این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد.
سلسله سادات سجادی تفرش خاندانی ایرانی است با اصالت سید که نسب خود را به سلطان العلما سید احمد میرسانند که با پنج واسطه به علی بن حسین فرزند حسین بن علی متصل میشود. سلطان العلما سید احمد در نیمهٔ اول قرن چهارم در فرار از حکومت عباسیان به تفرش از توابع عراق عجم هجرت کرد چون تحت تعقیب مأموران بنی عباس بود، به هزاوه پناه برد و در ۳۶۰ هجری در حال اقامه نماز شب کشته شد. در زمان شاه عباس اول صفوی بارگاهی بر قبر او بنا گردید که از دیرباز تا کنون مورد توجه مردم بودهاست. مزار او در روستای هزاوه زیارتگاه مردم منطقه فراهان است.[۱] این سادات در گذر زمان، مهاجرت و منشعب به خاندان یا خانوادههای مستقل شدند و عمده آنها در شهرستان تفرش که در آن زمان شامل منطقه مرکزی تفرش، فراهان و آشتیان میشد سکنی گزیدند.
تبارنامه
علی بن حسین === > علی الاصغر ===> حسن افطس (پنج پسر داشت)=== > حسین مکوف ===>حسن === >میر سید محمد مدائنی ===>سلطان العلما سید احمد === > میر سید علی اول ===> سید علی === >سید میرعلی ===> میر سید عبدالفتاح === > میر سید شریف الدین ===> سید عبدالمجید=== > سید صمد ===> میر سید عبدالله === >سید نیک الدین ===>سید روحالله === >سید فتحالله ===>سید مجدالدین=== > سید نجم الدین ===> سید محمود === > سید حسین ===>سید حسن === >میر سید بابا هاشم محمد ===>سید بایزید === > میر سید جلال ===>میر سید رضا
خاندان قائم مقامی هزاوه از ذریه میرزا عیسی بوده که به قائم مقام معروف شدند. خاندانی از این سلسله سادات در حکوت قاجار به صدر اعظمی و قائم مقامی رسیدند که به قائم مقامی مشهور شدند که برخی اعضای این خاندان در سدههای دوازده و سیزده قمری دارای مشاغل دیوانی بودند و دو تن از آنان، میرزا محمدحسین فراهانی و قائممقام فراهانی به صدراعظمی منصوب شدند. شعرا، خطاطان و نویسندگان برجسته و صاحب نامی نیز در سدههای اخیر از این خانواده برخاستهاند.
در قدرت
در زمان حکومت شاه عباس اول عدهای از سادات تفرش به دربار صفوی راه یافتند. این شاخه از سادات که به سبب در دست داشتن مهر حضرت سجاد معروف به میر مُهردار بودند، تا اواخر دورهٔ صفوی و تا زمان شاه سلطان حسین منصب مُهرداری شاهان صفوی را حفظ کردند. تفرش در روزگار صفویه به ویژه پادشاهی شاه عباس بزرگ رو به آبادانی نهادهاست ومردم تفرش با انجام خدمات برجسته در دستگاههای حکومت صفوی نفوذ نمود تفرش در ایام سلطنت افشاریان تا سال ۱۲۱۸ جزو متصرفات ایشان بودهاست تختگاه زندیان شیراز و خاک تفرش در آن روزگار جزء متصرفات آنان بودهاست؛ و در این زمان مکتب خانههای متعددی در تفرش تأسیس شده که نوجوانان در آن ه به فراگرفتن مقدمات فارسی و تعلم قرا، میپرداختهاند در دوران قاجاریه است که مردانی از تفرش در کار سیاست مملکت وارد میشوند و در راه خدمت به ایران حتی از بذل جان خود نیز دریغ نمیورزند باز در همین دورهاست کهبه سبب توجه پادشاهان قاجار به منطقه روحانیان و علمای مذهب عدهای از سادات بنی فاطمه تفرش در دستگاه حکومت رشد کرده تا جایی که به مناصب بزرگ گمارده میشوند و یکی از ویژگیهای دوره قاجاریه گسترش مکتب خانهها و تکثیر و فراوانی میرزاها در تفرشآشتیان و فراهان است ولی روی هم رفته جامعه تفرش در دوره قاجاریه دهقانی ولی غیر متحجر بودهاست. در دورهٔ قاجاریه تعداد زیادی از اهالی تفرش به سبب سواد و خوشخطی به مشاغل دیوانی و منشیگری گمارده شدند.[۲]
قائممقام در سال دوم سلطنت محمدشاه درحالی که منصب صدارت عظمی داشت به دلیل بدبینی محمدشاه به او، به دستور شاه در باغ نگارستان به قتل رسید. پس از آن اموال خانواده قائممقام در تبریز و تهران ضبط شد و بستگان خانواده برای در امان ماندن از گزند غضب شاه در فراهان ساکن شدند. میرزا تقی خان امیرکبیر بعد از رسیدن به صدارت، به سبب دینی که نسبت به قائممقام احساس میکرد، بازماندگان او را از دست دولت برهانید و اموالشان را بازگرداند. ادیبالممالک فراهانی، یکی از نوادگان میرزا ابوالقاسم قائممقام، مینویسد:
«میرزا تقی خان که خود را از پروردگان الطاف قائممقام میدانست، به پاس این سابقه از آن خانواده هرکس را که بعد از چهارده سال رنج و تعب از فرار زندان و بست و گیرودار، جانی به در برده بود اطمینان داد و گرد خود فراهم آورد. املاکشان را که به غصب برده بودند استرداد نموده به تصرف آنان داد و از جمله میرزا مهدی ملک را از قم به تهران خواست و خانه و باغات و املاک شمیران و فراهانش را از تصرف غاصبین درآورد.»[۴]
امیرکبیر همچنین به برادرش که در آن هنگام حاکم عراق عجم بود دستورهای مؤکدی در رابطه با بازگرداندن دارائیهای خانواده قائممقام فرستاد و مستمری میرزامهدی ملکالکتاب (پسرعمو و داماد قائممقام) را که حال پیر و ناتوان شده بود، از نو برقرار ساخت.[۵]
همچنین در سال ۱۲۷۵ هجری قمری ناصرالدین شاه قاجار فرزندان قائممقام را به تهران خواند و مورد دلجویی قرار داد. در باقی دوران قاجار نوادگان قائممقامها از صحنه سیاست غایب بودند و مشاغل دولتی مهم نداشتند، اما در طول این زمان نیز چهرههای شاخصی از میان اعضای خانواده برخاستند. از جمله شاعران برجستهای چون ژاله قائممقامی و ادیبالممالک فراهانی.
میر مهردار
مهرداری علی بن حسین
در نزد سادات تفرش انگشترئی بود از سنگ آهن بر حلقهای از نقره که به خط کوفی بر آن علی بن حسین نقش بوده و به همین سبب این سادات به میر مهردار معروف شده بودند. مهر در روزگار زندیه نزد میرزا محمدحسین وفا (عموی میرزا عیسی قائم مقام) بود و او پس از تسلط آقا محمد خان از شیراز به قزوین آمد و پیش از وفات انگشتری را به میرزا عیسی که داماد و برادرزاده اش بود سپرد. آقا محمدخان آن را گرفت و به خزانه شاهی داد. در بیماری دختر میرزا ابراهیم خان اعتمادالدوله خاتم را به او امانت دادند تا بلکه به برکت آن دخترش شفا یابد و هرچند طفل نجات یافت ولی اعتمادالدوله انگشتری را باز پس نداد. پس از قتل اعتمادالدوله مهر در حقهای طلایی و مکلل به خزانه شاهی رفت.
وقتی فتحعلی شاه دختر چهاردهم خود شمس بانو را به ازدواج میرزا موسی فراهانی پسر میرزا بزرگ و برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام درآورد، این خاتم را آویزه نیمتاج عروس نمودند. شاهزاده خانم یک جبه ترمه با مروارید غلطان به شاه هدیه داد و شاه در عوض درخواست قائم مقام را که خواهان برگرداندن مهر به او بود «تا کماکان موجب برکت خاندان قائم مقام باشد»، اجابت کرد. پس از آن اغلب شمس بانو مهر را به بازوی خود میبست و یک بار در هنگام حج او گم شد ولی زود یافتندش. بعد از مرگ حاجی میرزا موسی، خواهرش گوهرتاج خانم (که همسر ملک قاسم میرزا پسر فتحعلی شاه بود) حفاظت مهر را بر عهده گرفت و پس از او به پسر میرزا ابوالقاسم قائم مقام، میرزا علی و پس از آن به برادرزاده اش میرزا محمود قائم مقام رسید.[۶]
نام چندتن از اعضای این خاندان به عنوان مهردار شاهان صفوی ذکر شدهاست، از جمله: میرسید رضا به عنوان مهردار شاه عباس اول، میرزا ابوالخیر به عنوان مهردار شاه صفی و میرزا ابوالفخر به عنوان مهردار شاه عباس دوم. به اعتقاد برخی مورخان این ادعا مشکوک و ظن غالب بر آن است که لقب این افراد یعنی «میرمهردار» باعث پدید آمدن این تصور شدهاست، در حالی که این لقب تنها ناظر بر نگهداری از مهر حضرت سجاد (ع) بودهاست و نه به معنای مهرداری شاهان صفوی.
خاندان میر فخرایی
نصب این خاندان از سید روحالله جدا و منشعب میشود که هماکنون بخشی از آنان در تفرش زندگی میکنند. سید علی خامنهای از تبار این خاندان میباشد. سید رضا---> سید روحالله---> سید قطب الدین---> سید ظهرالدین--->سید فخرالدین (خاندان میر فخرایی)---> سید علیاکبر (یکی از مجتهدین عصر قاجار)---> سید محمد تقی ---> سید محمد ---> سید حسین تبریزی ---> سید جواد خامنهای ---> سید علی خامنهای[۷]
سلسله سادات تفرش از زبان سید علی خامنهای
در تفرش دو جد از نیاکان رهبر جمهوری اسلامی ایران مدفون هستند. سید علی خامنهای در سخنان خود عنوان کرد: "سلسله سادات حسینی تاجناب سید قطب الدین، دو رشته میشوند؛ یک رشته، رشتهٔ سید ظهیرالدین و سید فخر الدین است، معروف به میر فخرا؛ که سلسله ماست. حضرت سید فخرالدین جزو اجداد ماست که از اولاد قطب الدینند. یک سلسله دیگر یک شعبه دیگر از اولاد سید قطب الدین، خانواده قائم مقام فراهانی هستند که آنها هم بزرگانی بودند تا میرسند به میرزا عیسی و بعد میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، که آنها هم جزو همین سلسله سادات حسینی هستند؛ که از قطب الدین سلسله ما سادات تفرشی و منطقه تفرش و آشتیان و اینها از سلسله آنها جدا میشوند، اینها بیشتر مرد علم و دیانت بودند، آنها بیشتر مرد سیاست بودند و سید فخرالدین که معروف به میر فخراست نوه سید فخرالدین مرحوم سید محمد تقی است که پسر سید محمد تقی، جوانی است به نام سید محمد، از تفرش بلند میشود میرود به طرف آذربایجان آنجا این سلسله میشوند خامنهای. مرحوم سید محمد که از تفرش به خامنه رفته و در آنجا ساکن شده آن سید تفرشی را در شهر خامنه نگه میدارد و پدر من که نوه سید محمد است از تبریز میروند مشهد، ما حالا از مشهد برگشتیم تفرش."[۸]
خاندان حسابی
حسن افطس پنج پسر داشته: عبدالله شهید، علی، عمر، حسین و حسین مکفوف. عبدالله شهید به دست هارون الرشید مقتول شده؛ و حسین مکفوف جد سادات هزاوةفراهان است که مرحوم میرزا ابوالقاسم قائم مقام از آنهاست؛ و علی الجرزی والد امامزاده محمد است که در فمتفرش مدفون گردیده و قبه و صحن مجلل او را خواجه مؤمن (فوت ۱۱۷۰ هجری) برادر امین الدین (امینا) بن محمد حسین الحسینی در زمان شاه عباس دوم بنا نموده؛ و او جدّ خانوادة حسابی است. در واقع پروفسور محمود حسابی از احفاد اوست.[۹]
خاندان میر سپاسی
مشهورترین فرد این خاندان در تفرش سید جوادمیرسپاسی، عالم ربانی و نماینده سید محمدرضا گلپایگانی و شیخ محمد تقی بهجت فومنی مرجع تقلید ، امام جمعه وقت میباشد که نسب این خاندان به موسی بن جعفر میرسد.
مهندس سید ابوالفضل سجادی هزاوه بنیان گذار صنایع خودروسازی کرمان ( کرمان موتور ) نیز احتمالا از احفاد این خاندان باشد.
تأثیر سادات تفرش بر فرهنگ ایران
عباس امانت معتقد است که در دوره قاجاریه خاندان قائم مقام فراهانی برای شعرا، نثرنویسان، نقاشان و معماران نقش پرورنده و ولینعمت داشت.[۱۷] و خاندان میر فخرا و بیشتر اهل علم و دیانت بودند. میرزا سیدعلیاکبر تفرشی، مجتهد عصر قاجار از خاندان میر فخرا میباشد.
روستای سادات
در تفرش روستایی به نام خرازان وجود دارد که کلیه سکنهٔ آن از سادات میباشند. گویا در زمان جدایی استان بحرین از ایران سادات معتوقی یا همان سادات محمودی که بعد ها توسط محمد ابراهیم حشمت به دلیل درگیری و نژاد پرستی از ان روستا نقل مکان کرده و به همست مزار و مرقد جدشان هلال بن علی در قریه آران ساکن و سکونت گردیده اند یک شاخه دیگر بعد ها از بحرین توسط عمر بن حمد آل ثانی از بحرین اخراج و روانه اروند کنار یا همان نواحی شط العرب گردیده اند در اخر از این دو خاندان فعلا اثری نیست ممکن است بعد از هجرت اسم و فامیل های انان به آل ربیع یا موارد مشابه تغییر یافته گفته میشود طی اخبار موثق از کشور عراق حدود فاو و بصره شخصی از آن ختندان که خود را منسوب به سادات آل معتوق میدند طی مدارکی اثبات نسب کرده و مشجراتی در دسترس دارد .
پانویس
↑متشرعی، فریناز (پائیز و زمستان ۱۳۸۷). «نسبنامه قائممقام»(PDF). پیام بهارستان. تهران. دوم (۱ و ۲): ۳۷۷. دریافتشده در ۱۶ آذر ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)