بومشناسی ژرفنگر[۱] یا اکولوژی عمیق (انگلیسی: Deep ecology) جهانبینی یا مجموعهای از باورها است که تغییر عمده در نگرشها و ارزشها و رفتارهای انسان را لازم میداند و ضمن نفی انسانمحوری، کنش فردی را بهسمت حمایت از طبیعت و بهبود محیط زیست سوق میدهد.[۲]
بومشناسی ژرفنگر فلسفه محیط زیست است که ارزش ذاتی همه موجودات زنده را بدون توجه به کاربرد ابزاری آنها برای نیازهای انسانی، و بازسازی جوامع بشری مدرن مطابق با چنین ایدههایی ارتقا میدهد. اکولوژی عمیق استدلال میکند که محیط زیست مجموعهای از روابط است که در آن وجود موجودات وابسته به وجود دیگران در بومسازگان است و استدلال میکند که دخالت غیرحیاتی انسان یا تخریب جهان طبیعی، نه تنها برای انسان بلکه برای همه موجودات تشکیلدهنده نظم طبیعی تهدیدی است.
اصل اصلی بومشناسی عمیق این باور است که محیط زندگی به عنوان یک کل باید مورد احترام قرار گیرد و به عنوان دارای حق اساسی اخلاقی و قانونی برای زندگی و شکوفایی تلقی شود، فارغ از مزایای ابزاری آن برای استفاده انسان. اکولوژی عمیق اغلب بر اساس ایده اجتماعی بسیار گستردهتر تنظیم میشود. جوامع گوناگونی از حیات روی زمین را به رسمیت میشناسد که نه تنها از طریق عوامل زیستی، بلکه، در صورت لزوم، از طریق روابط اخلاقی، یعنی ارزش گذاری موجودات دیگر به عنوان چیزی فراتر از منابع صرف، تشکیل شدهاند. این به عنوان «عمیق» توصیف میشود زیرا به نظر میرسد عمیقتر به واقعیت رابطه بشر با جهان طبیعی نگاه میکند و به نتایج فلسفی عمیقتری نسبت به محیط زیستگرایی جریان اصلی میرسد.[۳] این جنبش از انسانمحوری زیستمحیطی (که با حفظ محیط زیست صرفاً برای بهرهبرداری توسط و برای اهداف انسانی سروکار دارد) موافق نیست، زیرا بومشناسی عمیق مبتنی بر مجموعهای از مفروضات فلسفی متفاوت است. اکولوژی عمیق کلنگری از جهانی را که انسانها در آن زندگی میکنند را دربر میگیرد و میکوشد این درک را که بخشهای مجزای اکوسیستم (از جمله انسانها) به عنوان یک کل عمل میکنند، در زندگی به کار گیرد. این فلسفه به اصول اصلی جنبش زیستمحیطی و [سیاستهای سبز] مختلف میپردازد و از سیستم اخلاق زیستمحیطی دفاع از طبیعت وحش سیاستهای غیراجباری تشویقکننده برنامهریزی جمعیت انسانی و سادهزیستی حمایت میکند.[۴]
منشأ
آرنه نس در مقاله اولیه اکولوژی عمیق خود در سال ۱۹۷۳،[۵] اظهار داشت که از بومشناسیهایی که در حال مطالعه اکوسیستمهای سراسر جهان بودند الهام گرفته است. آرنه نس همچنین روشن کرد که او احساس میکند انگیزه واقعی برای "طبیعت آزاد" معنوی و شهودی است. او گفت: "انگیزه شما از دیدگاه کلی شما یا نظرات فلسفی و مذهبی شما ناشی میشود، به طوری که احساس میکنید، وقتی به نفع طبیعت آزاد کار میکنید، برای چیزی در درون خود کار میکنید، که … نیاز به تغییر دارد؛ بنابراین شما از چیزی که من «موضوعات عمیقتر» مینامم انگیزه دارید.[۶]
در مقالهای در سال ۲۰۱۴،[۷] جورج سشنز، دوستدار محیط زیست، سه فرد فعال در دهه ۱۹۶۰ را شناسایی کرد که آنها را پایه و اساس جنبش میدانست: نویسنده و حافظ محیط زیست ریچل کارسون، محیط باندیوید بروور و زیستشناس پال آر. ارلیک. سشنز انتشار کتاب اصلی کارسون در سال ۱۹۶۲ «بهار خاموش» را به عنوان آغاز جنبش اکولوژی عمیق معاصر میداند.[۷]آرنه نس همچنین کارسون را مبتکر این جنبش میدانست و پس از مواجهه با نوشتههایش گفت: «یافتم! آن را پیدا کردم».[۸] وقایع دیگری در دهه ۱۹۶۰ که به عنوان پایهای برای جنبش پیشنهاد شدهاند، تشکیل صلح سبز و تصاویر شناور زمین در فضا توسط فضانوردان آپولو است.[۹]
اصول
اکولوژی عمیق، پذیرایی از ایدههای اکولوژیکی و اخلاق زیستمحیطی را پیشنهاد میکند (یعنی پیشنهادهایی در مورد چگونگی ارتباط انسان با طبیعت)[۱۰] همچنین یک جنبش اجتماعی است که بر اساس یک بینش کلنگر از جهان است.[۳] بومشناسان عمیق معتقدند که بقای هر بخشی، به رفاه کل بستگی دارد و روایت برتری انسان را مورد انتقاد قرار میدهند، که به گفته آنها ویژگی بیشتر فرهنگها در طول فرگشت بشر نبوده است.[۹] بومشناسی عمیق، به جای دیدگاه انسانمحور که در جدیدترین شکل خود توسط فیلسوفان عصر روشنگری، مانند آیزاک نیوتن، فرانسیس بیکن و رنه دکارت توسعه یافته است، دیدگاهی اکومحوری (طبیعتمحوری) ارائه میکند. طرفداران اکولوژی عمیق با این روایت که انسان از طبیعت جداست، متولی طبیعت است یا مباشر طبیعت است، مخالفند.[۱۱] یا اینکه طبیعت به عنوان منبعی برای بهرهبرداری آزادانه است. آنها به این واقعیت استناد میکنند که مردم بومی در طول تاریخ از محیط زیست خود بهرهبرداری کمتری کردهاند و جامعهای پایدار را برای هزاران سال حفظ کردهاند، به عنوان شاهدی بر این که جوامع بشری لزوماً طبیعتاً ویرانگر نیستند. آنها معتقدند که پارادایمماتریالیستی کنونی باید جایگزین شود - همانطور که نس خاطرنشان کرد، این امر بیش از خلاص شدن از شر سرمایهداری و مفهوم رشد اقتصادی یا «پیشرفت» را شامل میشود، که به شدت زیست کره زمین را به خطر میاندازد. او گفت: «ما به تغییراتی در جامعه نیاز داریم که عقل و احساس پشتیبان یکدیگر باشند. نه تنها یک تغییر در یک سیستم تکنولوژیکی و اقتصادی، بلکه تغییری که تمام جنبههای اساسی جوامع صنعتی را تحت تأثیر قرار میدهد. منظور من از تغییر «سیستم» این است.[۱۲]اکولوژیستهای عمیق معتقدند که آسیبهای وارد شده به سیستمهای طبیعی از زمان انقلاب صنعتی اکنون خطر فروپاشی اجتماعی و انقراض احتمالی انسانها را تهدید میکند و در تلاش هستند تا تغییرات ایدئولوژیک، اقتصادی و تکنولوژیکی را که نس به آنها اشاره کرد، ایجاد کنند. اکولوژی عمیق ادعا میکند که [بومسازگان] میتوانند آسیب را فقط در پارامترهای خاصی جذب کنند و مدعی است که تمدن تنوع زیستی زمین را به خطر میاندازد. اکولوژیستهای عمیق پیشنهاد کردهاند که جمعیت انسانی باید به میزان قابل توجهی کاهش یابد، اما از کاهش تدریجی جمعیت به جای هر راه حل آخرالزمانی حمایت میکنند.[۱۳]: 88 در مصاحبهای در سال ۱۹۸۲، آرن نس اظهار داشت که جمعیت جهانی ۱۰۰ میلیون نفری (۰٫۱ میلیارد) مطلوب است.[۱۴] با این حال، دیگران استدلال کردهاند که جمعیت ۱ تا ۲ میلیاردی با جهانبینی عمیق اکولوژیکی سازگار است.[۱۳] اکولوژی عمیق از سیاست سنتی جناح راست چپ گریزان است، اما در مخالفت با سرمایهداری و حمایت از یک پارادایم بومشناختی به عنوان رادیکال («سبز عمیق») در نظر گرفته میشود. برخلاف حفاظت، اکولوژی عمیق از حفظ کنترل شده پایگاه خشکی حمایت نمیکند، بلکه از «عدم تداخل» با تنوع طبیعی به جز برای نیازهای حیاتی حمایت میکند. بومشناسان عمیق با ذکر این موضوع که «انسان» مسئول تخریب بیش از حد محیط زیست هستند، در واقع به «انسان درون تمدن، به ویژه تمدن صنعتی» اشاره میکنند و این واقعیت را میپذیرند که اکثریت قریب به اتفاق انسانهایی که تاکنون زندگی کردهاند در جوامع مخرب زیستمحیطی زندگی نکردهاند. صدمات بیش از حد به زیستکره، بیشتر در صد سال گذشته پدید آمده است.
در سال ۱۹۸۵، بیل دیوال و جورج سشنز درک خود از مفهوم اکولوژی عمیق را با هشت اصل زیر خلاصه کردند:[۱۵]
بهروزی زندگی انسانی و غیرانسانی روی زمین صرف نظر از ارزشی که برای انسان دارد، دارای ارزش ذاتی است.
تنوع شکلهای زندگی بخشی از این ارزش است.
انسان حق ندارد از این تنوع بکاهد مگر برای رفع نیازهای حیاتی انسان
شکوفایی زندگی انسانی و غیرانسانی با کاهش چشمگیر جمعیت انسانی سازگار است.
انسانها تا حد بحرانی در طبیعت مداخله کردهاند و مداخله آنها در حال شدیدتر و بدتر شدن است.
سیاستها باید تغییر کنند و بر ساختارهای فعلی اقتصادی، فناوری و ایدئولوژیک تأثیر بگذارند.
این تغییر ایدئولوژیک باید به جای پایبندی به استانداردهای زندگی که بهطور فزایندهای بالا میرود، بر قدردانی از کیفیت زندگی متمرکز شود.
کلیه موافقان اصول فوق موظف به اجرای آن هستند.
توسعه
عبارت «اکولوژی عمیق» اولین بار در مقاله ای در سال ۱۹۷۳ توسط فیلسوف نروژی آرنه نس ظاهر شد.[۵] نس به «اصول برابری طلبی زیست کره» اشاره کرد که توضیح داد که «بهطور شهودی» است. بدیهیات ارزشی روشن و بدیهی محدودیت آن به انسان… انسانمحوری با اثرات مخرب بر کیفیت زندگی خود انسان همراه است… تلاش برای نادیده گرفتن وابستگی ما به طبیعت و ایجاد نقش ارباب-برده به بیگانگی انسان از خود کمک کرده است.[۵] نس اضافه کرد که «از نقطه نظر اکولوژیکی عمیق حق همه اشکال [حیات] برای زندگی یک حق جهانی است که نمیتوان آن را کمیت کرد. هیچ گونه موجود زندهای بیش از هر گونه دیگری از این حق خاصی برای زندگی برخوردار نیست.»[۱۶] همانطور که برون تیلور و مایکل زیمرمن نقل کردهاند،
یک رویداد کلیدی در توسعه اکولوژی عمیق، کنفرانس «حقوق طبیعت غیرانسانی» بود که در کالجی در کلرمونت، کالیفرنیا در سال ۱۹۷۴ برگزار شد که توجه بسیاری از کسانی را که معماران فکری اکولوژی عمیق تبدیل شدند را به خود جلب کرد. اینها شامل «جورج سشنز» بود که مانند نس از همهخداییاسپینوزا استفاده کرد و بعداً با بیل دیوال کتاب «بومشناسی عمیق - زندگی بهگونهای که طبیعت اهمیت دارد» را نوشت. گری اسنایدر، که «جزیره لاکپشت» برنده جایزه پولیتزر، ارزش معنویتهای مکانمحور، فرهنگهای بومی، و ادراکات آنیمیستی را اعلام کرد. ایدههایی که در خرده فرهنگهای اکولوژیکی عمیق محور و مرکز قرار میگیرند. و پل شپرد، که در گوشتخوار لطیف و بازی مقدس، و آثار بعدی مانند طبیعت و جنون و بازگشت به خانه به دوران پلیستوسن، استدلال کردند که جوامع شکارچی-جستجوگر از نظر زیستمحیطی برتر و از نظر عاطفی سالمتر از جوامع کشاورزی هستند. شپرد و اسنایدر به ویژه از نظر کیهانشناسی نظری را ارائه کردند که سقوط بشریت از بهشت طبیعی و بکر را توضیح میداد. همچنین بازی یکنفره صحراادوارد ابی بسیار تأثیرگذار بود، که صحرا را مکانی مقدس میدانست که بهطور منحصربهفردی میتواند درک درست و غیرانسانمحورانهای از ارزش طبیعت را در مردم برانگیزد. در اوایل دهه ۱۹۷۰، موارد فوق پایههای فکری اکولوژی عمیق را ایجاد کردند.[۱۷]
منابع
اکولوژی عمیق یک فلسفه زیستمحیطی برگرفته از اصول اخلاقی شهودی است. ادعا نمیکند که یک علم است، اگرچه عموماً مبتنی بر فیزیک جدید است که در اوایل قرن بیستم رویکرد تقلیل گرایانه و مفهوم عینیت را تضعیف کرد و نشان داد که انسانها جزئی جدایی ناپذیر از طبیعت هستند. این یک مفهوم رایج است که همیشه توسط مردمان اولیه وجود دارد.[۱۸][۱۹] با این حال، دوال و سشنز خاطرنشان میکنند که کار بسیاری از بومشناسان، پذیرش «آگاهی اکولوژیک» را تشویق کرده است، به نقل از دیدگاه آلدو لئوپولد، محیطبان، که چنین آگاهی «نقش انسانهای خردمند را از فاتح جامعه زمین به عضوی ساده و شهروند آن تغییر میدهد.»[۲۰] اگرچه برخی مخالفان ادعا میکنند که اکولوژی عمیق مبتنی بر ایده بیاعتبار توازن طبیعت است، اما اکولوژیستهای عمیق چنین ادعایی نکردهاند. آنها این نظریه را که فرهنگهای انسانی میتوانند تأثیر خیرخواهانه ای بر پایگاه زمین داشته باشند، مناقشه نمیکنند، تنها ایده «کنترل» طبیعت، یا برتری انسان، که ستون مرکزی پارادایم صنعتی است، را مورد بحث قرار نمیدهند. اصول اکولوژی عمیق بیان میکند که انسانها حق دخالت در تنوع طبیعی را ندارند مگر برای نیازهای حیاتی: تمایز بین «حیاتی» و «سایر نیازها» را نمیتوان دقیقاً ترسیم کرد.[۲۱] اکولوژیستهای عمیق هر مدل مکانیکی یا رایانهای از طبیعت را رد میکنند و زمین را به عنوان یک موجود زنده میبینند که باید مطابق با آن رفتار و درک شود.[۲۲]
آرنه نس از باروخ اسپینوزا به عنوان منبع استفاده میکند، بهویژه تصور او مبنی بر اینکه هر چیزی که وجود دارد بخشی از یک واقعیت واحد است.[۲۳] دیگران از نس در این مورد کپی کردهاند، از جمله اکسی دی جونگ[۲۴] و برندن مک دونالد[۲۵]
جنبهها
آموزش محیط زیست
در سال ۲۰۱۰، ریچارد کان جنبش اکوپداگوژی را ترویج کرد، و استفاده از فعالیتهای رادیکال زیستمحیطی را به عنوان یک اصل آموزشی برای آموزش دانشآموزان برای حمایت از «دموکراسی زمین» که حقوق حیوانات، گیاهان، قارچها، جلبکها و باکتریها را ترویج میکند، پیشنهاد کرد. زیستشناس استفان هاردینگ مفهوم «علم کل نگر» را بر اساس اصول اکولوژی و اکولوژی عمیق توسعه داده است. برخلاف علم ماتریالیستی و تقلیل گرایانه، علم کل نگر به مطالعه سیستمهای طبیعی به عنوان یک کل زنده میپردازد. او مینویسد:
ما دانشآموزان را تشویق میکنیم که از حس تعلق [خود] به یک جهان هوشمند (که با تجربه عمیق آشکار میشود)، برای زیر سؤال بردن عمیق باورهای اساسی خود و برای تبدیل این باورها به تصمیمات، سبک زندگی و اعمال شخصی استفاده کنند. تأکید بر عمل مهم است. این همان چیزی است که اکولوژی عمیق را به اندازه یک فلسفه به یک جنبش تبدیل میکند.[۱۰]
معنویت
اکولوژیست و فیزیکدان عمیق فریجوف کاپرا گفته است که «اکولوژی [عمیق] و معنویت اساساً به هم مرتبط هستند زیرا آگاهی عمیق بوم شناختی در نهایت آگاهی معنوی است.[۲۶] آرن نس اظهار داشت که او از آثار اسپینوزا و گاندی الهام گرفته است، هر دوی آنها ارزشهای خود را بر اساس احساس و تجربه مذهبی بنا کردهاند. اگرچه او بومشناسی عمیق را فلسفهای معنوی میدانست، اما توضیح داد که به معنای پیروی از هر مقاله خاصی از جزمهای دینی، «مؤمن» نیست. او گفت: «بسیار درست است که بگوییم گاهی من را مذهبی یا روحانی خطاب کردهاند، زیرا معتقدم موجودات زنده ارزش ذاتی خود را دارند و همچنین شهود اساسی در مورد آنچه ناعادلانه است وجود دارد.[۲۷]
نس سنت یهودی-مسیحی را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «غرور کتاب مقدس مباشرت در ایده برتری است که زیربنای این تفکر است که ما وجود داریم تا مانند یک واسطه بسیار محترم بین طبیعت مراقب خالق آفرینش و طبیعت باشیم.»[۱۶] نس بیشتر از دیدگاه اصلاحات در مورد خلقت به عنوان دارایی که باید حداکثر استفاده مولد را به کار برد، انتقاد میکند.
با این حال، نس اضافه کرد که در حالی که احساس میکرد کلمه «خدا» «بیش از حد مملو از ایدههای از پیش تعیینشده» است، ایده اسپینوزا در مورد خدا را به عنوان «غیر قابل وجود» - «یک نیروی خلاق واحد» پذیرفت. نیروی خلاق در طبیعت او گفت: «این احتمال را که اصول الهیات مسیحی به معنای خاصی صادق است را رد نکرد…»[۲۸]
جوانا میسی در «کاری که دوباره به هم وصل میشود» فلسفه بودایی را با یک دیدگاه اکولوژیکی عمیق ادغام میکند.
انتقادها
سوگیری اروپامرکزی
گوها و مارتینز آلیر چهار ویژگی تعیینکننده اکولوژی عمیق را نقد میکنند. اول، از آنجایی که اکولوژیستهای عمیق معتقدند که جنبشهای زیستمحیطی باید از رویکردی انسانمحور به رویکردی اکومرکزی تغییر کند، آنها نمیتوانند دو بحران زیستمحیطی اساسیای را که جهان با آن مواجه است، تشخیص دهند: مصرف بیش از حد در شمال جهانی و افزایش نظامیسازی. دوم، تأکید اکولوژی عمیق بر بیابان، انگیزه ای برای اشتیاق امپریالیستی غرب فراهم میکند. سوم، بومشناسی عمیق سنتهای شرقی را به خود اختصاص میدهد، باورهای معنوی شرقی را یکپارچه توصیف میکند و عاملیت را برای مردم شرقی انکار میکند. و چهارم، از آنجا که اکولوژی عمیق حفاظت از محیط زیست را با حفاظت از طبیعت وحشی برابر میداند، عناصر رادیکال آن در جنبش حفاظت از طبیعت آمریکا محدود میشوند.[۲۹]
در حالی که اکولوژیستهای عمیق میپذیرند که مصرف بیش از حد و نظامیسازی موضوعات اصلی هستند، آنها اشاره میکنند که انگیزه نجات طبیعت وحشی شهودی است و هیچ ارتباطی با امپریالیسم ندارد. این ادعای گوها و مارتینز آلیر، به ویژه، شباهت زیادی به اظهاراتی دارد که به عنوان مثال، رئیسجمهور برزیل، ژائیر بولسونارو، حق برزیل برای قطع جنگلهای آمازون را اعلام کرد. آمازون متعلق به برزیل است و کشورهای اروپایی میتوانند به تجارت خود فکر کنند زیرا قبلاً محیط زیست خود را تخریب کردهاند. این استنباط به وضوح نشان دهندهٔ است که از آنجایی که کشورهای اروپایی قبلاً محیط زیست خود را تخریب کردهاند، برزیل نیز این حق را دارد: ارزشهای عمیق زیستمحیطی نباید در مورد آنها اعمال شود، زیرا آنها هنوز «نوبت» خود را به حداکثر رشد اقتصادی نرسیدهاند.[۳۰]
آرن نیس در رابطه با «تخصیص باورهای معنوی» اشاره کرد که جوهر بومشناسی عمیق این باور است که «همه موجودات زنده ارزش ذاتی خود را دارند، ارزشی صرف نظر از استفاده ای که ممکن است برای نوع بشر داشته باشند».[۳۱] نس عنوان کرد حامیان جنبش اکولوژی عمیق از سنتهای مذهبی و معنوی مختلف برخاستهاند و در این عقیده متحد بودهاند، هرچند آن را بر اساس ارزشهای مختلف مختلف بنا کنند.[۳۲]
شناخت علایق غیرانسانی
فعالان حقوق جانوران بیان میکنند که برای اینکه یک نهاد حقوق ذاتی را طلب کند، باید منافعی داشته باشد.[۳۳] اکولوژیستهای عمیق به خاطر اصرار آنها مورد انتقاد قرار میگیرند که میتوانند به نحوی افکار و علایق غیرانسانها مانند گیاهان یا پروتیستها را درک کنند، که به ادعای آنها به این ترتیب ثابت میکند که اشکال حیات غیرانسانی دارای هوش هستند. به عنوان مثال، یک باکتری تک سلولی ممکن است به سمت یک تحریک شیمیایی خاص حرکت کند، اگرچه چنین حرکتی ممکن است بهطور منطقی توضیح داده شود، یک اکولوژیست عمیق ممکن است بگوید که همه اینها نامعتبر است زیرا با توجه به "درک بهتر او" از موقعیت، قصد فرموله شده توسط این باکتری خاص از تمایل عمیق آن برای موفقیت در زندگی مطلع شد. یکی از انتقادات به این باور این است که منافعی که یک اکولوژیست عمیق به موجودات غیرانسانی مانند بقا، تولید مثل، رشد و شکوفایی نسبت میدهد، واقعاً منافع انسانی است. بوم شناسان عمیق این انتقاد را رد میکنند و ابتدا اشاره میکنند که "بقا" "تولید مثل" "رشد" و "شکوفایی" ویژگیهای پذیرفته شده برای همه موجودات زنده هستند: "موفقیت در زندگی" بسته به اینکه "موفقیت" را چگونه تعریف میکند. مطمئناً به عنوان هدف تمام زندگی تعبیر میشود. علاوه بر این، انبوهی از کارهای اخیر در محاکات. توماس ناگل پیشنهاد میکند، "افراد نابینا میتوانند اشیاء نزدیک خود را با استفاده از یک سونار، با استفاده از کلیکهای صوتی یا ضربههای عصا تشخیص دهند. شاید اگر کسی میدانست که چگونه است، میتوانست تقریباً تصور کند که چگونه است. مانند داشتن سونار بسیار تصفیه شده خفاش بود.[۳۴] دیگرانی مانند دیوید آبرام اشاره کردهاند که آگاهی مختص انسان نیست، بلکه ویژگی کلیت جهان است که انسان مظهر آن است.[۳۵]
عمق
زمانی که آرنه نس واژه «اکولوژی عمیق» را ابداع کرد، او آن را به خوبی با «بومشناسی کمعمق» مقایسه کرد که به دلیل نگرش [فایدهگرایی] و انسانمحوری آن به طبیعت و دیدگاه مادهباوری اقتصادی و مصرفگرایی از آن انتقاد کرد.[۳۶] ویلیام دی. گری با توصیف «هدف اصلی» آن «سلامت و ثروت مردم در کشورهای توسعه یافته» است.[۵] او به دنبال یک دیدگاه «کم عمق» توسعه یافته است.[۳۷] بوم شناسان عمیق خاطرنشان میکنند، با این حال، «اکولوژی کم عمق» (حفاظت از مدیریت منابع) نتیجه معکوس دارد، زیرا عمدتاً در خدمت حمایت از سرمایهداری است، ابزاری که تمدن صنعتی از طریق آن زیست کره را از بین میبرد؛ بنابراین دیدگاه اکو محور تنها در ساختارها و ایدئولوژی تمدن «ناامید» میشود. با این حال، در خارج از آن، یک جهان بینی غیرانسان محور بیشتر فرهنگهای «اولیه» را از زمانهای بسیار قدیم مشخص کرده است، و در واقع، در بسیاری از گروههای بومی تا انقلاب صنعتی و پس از آن به دست آمده است.[۳۸] برخی از فرهنگها هنوز این دیدگاه را دارند. به این ترتیب، روایت بوممحور با انسانها بیگانه نیست و ممکن است به عنوان اخلاق «هنجاری» در تکامل انسان دیده شود.[۱۵]: 97 دیدگاه گری نمایانگر گفتمان «اصلاح طلب» که بومشناسی عمیق از ابتدا آن را رد کرده است.[۱۵]: 52
انساندوستی
بومشناس اجتماعی ماری بوکچین بومشناسی عمیق را به عنوان مردمستیزی تفسیر کرد که تا حدی به دلیل توصیف انسانیت توسط دیوید فورمن، از گروه حامی محیطزیست اول زمین! است. «هجوم پاتولوژیک به زمین». بوکچین اشاره میکند که برخی مانند فورمن از اقدامات ضد بشری مانند سازماندهی نسلکشی سریع اکثر بشریت دفاع میکنند.[۳۹] در پاسخ، بوم شناسان عمیق استدلال کردهاند که بیانیه فورمن با روایت اصلی اکولوژی عمیق در تضاد است. که اولین اصل آن بر ارزش ذاتی زندگی غیرانسانی و انسانی تأکید دارد. آرن نس کاهش آهسته جمعیت انسان را در یک دوره طولانی پیشنهاد کرد، نه نسلکشی.[۴۰]
دومین انتقاد عمده بوکچین این است که اکولوژی عمیق نمیتواند بحرانهای زیستمحیطی را با اقتدارگرایی و سلسلهمراتب مرتبط کند. او پیشنهاد میکند که اکولوژیستهای عمیق قادر به تشخیص پتانسیل انسان برای حل مسائل زیستمحیطی نیستند.[۳۹] در پاسخ، بوم شناسان عمیق استدلال کردهاند که تمدن صنعتی، با سلسله مراتب طبقاتی خود، تنها منبع بحران اکولوژیکی است.[۴۱]: 18 جهان بینی اکو-محور از پذیرش طبقه اجتماعی یا اقتدار بر اساس موقعیت اجتماعی جلوگیری میکند. ایجاد شده توسط تمدن صنعتی تنها راه حل، تخریب خود فرهنگ است.[۴۱]
علم
دانیل بوتکین نتیجه میگیرد که اگرچه اکولوژی عمیق مفروضات فلسفه غرب را به چالش میکشد و باید جدی گرفته شود، اما از درک نادرست اطلاعات علمی و نتیجهگیریهای مبتنی بر این سوء تفاهم ناشی میشود که به نوبه خود به عنوان توجیه ایدئولوژی آن استفاده میشود. با یک ایدئولوژی شروع میشود و در کانون توجه سیاسی و اجتماعی است. بوتکین همچنین از اظهارات نس مبنی بر اینکه همه گونهها از نظر اخلاقی برابر هستند و توصیف تحقیر آمیز او از گونه پیشگام انتقاد کرده است.[۴۲] اکولوژیستهای عمیق با این انتقاد مخالفت میکنند و تأکید میکنند که توجه به ارزشهای سیاسی و اجتماعی امری اصلی است، زیرا تخریب تنوع طبیعی مستقیماً از ساختار اجتماعی تمدن نشأت میگیرد و نمیتوان با اصلاحات در داخل آن را متوقف کرد. سیستم. آنها همچنین از کارهای فعالان محیط زیست و فعالانی مانند ریچل کارسون، آلدو لئوپولد، جان لیوینگستون و دیگران به عنوان اثرگذار یاد میکنند و گهگاه از این موضوع انتقاد میکنند. روشی که از علم بومشناسی سوء استفاده شده است.[۵]
آرمانگرایی
منتقد محیط زیست جاناتان بیت بومشناسان عمیق را «آرمان شهر» نامیده است، و اشاره میکند که «آرمانشهر» در واقع به معنای «هیچ جا» است و به نقل از ژان-ژاک روسو ادعا میکند که «وضعیت طبیعت دیگر وجود ندارد». و شاید هرگز انجام نداده و احتمالاً هرگز نخواهد کرد." بیت میپرسد چگونه یک سیاره مملو از شهرها شده است؟
ممکن است به حالت طبیعی برگردد؟ و … چه کسی میخواهد آن را به آنجا برگرداند؟ … زندگی در طبیعت، توماس هابز خوانندگان را به یاد "لویاتان (کتاب)" در سال ۱۶۵۰، منزوی، فقیر، جاهل، وحشی و کوتاه است. شاید لازم باشد ارزشهای روشنگری را نقد کنیم، اما رد کلی روشنگری به معنای رد عدالت، آزادی سیاسی و نوع دوستی است.[۴۳]
انتقاد بیتس تا حدی بر این ایده استوار است که تمدن صنعتی و تکنیکهایی که به آن وابسته است، خود «طبیعی» هستند، زیرا توسط انسان ساخته شدهاند. اکولوژیستهای عمیق نشان دادهاند که مفهوم «طبیعی» بودن تکنیکها و بنابراین «از لحاظ اخلاقی خنثی» یک توهم تمدن صنعتی است: برای مثال، هیچ چیز «خنثی» در مورد سلاحهای هستهای وجود ندارد که تنها هدف آن تخریب در مقیاس بزرگ است. مورخ لوئیس مامفورد،[۴۴] فناوری را به تکنیکهای «دموکراتیک» و «اقتدارگرا» تقسیم میکند («تکنیک» شامل هر دو جنبه فنی و فرهنگی فناوری است). در حالی که تکنیکهای «دموکراتیک»، در دسترس جوامع کوچک، ممکن است خنثی باشند، تکنیکهای «اقتدارگرا» که فقط برای جوامع در مقیاس بزرگ، سلسله مراتبی، اقتدارگرا در دسترس هستند، چنین نیستند. چنین تکنیکهایی نه تنها ناپایدار هستند، بلکه «قتلهای سیارهای را پیش میبرند». آنها باید فوراً رها شوند، همانطور که توسط نقطه شماره ۶ پلت فرم اکولوژی عمیق پشتیبانی میشود.[۴۵]
«پیتر وولبن» با اشاره به درجه طبیعی بودن مناظر در انقلاب کشاورزی، حدود ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد، یک خط زمانی (تقریباً معادل توسعه تکنیکهای اقتدارگرایانه مامفورد) ترسیم میکند. زمانی که روشهای کشاورزی انتخابی شروع به تغییر دادن گونهها کرد.[۴۶] همچنین این زمانی است که چشمانداز عمداً به اکوسیستمی تبدیل شد که کاملاً به نیازهای انسان اختصاص داده شده است.[۴۶]
در مورد اظهارات هابز در مورد «وضعیت طبیعت»، بوم شناسان عمیق و دیگران اظهار داشتهاند که این اظهارات نادرست است و صرفاً برای مشروعیت بخشیدن به ایده یک «قرارداد اجتماعی» فرضی ساخته شده است که به موجب آن برخی از انسانها تابع دیگران هستند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اعضای جوامع اولیه که از «تکنیکهای دموکراتیک» استفاده میکردند، عمر کوتاهتری نسبت به جوامع تمدنی داشتند (حداقل قبل از قرن بیستم). زندگی آنها برعکس زندگی انفرادی بود، زیرا آنها در جوامع نزدیک به هم زندگی میکردند، و در حالی که «فقر» یک رابطه اجتماعی است که در فرهنگهای مشترک وجود ندارد، «جاهل» و «بی رحم» هر دو با اصطلاح «وحشی» برابر است. استعمار مردمان اولیه، با اشاره به عدم وجود تکنیکهای استبدادی در فرهنگهای خود. عدالت، آزادی سیاسی و نوع دوستی به جای تمدن که توسط سلسله مراتب طبقاتی تعریف شده و بنابر این تعریف ناعادلانه، غیراخلاقی و فاقد نوع دوستی است، مشخصه جوامع اولیه برابری طلب است.
پیوند با دیگر فلسفهها
آرنه نس اظهار داشت که تأثیر اصلی فلسفی بر زندگی و کار او اسپینوزا بوده است. وقتی هفده ساله بودم، «اخلاق» اسپینوزا را خواندم، او گفت: «من از دیدگاه [او] نسبت به ماهیت یا ذات انسان الهام گرفتم: ذات یا ماهیت ما به گونه ای است که از لذت دیگران خشنود میشویم و از غم دیگران ناراحت میشویم. مهربانی و عشق طبیعت ما را فعال میکند. بهتر از همه، آنها همه جنبههای خودمان را فعال میکنند.[۴۷]
پیتر سینگر انسان محوری را نقد میکند و از حقوق دادن به حیوانات دفاع میکند. با این حال، سینگر با اعتقاد اکولوژی عمیق به ارزش ذاتی طبیعت جدا از مسائل مربوط به رنج مخالف است.[۴۸] زیمرمن اکولوژی عمیق را با فمینیسم و جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا (۶۸–۱۹۵۵) هم گروه میکند.[۴۹] نلسون آن را با بومفمینیسم[۵۰] پیوندها با حقوق حیوانات شاید قویترین باشد، زیرا "طرفداران چنین ایدههایی استدلال میکنند که "تمام زندگی دارای ارزش ذاتی است.[۵۱]
دیوید فورمن، یکی از بنیانگذاران جنبش رادیکال اکشن مستقیم زمین، اول!، گفته است که او مدافع اکولوژی عمیق است.[۵۲][۵۳] در یک نقطه آرن نس همچنین زمانی که خود را به صخرهها در مقابل آبشار ماردولافوسن، آبشاری در نروژی آبدره در اعتراض موفقیتآمیز به ساخت یک سد به صخرهها زنجیر کرد و وارد عمل شد.[۵۴]
برخی این جنبش را به آنارشیسم سبز مرتبط میدانند که در مجموعهای از مقالات با عنوان «بومشناسی عمیق و آنارشیسم» نشان داده شده است.[۵۵]
هستیشناس شیگرا، تیموتی مورتون ایدههای مشابهی را در کتابهای «اکولوژی بدون طبیعت: بازاندیشی زیباییشناسی محیطی» (۲۰۰۹) و «اکولوژی تاریک: برای یک منطق» بررسی کرده است.[۵۶][۵۷]
↑«بومشناسی ژرفنگر» [مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] همارزِ «deep ecology»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر سیزدهم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی (ذیل سرواژهٔ بومشناسی ژرفنگر)
↑ ۱۶٫۰۱۶٫۱Næss, Arne (1989). Ecology, community and lifestyle: outline of an ecosophy Translated by D. Rothenberg. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 166, 187. ISBN0-521-34406-9. LCCN88005068.
↑Taylor, B.; Zimmerman, M. (2005). Taylor, B. (ed.). Deep Ecology. Encyclopedia of Religion and Nature, Volume 1. London: Continuum International. pp. 456–60.
↑Fox, Warwick. The Intuition of Deep Ecology., quoted in Devall, Bill; Sessions, George (1985). Deep Ecology. Gibbs M. Smith. p. 90. ISBN978-0-87905-247-8.
↑"We are only fellow-voyagers with other creatures in the odyssey of evolution," states Aldo Leopold; quoted in Devall, Bill; Sessions, George (1985). Deep Ecology. Gibbs M. Smith. p. 85. ISBN978-0-87905-247-8.
↑McLaughlin, Andrew (1995). Sessions, George (ed.). The Heart of Deep Ecology. Deep Ecology for the Twenty-First Century. Shambala Publications. p. 87. ISBN978-1-57062-049-2.
↑"There are no shortcuts to direct organic experiencing." Morris Berman, quoted in Devall, Bill; Sessions, George (1985). Deep Ecology. Gibbs M. Smith. p. 89. ISBN978-0-87905-247-8.
↑de Jonge, Eccy (April 28, 2004). Spinoza and Deep Ecology: Challenging Traditional Approaches to Environmentalism (Ashgate New Critical Thinking in Philosophy). Routledge. ISBN978-0-7546-3327-3.
↑Arne Naess 'Life's Philosophy - Reason & Feeling in a Deeper World 2002 P8
↑Arne Naess 'Life's Philosophy - Reason & Feeling in a Deeper World 2002 P8
↑Guha, R. , and J. Martinez-Allier. 1997. Radical American Environmentalism and Wilderness Preservation: A Third World Critique. Varieties of Environmentalism: Essays North and South, pp. 92-108
↑Bate, Jonathan (2000). The Song of the Earth. p. 37.
↑Mumford, Lewis (1966). The Myth of the Machine — Technics & Human Development.
↑Jensen, Derrick; McBay, Aric (2011). Technics(excerpt from chapter "Technotopia: Industry"). What We Leave Behind. Derrick Jensen. p. 234. ISBN978-1-58322-989-7. Retrieved August 5, 2021 – via derrickjensen.org.
↑Levine, David, ed. (1991). Defending the Earth: a dialogue between Murray Bookchin and Dave Foreman.
↑Bookchin, Murray; Graham Purchase; Brian Morris; Rodney Aitchtey; Robert Hart; Chris Wilbert (1993). Deep Ecology and Anarchism. Freedom Press. ISBN978-0-900384-67-7.
↑Seed, J.; Macy, J.; Flemming, P.; Næss, A. (1988). Thinking like a mountain: towards a council of all beings. Heretic Books. ISBN0-946097-26-7.
Period in Chinese history from 1949 to 1976 This article needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed.Find sources: History of the People's Republic of China 1949–1976 – news · newspapers · books · scholar · JSTOR (September 2019) (Learn how and when to remove this template message) People's Republic of China中華人民共和
Marquis de Sade. Donatien Alphonse François, Marquis de Sade (2 Juni 1740 – 2 Desember 1814) adalah bangsawan, penulis filsafat dan sering pornografi dengan kekerasan. Tulisan filsafatnya beraliran kebebasan ekstrem, tak terikat dengan etika, agama, atau hukum, dengan prinsip utama pengejaran kepuasan personal. Sade ditahan di beberapa penjara dan rumah sakit jiwa selama 29 tahun hidupnya, walaupun ia tidak pernah secara teknis didakwa melakukan kejahatan apapun. Sebagian besar karyanya di...
Bendera Wilayah Persekutuan Maju dan Sejahtera adalah lagu resmi untuk tiga Wilayah Persekutuan Malaysia, yang terdiri dari Kuala Lumpur, Putrajaya, dan Labuan. Lagu ini mulai diadopsi pada 12 Agustus 2006, dengan musik dan lirik yang dikarang oleh Datuk Wah Idris pada 2006. Kemudian terbit versi baru yang mulai digunakan pada 28 Januari 2011, dengan musik yang dikarang oleh Suhaimi Mohd. Zain pada 2011 dan lirik yang ditulis oleh Syed Indra Syed Omar pada tahun yang sama. Versi lama Harmoni ...
Jalur 3 pada tahun 2019. Hingga saat ini, jalur tersebut tetap menjadi satu-satunya jalur operasional dalam sistem 2023.InfoPemilikGovernment of the PhilippinesJenisRapid transitJumlah jalur1 (beroperasi)2 (dibangun)8 (direncanakan)Jumlah stasiun13 (beroperasi)145 (direncanakan)Penumpang tahunan98,330,683 (2022)[a][1]OperasiDimulai15 Desember 1999; 23 tahun lalu (1999-12-15)OperatorDepartment of Transportation[b]San Miguel Corporation[c]Jumlah gerbong120 v...
Metropolitan area of the Philippines For the article on the Province of Cebu, see Cebu. For its capital independent chartered city, see Cebu City. For other uses, see Cebu (disambiguation). Metropolitan area in Central Visayas, PhilippinesMetro Cebu Kaulohang Sugbo (Cebuano)Metropolitan areaMetropolitan CebuMap of Cebu with Metro Cebu highlightedOpenStreetMapMetro CebuLocation within the PhilippinesCoordinates: 10°17′N 123°54′E / 10.28°N 123.9°E / 10.28; 1...
New Zealand businessman Sir John ToddKNZMTodd in 2009BornJohn Desmond Todd(1927-02-12)12 February 1927Wellington, New ZealandDied29 July 2015(2015-07-29) (aged 88)Wellington, New ZealandRelativesCharles Todd (grandfather)Kathleen Todd (aunt)Bryan Todd (uncle)Andrew Todd (uncle)[1] Sir John Desmond Todd KNZM (12 February 1927 – 29 July 2015) was a New Zealand businessman and philanthropist who was head of the Todd Corporation.[2][3] His was educated at Wellesley ...
Запрос «МГТУ» перенаправляется сюда; см. также другие значения. Московский государственный технический университет им. Н. Э. Баумана(МГТУ им. Баумана) Международное название Bauman Moscow State Technical University (BMSTU, Bauman MSTU) Девиз «Мужество, воля, труд и упорство!» Год основания 1830 Рект...
Markowice wieś Państwo Polska Województwo śląskie Powiat myszkowski Gmina Koziegłowy Wysokość 343-386 m n.p.m. Liczba ludności (2022) 349[1] Strefa numeracyjna 34 Kod pocztowy 42-350[2] Tablice rejestracyjne SMY SIMC 0135935 Położenie na mapie gminy KoziegłowyMarkowice Położenie na mapie PolskiMarkowice Położenie na mapie województwa śląskiegoMarkowice Położenie na mapie powiatu myszkowskiegoMarkowice 50°33′37″N 19°10′13″E/50,560278 19...
Town in LithuaniaDeltuvaTownChurch of DeltuvaDeltuvaLocation of DeltuvaCoordinates: 55°14′20.4″N 24°40′8.4″E / 55.239000°N 24.669000°E / 55.239000; 24.669000Country LithuaniaCounty Vilnius CountyPopulation (2011) • Total513Time zoneUTC+2 (EET) • Summer (DST)UTC+3 (EEST) Deltuva is a small town in Ukmergė district, Vilnius County, Lithuania. It is located 6 km north-west of Ukmergė, near the road to Kėdainiai. It has...
1926 film The Last FrontierLobby cardDirected byGeorge B. SeitzWritten byWill M. RitcheyBased onThe Last Frontierby Courtney Ryley CooperStarringWilliam BoydCinematographyCharles Edgar SchoenbaumProductioncompanyMetropolitan Pictures Corporation of CaliforniaDistributed byProducers Distributing CorporationRelease date August 16, 1926 (1926-08-16) Running time8 reelsCountryUnited StatesLanguagesSilentEnglish intertitles The Last Frontier is a 1926 American silent Western film di...
Battle of SezawaPart of the Sengoku periodThe battle took place in the vicinity of the modern town of FujimiDate9 March 1542LocationSezawa, Shinano Province (now Fujimi, Nagano Prefecture)35°53′45.7″N 138°14′40.5″E / 35.896028°N 138.244583°E / 35.896028; 138.244583Result Takeda victoryBelligerents Takeda clan Ogasawara clan Suwa clan Murakami clanOther Shinano daimyōCommanders and leaders Takeda Shingen Ogasawara NagatokiSuwa YorishigeMurakami YoshikiyoKis...
Polish singer and songwriter JulaJula, 2018BornJulita Ratowska (1991-03-03) March 3, 1991 (age 32)Łomża, PolandOccupation(s)Singer, songwriterSpouseMarcin Fabisz Fabiszewski[1]Musical careerGenresPop, pop rockLabelsMy Music Musical artist Jula (born Julita Ratowska, primo voto Julita Fabiszewska, 3 March 1991 in Łomża) is a Polish singer and songwriter. Known for her hits Za każdym razem, Nie zatrzymasz mnie and Kiedyś odnajdziemy siebie. Her debut album, Na krawędzi was r...
Pasar Satwa dan Tanaman Hias Yogyakartaꦥꦱꦂꦱꦠ꧀ꦮꦭꦤ꧀ꦠꦼꦠꦤ꧀ꦢꦸꦫꦤ꧀ꦲꦶꦪꦱ꧀ꦔꦪꦺꦴꦒꦾꦏꦂꦠPasar Satwa lan Tetanduran Hias NgayogyakartaZona tanaman hias PASTYLocation within Kota YogyakartaTampilkan peta Kota YogyakartaPasar Satwa dan Tanaman Hias Yogyakarta (DIY)Tampilkan peta DIYPasar Satwa dan Tanaman Hias Yogyakarta (Jawa)Tampilkan peta JawaPasar Satwa dan Tanaman Hias Yogyakarta (Indonesia)Tampilkan peta IndonesiaNama lainPASTY, Pasar Pa...
The International Secretariat of the Masonic Adogmatic Powers (ISMAP) (French: Secrétariat international Maçonnique des Puissances Adogmatiques (SIMPA)) was an international organization of Masonic jurisdictions of masonic lodges. The jurisdictions involved are considered irregular by the United Grand Lodge of England (UGLE) and most other Anglo-Saxon Grand Lodges, because they accept women, or do not require Masons to have a belief in a Supreme Being. Its members merged back into CLIPSAS i...
New York Air BrakeCompany typeSubsidiaryFounded1890HeadquartersWatertown, New York United StatesProductsControl Valves, Control Modules, Data Management Systems, Hose Assemblies, and various freight car componentsRevenue$165 million USD (2005)ParentKnorr-BremseWebsitewww.nyab.com The New York Air Brake Corporation, located in Watertown, New York, is a manufacturer of air brake and train control systems for the railroad industry worldwide. History NYAB on its old location at Beebee Island Esta...
Artikel bertopik Tiongkok ini adalah sebuah rintisan. Anda dapat membantu Wikipedia dengan mengembangkannya.lbs Jī (姬) merupakan salah satu dari delapan marga kuno Tionghoa sejak zaman kuno Tiongkok yang merujuk kepada Dinasti Xia sampai kurun Dinasti Zhou. Ji juga merupakan marga negara Dinasti Zhou. Sejumlah tiga puluh sembilan anggota dari keluarga tersebut bertakhta di Tiongkok pada masa ini dan yang lainnya bertakhta sebagai bangsawan setempat. Referensi