کوانتش کانونیک (به انگلیسی: Canonical quantization) در فیزیک یک رویه برای اندازهگیری یک نظریه کلاسیک است که سهمی در ساختار رسمی، مانند تناسب نظریه کلاسیک دارد.
بهطور تاریخی کوانتش کانونیک روش هایزنبرگ برای بدست آوردن مکانیک کوانتم نبود بلکه دیراک آن را در پایاننامه دکترای خود در سال۱۹۲۶ با عنوان روش کلاسیک برای کوانتش معرفی کرد و به شرح آن در متن کلاسیک خود پرداخت. کلمه کانونیک از نزدیک بودن هامیلتونی به مکانیک کلاسیک به وجود آمده که در آن حرکتهای سیستم به وسیلهٔ براکتهای پواسون کانونیک، ساختاری که فقط در کوانتش کانونیک حفظ میشود، ایجاد میگردد.
این روش توسط دیراک در ساختار الکترو دینامیک کوانتمی بیشتر به معنی نظریه میدان کوانتمی استفاده میشد. در نظریه میدان، این روش همچنین کوانتش ثانویه نامیده میشود که در مقابل کوانتومش اولیه نیمه کلاسیک برای ذرات واحد است.
دیگر روشهای کوانتومش
کوانتش ویگنر-وایل (به انگلیسی: Wigner–Weyl transform)
کوانتش هندسی (به انگلیسی: Geometric quantization) که با استفاده از ریاضیات و بر مبنای درک کلاسیک انجام میشود.
کوانتش حلقهای (به انگلیسی: Loop quantization)
کوانتش دگرشکلی (به انگلیسی: Deformation quantization)
کوانتش جدایی ناپذیر (به انگلیسی: Path integral quantization)