«رحیمه خانم» ساکنِ خانهٔ سالمندان میشود. خواهرخواندهاش «اقدس خانم» نیز علیرغم مخالفت فرزندانش، به او میپیوندد تا «رحیمه خانم» در خانه سالمندان احساس تنهایی و جدا افتادگی نکند. این دو در خانه سالمندان با «مینو خانم» که فرزندانش او را تنها گذاشته و به خارج رفتهاند، آشنا میشوند. این سه نفر با کمک هم، محیط دلگیر و یکنواخت خانهٔ سالمندان را تغییر میدهند و فضایی شاد و پرنشاط و امید میسازند و ثابت میکنند که مشکل سالمندان را با محبت و توجه میتوان حل کرد.[۲]