اگرچه محمد بن عبدالوهاب، رهبر جنبش وهابی[۷] در نامههای خود بهطور غیرمستقیم انتقاداتی را از سلسله عثمانی بیان کرده بود، اما تصمیم گرفته بود به عنوان یک اقدام احتیاطی، بهطور علنی مشروعیت امپراتوری را به چالش نکشد.
ابن عبدالوهاب ادعای خلافت آنها را تصدیق نکرد، ادعایی که سلطان عبدالحمید اول پس از شکست عثمانی در جنگ روس و ترکیه در دهه ۱۷۷۰ برای معرفی خود به عنوان رهبر جهان اسلام مطرح کرد. با این حال، این بدان معنا نبود که ابن عبدالوهاب به دنبال درگیری با عثمانیان است، زیرا عقاید کلاسیک وهابی، ایجاد خلافت را برای مسلمانان یک ضرورت نمیدانست.[۸]
ابن عبدالوهاب از فرسایش اخلاق دینی در ویلایتهای همسایه عثمانی نگران بود و از عملکرد اداری امپراتوری عثمانی ایراد گرفت که به دلیل عدم اجرای صحیح شریعت (قانون اسلامی) در قلمروهای آن از آن انتقاد کرد.[۹] وهابیها الگوی دینی و سیاسی جایگزینی برای عثمانیها ارائه کردند و آنها نیز بر مبنایی متفاوت مدعی رهبری اسلامی بودند.[۱۰]
سرانجام سالها پس از مرگ ابن عبدالوهاب، خصومتها و بیاعتمادیهای سیاسی، وهابیها و عثمانیها را به اعلام تکفیر (تکفیر) متقابل سوق داد.[۱۱] در دهه ۱۷۹۰، موحدین حکومت خود را بر اکثر مناطق عربستان مرکزی تحکیم کردند. نفوذ فزاینده وهابی، غالب، شریف مکه را نگران کرد که این وضعیت را با آغاز جنگ با سعودیها در سال ۱۷۹۳ پاسخ داد. تا این که در سال ۱۸۰۳ تسلیم شد. او که قصد تشکیل ائتلافی مسلحانه برای شکست موحدان را داشت، با مقامات عثمانی در استانبول مکاتبه کرد و با کافر جلوه دادن رقبای خود، با آنها خصومت ورزید. اقدامات مشابهی نیز توسط حاکم بغداد انجام شد. چنین گزارشهایی در نهایت موفق شد که افکار بوروکراتیک عثمانی را بهطور قابل توجهی علیه وهابیها دشمن کند.
در سال ۱۷۹۷، سلیمان کبیر، فرماندار مملوک عراق، با حدود ۱۵۰۰۰ سرباز با هماهنگی شریف غالب به دیریه حمله کرد و الاحساء را به مدت یک ماه محاصره کرد. با این حال، تقویت مجدد نیروها به رهبری سعود بن عبدالعزیز، عثمانیها را مجبور به عقبنشینی کرد. پس از سه روز درگیری، سلیمان کبیر و سعودیها به توافق صلح رسیدند که قرار بود شش سال طول بکشد.
با این حال، صلح در سال ۱۸۰۱ شکسته شد، زمانی که کاروانی از زائران که توسط یک کاروان سعودی محافظت میشد در نزدیکی تگر غارت شد. به دستور دولت مملوک در بغداد، این حمله روابط دیپلماتیک عربستان و عثمانی رو به وخامت کامل برد و امارت دیریه لشکر بزرگی را به سمت عراق اعزام کرد.[۱۱]
در سال ۱۸۰۲، ۱۲۰۰۰ نفر وهابی کربلا را در عراق غارت کردند و حدود ۵۰۰۰ نفر را کشتند و حرم امام حسین را غارت کردند.[۱۲] در سال ۱۸۰۳، نیروهای سعودی به رهبری عبدالعزیز، پس از شکست غالب بن مسعید، شریف مکه وارد این شهر شدند. قتل امیرعبدالعزیز در نوامبر ۱۸۰۳ توسط یک عراقی، در حین نماز در الدرعیه، مظنون به سازماندهی توسط فرماندار مملوک بغداد بود که به شدت روابط عربستان و عثمانی را بدتر کرد. شریف غالب سخت تلاش کرده بود تا چشمانداز آشتی میان امارت دیریه و امپراتوری عثمانی را کاهش دهد. در درگیریهای بعدی، وهابیها تا سال مکه و مدینه را تحت کنترل داشتند. وهابیها همچنین به کاروانهای تجاری عثمانی حمله کردند که باعث وقفه در امور مالی عثمانی شد.[۱۳]
پس از یک جنگ ساختگی که سالها به طول انجامید، جنگی همهجانبه بین عثمانیها و سعودیها درگرفت. با حمله فرماندار عثمانی مصر، محمد علی (متوفی ۱۸۴۹) به حجاز، به دستور سلطانمحمود دوم عثمانی، جنگ در سال ۱۸۱۱ آغاز شد.[۱۴]امیر سعودی، سلطان عثمانی را تقبیح کرد و صحت ادعای خلیفه بودن و نگهبانی مقدسات حجاز را زیر سؤال برد. در پاسخ، امپراتوری عثمانی به دست نشاندهٔ جاه طلب خود، محمد علی م
صری دستور داد تا به دولت وهابی حمله کند. علی برنامه نوسازی گستردهای را آغاز کرده بود که شامل گسترش قابل توجه نیروهای نظامی مصر بود. عثمانیها بهطور فزایندهای نسبت به سلطنت علی محتاط شده بودند. دستور به او برای جنگ با دولت وهابی، منافع آنها را نیز تأمین میکرد، زیرا نابودی هر یک، برای آنها مفید بود.[۱۳] تنش بین محمد علی و سپاهیانش نیز باعث شد که او آنها را به عربستان بفرستد و با جنبش وهابی بجنگد که در آن تعداد زیادی کشته شدند.[۱۴]
↑Emine Ö. Evered (2012). Empire and Education under the Ottomans: Politics, Reform and Resistance from the Tanzimat to the Young Turks. Bloomsbury Publishing. p. 5. ISBN 978-0-85773-260-6.
↑Meredith Reid Sarkees; Frank Wayman (2010). Resort to War: 1816 - 2007. Sage. p. 198. ISBN 978-0-87289-434-1.
↑Richard Engel (2016). And Then All Hell Broke Loose: Two Decades in the Middle East. Simon and Schuster. p. 40. ISBN 978-1-4516-3512-6. "The Ottomans pushed back with the 1811–18 Ottoman Wahhabi War, led by the Ottoman's viceroy in Egypt.".
↑Valerie Anishchenkova (2020). Modern Saudi Arabia. ABC-CLIO. p. 42. ISBN 978-1-4408-5705-8. "Although the Ottomans were able to defeat the First Saudi State in the Ottoman-Wahhabi War (1811–1818), the House of Al Saud was able to restore its rule in Central and Eastern Arabia in a short time.".
↑James Wynbrandt (2010). A Brief History of Saudi Arabia. Infobase Publishing. p. 352. ISBN 978-0-8160-7876-9. "Egyptian-Wahhabi war".
↑"Wahhabism". Oxford Bibliographies. Oxford University Press. Archived from the original on 19 November 2012. "Wahhabism properly refers to the 18th-century revival and reform movement begun in the region of Najd, in what is today Saudi Arabia, by Islamic religious and legal scholar Muhammad Ibn ʿAbd al-Wahhab. ".
↑Crawford, Michael (2014). "Chapter 8: Wahhabism, Saudi States, and Foreign Powers; Wahhabi View of the Ottomans". Makers of the Muslim World: Ibn 'Abd al-Wahhab. London: One World Publishers. pp. 94–96. ISBN 978-1-78074-589-3. "Nor did he acknowledge the Ottoman caliphate. The Ottomans asserted this status only after territorial losses to the Russians in the 1770s. They sought to compensate for growing political and military debilitation by claiming spiritual ascendancy over Muslims everywhere.".
↑Crawford, Michael (2014). "Chapter 8: Wahhabism, Saudi States, and Foreign Powers; Wahhabi View of the Ottomans". Makers of the Muslim World: Ibn 'Abd al-Wahhab. London: One World Publishers. pp. 94–96. ISBN 978-1-78074-589-3. "Claims that in defying the sultan the Saudi imam intended to supplant the caliph were unfounded. Classical Wahhabism never accepted the need for a universal caliphate, let alone advocated it or claimed it on behalf of the Saudis or the Arabs more generally. It was part of established Sunni thought that the legitimacy of the caliphate derived from enforcement of the shari'a. In his repudiation of the theological stance of the Ottomans and his uninhibited criticism of religious conditions in Ottoman provinces, Ibn 'Abd al-Wahhab made it plain that God's law remained unenforced there".
↑Crawford, Michael (2014). "Chapter 8: Wahhabism, Saudi States, and Foreign Powers; Wahhabi View of the Ottomans". Makers of the Muslim World: Ibn 'Abd al-Wahhab. London: One World Publishers. pp. 94–96. ISBN 978-1-78074-589-3.
↑ ۱۱٫۰۱۱٫۱Crawford, Michael (2014). "Chapter 8: Wahhabism, Saudi States, and Foreign Powers; Wahhabi View of the Ottomans". Makers of the Muslim World: Ibn 'Abd al-Wahhab. London: One World Publishers. p. 96. ISBN 978-1-78074-589-3.
↑Bowen, Wayne H. (2008). The History of Saudi Arabia. Westport, CT: Greenwood Press. p. 153. ISBN 978-0-313-34012-3. OCLC 166388162.
↑ ۱۳٫۰۱۳٫۱Afaf Lutfi al-Sayyid-Marsot. A History of Egypt From the Islamic Conquest to the Present. New York: Cambridge UP, 2007.
↑ ۱۴٫۰۱۴٫۱Crawford, Michael (2014). "Chapter 8: Wahhabism, Saudi States, and Foreign Powers". Makers of the Muslim World: Ibn 'Abd al-Wahhab. London: One World Publishers. pp. 92, 96. ISBN 978-1-78074-589-3.