شهر بیضا در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال غربی از کلانشهر شیراز است.[۳]
نام پیشین این شهر، هرابال بود که در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۰ به بیضا تغییرنام پیدا کرد.[۴]
پیشینه نام
نام بیضا از اثر باستانی تل بیضا در روستای تل بیضا (به فارسی یعنی سپید) گرفته شده است. علت این نام وجود دژی بود که بدست پاپک با سنگ مرمر ساخته شده بود برگرفته شده است.[۵] درسالهای اخیر آثار تاریخی بسیاری در شهر تاریخ نسایک کشف گردیدهاست[۶]
بنای روستای تل بیضا را به گشتاسب، پسر لهراسب کیانی، نسبت میدهند.[۷] در زمان ساسانیان هنگامی که اردشیر هفت ساله شد، پدرش، بابک، او را با خود به نسا (بیضا) نزد جوزهرشاه (یا جُزِهر/گوزِهْر) برد.[۸][۹]
جغرافیا
شهرستان بیضا، در شمال غربی استان فارس در منطقه سردسیر، در دشتی چمن زار واقع شده و مشتمل است بر دهستانهای بیضا، بانش و کوشک هزار، از شمال به بخش کامفیروز در مرودشت، از مشرق به شهرستان مرودشت، از جنوب به کلانشهر شیراز و از مغرب به بخش مرکزی شهرستان سپیدان محدود است.
آب و هوا
بیضا در منطقه سردسیر و کوهستانی استان فارس قرار دارد که توسط رشته کوهای زاگرس احاطه شدهاست.
جمعیت
جمعیت شهر بیضا بر پایه سر شماری سال ۱۳۵۹ مرکز آمار ایران برابر با ۷٬۲۵۲ تن است.[۱۰]
جمعیت تاریخی
سال
جمعیت
±%
۱۳۵۵
۱٬۷۵۷
—
۱۳۶۵
۲٬۲۶۴
۲۸٫۹٪+
۱۳۷۰
۲٬۶۵۱
۱۷٫۱٪+
۱۳۷۵
۲٬۸۰۱
۵٫۷٪+
۱۳۸۵
۳٬۹۳۹
۴۰٫۶٪+
۱۳۹۰
۴٬۲۳۴
۷٫۵٪+
۱۳۹۵
۷٬۲۵۲
۷۱٫۳٪+
نام آوران
سیبویه: ابو بشرعمرو بن عثمان بنقنبر ملقب به سیبویه از جمله عالمان صرف و نحو زبان عربی در قرن دوم ه.ق در بیضای فارس تولد یافت.
در سن ۱۴ سالگی برای تحصیل علم رهسپار بصره شد. وی در اواخر عمر خویش به زادگاهش فارس بازگشت. سیبویه کتابی در علم نحو به نام «الکتاب» شامل اعراب و علم تصریف، تصنیف کرد و علامات فتحه، ضمه، کسره و تنوینها را برای زبان عربی به وجود آورد.
این کتاب قریب به پانصد و هفتاد باب است و برای اثبات مطالب آن در حدود ۱۰۵۰ شاهد از قرآن و اشعار عرب آمدهاست. سیبویه در علم نحو همان مقامی را دارست که بوعلی سینا در فلسفه دارد.
بیشتر مورخین تاریخ وفات وی را ۱۸۰یا ۱۹۰ ه.ق گفتهاند، اما محل فوتش را شیراز نوشتهاند. پس از درگذشتش او را در محله سنگ سیاه شیراز به خاک سپردند.
حسین منصور حلاج: از معروفترین عرفای قرن سوم، نامش ابوعبداله الحسین بن منصور حلاج بود و کنیه او ابوالمغیث است. حلاج به سال ۲۳۴ ه.ق در قریه تور از توابع بیضای فارس متولد شد. تا سن ۱۲ سالگی قرآن را حفظ کرد.
نخستین استاد حلاج سهل تستری بود. پس از اینکه حلاج سهل تستری را ترک کرد، در سال ۲۶۲ به بغداد آمد و به حلقه یاران عمروبن عثمان مکی پیوست و گویند به دست وی خرقه تصوف پوشید. پس از آن به صحبت جنید بغدادی پیوست و لباس صوفیان پوشید و با عدهای از بزرگان صوفیه بغداد مانند ابوالحسین نوری و ابن عطا آدمی و شبلی آشنا شد.
به خاطر مسافرتهای فراوان مریدان زیادی پیدا کرد، طوریکه در سفر دوم خود به مکه ۴۰۰ شاگرد او را همراهی میکردند و در سفر به هندوستان بر اثر مواعظ وی عدهای به دین اسلام گرویدند. بعد از بازگشت از سومین سفر حج، عدهای از علما سخنان وی را کفر دانسته، او را تکفیر کردند. بالاخره فقیهان و سیاستمداران بر آن شدند تا فتوای قتل او را بدست آورند و آن فتوا را قاضی بزرگ بغداد ابن داوود اصفهانی صادر کرد.
بر این اساس او را به جرم کفر و الحاد و «اناالحق» گوییاش زندانی نموده و سرانجام نزدیک نوروز سال ۲۹۸ ه.ق برابر با ۹۲۲ میلادی او را تازیانه زدند و به دار آویختند، آنگاه دست و پا و سرش را بریدند و پیکرهاش را سوزاندند و خاکسترش را به دجله ریختند.
۵۰ اثر همچون طاسینالازل و الجواهر الاکبر والشجره الزیتونه النوریه از جمله آثار حلاج است.
ابن مقله بیضائی: ابن مقله بیضائی از خوشنویسان، شاعران و دانشمندان به نام قرن چهارمهجری است.[۱۱] وی در هنر خوشنویسی به ابداع خطوط جدید از خط کوفی پرداخت و شش خط اختراع کرد، ثلث، توقیع، محقق، نسخ، ریحانی، رداع.[۱۲]
در ابتدا به کار دیوانی پرداخت و پس از آن چندین بار از جانب امیر خلیفهالمقتدربالله و القادربالله به مقام وزارت رسید و از آن مقام خلع شد. وی با برادرش، محمد، نزد پدر خود که از مردم بیضای فارس بود به فراگیری خط کوفی پرداخت. برخی منابع اختراعخط نسخ را به او نسبت دادهاند. از آثار وی قرآنی به خط کوفی، باقی است. به دستور القادر بالله دست راست وی را قطع نمودند، سرانجام نیز او را به قتل رسانیدند.[۱۳]
بابا رکن الدین شیرازی:مسعودبن عبدالله بیضاوی عالم و عارف بزرگ قرن هشتم هجری که از اصلش از بیضای فارس بود. تاریخ وفات وی بر اساس سنگ نوشتهٔ آرامگاهش۷۶۹هجری قمری حک شدهاست. وی در طریقت به سلسه سهروردیه انتساب داشت. در مذهب بابا رکن الدین اختلاف است برخی او راشیعه و برخی او را اهل تسنن شمردهاند. اما سنگ نوشتهها حاکی از شیعه بودن او است چنانکه از احترام و ارادت برخی از علمای بزرگ شیعه مانند شیخ بهایی و مجلسی اول و حاجی کلباسی به وی میتوان او را شیعه دانست. مهمترین آثار وی نصوص الخصوص فی شرح الفصوصوشرحی بر فصوص الحکم ابن عربی به چاپ رسیدهاست. آثار مزبور نشان میدهد بابا رکن الدین نخستین دانشمند وعارفی است که در گورستان تخت فولاد دفن شدهاست.[۱۴]
قاضی بیضاوی: ناصرالدین عبدالله بیضاوی از قضات ودانشمندان قرن هفتم هجری است. قاضی بیضاوی در بیضا متولد شد و در شیراز به تحصیل علوم پرداخت. وی قبل از رفتن به تبریز مدتی در عهد اتابکان فارس در فارس مقام قاضیالقضاتی داشت. بعداً به تبریز رفت و تا پایان عمر در آن شهر به تألیف و تدریس و امر قضاوت مشغول بود. بیضاوی معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین شیرازی و مصاحب و دوست آنان بود. در مورد سال وفات قاضی اختلاف هست. احتمالاً فوت او مابین سالهای ۶۸۲ تا ۶۹۲ هجری قمری بودهاست. کتاب انوار التنزیل و اسرار التاویل یا تفسیر بیضاوی مهمترین تألیف اوست.[۱۵]
ابوالمجد بیضاوی: یکی از پزشکان فارس در قرن پنجم هجری قمری بود. کتاب از او به نام مختصر در علم تشریح شامل یک مقدمه و دو کتاب در موزه بریتانیا موجود است.
ناصرالدین عبدالله بیضاوی: نام کامل وی ( ناصرالدین أبو سعید أو أبو الخیر عبدالله بن أبی القاسم عمر بن محمد بن أبی الحسن علی البیضاوی الشیرازی الشافعی) از قضات و افاضل قرن هفتم هجری است. قاضی بیضاوی در بیضا متولد شد و در شیراز به تحصیل علوم پرداخت. وی قبل از رفتن به تبریز مدتی در عهد اتابکان فارس در فارس مقام قاضیالقضاتی داشت. بعداً به تبریز رفت و تا پایان عمر در آن شهر به تألیف و تدریس و امر قضاوت مشغول بود. بیضاوی معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین شیرازی و مصاحب و دوست آنان بود. در مورد سال وفات قاضی اختلاف هست. احتمالاً فوت او مابین سالهای ۶۸۲ تا ۶۹۲ هجری قمری بودهاست. کتاب انوار التنزیل و اسرار التاویل یا تفسیر بیضاوی مهمترین تألیف اوست. ( بزرگان نامی پارس، جلد اول، ص ۲۹۷)
هادی چوپان:بدنساز حرفهای و عضو ثابت تیم ملی بدنسازی ایران بودهاست. چوپان چندین دوره در مسابقات فدراسیون جهانی بدنسازی و تناسباندام شرکت کرده و عناوین ملی و بینالمللیِ مختلفی را کسب کردهاست.[۱۹]
مسابقات مِسترالمپیای ۲۰۱۹ با شگفتی سازی بزرگ هادی چوپان و کسب عنوان سومی به همراه دریافت جایزه قهرمان مردم به پایان رسید. این موضوع اتفاقی تاریخی در بدنسازی ایران بهشمار میرفت.
بیضا منطقهای سرسبز خوش آب و هوا است و کشاورزی و دامپروری پررونقی دارد. محصولات مهم آن گندم، جو، بُنشن، انگور، سیب و تره بار است. پرورش دام (گوسفند، گاو و شتر) و زنبور عسل در آن رایج است. گلیم بافی و قالی بافی از صنایع دستی آن بهشمار میآید. قالیهای آن با نقشهای سالاری و محمدی صادر میشود.
در بیضا انگورهایی میرویید که هر دانه آن ده مثقال بود، و سیبهایی بود که دور هریک از آن دو وجب بود. بیضا همچنین مار و عقرب و سایر حیوانات موذی داشت.[۲۰]