نسخه انیمیشن این اثر با تغییراتی در داستان نسخه اصلی ایجاد شد. تفاوت هایی مانند اضافه شدن شخصیتی به نام Wybie که در کتاب حضور نداشت اما در انیمیشن نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. تفاوت های دیگر نیز در پایان داستان مشخص میشود.
با وجود شخصیت های محدود، فضای جادویی و گاهی ترسناک این اثر به جذابیت آن افزود و این اثر را به یکی از بهترین و موفقترین استاپموشن ستان به گوش میرسد، اما هنوز منبعی برای ادامه داستان وجود ندارد و نسخه اصلی ( کتاب ) داستان، سالها پیش به اتمام رسیده است.
کتاب یا انیمیشن؟
نسخه انیمیشن این اثر، مزیت هایی نسبت به نسخه اصلی یعنی کتاب دارد. ارزش فعلی اثر پس از سال ها همچنان حفظ شده است و علت اصلی آن طرفداری و تئوری های گسترده است. تمامی تئوری های مشهور و شناخته شده از انیمیشن این اثر پدید آمده است و بی شک در نبود این انیمیشن، کتاب کورالاین به فراموشی سپرده میشد. هرچند، کتاب در شخصیت پردازی بسیار موفقتر بوده و در انیمیشن، شخصیت ها دچار تحولات قابل توجهای شدند. با آنکه دو شخصیت Miss Forcible و Miss Spink در انیمیشن به خوبی به نمایش داده شدند، اما شخصیت های دیگر و بخصوص Mr.Bobinsky دچار تغییر شدند. این تغییرات گاه قابل توجه بودند و گاه جزئی. به طور کلی، چند شخصیت اضافی در نسخه انیمیشن وجود داشتند که باعث پدید آمدن تئوری های جدید اما بدون مدارکی معتبر شدند. به عنوان مثال، دوستان کورالاین که به صورت بینام در ابتدای انیمیشن به آنها اشاره شد، سپس Wybie، و نزدیک به اواخر داستان، در فروشگاه، چند شخصیت اضافی ( یک خریدار، یک فروشنده و چند کودک ) وجود داشتند.
نامگذاری
در کتاب و همچنین انیمیشن، یکی از موضوعات مورد بحث، نامگذاری کورالاین است. در داستان، بارها دیده شده است که کورالاین سر اینکه مردم نامش را چگونه تلفظ کنند با بقیه بحث میکند. در حقیقت، نامگذاری ها در این اثر بسیار جالبند. بعضی میگویند که قرار بوده است نام این اثر، کارولاین، باشد. هرچند این موضوع تأیید نشده است. در انیمیشن، از معدود کسانی که نام کورالاین را درست تلفظ کرد، مادر دیگر یا بلدام بود. شخصیت اضافی در انیمیشن، یعنی Wybie نیز، موضوعات جالبی از نام خود دارد. برخی میگویند نام او خلاصه ای از جمله ?Why were you born به معنای « چرا متولد شده ای؟ » است که به اضافی بودن این شخصیت اشاره دارد، هرچند این موضوع نیز پایه و اساس معتبری ندارد.
سرنوشت کورالاین
کورالاین، شخصیت اصلی داستان، با شجاعت تمام توانست تا بلدام را شکست دهد، اما این موضوع هیچگاه ثابت نشد. پس از آنکه دست بلدام به درون چاه انداخته شد، بلدام ظاهراً شکست خورد و کورالاین موفق به نجات پدر و مادر، و همچنین خودش شد. اما در حقیقت، سرنوشت کورالاین و همسایگان و خانواده او نامشخص باقی ماند. هیچگاه نمایش داده نشد که بلدام شکست خورده است، یا آنکه هدف او از ساخت دنیای دیگر چه بوده است. با آنکه این موضوع، زمینه ای برای ادامه احتمالی داستان شد، اما همچنین طرفداران را قانع کرد که این داستان هرگز تمام نشده است.
سرنوشت بلدام
بلدام در طول داستان با ویژگی های بسیار منحصر به فرد و خارق العاده نشان داده شد. او میتوانست با چیرگی تمام، نقش بازی کند، شکل عوض کند، موجودات جدید بسازد، یک دنیا مختص خودش را بسازد، یک جاسوس داشته باشد و به راحتی همهی چیز های مد نظر یک فرد را پیدا کند. با وجود همه اینها، درک این موضوع که او به راحتی شکست خورده است کمی به دور از انتظار است. در قسمتی فوق العاده شوککننده در کتاب، آورده شد که بلدام خودش یک مادر داشته است که نشان میدهد حتی اگر بلدام نابود شود، هیولاهای زیادی درست به مانند او وجود دارند. تمام این موضوعات، باعث میشود که بعضی باور داشته باشند بلدام هرگز نمرده است.
خلاصه داستان
کورالین جونز دختری یازده ساله است که به همراه خانواده اش به یک خانه کهنه در شهری دیگر نقل مکان می کنند.آنها همسایههای عجیبی به نامهای خانم اسپینک، خانم فورسیبل و آقای بوبینسکی دارند. پدر مادر او دیگر به او توجهی نمی کنند و کورالین از خانه جدیدشان خوشش نمی آید. از طرفی پسرک احمقی به نام اضافی که گربه ای لاغر و سیاه دارد، همیشه مزاحم او می شود. او اتاقی کوچک و قدیمی دارد و هیچ سرگرمی جز نگاه کردن به بیرون که همیشه باران می بارد ندارد. اما او دریچه ای در یکی از اتاق ها پیدا می کند و کنجکاو می شود که ببیند پشت آن دریچه چه چیزی پنهان است؟ پس از مادرش، کلید آن دریچه را می خواهد و وقتی در دریچه را باز می کند، چیزی جز آجر پشت آن نیست. اما کورالین شک نمی کند که پشت دریچه چیزی است. ولی او موشی را دیده که به سمت دریچه اسرار آمیز میرود. پس شب تصمیم می گیرد که برای موش تله بگذارد. موش، کورالین را به سمت دریچه میبرد که درش باز است و نوری درخشنده از پشت آن میتابد. وقتی کورالین در دریچه باز می کند، باور نمی کند که تونلی زیبا و دراز آنجا وجود دارد که انتهایش به یک در دیگر می رسد. پس جلو می رود و وقتی در دریچه دوم را باز می کند، اتاقی می بیند که بسیار شبیه اتاق خانه خودشان است و تابلویی مشکوک آنجا آویزان است. وانگهی صدای آواز می شنود و این صدا او را تا آشپز خانه ای که مانند آشپزخانه خانه خودشان است می کشاند. البته بسیار زیباتر. ولی زنی با پلیوری سفید و موهای مشکی آشپزی می کند که رویش به پشت است. اما وقتی که زن بر می گردد، این تازه آغازی برای ماجراهای خطرناک کورالین است.
پایان داستان در انیمیشن اندکی با نسخه اصلی تفاوت دارد. وقتی کورالاین موفق به فرار از دست مادر دیگر ( بلدام ) شد، دست بلدام در دنیای واقعی باقی ماند و تلاش به گرفتن کلید درب دنیای دیگر کرد. در کتاب، کورالاین به چاه محلی مراجعه کرد و با عنوان « عروسک بازی » ، مادر دیگر را گول زد و کلید را بر روی پارچه ای بر روی چاه قرار داد. دست بلدام به سمت کلید حرکت کرد و درون چاه افتاد و کورالاین فوراً چاه را بست. اطلاعات زیادی در رابطه با چاه در داستان داده نشده، اما بنظر میرسد در مکانی در نزدیکی خانه کورالاین بوده است.
در نسخه انیمیشن، کورالاین دست بلدام و کلید را به کمک Wybie، شخصیتی اضافه در نسخه انیمیشن، به درون چاه میاندازد. این تئوری مطرح شده است که شاید چاه محلی، درب دیگری به دنیای دیگر باشد، اما این موضوع هیچگاه ثابت نشد و نیل گیمن، کتاب را ادامه نداد.