سازمان اطلاعات و امنیت کشور با نام اختصاری ساواک، از اسفند سال ۱۳۳۵ تا بهمن ۱۳۵۷ سازمان اصلی امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران بود که در طی دورانی از جنگ سرد، به مدت ۲۲ سال نبض امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران را در دست داشت. ساواک در کنار مبارزه با فعالیتهای جاسوسی و نفوذی خارجی، در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت. از میان ۱۰ ادارهٔ کل ساواک، بهطور مشخص ادارهٔ کل سوم ساواک، قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت.
سه سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سازمان اطلاعات و امنیت کشور در اسفند ۱۳۳۵ با تصویب مجلس شورای ملی بهعنوان یکی از زیرمجموعههای نخستوزیری، توسط سپهبدتیمور بختیار تأسیس شد.[۴] تا پیش از تأسیس ساواک، شهربانی و بهطور مشخص، ادارهٔ اطلاعات شهربانی، مسئولیت برقراری امنیت کشور را برعهده داشت.[۵] قانون تأسیس ساواک دارای ۳ ماده اصلی بود:
ساواک وابسته به نخستوزیری است، رئیس آن را شاه منصوب میکند و عنوان معاونت نخستوزیر را دارا است.
وظیفه ساواک کسب اطلاعات لازم برای حفظ امنیت ملی، کشف جاسوسی، مقابله با ناقضان قوانین ضد سلطنت و ضد مبارزه مسلحانه، مرتکبان جرائم نظامی و عاملان سوءقصد به جان شاه و ولیعهد است.
مأموران ساواک در جرائم مربوط به آنها، جزو ضابطان قضایی بهشمار میروند و طبق سیستم دادگاههای نظامی که برای رسیدگی به جرائم سیاسی برپا شده عمل میکنند.[۶]
از سال ۱۳۴۲ بخشهایی تخصصی تشکیل شد و چارت سازمانی آن توسعه یافت. بهطوریکه از ۵۳۰۰ افسر تماموقت (و در گزارشی دیگر ۳۹۹۱ کارمند)[۸] و شمار نامعلومی از خبرچینان پارهوقت تشکیل شد.[۹] در سال ۱۹۷۴ روزنامه نیوزویک مدعی شد که تا حدود ۳ میلیون نفر از ایرانیان به نحوی به عنوان خبرچین با ساواک همکاری میکنند.[۶] ساواک همچنین با تأسیس ادارهٔ کل ضدجاسوسی (هشتم)، به مبارزه با فعالیتهای جاسوسی و نفوذی بیگانگان در ایران مشغول شد.[۱۰]
ساواک در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت. بهطور مشخص ادارهٔ کل سوم ساواک،[۵] به عنوان عامل شکنجه و قتل عناصر ضدسلطنتی شناخته میشد.[۱۱][۱۲] چنانکه بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵ شمار ۳۶۸ تن از چریکهای مسلح ضد حکومت سلطنتی را در درگیریهای مسلحانه به قتل رسانده و در بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ (پیش از سرنگونی حکومت شاهنشاهی) حدود ۱۰۰ زندانی سیاسی را به قتل رساندهبود.[۱۳]
فعالیتهای برونمرزی
بنا به اظهارات منوچهر هاشمی، ساواک در ردههای بالای کادر اطلاعاتی روسیه دارای مأمور نفوذی بوده است.[۱۴]
همکاری با سرویسهای غربی
سازمان سیا، اطلاعاتی دربارهٔ کشورهای شوروی، جمهوری افغانستان، کشورهای عربی و دیگر کشورها در اختیار ساواک قرار میداد. ساواک هم اطلاعاتی دربارهٔ مسائل منطقهای، حزب توده، چریکیها، و دیگر سازمانهای سیاسی ایرانی، در اختیار سیا قرار میداد.[۱۵] در ۱ فروردین ۱۳۵۶ شبکه یک تلویزیون سراسری آلمان غربی در یک برنامه مستند ۱۲ دقیقهای دربارهٔ فعالیت مأموران ساواک در آلمان و همکاری گسترده سازمانهای اطلاعاتی دو کشور توضیح داد.[۱۶]
نظارت بر ناراضیان ایرانی خارج از کشور
اسناد ربوده شده از سفارت ایران در ژنو در سال ۱۹۷۵ آشکار کرد که این سفارتخانه به عنوان ستاد مرکزی فعالیتهای ساواک در اروپا فعالیت میکرد. به دنبال افشای این اسناد دولت سوئیس، احمد ملک مهدوی، دبیر اول سفارت ایران را با ادعای عضویت در ساواک و سرپرستی آن در اروپا از خاک آن کشور اخراج کرد.[۶]
یک سال بعد، در سپتامبر ۱۹۷۶، شاه، نگران از قدرت گرفتن اپوزیسیون در آمریکا، ثابتی را مأمور کرد تا در مصاحبهای با نشریه آمریکایی واشینگتن پست فعالیتهای غیرقانونی ساواک را تکذیب کند.[۱۷] این در حالی است که در یک مصاحبه با روزنامه آلمانی دی ولت، فرح پهلوی، همسر محمدرضا شاه، اعتراف کرد که در حکومت شوهرش شکنجه وجود داشته و بسیاری قربانی ان بودهاند.[۱۸]
کشورهای شیخ نشین خلیج فارس
منوچهر هاشمی رئیس ساواک فارس مدعیست کشورهای عربی خلیج فارس با برنامهریزی ساواک فارس شامل ایجاد پیوندهای دوستی با سران کشورهای مزبور، دعوت و پذیرایی مفصل از آنها، انجام معاملات تجاری از جمله فروش تعداد زبادی ملک گرانقیمت در شیراز و شمال ایران باعث جذب شیوخ صاحب قدرت به ایران و دوری آنها از چپها، فلسطینی، طرفداران ناصر و عربهای تندرو شدند تا در آینده برای مرزهای ایران مشکلی به وجود نیاید. این اقدامات ساواک باعث شد بنا به توصیه ایران افراد تندرو از مناصبی در کشورهای حاشیه خلیج فارس برکنار شوند و به جای آنها عده ای از ایرانیها و پاکستانیها استخدام شوند، امری که هاشمی آن را نفوذ نیروهای ساواک خوانده است که در نهایت منجر به پیاده شدن خواستههای ایران در این کشورها میشده است.[۱۹]
به گفته بسیاری از زندانیان سیاسی سابق، ساواک به «حوزه خصوصی افراد و خانوادههایشان» وارد نمیشد.[۲۲] برای نمونه، علی خدایی از اعضای حزب توده ایران نقل کرده که رهبر یک گروه وابسته به آن حزب، درپی از دستدادن اعضای خانوادهاش در یک حادثه رانندگی، از زندان آزاد شد تا سرپرستی کودک سه سالهاش را خود برعهده بگیرد.[۲۳]
زندانها
زندان اوین، واقع در تپههای شمال تهران، در سال ۱۹۷۱ ساخته شد. این زندان در اواخر دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی، که هزاران زندانی سیاسی در آنجا نگهداری شدند به شهرت جهانی رسید.[۲۴]
شکنجه
زندانیان ساواک و سازمانهای مدافع حقوق بشر، بارها بازجویان ساواک را به استفاده از فشار و خشونت با استفاده از تکنیکهای شکنجهکردن متهم کردند. برخی از شکنجههایی که ساواک به اعمال آن متهم است، شامل شلاقزدن و کتک زدن و در موارد مرتبط با چریکهای مسلح، وارد آوردن شوک الکتریکی، ریختن آب جوش بر بدن، بستن وزنههای سنگین و کندن و کشیدن دندان و ناخن برای اعتراف و کسب اطلاعات از چریکهای مسلح میشد؛ ولی با وجود همهٔ این ادعاها هیچ گونه سند و تصویری دال بر آثار وجود شکنجه بر روی متهمان منتشر نشده است.[۲۵]
ایجاد یأس و نااُمیدی در میان زندانیان با پخش صدای «آه و ناله» در فضای زندان[پاورقی ۲]
خسرو گلسرخی
در دادگاه علنی خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده چپگرای ایران در سال ۱۳۵۲، وی اظهارداشت که توسط مأموران ساواک مورد شکنجه قرار گرفته و ادرار خونی میکرده است.[۲۶]
جزنی
در روز ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ بیژن جزنی و هشت نفر دیگر از اعضای دو گروه چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق، در تپههای اطراف زندان اوین درحال فرار کشته شدند. ساواک ادعا کرده بود که این زندانیها درحال فرار کشته شدند اما ادعا شده که این ۹ نفر، توسط مأموران ساواک تیرباران شدند.[۲۷][۲۸]
غلامرضا تختی
غلامرضا تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک تهران به خاطر اختلافات خانوادگی با همسرش، خودکشی کرد.[۲۹] با این وجود عدهای از جمله جلال آل احمد ساواک را متهم میکردند که تختی را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده است. بابک، یگانه فرزند غلامرضا تختی، صریحاً اظهار داشت پدرش خودکشی کرده و کسی او را نکشته است.[۳۰]
پس از انقلاب، شواهدی از سوی حسین تکبعلیزاده، متهم ردیف اول واقعه ارائه شد که نشان میداد آتشسوزی سینما رکس کار دولتِ وقت و ساواک نبوده است.[۳۵]
محسن صفایی فراهانی از مقامهای ارشد و سابق جمهوری اسلامی در مصاحبه ای با حسین دهباشی ادعا کرد که فاجعه سینما رکس آبادان در دوران پادشاهی پهلوی، توسط انقلابیون رخ داد و بانیان آن فاجعه نیز پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی «نماینده مجلس» شدند.[۳۶]
سرانجام
با اوجگیری ناآرامیهای پیش از انقلاب در ایران، شاپور بختیار که تازه نخستوزیر شده بوده در یکی از نخستین اقدامات دستور انحلال ساواک را داد و رئیس پیشین ساواک نعمتالله نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد. نصیری دادگاهی شد و در نهایت دادگاه انقلاب رای به اعدام وی داد. اما با این حال برخی از اعضای دستگیر شده از اعضای ردههای میانی و پایینی پیشین ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات و سازماندهی آن با جمهوری اسلامی همکاری کردند.[۳۷][۳۸]
ساختار سازمانی ساواک
ساواک ۱۰ ادارهٔ کل داشت و هریک از آنها برحسب چارت سازمانی وظایف تعیینشدهای داشتند.
ادارهٔ کل یکم مسئول کارهای ستاد فرماندهی و اداری و استخدامی (در آغاز دفتر ستاد ساواک بود)[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل دوم[۳۹] مسئول جمعآوری اطلاعات خارجی[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل سوم مسئول امنیت داخلی (ضداطلاعات و امنیت داخلی)[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل چهارم مسئول حفاظت اطلاعات (ضداطلاعات و امنیت کارمندان ساواک)[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل نهم مسئول تحقیق و پژوهش (مرکز اسناد، وزارتخانهها و دستگاههای مختلف در صورت نیاز به اطلاعاتی از امنیت داخلی و سوابق افراد و سازمانها از این ادارهٔ کل استعلام میکردند)[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل دهم مسئول آموزش (در آغاز بخشی از ادارهٔ کل یکم بود)[پاورقی ۳]
ادارهٔ کل سوم، مهمترین و مقتدرترین ادارهٔ کل ساواک بود. از قسمتهای مختلف ادارهٔ کل سوم میتوان به واحد روحانیت[۴۳] یا واحد تعقیب و مراقبت اشاره کرد. ادارهٔ کل سوم در برخورد با عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت. بودجهٔ ساواک بهطور رسمی از طرف دولت در سالهای ۱۹۷۳–۱۹۷۲ بالغ بر ۹٫۱۷ میلیارد ریال (برابر ۲۵۵ میلیون دلار) و در سال ۱۹۷۴–۱۹۷۳ بالغ بر ۲۲ میلیارد ریال (برابر با ۳۱۰ میلیون دلار) اعلام شد.[۴۴]
↑«مشاهده تقویم تاریخ ۱ فروردین». مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. دریافتشده در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵. برای مشاهده متن منبع، در بخش جستجو، «۱ فروردین» را انتخاب کنید.
↑Algar, H. "ANJOMAN-E TABLĪḠĀT-E ESLAMĪ". ENCYCLOPÆDIA IRANICA (به انگلیسی). Vol. II. p. 90. Archived from the original on 21 August 2015. Retrieved 21 August 2015.