سلولهای بنیادی پرتوان القایی[۱] (به انگلیسی: Induced pluripotent stem cell) (که همچنین به عنوان سلولهای iPS یا iPSCs شناخته میشوند) نوعی سلولهای بنیادی توان سلولی هستند که میتوانند مستقیماً از یک سلول سوماتیک تولید شوند. فناوری iPSC توسط شنایا یاماناکا و کازوتوشی تاکاهاشی در کیوتو، ژاپن آغاز شد، که در سال ۲۰۰۶ نشان دادند که معرفی چهار ژن خاص (با نامهای Myc, Oct3/4, ساکس ۲ و Klf4) که بهطور جمعی بهعنوان عوامل یاماناکا شناخته میشوند، میتواند سلولهای سوماتیک را به سلولهای بنیادی پرتوان تبدیل کند.[۲] شینیا یاماناکا در سال ۲۰۱۲ جایزه نوبل را همراه با سر جان گوردون «برای کشف اینکه سلولهای بالغ میتوانند به سلولهای پرتوان بازبرنامهریزی شوند.» دریافت کرد.[۳]
سلولهای بنیادی پرتوان در زمینه پزشکی ترمیمی کاربردهای زیادی دارند.[۴] زیرا این سلولها میتوانند بهطور نامحدود تکثیر شوند و همچنین قادر به ایجاد انواع مختلف سلولها در بدن (مانند نورونها، سلولهای قلبی، پانکراس و کبد) هستند و نمایانگر منبع واحدی از سلولها هستند که میتوانند برای جایگزینی سلولهای آسیبدیده یا از دست رفته استفاده شوند.
مشهورترین نوع سلولهای بنیادی پرتوان، سلول بنیادی جنینی است. با این حال، از آنجا که تولید سلولهای بنیادی جنینی با تخریب (یا حداقل دستکاری) جنین در مرحله پیشکاشت همراه است، استفاده از آنها با جنجالهایی مواجه شده است.[۵]
از آنجا که سلولهای iPSC میتوانند مستقیماً از بافتهای بالغ مشتق شوند، نه تنها نیاز به جنین را کنار میزنند، بلکه میتوانند بهصورت فردی و مطابق با نیاز بیمار تولید شوند، به این معنی که هر فرد میتواند خط سلولهای بنیادی پرتوان خود را داشته باشد. این منابع نامحدود از سلولهای خودپیوندی میتوانند برای تولید پیوندهایی بدون خطر رد ایمنی استفاده شوند. در حالی که فناوری iPSC هنوز به مرحلهای نرسیده که پیوندهای درمانی آن ایمن تلقی شوند، سلولهای iPSC بهطور گستردهای در تلاشهای کشف داروهای شخصیسازی شده و درک مبنای بیماریهای خاص هر بیمار استفاده میشوند.[۶]
یاماناکا به دلیل محبوبیت آیپاد و محصولات دیگر، سلولهای iPSC را با حرف کوچک "i" نامگذاری کرد.[۷][۸][۹][۱۰]
در سمینار نوبل خود، یاماناکا کار پیشگامانه هارولد ام. واینتراب در مورد نقش پروتئین تعیینگر میوگلوبلاست 1 (MyoD) در بازبرنامهریزی سرنوشت سلولی به خط سلولهای عضلانی را بهعنوان پیشنیاز مهمی برای کشف iPSCs ارزیابی کرد.[۱۱]
تولید
سلولهای iPSC معمولاً از طریق معرفی محصولات مجموعههای خاصی از ژنهای مرتبط با پلوریپوتنس، یا «فاکتورهای بازآرایی»، به یک نوع سلول خاص تولید میشوند. مجموعه اصلی فاکتورهای بازآرایی (که به نام فاکتورهای یاماناکا نیز شناخته میشوند) شامل فاکتورهای رونویسی Oct4 (Pou5f1)، ساکس ۲، Klf4 و cMyc است. در حالی که این ترکیب رایجترین روش برای تولید iPSC است، هر یک از این فاکتورها میتوانند توسط فاکتورهای رونویسی مرتبط، ریزآرانای، مولکولهای کوچک یا حتی ژنهای غیر مرتبط مانند مشخصکنندههای خط جانبی جایگزین شوند.[۱۲] همچنین واضح است که فاکتورهای پرو-میتوتیک مانند C-MYC/L-MYC یا سرکوب چکپوینتهای چرخه سلولی، مانند p53، راههای ایجاد وضعیت سلولی مناسب برای بازآرایی iPSC را فراهم میکنند.[۱۳]
تولید iPSC معمولاً یک فرایند کند و ناکارآمد است که برای سلولهای موش یک تا دو هفته و برای سلولهای انسانی سه تا چهار هفته طول میکشد، با کارایی حدود ۰٫۰۱–۰٫۱٪. با این حال، پیشرفتهای قابل توجهی در بهبود کارایی و زمان لازم برای بهدست آوردن iPSC حاصل شده است. پس از معرفی فاکتورهای بازآرایی، سلولها شروع به تشکیل کلونیهایی میکنند که شبیه به سلولهای بنیادی پلوریپوتنت هستند، که میتوانند بر اساس مورفولوژیشان، شرایطی که برای رشد آنها انتخاب شده است، یا از طریق بیان مارکرهای سطحی یا ژن گزارشگرها ایزوله شوند.