این مقاله میتواند با ترجمهٔ متن از مقالهٔ متناظر در انگلیسی گسترش یابد. برای مشاهدهٔ دستورالعملهای مهم ترجمه روی [گسترش] کلیک کنید.
استفاده از مترجمهای ماشینی نظیر دیپال یا ترجمهگر گوگل نقطهٔ آغاز خوبی برای ترجمه است، اما کاربران ترجمهکننده باید در صورت نیاز خطاها را برطرف، و دقت ترجمه را بررسی کنند؛ و نباید تنها متن ترجمهشده بهصورت ماشینی را بدون اصلاح در ویکیپدیای فارسی قرار داده و منتشر کنند.
متنی که غیر قابل اطمینان یا کم کیفیت به نظر میرسد را ترجمه نکنید. در صورت امکان صحت متن را در منابع ارائهشده در مقالهٔ خارجیزبان بررسی کنید.
شما ملزم هستید با ارائهٔ یک پیوند میانزبانی به مقالهٔ مبدأ ترجمه، انتساب حق تکثیر را در خلاصه ویرایش بههمراه ترجمهٔ خود ارائه دهید. یک روش برای انتساب در خلاصه ویرایش میتواند استفاده از این عبارت باشد
محتوای این ویرایش از مقالهٔ موجود در ویکیپدیای انگلیسی در [[:en:Modernization theory]] ترجمه شده است؛ برای انتساب، تاریخچهٔ آن مقاله را ببینید. (ابزارهایی نظیر ترجمهٔ محتوا و به ویکیفا خلاصه ویرایش و پیوند میانزبانی مناسب را بهطور خودکار تولید میکنند.)
پس از ترجمه، الگوی {{صفحه ترجمهشده|en|Modernization theory}} باید به صفحهٔ بحث افزوده شود.
نظریه مدرنیزاسیون (به انگلیسی:Modernization theory) برای توضیح فرایند مدرنیزاسیون در جوامع استفاده میشود. نظریههای «کلاسیک» مدرنیزاسیون دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی از تحلیلهای جامعهشناختی کارل مارکس، امیل دورکیم و خوانش جزئی ماکس وبر استفاده کردند و به شدت تحت تأثیر نوشتههای تالکوت پارسونز، جامعهشناس هارواردی قرار گرفتند.[۱] نظریه مدرنیزاسیون یک پارادایم مسلط در علوم اجتماعی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی بود و سپس نزول یافت. پس از سال ۱۹۹۱ میلادی، فرانسیس فوکویاما در مورد پایان جنگ سرد به عنوان تأییدی بر نظریه مدرنیزاسیون نوشت و نظریه مدرنیزاسیون دوباره بر سر زبانها افتاد.[۲] نظریه مدرنیزاسیون همچنان یک مدل بحثبرانگیز است.[۳]
مدرنیزاسیون به مدلی از گذار پیشرونده از جامعه «پیش مدرن» یا «سنتی» به جامعه «مدرن» اشاره دارد. نظریه مدرنیزاسیون نشان میدهد که جوامع سنتی با اتخاذ شیوههای مدرن تر توسعه خواهند یافت. طرفداران نظریه مدرنیزاسیون ادعا میکنند که دولتهای مدرن ثروتمندتر و قدرتمندتر هستند و شهروندان آنها برای برخورداری از استانداردهای زندگی آزادتر هستند.[نیازمند منبع]. پیشرفتهایی مانند فناوری دادههای جدید و نیاز به به روز رسانی روشهای سنتی در حمل و نقل، ارتباطات و تولید، مدرنیزاسیون را ضروری یا حداقل بر وضعیت موجود ترجیح میدهد. این دیدگاه، نقد را دشوار میکند، زیرا به این معناست که چنین تحولاتی محدودیتهای تعامل انسانی را کنترل میکند و نه برعکس. و با این حال، ظاهراً متناقض، همچنین به این معناست که عامل انسانی سرعت و شدت مدرنسازی را کنترل میکند؛ فرضاً، جوامعی که تحت سیطره سنت قرار میگیرند، معمولاً به اشکالی از حکومت میرسند که توسط اصول انتزاعی دیکته میشود. طبق این نظریه اعتقادات مذهبی سنتی و ویژگیهای فرهنگی معمولاً با فراگیر شدن مدرنیزاسیون اهمیت کمتری پیدا میکنند.[۴]
این نظریه به عوامل داخلی یک کشور نگاه میکند در حالی که فرض میکند با کمک و یاری میتوان کشورهای «سنتی» را به همان روشی که کشورهای توسعه یافته تر به توسعه رسیدهاند نیز توسعه یابند.[۵] نظریه مدرنیزاسیون هم سعی در شناسایی متغیرهای اجتماعی دارد که به پیشرفت و توسعه اجتماعی جوامع کمک میکنند و هم به دنبال تبیین روند تکامل اجتماعی است. نویسندگانی مانند دانیل لرنر به صراحت مدرنیزاسیون را با غربگرایی یکی میدانند.[۶]
امروزه مفهوم مدرنیزاسیون به سه معنی مختلف درک میشود: ۱) توسعه داخلی اروپای غربی و آمریکای شمالی مربوط به عصر جدید اروپا. ۲) به عنوان فرآیندی که طی آن کشورهایی که جزو کشورهای گروه اول نیستند، هدفشان عقب نزدیک شدن به کشورهای گروه اول است. ۳) به عنوان فرآیندهای توسعه تکاملی مدرنترین جوامع (اروپا غربی و آمریکای شمالی)، یعنی مدرنیزاسیون به عنوان یک فرایند دائمی که از طریق اصلاحات و نوآوری امروزه به معنای گذار به یک جامعه فراصنعتی است.[۷] مورخان مدرنیزاسیون را به فرآیندهای شهرنشینی و صنعتیسازی و گسترش آموزش مرتبط میدانند. همانطور که کندال (۲۰۰۷) اشاره میکند، «شهرنشینی با مدرنیزاسیون و روند سریع صنعتی شدن همراه بود.»[۸] در نظریه انتقادیجامعهشناسی، مدرنیزاسیون با فرآیندی فراگیر از عقلانیت مرتبط است. هنگامی که مدرنیزاسیون در یک جامعه افزایش مییابد، فرد اهمیت فزاینده ای پیدا میکند و در نهایت جایگزین خانواده یا جامعه به عنوان واحد اساسی جامعه میشود. نظریه مدرنیزاسیون همچنین موضوعی است که در کلاسهای سنتی تاریخ جهانی تدریس میشود.
نظریه مدرنیزاسیون در معرض نقدهایی است که ریشه آنها را میتوان در میان ایدئولوژیهای سوسیالیستی و بازار آزاد، نظریهپردازان نظامهای جهانی، نظریهپردازان جهانیسازی و نظریهپردازان وابستگی و … یافت. نظریه مدرنیزاسیون نه تنها بر فرایند تغییر بلکه بر پاسخ به آن تغییر نیز تأکید دارد. همچنین ضمن اشاره به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و انطباق فناوریهای جدید، به پویاییهای داخلی نیز میپردازد.
↑Andrew C. Janos, Politics and Paradigms: Changing Theories of Change in Social Science. Stanford: Stanford University Press, 1986, pp. 44-64; Eisenstadt, Shmuel N. "Modernity and Modernization." Sociopedia.isa. The Hebrew University of Jerusalem and Van Leer Jerusalem Institute, Israel (2000): 1–15.
↑Francis Fukuyama, The End of History and the Last Man . New York: The Free Press, 1992, pp. 68-69, 133-34.
↑Knöbl, Wolfgang (2003). "Theories That Won't Pass Away: The Never-ending Story". In Delanty, Gerard; Isin, Engin F. (eds.). Handbook of Historical Sociology. pp. 96–107 [esp p. 97].
↑Smelser, Neil J. 1992. "External and Internal Factors in Theories of Social Change," pp. 369–94, in Hans Haferkamp and Neil J. Smelser (eds.), Social Change and Modernity. Berkeley, CA: University of California Press.
↑Lerner, Daniel. 1968. "Modernization. Social Aspects," pp. 386-95. in David L. Sills (ed.), International Encyclopedia of the Social Sciences. Vol. 10. New York: The Macmillan Company & the Free Press, p. 386.
↑Gavrov, Sergey; Klyukanov, Igor (2015). "Modernization, Sociological Theories of". In Wright, James D. (ed.). International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences. Vol. 15 (2nd ed.). Oxford: Elsevier Science. pp. 707–713. ISBN978-0-08-097086-8.
Bernstein, Henry (1971). "Modernization theory and the sociological study of development". Journal of Development Studies. 7 (2): 141–60. doi:10.1080/00220387108421356.
Garon, Sheldon. "Rethinking Modernization and Modernity in Japanese History: A Focus on State-Society Relations" Journal of Asian Studies 53#2 (1994), pp. 346–366 online
Janos, Andrew C. Politics and Paradigms: Changing Theories of Change in Social Science. Stanford: Stanford University Press, 1986
, modernizers, traditionalists and post-moderns make state history
Jensen, Richard (1980). "On Modernizing Frederick Jackson Turner: The Historiography of Regionalism". Western Historical Quarterly. 11 (3): 307–22. doi:10.2307/967565. JSTOR967565.
Yi, Han (2007). "On the World Historical Process of Industrial Modernization". Journal of Graduate School of Chinese Academy of Social Scoences. 1: 017.
Wucherpfennig, Julian, and Franziska Deutsch. 2009. "Modernization and Democracy: Theories and Evidence Revisited." Living Reviews in Democracy Vol. 1, p. 1-9. 9p.[۲]