معناسازی[۱] (به انگلیسی Sensemaking یا sense-making) فرایندی است که در آن مردم به تجارب جمعی خود معانی اطلاق میکنند. این فرایند را به عنوان «توسعه گذشتهنگر مداوم تصاویر محتمل، که کاری را که مردم انجام میدهند را عقلانی میکنند» تعریف کردهاند (Weick, Sutcliffe, & Obstfeld, 2005, p. 409). این مفهوم توسط کارل ویک در دهه ۱۹۷۰به مطالعات سازمانی معرفی شد و در حوزه نظریه و عمل مؤثر بودهاست. کارل ویک قصد داشت که به جای تمرکز سنتی نظریه پردازان سازمان بر تصمیمگیری به فرآیندهایی بپردازد که در آن معنای تصمیمات در رفتار وضع شده برساخته میشود.
در سال ۱۹۶۶، دانیل کاتز و رابرت ال کان روانشناسی اجتماعی سازمانها را منتشر کردند (کاتز و کان، ۱۹۶۶). در سال ۱۹۶۹، کارل ویک در کتاب خود با عنوان روانشناسی اجتماعی سازماندهی، از عنوان کتاب کاتز و ال کان استفاده کرد و فقط تمرکز را از سازمان به عنوان موجودیت به سازماندهی به عنوان یک فعالیت تغییر داد. بهطور ویژه ویرایش دوم که ده سال بعد منتشر شد (ویک، ۱۹۷۹) رویکرد ویک در مطالعات سازمانی را تثبیت کرد.
ویک هفت ویژگی معناسازی را شناسایی کرد (ویک، ۱۹۹۵):
هر یک از این هفت جنبه با دیگری تعامل و در هم تنیدگی دارند تا افراد رویدادها را تفسیر کنند. تفاسیر آنها از طریق روایات - نوشتاری و گفتاری - آشکار میشود که (کوری و براون، ۲۰۰۳)، از طریق استدلال نموداری و کردارهای مادی مرتبط (هاف، ۱۹۹۰؛ استیگلیانی و راواسی، ۲۰۱۲) معناهای اطلاق شده فهم آنها از رویدادها را منتقل میکند.
با ظهور دیدگاه معناسازی مطالعات سازمانی از چگونگی اثرگذاری تصمیمها بر شکل سازمانها، تمرکزش به نحوهای که معنا سازماندهی را هدایت میکند تغییر میکند (ویک، ۱۹۹۳). هدف این بود که فعالیت عمدتاً شناختی چارچوببندی معنادارسازی موقعیتهای تجربهشده مورد توجه قرار بگیرد. معناسازی فرآیندی تعاملی برای ایجاد آگاهی و درک مشترک از دیدگاهها و علایق متکثر افراد مختلف است.
محققان معناسازی به جای پیچیدگیهای برنامهریزی بیشتر نسبت به جزئیات کنش علاقهمند هستند (Weick, 1995, p. 55).
رویکرد معناسازی اغلب هنگام مواجه سازمانها با موقعیتهای نامشخص یا مبهم، برای این استفاده میشود که نسبت به عوامل مطرح شده بینش ارائه کند (Weick 1988، ۱۹۹۳؛ Weick et al. , 2005). با شروع دهه ۱۹۸۰ با تحلیل مؤثر مجدد فاجعه بوپال، نام ویک با مطالعه معناسازی موقعیتی که بر نتایج بلایا تأثیر میگذارد مرتبط شد (Weick 1993).
مروری بر ادبیات معناسازی در سازمانها در سال ۲۰۱۴، دهها دسته مختلف از حسسازی و نیمدوجین مفهوم مرتبط با معناسازی را شناسایی کرد (میتلیس و کریستینسون، ۲۰۱۴). طبقهبندیهای معناسازی عبارت بودند از: ذهنیت وکالتی(constituent-minded)، فرهنگی، بومشناسی، محیطی، آیندهگرا(future-oriented)، بینفرهنگی، بینفردی، بازاری، سیاسی، اجتماعگرا، آیندهنگر و زیرکانه. مفاهیم مربوط با معناسازی عبارتند از: معناشکنی(sensebreaking)، معناخواهی(sensedemanding)، مبادله معنا(sense-exchanging)، معنادهی(sensegiving)، معنانهانسازی(sensehiding)، و مشخصسازی معنا(sense specification).
معناسازی در مرکز چارچوب مفهومی عملیات شبکه محور نظامی (NCO) وزارت دفاع ایالات متحده قرار دارد (گارستکا و آلبرتس، ۲۰۰۴). در یک محیط نظامی مشترک/ائتلافی، معنابخشی بخاطر عوامل فنی، اجتماعی، سازمانی، فرهنگی و عملیاتی متعدد پیچیده میشود. یک فرضیه اصلی عملیات شبکه محور این است که کیفیت درک و همکاری مشترک در یک نیروی «شبکه ای قوی» بهتر از یک نیروی سکومحور خواهد بود و افراد را برای تصمیمگیری بهتر توانمند میکند. بر اساس نظریه عملیات شبکه محور، یک رابطه تقویتکننده متقابل بین معنابخشی فردی، معنابخشی اشتراکی و تعامل و همکاری وجود دارد.
در کاربردهای دفاعی، نظریهپردازان معناسازی در درجه اول بر چگونگی توسعه آگاهی و درک مشترک در سازمانهای فرماندهی و کنترل در سطح عملیاتی تمرکز کردهاند. در سطح تاکتیکی، افراد محیط فیزیکی آنی خود را نظارت و ارزیابی میکنند تا تخمین بزنند که عناصر مختلف در لحظه بعدی کجا خواهند بود. در سطح عملیاتی، که وضعیت بسیار گستردهتر، پیچیدهتر و نامطمئنتر است و در طول ساعتها و روزها تکامل مییابد، سازمان باید بهطور جمعی تمایلات، نیات و قابلیتهای دشمن را درک کند، و همچنین اثرات (اغلب ناخواسته) ناشی از اقدامات نیروی خود بر روی یک سیستم پیچیده از سیستمها را پیشبینی کند. .
معناسازی در ادبیات ایمنی بیمار نیز مورد مطالعه قرار گرفتهاست (Battles, et al. 2006). این دیگاه به عنوان یک چارچوب مفهومی برای شناسایی و تشخیص موقعیتهای بیمار پرخطر استفاده شدهاست. به عنوان مثال، رودز، و همکاران. (۲۰۱۵) معنابخشی و ایجاد مشترک ایمنی بیماران مراقبتهای اولیه پزشکی را بررسی کرد.
گزارش شدهاست[۲] که دورکاری میتواند در فرایند معناسازی اختلال ایجاد کند.
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Sensemaking». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۱.