پس از باران داستان دکتر صادق مهرپرور و همسرش ستاره سالاری است که وقتی عازم شمال ایران (گیلان) میشوند در یک تصادف رانندگی کشته میشوند و فرزندانشان (مرضیه و مسعود) از آنجایی که به این مرگ مشکوک هستند جهت بررسی بیشتر به شمال سفر میکنند، هرچه از سفرشان در شمال میگذرد آنها از راز خانوادگیشان اطلاعات بیشتری بهدست میآورند. این اطلاعات به نقل از مادربزرگشان شهربانو نقل میشود.[۳]
در روایتی که خدمتکار مادربزرگ مرضیه و مسعود، شیرین، (مهناز انصاریان) از رویدادهای قدیم بازگو میکند، به داستان زنی اشاره میشود که شوهرش ارباب است و به خاطر بچهدار نشدن زنش با اصرار مدام زن اولش (کتایون ریاحی) تصمیم به ازدواج میگیرد که با یک دختر رعیت ازدواج کند و از طبقه رعیت همسر اختیار کند این وسط مادرزن اول ارباب (مهوش صبرکن) به همراه برادرزن اول ارباب (رحیم نوروزی) مشقتهای زیادی به زن ارباب میدهند.
خانوم کوچیک (مرجان محتشم) با اینکه یک رعیت زاده بود، به اصرار خانوادهاش زن دوم ارباب روستا شد تا برای او پسری به دنیا بیاورد. نهایتاً فرزندی که به دنیا آورد یک دختر بود. در آخر هم بعد از کشته شدن همسرش آواره شد و از خانه خان بیرونش کردند.
سریال پس از باران که در سال ۱۳۷۹ از شبکه سوم پخش شد[۴]، در فضای گیلان مقابل دوربین رفت و نگاهی به تاریخ ایران در دوران اوایل پهلوی دوم دارد (در سریال از طریق رادیوی ارباب عزت سالاری به دادگاه نورنبرگ که پس از پایان جنگ جهانی دوم و در اوایل پهلوی دوم به سال ۱۳۲۴ رخ داده بود، اشاره شده است).[۵]
پس از باران روایتی انسانی از روابط ارباب و رعیتی بود. این سریال با موضوع قراردادن زندگی خانواده یک ارباب و حضور دختری با عنوان همسر دوم ارباب، شرایط جدید و مخالفتهای خانواده ارباب «همسر اول» و عواقب و عوارض چنین حضوری را نمایش میداد. در این سریال عشق همراه با ارباب بودن، و مظلومیت زنان دوم اربابان و قدرت اربابان و خانها را در گذشته میتوان دید. این سریال روایتی از دوران زندگی در زمان اوایل پهلوی دوم است و مشکلاتی که مردم متحمل میشدند.[۵]
این سریال با فلاشبک و زمانهای تودرتو بود. اتفاقاتی که در ذهن شخصیتها به محض یادآوری برای مخاطب به نمایش درمیآمد. بازی خوب بازیگران توانست در آن زمان سریال را تا اندازهای قابل قبول جلوه دهد، هرچندکه برقراری پیوندها بین اتفاقاتی که در گذشته رخ میداد و وقایعی که در زمان حال میگذشت، برای مخاطب کمی دشوار بود.[۶]
این مجموعه از موسیقی حزنانگیز و اثربخشی برخوردار بود که اثر سعید انصاری است.[۷]
موسیقی و قسمت اصلی ترانههای خوانده شده در سریال پس از باران از کارهای محمد ولی مظفری است که فریدون پوررضا خواندهاست.[۸]
به گفتهٔ فریدون پوررضا او برای موسیقی سریال پس از باران کلاً ۴ دقیقه آواز خواند.[۹] او میگوید:
آن زمانی که من «پس از باران» را خواندم این صدا فریاد جوامع شهر زده هم بود. این فریاد علیه کسانی بود که بر سر ما خراب شدند و موسیقی محلی ما را از بین بردند. من گیلانی هستم و افتخار میکنم که گیلانی هم هستم. مثل کسی هستم که از بوی ریحان مست میشود و از شنیدن صدای گیلک، دنیا را دریافت میکند. شعری که آن را میفهمم و بعد آن را میخوانم. اینگونه بود که این شعر را از دروازهٔ دلها عبور دادم و توانستم شهری و غیرشهری را جذب این شعر کنم. البته کلمات این شعر را کمتر کسی متوجه میشد، حتی گیلانی از خود اهالی رشت هم برخی از این کلمات را متوجه نمیشدند، اما با اینکه کمتر کسی معنای شعر را متوجه میشد اما این سوز و آه ترانه خیلی از مردم را در شهرها و روستاها پای تلویزیون کشانید.
مجموعهٔ پس از باران در زمان پخش به یکی از پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون ایران تبدیل شد.[نیازمند منبع]
پخش در مالزی
شبکهٔ دوم تلویزیونی دولتی مالزی RTM۲ پخش مجموعهٔ تلویزیونی پس از باران را از ۲۵ مرداد ۱۳۸۸ آغاز کرد و این مجموعهٔ ۳۷ قسمتی با زیرنویس انگلیسی تا پایان ماه رمضان آن سال هر شب از این شبکه پخش شد.[۳]
↑مم ولی، یادنامهای برای محمد ولی مظفری-بخش نخست کتاب پای صحبت دکتر مهرناز مظفری صفحه۱۳/گردآوری و تدوین:مهرناز مظفری-انتشارات فرهنگ ایلیا، چاپ نخست ۱۳۹۳رشت