مکتب بوداپست (به انگلیسی: Budapest School)، (به مجاری: Budapesti iskola) و (به آلمانی: Budapester Schule) یک مکتب فکری است که در اصل اومانیسممارکسیستی بود ولی بعدها پسامارکسیسم و لیبرالیسم دگراندیش شد که در اوایل دهه ۱۹۶۰ در مجارستان ظهور کرد و به اصطلاح به جریان چپ نو مجارستان وابسته بود. اعضای آن دانشجویان یا همکاران جورج لوکاچ (۱۳ آوریل ۱۸۸۵–۴ ژوئن ۱۹۷۱) مجارستانی بودند. این مکتب نخست به سمت توسعه آثار لوکاچ در هستیشناسی اجتماعی و زیباییشناسی گرایش داشت ولی به سرعت شروع به چالش کشیدن پارادایم مارکسیسم لوکاچ کرد، بنابراین نظریه انتقادی معاصر را بازسازی نمود. بیشتر اعضا بعدها مارکسیسم را رها کردند. طرفداران مکتب بوداپست همچنین از «دیکتاتوری بر فراز نیاز» کشورهای وابسته به شوروی انتقاد میکردند و بر همین اساس، اکثر اعضا آن توسط دولت مجارستان - وابسته به شوروی - تبعید شدند.
جورج لوکاچ در نامهای به «مکمل ادبی تایمز» در ۱۵ فوریه ۱۹۷۱ هم توجه عموم و هم توجه مارکسیسم غربی را به «مکتب مارکسیسم بوداپست» جلب کرد.
اعضای مکتب بوداپست عبارتند از: اگنس هلر (۱۲ مه ۱۹۲۹-۱۹ ژوئیه ۲۰۱۹)، فرانس فهر، گئورگ مارکوس (۱۳ آوریل ۱۹۳۴-۵ اکتبر ۲۰۱۶)، ایشتوان ماساروش (۱۹ دسامبر ۱۹۳۰-۱ اکتبر ۲۰۱۷)، میهالی وایدا (زاده ۱۹۳۵)، ماریا مارکوس (۱۹۳۶-۲۰۱۷) و دیگران. نوشتههای مکتب بوداپست از دهه ۱۹۶۰ بهطور گسترده خوانده و مورد پژوهش واقع شدهاست.
تاریخچه
انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی زندگی اگنس هلر بود زیرا در این زمان او تأثیر آزادیهای آکادمیک مارکسیستی نظریه انتقادی را برای کل ساختار سیاسی و اجتماعی خطرناک میدید. مجارستان این قیام عقاید هلر را تأیید کرد که آنچه کارل مارکس واقعاً قصد داشت این است که مردم از خودمختاری سیاسی و تعیین جمعی زندگی اجتماعی برخوردار شوند.
لوکاچ، هلر و دیگر نظریه پردازان انتقادی مارکسیست از انقلاب بیرون آمدند و باورمند بودند مارکسیسم و سوسیالیسم باید به شیوههای فردی در مورد ملل مختلف اعمال شود و نقش تاریخ اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۵۳-۱۹۸۵)
را در آینده مجارستان بهطور مؤثر زیر سوال برد. این ایدهها هلر را در مسیر برخورد ایدئولوژیک با دولت جدید یانوش کادار (۲۶ مه ۱۹۱۲–۶ ژوئیه ۱۹۸۹) تحت حمایت مسکو قرار داد. هلر دوباره از حزب کمونیست اخراج شد و در سال ۱۹۵۸ به سبب امتناع از متهم کردن لوکاچ به عنوان همدست در انقلاب از دانشگاه نیز اخراج شد. از سال ۱۹۶۳ میتوان ظهور چیزی را دید که بعدها «مکتب بوداپست» نامیده شد: یک انجمن فلسفی که توسط لوکاچ برای ترویج تجدید نقد مارکسیستی در مواجهه با سوسیالیسم واقعی و نظریههای آن تشکیل شد. سایر شرکت کنندگان در مکتب بوداپست عبارتند از: هلر، همسر دومش فرانس فهر، گئورگ مارکوس، میهالی وایدا و برخی از دانشمندان دیگر که ارتباط ضعیف تری با مکتب داشتند مانند آندراس هگدوس (۳۱ اکتبر ۱۹۲۲-۲۳ اکتبر ۱۹۹۹)، ایستوان اورشی (۱۶ ژوئن ۱۹۳۱-۱۳ اکتبر ۲۰۰۵)، یانوس کیس (زاده ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۳) و گئورگ بنس (۸ دسامبر ۱۹۴۱-۲۸ اکتبر ۲۰۰۶). این مکتب بر ایده رنسانس مارکسیسم تأکید کرد که توسط پژوهشگر فلسفه رادیکال سیمون تورمی به عنوان «شکوفایی از پتانسیل انتقادی و اپوزیسیونی که آنها معتقد بودند در درون مارکسیسم و به ویژه در «مارکس اولیه» نهفتهاست… مارکسیسم فردی «غنی از نیاز»، همبستگی و خودگردانی… آنها امیدوار بودند که بحرانی را در آن نظامهایی ایجاد کنند که جرأت داشتند خود را «سوسیالیست» بنامندند.»
مکتب بوداپست پژوهشهایی را در مورد اقتصاد سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و سرمایهداری غربی انجام داد. این مکتب بسیاری از انتقادات مربوط به برنامهریزی و ناکارآمدی شوروی را از اقتصاد نئوکلاسیک و همچنین ارتباط بین بازارها و آزادی پذیرفت. نظام شوروی به عنوان دیکتاتوری بر سر نیازها محکوم شد. این مکتب همچنین اقتصادهای مختلط سرمایهداری مدرن را تحلیل کرد. اکثر اقتصادهای سنتی مارکسیستی کنار گذاشته شدند. سوئد و مدل نوردیک به عنوان مدلی از اقتصاد مختلط و سرمایهداری مدیریت شده برگزار شد. این مکتب از دموکراسی رادیکال به عنوان راه حلی برای ویژگیهای اقتدارگرایانه و غیردموکراتیک اقتصاد مختلط حمایت میکرد.
مرگ لوکاچ در ۴ ژوئن ۱۹۷۱ اعضای مکتب بوداپست را از درجه حمایتی محروم کرد که او میتوانست در برابر رژیم متخاصم ارائه دهد و در سال ۱۹۷۳ حزب کمونیست رسماً کار آنها را محکوم کرد و اعضای این گروه از موقعیتها و دانشگاه اخراج شدند.