در زیر نظرگاههایی از بعضی محققان دربارهٔ یوسفی وجود دارد.
ایرج افشار درباب مقام علمی غلامحسین یوسفی میگوید: او دانشمندی بی تکلّف، بیتکبّر، مشوّق علم و شیفتهٔ معارف ایرانی و مقام انسانیت است که این ویژگیها کمتر در یک شخص جمع میشوند.[۲]بهاء الدین خرمشاهی دربارهٔ نحوه تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط غلامحسین یوسفی میگوید: تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط استاد غلامحسین یوسفی، کاری است کارستان و درجه یک…[۳]
محمدمهدی ناصح از استادان برجسته ادبیات فارسی که خود زمانی شاگردی یوسفی را میکردهاست در سخنانی به وصف وی میپردازد. وی میگوید: او معلمی واقعی بود. بسیار به درس اهمیت میداد. درس و دانشجو برایش مقدس بودند تا آنجا که حتی یک ثانیه از کلاس درس را هدر نمیداد و دقت میکرد چیزی از قلم نیفتد. همیشه همراه درس و بحث در حوزه ادبیات منابع و مآخذی نیز معرفی میکرد و از ما میخواست تا آنها را مطالعه کنیم.[۴]
اعتقاد راسخ دکترغلامحسین یوسفی (استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد) به ضرورت حضور و استمرار روح علمی و پژوهشی در فضای دانشگاه ها سبب شده بود که در گزینش دانشجو برای دوره های دکتری و فوق لیسانس دست کم در حوزه دانشگاه فردوسی مشهد که در اختیار و کنترل وی بود، دقت و بردباری وسواس آمیزی به خرج دهد. مواد امتحانی و نحوه آزمون را به گونه ای تنظیم کرده بود که اگر کسی مایه ای نداشت یا روحیه علمی و پژوهشگری با سلیقه اش سازگار نمی افتاد، به دوره های مذکور راه پیدا نمی کرد. دانستن زبان عربی و دست کم یک زبان اروپایی را برای دانشجو شرط لازم شرکت در امتحان می دانست و برای آن نمره بالایی در نظر گرفته بود. او به این اکتفا نمی کرد. دانشجویی حق شرکت در امتحان ورودی دوره های فوق لیسانس و دکتری را داشت که معدل نمرات دوره قبل او کمتر از 3 (برابر با 16) نباشد و چون بر روی این شرط ایستادگی می کرد، همیشه تعداد کسانی که امکان شرکت در امتحان ها را پیدا می کردند زیاد نبود. برای توفیق در امتحان هم هر درسی جداگانه حد نصاب بالایی داشت و عدم توفیق در یک درس هم به معنای عدم قبولی در امتحان تلقی می شد. یکی از مواد مهم امتحان هم نوشتن یک مقاله تحقیقی بود که گاهی دانشجو به هنگام ضرورت اجازه پیدا می کرد برای تهیه این مقاله از منابع کتابخانه هم استفاده بکند. این مایه دقت و سخت گیری که به نظر من عمدتا از نگاه روان شناسی و به منظور پیدا کردن افراد جستجوگر و مایه دار صورت می گرفت، سبب شده بود که گاهی یک یا دو نفر بیشتر توفیق ورود به دوره های مذکور را پیدا نکنند و به شهادت عینی بنده در یکی دو دوره هم هیچ کس نتوانست از عهده امتحان مزبور برآید و در نتیجه برای آن سال ها دانشجو نگرفتند.[۵]