امید برک (۱۳۶۵ – ۱۸ بهمن ۱۳۸۹)، معروف به قاتل بزرگراه، یک قاتل زنجیرهای ایرانی بود که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ ده زن را خفه کرد و بیشتر قتلهای او در شهر کرج یا حومه رخ داد. برک برای این قتلها محاکمه، محکوم به قتل و به اعدام محکوم شد و متعاقباً در سال ۱۳۸۹ برای آنها اعدام شد.
کودکی و جوانی
امید برک در سال ۱۳۶۵ در قزوین به عنوان یکی از چهار فرزند یک کارگر و یک پرستار به دنیا آمد. بر اساس مصاحبههایی که بعداً در زندگیاش انجام داد، برک ادعا کرد که والدینش آنقدر دعوا میکردند که به ندرت به او یا خواهر و برادرش توجه میکردند. دلیل این دعواها به خاطر سوء ظن پدرش بود که همسرش هر بار که از خانه بیرون میرفت، به او خیانت میکند، که این موضوع تأثیر زیادی بر پسر خردسالش گذاشت.
به دلیل وضعیت مالی فقیرانه خانواده، برک در ۱۳ سالگی مدرسه را رها کرد و تا پنج سال بعد در خیابان زندگی میکرد وتا آنکه به خدمت سربازی فراخوانده شد. پس از دو سال خدمت، به آستانه اشرفیه رفت و در آنجا شغل کارگری پیدا کرد.
در سال ۱۳۸۳، برک با یک زن محلی ازدواج کرد. در حالی که او ادعا میکرد که ازدواج آنها پایدار است و همسرش را دوست دارد، برک به نوشیدن زیاد مشروبات الکلی و گاه کتک زدن او اعتراف کرد. او سرانجام به عنوان راننده تاکسی شروع به کار کرد و یک روز مسافر زنی را سوار کرد و به سمت مقصد مورد نظرش حرکت کرد. با این حال، در راه، برک تصمیم گرفت از میانبر استفاده کند، پس از آن زن ظاهراً شروع به فریاد زدن کرد که او قصد ربودن و تجاوز به او را دارد. به گفته برک، او از آن زن برای ۱۵۰ هزار تومان باج خواهی کردهاست که وی از دادن آن خودداری کرده.. پس از آن زن به مقامات شکایت کرده و وی را بازداشت کردهاند. این حادثه ظاهراً باعث نفرت شدیدی از چنین زنانی در برک شد و تصمیم گرفت هر وقت که از زندان آزاد شد، پروسهی قتلها را شروع کند.
قتلها
حتی قبل از ازدواج، برک شروع به گشت و گذار با ماشین خود میکرده و به هر زنی که ملاقات میکرده سواری میداد. اگر زن قبول میکرد و وارد میشد، او را به مکانی دورافتاده میبرده و به آنها تجاوز میکرده، سپس آنها را خفه میکرد و سپس هر جواهراتی که روی آنها بود را میدزدید. که بعداً با همسرش این جواهرات را فروختهاست.
دو قتل اول در سال ۱۳۸۵ در شهرهای لنگرود و آستانه اشرفیه رخ داد که پس از آن برک و همسرش به کرج نقل مکان کردند. در چند ماه اول اقامت خود در آنجا، او تصمیم گرفت به خاطر همسرش زندگی عادی داشته باشد، اما در نهایت به عادتهای قدیمی خود بازگشت زیرا کشتن باعث «احساس آرامش» در او میشد.
در بهمن ۱۳۸۷ جسد زنی ۵۰ ساله در نزدیکی بزرگراهی در کمال شهر کشف شد. یک واحد پلیس به سرعت به محل جنایت اعزام شد و یکی از بازرسان تشخیص داد که او قبل از اینکه در صحنه جرم رها شود توسط پارچه ای احتمالاً در مکان دیگری خفه شدهاست. حدود یک ماه بعد، جسد یک زن دیگر در شرایط مشابه پیدا شد و پس از آن سومین قربانی در فروردین ماه که با روسری خودش خفه شده بود در حوالی قزل حصار پیدا شد. این باور که یک قاتل زنجیره ای در این منطقه فعالیت میکند، با کشف چهارمین قربانی در ماه اردیبهشت، با کالبد شکافی مشخص شد که او در اثر خفگی جان خود را از دست دادهاست.
در ۲۸ تیر ماه، جسد پنجمین قربانی در نزدیکی فرودگاه بینالمللی پیام کرج پیدا شد و بازرسان جنایی مجدداً مشخص کردند که او احتمالاً در مکان دیگری کشته شدهاست. حدود دو روز بعد، مقامات جسد یک زن ۲۴ ساله را در کمال شهر پیدا کردند که اخیراً به دلیل ناتوانی در بازگشت از خرید به خانه مفقود شده بود. او نیز مانند قربانیان قبلی با روسری خود خفه شده بود. تنها چند روز بعد، جسد یک قربانی دیگر در جاده ای مسدود در حوالی قزل حصار پیدا شد.
دستگیری، محاکمه و اعدام
با کشف جسد هشتم، تلاش بازپرسان افزایش یافت. پس از بررسی آخرین تماسهای تلفنی قربانی و یافتن تماسی با مرد جوانی به نام امید، در نهایت امید برک به عنوان مظنون اصلی قتلها شناسایی شد. برک که ظاهراً متوجه مظنون شدن پلیس شده بود، به شهر دیگری گریخت اما در ۲۰ تیر ۱۳۸۷ دستگیر شد. پس از استرداد به کرج، در بازجوییهای بعدی به همه قتلها اعتراف کرد، اما در کمال تعجب به عنوان همدست و متهم به معاونت در حداقل شش نفر از آنها همسرش نیز دستگیر شد.. برک در پاسخ بارها گفت که او فقط در فروش اقلام سرقتی قربانیان کمک کردهاست.
در دادگاه، برک ادعای جنون خود را مطرح کرد و مدعی شد که در زمان جنایت تحت تأثیر داروهای اعصاب بودهاست. با این حال، نتایج یک معاینه روانپزشکی این ادعاها را رد کرد و او متعاقباً به ده فقره قتل، هشت مورد زنا و دو فقره تجاوز جنسی محکوم شد. او بعداً به اتهام معاونت و دریافت اموال مسروقه محکوم شد که به خاطر آن به ۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
در حالی که در صف مرگ در انتظار اعدام بود، برک با چندین خبرنگار در مورد جنایات خود مصاحبه کرد، که در طی آن او همچنان اعلام کرد که از روی میل خود عمل کردهاست و جزئیات دقیق هر صحنه جنایت را ارائه میدهد. با این حال، چند روز قبل از اعدام، او ناگهان تغییر موضع داد و گفت که فقط اجساد را جابجا کردهاست و تمام قتلها را به زنش میچسباند به این بهانه که فقط میخواهد از او محافظت کند اعتراف کردهاست. توضیحات او جدی گرفته نشد و در ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ در میدان قدس کرج در ملاء عام به دار آویخته شد. از آنجایی که اعدام در اوایل صبح انجام شد و هیچ اطلاعیه ای صادر نشد، فقط دو مأمور امنیتی که اعدام را انجام دادند، حضور داشتند. بر اساس گزارش، برک هیچ احساس قابل مشاهده ای در طول عمل نشان نداد و به عنوان فردی آرام توصیف شد.
او یکی از چندین محکومی بود که در این تاریخ در سراسر کشور اعدام شد، از جمله سه نفر از متجاوزان به کودکان در اوین.
جنایتها
به دنبال وقوع جنایتی در بهمن سال ۸۶ در کمالشهر کرج و کشف جسد یک زن، بازپرس کشیک دادسرای جنایی این شهر با صدور دستورهای قضایی لازم خواستار شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان این جنایت شد. سپس بازپرس با عزیمت به محل اعلام شده و آغاز بررسیها دریافت که جسد متعلق به زنی ۳۵ ساله بوده و در محل دیگری با پارچه خفه و جنازهاش در کنار جاده کمالشهر رها شدهاست. لباسهای این زن حکایت از آن داشت که وی بیرون از خانه کشته شدهاست. یکماه بعد در حالی که تحقیقات گسترده جهت کشف کلید این معما ادامه داشت پلیس کرج با پیکر دومین قربانی در حالی روبهرو شد که بررسیهای تخصصی نشان میداد مرگ او به شیوه جنایت نخست رقم خوردهاست. با وقوع سومین جنایت مشابه، فرضیه سریالی بودن جنایتها قوت گرفت. این بار در آخرین روز فروردین سال ۸۷ در جاده قزلحصار، جسد زنی دیگر پیدا شد که وی نیز با روسری خودش خفه شده بود و کارآگاهان احتمال دادند یکنفر با شکار زنان و رها کردن جنازهها در مسیرهای پررفت و آمد هدف خاصی را دنبال میکند. پیدا شدن جنازه چهارمین زن قربانی در اردیبهشت ۸۷ فرضیه زنجیرهای بودن جنایتها را قویتر کرد و پزشکی قانونی علت مرگ این زن را نیز خفگی اعلام کرد. پیکر پنجمین قربانی قتلهای سریالی زنان، هشتم خرداد ۸۷ در نزدیکی فرودگاه پیام کرج دیده شد. کارآگاهان جنایی استان تهران - مستقر در کرج - همراه بازپرس کشیک به محل یاد شده رفتند و فهمیدند زن ناشناس در محل دیگری خفه شدهاست. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه ششمین جنایت علیه یک دختر ۲۴ ساله به وقوع پیوست. این دختر ۲۴ساله خرداد ۸۷ برای خرید از خانه بیرون رفته بود که به طرز مرموزی ناپدید و جنازهاش دو روز بعد در جاده کمالشهر کرج پیدا شد. بررسیها نشان داد که وی نیز با روسری خفه شدهاست. چند روز پس از این ماجرا عامل جنایت زن دیگری را به دام انداخت. او پس از کشتن زن جوان جنازه را به جاده قزلحصار انداخت و بدین ترتیب با کشف هفتمین جسد، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازهای شد. به دنبال تلاش مأموران انتظامی و با انجام تحقیقات فنی و پلیسی، نهایتاً این متهم در مخفیگاه خود واقع در یکی از استانها شناسایی و با اعزام اکیپی ویژه به محل مورد نظر، روز چهارشنبه ۱۹ تیر سال ۸۷ بازداشت شد. پس از اعترافات امید به هشت قتل و با انجام بازجوییهای فنی و تمرکز تحقیقات روی همسر متهم احتمال اطلاع داشتن وی از وقوع جنایات قوت گرفت تا اینکه مشخص شد همسر امید در ۶ قتل به عنوان معاون از طریق تسهیل در وقوع جنایت حضور داشتهاست. امید در جلسات مختلف بازپرسی به دو فقره قتل دیگر در شمال کشور نیز اعتراف کرد و به این ترتیب تعداد قتلهای مورد اعتراف او به ۱۰ فقره رسید. این در حالی بود که پزشکی قانونی صحت روانی متهم را تأیید کرد و او را فاقد جنون دانست.[۱][۲][۳]
حکم
پس از پایان دادگاه امید به جرم ۱۰ فقره قتل به ۱۰ بار قصاص، به اتهام ۸ فقره زنای محصنه و ۲ فقره تجاوز به عنف به یک بار اعدام در ملأعام و بخاطر سرقت اموال مقتولان به ۳ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و رد مال محکوم شد. همچنین متهم ردیف دوم به اتهام معاونت در قتلها به ۵ سال حبس و به اتهام فروش اموال مسروقه به ۲ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم که آراء صادره روز ۱۳ اردیبهشت سال جاری از سوی قضات شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.[۴][۵]