SchoolAddress1237 Whittemore RoadMiddlebury, Connecticut 06762United StatesCoordinates41°31′36″N 73°07′24″W / 41.5267°N 73.1233°W / 41.5267; -73.1233InformationSchool typeBoarding and DayMottoCogitare Agere Esse(To think, to do, to be)Founded1909FoundersMary Robbins HillardCEEB code070395Head of schoolPolly Oppmann FredlundGrades9-12Average class size12Student to teacher ratio1:4Campu...

 

У этого термина существуют и другие значения, см. Антитела (значения). Схема взаимодействия антигена и антитела Антитела́, иммуноглобулины — крупные глобулярные белки плазмы крови, выделяющиеся плазматическими клетками иммунной системы и служащие для нейтрализации ...

R Северной КороныЗвезда Красным кружком показано место звезды R Северной Короны в созвездии Графики временно недоступны из-за технических проблем. История исследования Открыватель Эдуард Пиготт Дата открытия 1795 Наблюдательные данные(Эпоха J2000.0) Тип Переменная звезда П...

 

Andyawan Martono PutraWakil Kepala Staf TNI Angkatan Udara ke-22PetahanaMulai menjabat 17 November 2023KSAUFadjar PrasetyoPendahuluAgustinus Gustaf BrugmanPanglima Komando Gabungan Wilayah Pertahanan II ke-4Masa jabatan4 November 2022 – 17 November 2023PendahuluNovyan SamyogaPenggantiMohamad Tonny HarjonoPanglima Komando Operasi Udara Nasional ke-1Masa jabatan21 Januari 2022 – 4 November 2022PendahuluNovyan Samyoga sebagai PangkohanudnasKomandan Jenderal ...

 

Strategi Solo vs Squad di Free Fire: Cara Menang Mudah!