بیژن پسر گیو از پهلوانان نامدار شاهنامه است. او پسر جوان و ماجراجوی گیو و نوه دختری رستم بود. در شاهنامه بیژن که تنها فرزند گیو و در چشم پدر سخت عزیز است، غالباً از سوی پدر به خاطر خیرهسریها و جوانیکردن مورد ملامت قرار میگیرد. از ماجراهای مفصل بیژن میتوان به داستان بیژن و گرازان و به تبع آن بیژن و منیژه و همچنین نجات گستهم و رساندن او به نزد سپاه کیخسرو اشاره کرد.
بیژن در شاهنامه
از دیگر کارهای سترگ او (مندرج در شاهنامه) نبرد با فرود سیاوش، هومان پهلوانان تورانی در نبردی تنبهتن و نیز کشتن رویین در جنگ دوازده رخ است.
درفش بیژن پرستار پیکر بود. او از دوستان بسیار نزدیک گستهم پسر گژدهم پهلوان ایرانی بود و در نبردهای ایرانیان به کینخواهی سیاوش در زمان پادشاهی کیخسرو، دست کم گستهم را دو بار از مرگ[۱] نجات داد.[۲] بیژن در پایان جنگ دوازدهرخ:
بیژن در نهایت به همراه پدرش گیو و عمویش رُهام و بسیاری دیگر از پهلوانان، پس از عروج کیخسرو در کوه دنا به آسمان، در راه برگشت در میانهٔ این رشته کوه در توفان برف و کولاک شدید ناپدید شد که در دنا گردنهای به نام بیژن نیز وجود دارد.
منظومهای نیز به نام بیژن نامه وجود دارد در حدود ۱۴۰۰ تا ۱۹۰۰ بیت از عطایی رازی شاعر برزونامه. بخش بزرگی از آن از داستان بیژن و گرازان و بیژن و منیژه است.
بیژن تاریخی (اشکانی)
احتمالاً شخصیت بیژن همچون بسیاری دیگر از گودرزیان اصالت اشکانی داشتهاست. بیژن را گاه نام خانوادگی اخلاف گودرز میدانند .[نیازمند منبع] در پژوهشی شخصیت تاریخی بیژن با اوبوزان هندوپارتی یکی دانسته شده است.[۴]
↑بیژن در پایان جنگ لاونگستهم پسر گژدهم را به خاطر کشتهشدن اسبش بر اسب خود مینشاند و با هم از میدان میگریزند. همچنین در پایان جنگ دوازده رخ گستهم مجروح که به تنهایی لهاک و فرشیدورد دو پهلوان تورانی را از پای درآورده بود به اردوگاه سپاه ایران بازمیگرداند و به این ترتیب او را از مرگ نجات میدهد.