تولیخان یا تولویخان، پسر چهارم چنگیزخان[۲] که از برادران خود جوجی و جغتای و اوگتای کوچکتر بود و در دلاوری و قلعه گشایی و سپاهیگری مانند نداشت.[۳] هیچیک از پسران و برادران چنگیز مانند وی لشکرکشی و فتوحات نکردهاند.[۴] چنگیز در اوایل میل داشت که او را به جانشینی تعیین کند اما بعد نظرش تغییر کرد و گفت که منصب لشکرکشی و ضبط یورت و حفظ خزانه بر تو مناسبتر است. تولی در بیشتر اوقات ملازم چنگیزخان بود و او همواره با وی مشورت میکرد.[۵]
طی دوران به قدرت رسیدن چنگیزخان، تولوی نسبت به برادران بزرگترش جوجی، جغتای و اوگتای، کمتر کنشگر بود، اما زمانی که به بزرگسالی رسید بهترین جنگجوی این چهار نفر به حساب میآمد.[۶] او طی نخستین حمله به چینِ کین (۱۲۱۱–۱۲۱۵) لشکرهای امپراتوری مغول را فرماندهی کرد و فتوحات و خدمات ممتاز او در حمله به ایران اعتبار و جایگاه او را مستحکم نمود.[۷] پس از سقوط شهرهای ماوراءالنهر در سال ۱۲۲۰، چنگیزخان در اوایل سال بعد تولوی را اعزام کرد تا مردمان سرزمین خراسان را که سر به شورش برداشته بودند سرکوب کرده تحت سلطه قرار دهد. تولوی فرامین پدر را با کارایی بیرحمانهای به اجرا درآورد و به شهرهای بزرگ مرو، نیشابور و هرات حمله کرده و شهرهای بسیار دیگری را با خاک یکسان کرد.[۸] رویدادنگاران سدههای میانی بر این باورند در قتلعامهایی که او در نیشابور و مرو به راه انداخت، بیش از سه میلیون نفر کشته شدند. گرچه این شمار از سوی تاریخنگاران مدرن گزافهگویی دانسته میشوند، اما به هر حال اینها شواهدی از بیرحمی غیرعادی تولوی در برخورد با ملل مغلوب هستند.[۹]
چون چنگیزخان به سال ۱۲۲۷ میلادی در مغولستان درگذشت و شاهزادگان هریک به مقام خود رفتند تولی در یورت اصلی که تختگاه چنگیزخان بود بماند تا آنکه قوریلتای (مجلس بزرگ) دایر شد و برادر بزرگترش اوگتای را به قاآنی برداشتند.[۱۰] پس از آن به دستور اوگتای قاآن تولوی به چین لشکر کشید و سپاهیان التان خان را شکست داد و از رودخانه یانگتسه که تا آن زمان هیچکس از آن نگذشته بود گذشت و به برادرش پیوست.[۱۱] تولی در زمان قاآنی اوگتای درگذشت و از جمله فرزندان او منکوقاآن و هولاگوخان و قوبیلای قاآن و اریق بوقا بودند. سرقویتی بیگی زن تولویخان را زنی بسیار خردمند گفتهاند،[۱۲] این زن خردمند و شایسته بود که فرزندان خود را جنگجو و کاردان تربیت کرد و چنان با قدرت عظیم و نفوذ بسیارش زمام امور را در دست گرفت که پس از مرگ گیوگ خان، سلطنت به طور قانونی به پسرش منکوقاآن تعلق گرفت.[۱۳]
تولی درجنگهای ایران مأمور فتح خراسان بود وارشد اولاد چنگیز خان. با وجود این که برادرش اوگتای رسماً از جانب پدر به خانی منصوب شده بود، به همراه این بهطور غیررسمی تا تعیین اوگتای از جانب قوریلتای با کمک سه مشاور پدرش «محمود یلواج» «تاتاکوس» «یه لیوچوتسای» طی دو سال ۶۲۴ تا ۶۲۶ هجری قمری مدت فاصله مرگ چنگیز خان تا جلوس اوگتای به مقام قاآنی بهطور غیررسمی فرمانروایی کرد و دراین مدت ممالک چنگیز خان به همان روش و شیوه و سبک و سیاق سابق اداره میشد.
طی حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان که در ۱۲۱۹ آغاز شد، تولوی در ابتدا به ارتش پدرش پیوست. آنها از محاصرهٔ در حال پیشرفت فاراب میانبر زدند تا در اوایل ۱۲۲۰ به مراکز مهم ماوراءالنهر (پایتخت خوارزمشاه یعنی سمرقند و همسایهٔ آن بخارا) حمله کنند.[۱۴] بخارا در فوریهٔ همان سال پس از محاصرهٔ سریعی تصرف شد، در حالی که سمرقند چند ماه بعدتر سقوط کرد.[۱۵] چنگیز به سمت جنوب یعنی رشتهکوه ترکستان حرکت کرد، و آنجا در تابستان به ارتش خود استراحت داد، در حالی که سردارهایش جبه نویان و سبتای به سمت غرب حرکت کردند و پسرانش عملیاتهای مختلفی را انجام دادند؛ او در پاییز به ترمذ حمله و آن را تسخیر کرد.[۱۶] تولوی و پدرش در زمستان ۱۲۲۰–۱۲۲۱ با شورشیان در بالای رود وخش در تاجیکستان امروزی سروکار داشتند. تا این زمان، جبه نویان و سبتای به سمت غرب ایران حرکت کرده بودند و شهرهایی که اوایل در منطقهٔ خراسان به آنها تسلیم شده بودند جسورتر شده بودند. توقوچار، داماد چنگیزخان، در نوامبر ۱۲۲۰ در جریان شورش نوپایی در نیشابور کشته شد.[۱۷] چنگیز پس از تصرف بلخ در اوایل ۱۲۲۱ و در حالی که به محاصره تالقان ادامه میداد، تولوی را به خراسان اعزام کرد تا مطمئن شود هیچ مخالفی در این منطقهٔ وسیع و ثروتمند باقی نماندهاست. وظیفه او این بود که هر طور شده این منطقه و شهرهای آن را آرام کند و تحت سلطهٔ خود درآورد. به گفتهٔ مورخ جان اندرو بویل، او وظیفهاش را «با دقت عمل که در نتیجه، آن منطقه هرگز بهبود نیافت» به انجام رساند.[۱۸]
ارتش تولوی متشکل از یک دهم نیروی مهاجم مغول بود که بهوسیلهٔ سربازان وظیفه خوارزمی تقویت شده بود. مورخ کارل سوردروپ اندازهٔ آن را حدود ۷٫۰۰۰ سرباز تخمین زدهاست.[۱۹] او از بلخ به سمت غرب یعنی موریچاق در مرز کنونی افغانستان و ترکمنستان حرکت کرد و سپس از رود مرغاب و شاخهٔ آن یعنی کوشک گذشت تا از جنوب به شهر مرو نزدیک شود. او در شب ۲۴ فوریه برای نیروهای مهاجم ترکمن کمین کرد؛ این حملهٔ مهاجمان را غافلگیر کرد و کسانی که بهدست مغولها کشته یا در رودخانه غرق نشدند، پراکنده شده بودند. مغولان روز بعد به مرو رسیدند.[۲۰] پس از ارزیابی شهر به مدت شش روز، تولوی به این نتیجه رسید که استحکامات شهر در یک محاصره طولانی مقاومت میکند. اهالی شهر که در روز هفتم در معرض تهاجم عمومی قرار گرفتند، دو بار اقدام به حمله جنگی ناگهانی کردند اما نتیجهای نداشت. آنها اراده خود را برای مقاومت از دست دادند و تسلیم مغولها شدند. مغولها قول دادند با آنها منصفانه رفتار کنند.[۲۱] با این حال تولوی از این تعهد سرپیچی کرد و دستور داد همهٔ جمعیت را به استثنای تعداد کمی از صنعتگران و کودکان به بیرون دشت برانند و قتلعام کنند. گزارش شد بین سی تا چهارصد تن برای هر سرباز مغول اختصاص داشت. وقایعنگار معاصر عزالدین بن اثیر تعداد کشتهشدگان را ۷۰۰٫۰۰۰ نفر تخمین زدهاست، در حالی که وقایع نگار عطاملک جوینی چند دهه بعد نوشت که یک روحانی سیزده روز را صرف شمارش مردگان کرده و به عدد ۱٫۳۰۰٫۰۰۰ رسیدهاست.[۲۲]
مطابق تاریخ مخفی تاریخ سری مغولان، تولی خود را فدا کرد تا بتواند اوگتای خان را از یک بیماری بسیار شدید در طی یک کارزار در چین درمان کند. شمنها مشخص کرده بودند که ریشه بیماری اوگتای خان، ارواح زمین و آب چین است. به عقیده شمنها این ارواح از اینکه رانده شده و سرزمین شان ویران شده بود ناراحت بودند. پیشکش زمین، حیوانات و مردم فقط به تشدید بیماری اوگتای منجر شده بود، اما هنگامی شمنها پیشنهاد دادند که یک عضو خانواده را قربانی کنند، اوگتای بلافاصله بهتر شد. تولی داوطلبانه و بیدرنگ پس از مصرف و نوشیدن نوشابه نفرین درگذشت. با این حال، عطاملک جوینی میگوید که تولی در اثر الکلیسم در گذشتهاست.
خاقانها یا نایبالسلطنههای امپراتوری مغول به صورت پررنگ نشان داده شدهاست. منبع:[۲۳]