بهدلیل دوری نسبی شرق ایران با دستگاه خلافت عباسی در بغداد، نخستین شاعران فارسیزبان در این ناحیه پدیدار گشتند. در جو روانی ایجاد شده پس از بنیانگذاری نخستین دولتهای ایرانی در شرق خلافت عباسی و تمایل ایرانیان به استقلال، پس از بیش از دو قرن استیلای تازین در دوران میانپرده ایرانی، حاکمان ایرانی هم به حمایت از فرهنگ و هنر ایرانی پرداختند. در همین راستا، بسیاری بر آن شدند تا با تدوین تاریخ شفاهی ایرانیان، آن را از فراموشی مصون دارند. ابوالقاسم فردوسی، شاعر اواسط سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری، با سرودن شاهنامه تلاش پیشینیان خود را کامل کرد و لقب بزرگترین شاعر پارسیگو و سرایندهٔ بلندترین حماسهٔ بشری را از آن خود کرد.[۴]
با سقوط دولت غزنوی و روی کار آمدن امپراتوری سلجوقی و همچنین دوران اوج تمدن اسلامی، کاربرد واژگان فنی در شعر نمود بیشتری پیدا کرد؛ بهصورتی که برخی از دانشمندان بزرگ آن دوران، همانند خیام همزمان شاعر نیز بودند. با نفوذ تدریجی واژگان عربی و همچنین ایجاد آرامش نسبی در جامعهٔ ایرانی در سدههای میان دوران سلجوقی و مغولی، فضای شعر فارسی بهسوی ادبیات غنایی و عرفانی پیش رفت و بزرگانی همانند سنایی، مولوی، سعدی و حافظ آثار خود را در این دوران نوشتند. پس از حملهٔ مغول، شعر کلاسیک فارسی دورانی از افول را گذراند و بعدها با بیتوجهی نسبی شاهان صفوی به شعر و شاعری، بسیاری از شاعران از ایران به دربار سلاطین گورکانی هند مهاجرت کردند.[۵] بهدلیل درباری بودن زبان فارسی در هند، شعر فارسی رو به تصنع و تکلف رفت و از زبان عامیانه دور شد. شاعرانی همچون بیدل دهلوی در این دوران میزیستند. ناگفته نماند که تأثیر این شاعران به قدری زیاد بوده که شاعران فارسیزبان حوزهٔ فرهنگی ایران نیز از ایشان تأثیر پذیرفتند. امثال صائب تبریزی از این افراد بودند.
در دوران معاصر
در زمان جنبش مشروطهٔ ایران، شعر فارسی در ایران به سوی ادبیات سیاسی و اجتماعی و عامهپسند رفت و بسیاری از واژگان نامأنوس عربی از میان رفتند و برخی از واژگان نوین اروپایی، که توسط دانشجویان ایرانی مقیم اروپا به ایران آورده شده بودند، وارد شعر فارسی شدند.[۶]تصنیفهای عارف قزوینی، قصیدههای محمدتقی بهار و هجونامههای ایرج میرزا برای این دوراناند. در ابتدای سده چهاردهم خورشیدی و با ظهور شاعرانی همانند علی اسفندیاری، مشهور به نیما یوشیج و احمد شاملو و پدید آمدن قالب شعر آزاد یا بیقافیه (نیمایی و سپید)، سیطرهٔ کامل شعر کهن از میان رفت و امروزه و پس از یک سده، قالبهای کهن شعر فارسی در کنار قالبهای نوین شعر فارسی مورده استفاده قرار میگیرند.
پس از ظهور نیما یوشیج فضای نوآورانهٔ اندیشههای نیما و پیروانش باعث انقلاب در شعر کلاسیک هم شد که این رویکرد دو شاخه بزرگ پیدا کرد: