منبعشناسی دوران آغازین اسلام به بررسی منابع اولیه و منابع ثانویه تاریخی که بیانگر تاریخ صدر اسلام، از ولادت محمد، پیامبر اسلام تا پایان خلافت راشدین مقارن با ۴۰ قبل از بعثت تا ۴۰ بعد از هجرت (مقارن با ۵۷۰ تا ۶۶۰ میلادی) میپردازد.
منابع دست اول شناخت زندگانی محمد عبارت است از قرآن، گفتههای محمد در قالب حدیث و آنچه از کردار وی به صورت سنت ثبت شده است. همچنین زندگینامههایی تحت عنوان سیره نبوی در سدههای دوم و سوم هجری (۸ و ۹ میلادی) نگاشته شده است.[۱]
دربارهٔ زندگانی محمد، گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمده است، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست.[۲] از اینروی که محمد از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد بحث بوده است و این سبب شده تا نگاشتن یک زندگینامهٔ صریح از او دشوار باشد. برای این منظور هم فهم اسلامی از وی به عنوان یک پیامبر و هم فهم دانشمندان غربی بر مبنای فلسفههای مدرن باید در نظر گرفته شود.[۳]
منابع اولیه
قابلاطمینانترین منبع برای بازسازی زندگی محمد، قرآن است.[۵] قرآن اشاراتی اندک[۶] و غیر منسجم[۷] دربارهٔ زندگی محمد دارد، اما در مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری باثبات و صریح از او به دست داده و دربرگیرندهٔ اطلاعات نهان فراوانی از زندگانی محمد است.[۵]مصحف عثمان، قرآنی که هماکنون در دسترس است، عموماً در محافل آکادمیک به عنوان همان کلام خارجشده از زبان محمد، در نظر گرفته میشود؛ زیرا تلاشها برای یافتن آنچه متن دستنخورده و اولیهٔ قرآن، متنی که تفاوتی پراهمیت نسبت به متن امروزی قرآن داشتهباشد، ناموفق بوده است.[۸]
تعداد اندکی از منابع نگاشتهشده توسط غیرمسلمانان نیز موجود است که به گفتهٔ نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شده است، سودمندند.[۶]
منابع ثانویه برای کشف و فهم تاریخی رویدادهای زندگی محمد، آثار تاریخی مورخان در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام میباشد[۹]سیره نبوی شامل زندگینامههای سنتی نوشتهشده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب به اوست (سیره نبوی).[۱۰] قدیمیترین زندگینامه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق(۸۵ ق. تا حدود ۱۵۰ ق) با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشتهشده در ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از درگذشت محمد) است که متن اصلی آن از بین رفته است،[۷] ولی بخشهایی از آن در آثار نوشتهشده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای مانده است.[۶][۱۱] بسیاری اگرچه نه همهٔ محققان درستی و صحت این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، با این وجود میزان صحت آنها قابل تعیین نیست.[۶] از دیگر سیره نویسان مطرح محمد بن عمر واقدی (مرگ ۲۰۷ یا ۲۰۹ هجری) مؤلف «کتاب المغازی» و نیز منشی او، محمد بن سعد بن منیع (۱۶۸–۲۳۰ ق) مشهور ابن سعد بغدادی، نگارنده طبقات الکبری میباشند.[۹]
معروفترین سیرهای که در سده نخست نگاشته شده است و گزارش آن به ما رسیده است، سیرهای توسط عروة بن زبیر(۲۲ یا ۲۶ ق. -۹۴ ق) که واقدی او را اولین سیرهنویس دانسته است.
علیرغم گزارشهای اندکی که از سیرهنویسی در سده نخست به ما رسیده است، فرضیه محتمل آن است که در سده نخست هجری نوشتههایی به صورت کتابچه وجود داشته اما گزارشی از آنها نرسیده است.
بنابر روایتی از زبیر بن بکار سیرهای در سده نخست توسط اَبان بن عثمان (۹۶–۱۰۵ ق)، فرزند خلیفه سوم، نیز وجود داشته است، او آثارش را به سلیمان بن عبدالملک خلیفه اموی اهدا کرده و او مخفیانه آن را نابود کرده؛ لذا چیزی از آن در تاریخنگاری مسلمانان روایت نشده است.
همچنین با توجه به نقل قول طبری از سهل بن ابی حثمه (متولد سال سوم هجری)، محتمل است که وی نیز سیرهای نگاشته باشد.
از وهب بن منبه نیز گزارشی دربارهٔ رخدادهای پیش از هجرت و نیز غزوه خثعم رسیده است.
جعفریان میگوید سیرهنویسی در سده دوم رواج یافت و در این میان ابن شهاب الزهری (ق ۱۲۴) نقشی مهم در گردآوری روایات و سیرههای پیش از خود و انتقالش به سیره نویسان بعدی ایفا کرد. وی گرایش به امویان داشت و در خدمت هشام بن عبدالملک بود.
«سیره ابن اسحاق پایان تلاشهای متفرق علاقهمندان به سیره و جامع کارهای مقدماتی است.» مشخص نیست که آیا آنچه ابن اسحاق از عروة بن زبیر نقل میکند، را مستقیماً از زهری و او از عروه شنیده است یا این که وی از کتاب عروه نقل میکند از آن رو که هیچیک از سیره نویسان پیش از ابن اسحاق کار خود را در ح وی سنر و نسامان دادند، چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. مورخان اهل سنت سیره ابن اسحاق را به عنوان یک روایت مقبول از زندگی محمد پذیرفتهاند و دیگر اخباری را که گردآوردهاند در حاشیه آن قرار دادهاند.[۱۲]
به نوشته برنارد لوئیس در درجهٔ آخر اهمیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارشهایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند که چندین قرن پس از درگذشت محمد نگاشته شده است و اکنون در دسترس هستند[۱۳] که میتوان به آنها به عنوان آنچه که در حافظهٔ طولانیمدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقیمانده است، نگریست.[۱۴]
اغلب تاریخ پژوهان غربی به احادیث به عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط مینگرند.[۱۳] اما به تعبیر سید حسین نصر هرچند محققان پوزیتیویست، احادیث شفاهی روایت شده توسط مسلمانان را معمولاً بیاعتبار میدانند، این احادیث نقشی اصلی را در فهم مسلمانان از محمد ایفا میکند.[۱۵]
سیره نویسان به جهت مذهبی عمدتاً متأثر از آل زبیر و به جهت سیاسی برحسب دوره زندگی شان متمایل به امویان یا عباسیان بودهاند. هرچند برخی از سیره نویسان نظیر ابن اسحاق متشیع بودهاند و گرایش علوی داشتهاند؛ اَبان بن عثمان بجلی از معدود سیره نویسانی است که مشخصا شیعه و بلکه از زمره اصحاب اجماع بوده است، یعنی شیعه بر وثاقت وی اتفاق نظر داشته است. وی از جعفر صادق، امام ششم شیعه، حدیث نقل کرده است و شیخ طوسی در الفهرست کتاب سیره وی را جزو آثار امامیه برشمرده است. کتاب وی امروز باقی نیست، اما این کتاب در اختیار شیخ طبرسی بوده و در تفسیر مجمع البیان از آن بهره جسته است. یعقوبی نیز در تاریخ خود از کتاب وی استفاده کرده است. روایاتی که در منابع حدیثی شیعی نظیر کافیشیخ کلینی و نیز شیخ مفید و همچنین امامان زیدیطبرستان دربارهٔ زندگی محمد آمده است، عمدتاً مأخوذ از اَبان است. برخی نظیر فؤاد سزگین این اَبان را با اَبان بن عثمان فرزنده خلیفه سوم اشتباه کردهاند. علاوه بر اَبان، در میان شیعه، ابوالبختری نیز روایاتی در سیره به نقل از جعفر صادق دارد که یعقوبی از آن بهره جسته است.[۱۶]
دسته دیگری از منابع، نوشتههای مسیحیسدههای میانه است که با شیوه جدلی محمد را به عنوان خارج از دین یا حتی ضدمسیح تصویر کرده است.[۱۷]
به نوشته نصر، آثار محققان غربی مدرن که از سده ۱۸ به بعد تألیف شده است دسته دیگری از آثار است که رویکردی تاریخی تر به موضوع دارند، متأثر از مکاتب فلسفی و کلامی مدرن غرب هستند و پیامبری محمد را رد میکنند. این نوشتهها بیشتر بر جنبهها و عوامل انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه دارند نه امور دینی، اعتقادی و روحانی.
تنها در اواخر سده بیستم نویسندگان غربی روشهای علمی مدرن غربی را با یکدلی نسبت به موضوع مطالعه تلفیق کردند و بهخصوص به واقعیتهای دینی و روحانی درگیر در مطالعه زندگی محمد توجه کردند.[۱۸]
چالشها
از مهمترین دشواریها در نوشتن زندگینامه محمد، نبود منابع کافی و ابهامات پیرامون عربستان پیش از اسلام است که امکان مطالعه تطبیقی و بررسی فضایی که اسلام به آن پاسخ میداد را سلب میکند. هیچ تاریخنگاری برای شرح فضای سیاسی رایج و هیچ متن مقدسی برای شرح فضای دینی و هیچ طوماری برای شرح اختلافات فرقهای، در پیش از اسلام، موجود نیست. به جای آن مقادیر معتنابهی شعر وجود دارد که استفاده و بررسی صحت آنها دشوار است.[۱۹]
به نوشته چیز رابینسون تقریباً اطلاعاتی معتبر تاریخی دربارهٔ تولد، کودکی و آغاز بزرگسالی محمد در دست نیست و نسل نخستین مسلمانان توجهی به زندگی محمد قبل از پیامبری نداشتهاند و داستانهای موجود در طی دو سده بعدی ساخته شدهاند.[۲۰]
حتی به نوشته رسول جعفریان تعیین تاریخ دقیق تحولات ابتدای دوره پیامبری دشوار است زیرا وقایع به دقت ثبت نشده است و همچنین اشتباهات غیرعمدی و اغراض قبیلهای و سیاسی در نقل وقایع آن دخالت داشته است.[۲۱]
در کنار کتابهای تاریخی، کتابهای حدیثی نیز از منابع رویدادهای این دوره محسوب میشود.[۲۲]
فتوحات
برخی از منابع تاریخی صدر اسلام بهطور خاص به فتوحات مسلمانان پرداخته است و این آثار به گفته جعفریان نوعی تاریخنگاری محلی است. این سبک تاریخنویسی، بهخصوص از قرن سوم به بعد رواج یافته است. از جمله افرادی که به فتوحات پرداختهاند ابومخنف و عمر بن شبّه و بهخصوص مدائنی را میتوان برشمرد که آثاری نظیر فتوح کور دجله، فتوح الدینور، فتوح مدن قم و قاشان و اصبهان، فتوح الشام، فتوح خراسان و جرجان را میتوان نام برد.[۲۳]
علی بن ابی طالب
منابع تاریخی اولیه در خصوص زندگی علی قرآن، حدیث و همچنین نوشتههای تاریخنگاری اولیهٔ مسلمانان است. منابع ثانویه شامل کتابهای تاریخی نوشتهشده توسط مسلمانان سنی و شیعه و نیز مسیحیان عرب و هندوهای ساکن در خاورمیانه و آسیا در طی سدههای متأخر و شمار اندکی از تاریخنگاران نوین غربی است. هرچند بسیاری از منابع اولیهٔ اسلامی تا حدی نسبت به علی رنگ تعصب — در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی — به خود گرفته است.[۲۴] از این جهت که شخصیت علی برای مسلمانان (اعم از شیعه و سنی) دارای اهمیت مذهبی، سیاسی، فقهی و روحانی است، زندگی او به طرق مختلف تحلیل و تفسیر شده و اسناد تاریخی موجود نیز تحت تأثیر ملاحظات فرقهای قرار گرفته است.[۲۵] در سدههای هشتم و نهم میلادی (دوم و سوم هجری)، جنگ داخلی میان علی و معاویه (فتنه اول) موضوع مورد علاقه تاریخ نگاران مسلمان بود و مورخان شیعه و سنی، هر یک طبق موضعی که اتخاذ کرده بودند، روایتهای متعارضی را بیان میکردند.[۲۶]
منابع اولیه
در الفهرستابن ندیم نخستین کتاب شیعه کتاب سلیم بن قیس هلالی برشمرده شده است، که تاریخ آن حدود نیمه دوم سده اول تا اوائل سده دوم هجری (اواخر سده هفتم تا اوائل سده هشتم میلادی) تخمین زده شده است.[الف]رسول جعفریان بهطور خاص در میان کتابهای حدیثی، کتاب کافی (اوائل سده دهم میلادی) را واجد اطلاعات تاریخی میداند.[۲۷]
منابع ثانویه
نخستین منابع در خصوص حوادث دوران خلافت علی بن ابی طالب نظیر دیگر تاریخنگاری دوران اولیه اسلام در قالب تکنگاری بوده است. برای نمونه رسول جعفریان بیش از ۱۶ تکنگاری تا نیمه نخست سده چهارم در خصوص نبرد صفین را برمیشمارد. از نظر وی منابع متأخر بر اساس نقل از منابع متقدم ایجاد شدهاند. نخستین تکنگاریها که در منابع از آنها ذکر شده است به نیمه نخست سده دوم هجری (سده هشتم میلادی) مربوط میشود نظیر «کتاب صفین» جابر بن یزید جعفی (ف ۱۲۸ ق)، آبان بن تغلب (ف ۱۴۱ ق) و ابومخنف (ف ۱۵۷ ق)[۲۸] همچنین چیز رابینسون بین ۷۵۰ تا ۸۵۰ میلادی از دست کم ۱۴ تکنگاری دربارهٔ نبرد صفین یاد میکند که در سده بعد از آن به حدود ۷ مورد کاهش مییابد.[۲۹]
طی سدههای نهم و دهم میلادی کتب تاریخی نظیر تاریخ طبری (پیش از سال ۲۹۳ ق/۹۱۵ م)، روایتهای تاریخی را تجمیع کردند و سبب شدند تکنگاریهای قدیمیتر متروک شود. البته به نوشته رابینسون مؤلفان این کتابها کاری بیش از گردآوری اخبار قدیمی از منابع پیشین را انجام دادهاند. آنها آثار پیشین را مجدداً گزینش، چینش، تجزیه و تکمیل کردهاند و از منظر خود تاریخ را روایت کردهاند. در این میان تاریخ یعقوبی (تا میانه سده ۳ ق/میانه سده نهم م) بهطور منحصر بفردی موضعی شیعی دارد حال آنکه تاریخ طبری بیانگر موضع غالب زمان خود (اهل سنت) میباشد.[۳۰] جعفریان میگوید در میان شیعه مورخی بمانند طبری اقدام به گردآوری اطلاعات تکنگاریها نکرده است. در نتیجه از بین رفتن رسالههای تکنگارانه بخش مهمی از آثار تاریخی شیعه جز موارد معدودی نظیر «وقعة صفین» نصر بن مزاحم و «کتاب الغارات» ثقفی از میان رفته است.[۳۱]
اصحاب محمد
گونه دیگری از کتابها شرح حال افراد برجسته معاصر محمد است. رسول جعفریان ویژگی شرح حال را در آن میداند که به عنصر زمان کم توجه است، اما اطلاعات گستردهای از زندگی فرد و زمینه اجتماعی وی به دست میدهد که میتواند در شناخت فرد و زمانه اش مفید باشد. از جمله معروفترین شرح حالهایی که دربارهٔ اصحاب محمد نگارش شده است میتوان به «الاستیعاب فِی معرفة الاصحاب» اثر ابن عبدالبر اندلسی (۳۶۸–۴۶۳)، «معرفة الصحابة» از ابونعیم اصفهانی (۴۳۰)، اسدالغابه فی معرفه الصحابه از عزالدین بن اثیر (م ۶۳۰) و «الاصابة فِی تمییز الصحابة» از ابن حجر عسقلانی یاد کرد (م 852).[۳۲]