حسب حالی ننوشتیّ و شد ایّامی چند محرمی کو که فرستم بتو پیغامی چند ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند چون می از خم بسبو رفت و گل افکند نقاب فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست بوسهٔ چند برآمیز بدشنامی چند زاهد از کوچهٔ رندان بسلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند ای گدایان خرابات خدا یار شماست چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند پیر میخانه چه خوش گفت بدردیکش خویش که مگو حال دل سوخته با خامی چند حافظ از شوق رُخ مهر فروغ تو بسوخت کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
۲۴۶۸
غزلی با مطلعِ «حسب حالی ننوشتیّ و شد ایّامی چند» غزل شمارهٔ ۱۸۲ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.
محمّدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۸ از مجموعهٔ گلهای تازه این غزل را در آوازِ افشاری اجرا کرده است.[۲] نیز غلامحسین بنان در برنامهٔ شمارهٔ ۸۶ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در دستگاهِ چهارگاه[۳] و در برنامهٔ شمارهٔ ۱۳۸ از مجموعهٔ گلهای جاویدان در دستگاهِ سهگاه و چهارگاه اجرا کرده است.[۴]