گوشه یا مایه یا آواز شوشتری یک گوشه در موسیقی سنتی ایرانی است که در دستگاه همایون طبقهبندی میشود. شوشتری در کنار آواز اصفهان، هر دو از مهمترین ملحقات دستگاه همایون تلقی میشوند. اگرچه در تقسیمبندی دستگاهی متداول، شوشتری معمولاً جزو آوازهای پنجگانه طبقهبندی نمیشود، اما برخی آن را یک آواز محسوب کردهاند و برخی نیز آن را یک دستگاه کوچک جداگانه برشمردهاند.
ریشههایی از موسیقی در مایه شوشتری را میتوان در آثار خیام یافت. نام شوشتری به منطقهٔ شوشتر اشاره میکند و بهنظر میرسد که شوشتری ابتدا در منطقهٔ اصفهان و فارس رواج داشته اما بعداً در موسیقی دیگر مناطق ایران نیز رواج یافتهاست. در استانهای بوشهر و فارس، ترانههایی در مراسم عروسی رایج است که در شوشتری خوانده میشوند. با این حال شوشتری دارای حسی غمانگیز نیز توصیف میشود و در تعزیه به کار گرفته میشود.
تاریخچه و نام
در رسالهٔ موسیقی که از خیام بر جا ماندهاست (و خود شرحی است بر کتاب موسیقی اقلیدس)، وی ۲۱ ذوالاربع (دانگهایی به اندازهٔ چهارم درست) را برشمرده و نسبت فواصل آنها و نیز احساسی که به هر کدام منسوب است را شرح دادهاست. ساسان سپنتا در چند مقاله که این ذوالاربعها را بررسی و فواصلشان را بر حسب سنت محاسبه نموده بود؛ نشان میدهد از بین چند ذوالاربعی که خیام از ابن سینا نقل کردهاست، یکی از آنها از نظر فواصل، به گوشهٔ شوشتری در موسیقی امروزی نزدیک است.[۱][۲]
نام گوشهٔ شوشتری به منطقه شوشتر (در استان خوزستان امروزی) اشاره دارد. بهنظر میرسد که گوشهٔ شوشتری ابتدا در مناطق اصفهان و فارس رواج داشته اگر چه بعداً به موسیقی نواحی دیگر از جمله گیلان نیز راه یافتهاست.[۳] نام «شوشترک» هم برای این گوشه ذکر شدهاست و در موسیقی آذربایجانی نیز دستگاهی بهنام شوشتر وجود دارد که دارای شعبههایی با نام شوشترک، امیری، سارنج، ترکیب و مثنوی است.[۴] همچنین در بحور الالحان گوشهای به نام «شوشتریْ گردان» آمده که فرصت الدوله آن را یکی از گوشههای دستگاه همایون نامیده و آن را مترادف با گوشهٔ «فرنگ» ذکر کردهاست.[۴]
تحلیل ردیف
شوشتری یکی از مهمترین گوشههای دستگاه همایون است. شاهد آن درجهٔ چهارم و ایست آن درجهٔ دوم و خاتمهٔ آن درجهٔ اول همایون است. تکیهٔ اصلی شوشتری بر یک دورهٔ پنجنتی به فاصلهٔ پنجم درست است که از درجهٔ اول تا پنجم همایون را شامل میشود.[۵] به لحاظ سیر ملودیک، شوشتری با گوشهٔ چکاوک در دستگاه همایون و گوشهٔ مخالف در دستگاه سهگاه نزدیک دانسته شدهاست.[۶]
گوشهٔ شوشتری در اجرای دستگاه همایون نقش مهمی دارد؛ این گوشه به همراه گوشههای منصوری و بختیاری، اوج دستگاه همایون را تشکیل میدهد.[۷] وسعت اجرای شوشتری میتواند تا درجهٔ هفتم همایون برسد، و درجات بعد از شاهد شوشتری (درجههای پنجم تا هفتم همایون) تقریباً به یک اندازه در این گوشه به کار میروند.[۸]
اگر چه در تقسیمبندی دستگاهی متداول در ردیف موسیقی ایرانی، شوشتری معمولاً جزو آوازهای پنجگانه طبقهبندی نمیشود، اما برخی آن را یک آواز محسوب کردهاند (که معمولاً از مشتقات دستگاه همایون و گاهی از دستگاه چهارگاه دانسته میشود)[۹] و برخی نیز آن را یک دستگاه کوچک جداگانه برشمردهاند[۱۰] یا مانند برونو نتل آن را در حال جدا شدن از دستگاه همایون دانستهاند.[۱۱]مهدی خالدی در مصاحبهای نقش خودش را در گسترش گوشهٔ شوشتری به اندازهٔ یک آواز، مهم دانستهاست.[۱۲] از جمله دلایلی که برای استقلال شوشتری بهعنوان یک آواز ذکر شده، وجود گوشهٔ درآمد برای شوشتری در ردیفهای مختلف است.[۱۳]
شوشتری دارای احساسی غمانگیز توصیف شدهاست، و از همین رو یکی از گوشههایی است که در اجرای تعزیه برای القای حالات حزن و اندوه به کار گرفته میشود.[۱۵][۱۶] با این حال در منطقهٔ بوشهر از آواز شوشتری برای مراسم شادی (نظیر حنابندان یا جشن عروسی) نیز استفاده میشود، بهویژه در قالبی آوازی که به اسم «بیتخوانی» شناخته میشود.[۱۷] در منطقهٔ فارس نیز نوع مشابهی از موسیقی به اسم واسونک متداول است که آنها نیز در شوشتری اجرا میشوند.[۱۴][۱۸] اجرای واسونکها معمولاً توسط صدای یک زن که دایره هم میزند، در عروسیها خوانده میشوند و آهنگ مطبوع و ملایمی دارند.[۱۹][۲۰]
این برش ۲۹ ثانیهای از تصنیف بیقرار، ویژگیهای اصلی گوشهٔ شوشتری را در خود دارد: تأکید روی درجهٔ چهارم همایون (شاهد شوشتری)، ایست روی درجهٔ دوم همایون، و خاتمه روی درجهٔ نخست همایون
علی تجویدی تصنیفی به نام «رفتم که رفتم» را در آواز شوشتری ساخته که با شعری از معینی کرمانشاهی همراه است که مطلع آن «از برت دامن کشان» است.[۲۶] این تصنیف که در سال ۱۳۳۵ ه.خ ساخته شد را اولین بار مرضیه خواند. تصنیف در آواز شوشتری آغاز میشود و در ادامه به گوشهٔ بیداد دستگاه همایون پردهگردانی میکند، سپس در گوشهٔ عشاق به اوج میرسد و در انتها به درآمد همایون فرود میآید.[۲۷]
حسنزاده میرعلی، عبدالله؛ محمدپور، محمدامین (۱۳۹۳). «بررسی ترانهسرایی در ادبیات فارسی». شعر پژوهشی (۱۹): ۹۳–۱۱۴. بایگانیشده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۷ فوریه ۲۰۱۹ – به واسطهٔ نورمگز.
شریفیان، محسن (۱۳۸۱). «بیتخوانی در بوشهر». فرهنگ مردم (۲): ۴۴–۵۱. دریافتشده در ۲۶ فوریه ۲۰۱۹ – به واسطهٔ نورمگز.
صابری، بشیر (۱۳۸۵). «تعزیه، هنر بومی». رشد آموزش زبان و ادب فارسی (۸۰): ۲۵–۲۷. بایگانیشده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۶ فوریه ۲۰۱۹ – به واسطهٔ نورمگز.
محسنپور، احمد؛ اشرفی، جهانگیر (۱۳۶۹). «موسیقی محلی گیلان». کلک (۱۱ و ۱۲): ۳۶۱–۳۶۶. بایگانیشده از اصلی در ۲۷ فوریه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
همایونی، صادق (۱۳۸۳). «نقدی بر نقد». کتاب ماه هنر (۷۷ و ۷۸): ۸۰–۸۳. بایگانیشده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۷ فوریه ۲۰۱۹ – به واسطهٔ نورمگز.