مهاجرت اروپایی ها به امواج مهاجرتی از قاره اروپا به قاره های دیگر است. خاستگاه پراکندگی های مختلف اروپایی[۳۲] را می توان در افرادی که کشورهای اروپایی یا جوامع قومی بدون تابعیت در قاره اروپا را ترک کردند، ردیابی کرد.
از سال ۱۵۰۰ تا اواسط قرن بیستم، ۶۰ تا ۶۵ میلیون نفر اروپا را ترک کردند که کمتر از ۹٪ آنها به مناطق گرمسیری (کارائیب، آسیا و آفریقا) رفتند.[۳۳]
مهاجرت اروپایی به طور معاصرتر می تواند به مهاجرت از یک کشور اروپایی به کشور دیگر اشاره کند، به ویژه در زمینه تحرک داخلی در اتحادیه اروپا ( تحرک درون اتحادیه اروپا) یا تحرک در اتحادیه اوراسیا.
تاریخچه
8 - اوایل قرن 5 قبل از میلاد: سکونتگاه یونانی
در یونان باستانی، فعالیت های تجاری و استعماری قبایل یونانی از دریای سیاه، ایتالیای جنوبی (به اصطلاح "یونان بزرگ") و آسیای صغیر فرهنگ یونانی، مذهب و زبان را در اطراف حوزه مدیترانه و دریای سیاه گسترش داد. یونانیها در جنوب اروپا، شمال لیبی و سواحل دریای سیاه تأسیس شدند و یونانیها بیش از ۴۰۰ مستعمره در این مناطق تأسیس کردند.[۳۷]اسکندر مقدونی فتح امپراتوری هخامنشی آغاز دوره هلنیستی بود که با موج جدیدی از استعمار یونان در آسیا و آفریقا مشخص شد. طبقات حاکم یونانی حضور خود را در مصر، جنوب غربی آسیا و شمال غربی هند تثبیت کردند.[۳۸]
بسیاری از یونانیان به شهرهای جدید هلنیستی که پس از اسکندر تأسیس شد، مهاجرت کردند، که از نظر جغرافیایی به اندازه ازبکستان[۳۹] و کویت پراکنده بودند.[۴۰]
۱۸۰۰:۱۴۵۰ مهاجرت به قاره آمریکا
قاره اروپا بخش مرکزی یک سیستم مهاجرت پیچیده بوده است که پیش از این بخشهایی از شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای صغیر را شامل میشد.[۴۱]اکتشاف اروپایی قاره آمریکا جریان پیوسته مهاجرت داوطلبانه از اروپا را تحریک کرد.
اسپانیا و پرتغال
حدود دویست هزار اسپانیایی قبل از سال ۱۶۰۰ در استانهای خود در آمریکا ساکن شدند، که در مقایسه با ۳ تا ۴ میلیون آمریکایی که در استعمار اسپانیاییها در قاره آمریکا در قلمرو اسپانیا زندگی میکردند، یک سکونت کوچک است.
در طول دهه ۱۵۰۰، اسپانیا و پرتغال جریان ثابتی از دولت و مقامات کلیسا، افراد طبقات کارگر و خانوادههایشان را به طور متوسط تقریباً سه هزار نفر در سال فرستادند.از جمعیتی در حدود هشت میلیون نفر. در مجموع حدود ۴۳۷,۰۰۰ نفر در دوره ۱۵۰ ساله از سال ۱۵۰۰ تا ۱۶۵۰ اسپانیا را ترک کردند و عمدتاً به اسپانیایی جدید رفتند.[۴۲]پرو در آمریکای جنوبی و جزایر کارائیب. تخمین زده شده است که بیش از ۱,۸۶۰,۰۰۰ نفر اسپانیایی در دوره بین ۱۴۹۲ و ۱۸۲۴ به آمریکای جنوبی مهاجرت کرده اند، یک میلیون اسپانیایی در قرن هجدهم، و میلیون ها نفر دیگر پس از استقلال به مهاجرت خود ادامه دادهاند.[۴۳]
بین ۱۵۰۰ و ۱۷۰۰، صد هزار پرتغالی از اقیانوس اطلس عبور کردند تا در برزیل مستقر شوند. با این حال، با کشف معادن طلای بسیار پربازده در منطقه میناس گرایس، مهاجرت پرتغالی ها به برزیل تا پنج برابر افزایش یافت. از سال ۱۵۰۰، زمانی که پرتغالی ها به برزیل رسیدند، تا استقلال آن در سال ۱۸۲۲، از ۵۰۰,۰۰۰ تا ۷۰۰,۰۰۰ پرتغالی در برزیل ساکن شدند که ۶۰۰,۰۰۰ نفر از آنها تنها در قرن ۱۸ وارد شدند. بیش از نیم میلیون مهاجر پرتغالی وارد برزیل شدند. در قرن هجدهم، به لطف هجوم طلا، مرکز استان میناس گرایس، شهر ویلا ریکا (امروزه، طلای سیاه) برای مدتی به یکی از پرجمعیت ترین شهرها تبدیل شد. دنیای جدید این هجوم گسترده مهاجرت و نفوذ پرتغالی ها شهری را ایجاد کرد که تا به امروز یکی از بهترین نمونه های معماری اروپایی قرن هجدهم در قاره آمریکا باقی مانده است. با این حال، توسعه اقتصاد معدن در قرن ۱۸ دستمزدها و فرصت های شغلی را در مستعمره پرتغال افزایش داد و مهاجرت افزایش یافت: تنها در قرن ۱۸، حدود ۶۰۰,۰۰۰ پرتغالی در برزیل ساکن شدند.[۴۴]
تقریباً یک و نیم میلیون اروپایی بین سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ در دنیای جدید ساکن شدند (جدول را ببینید). این جدول شامل مهاجران اروپایی به امپراتوری اسپانیا از ۱۶۵۰ تا ۱۸۰۰ و مهاجرت پرتغالی ها به برزیل از ۱۷۶۰ تا ۱۸۰۰ نمی شود. با وجود مهاجرت در قرنهای ۱۹ و ۲۰، اندازه نسبی این مهاجرتهای مدرن اولیه قابل توجه بود.
بین نیم تا دو سوم از مهاجران اروپایی به سیزده مستعمره بین دهه ۱۶۳۰ و انقلاب آمریکا تحت قرارداد قرار گرفتند.[۴۵] این عمل به اندازهای رایج بود که قانون بدنه هابیاس ۱۶۷۹ تا حدی از زندانهای خارج از کشور جلوگیری میکرد.همچنین مقرراتی را برای کسانی که قراردادهای حمل و نقل موجود دارند و کسانی که «دعا می کنند حمل شوند» به جای ماندن در زندان در صورت محکومیت، پیش بینی کرده است.[۴۶] در هر صورت، در حالی که نیمی از مهاجران اروپایی به سیزده مستعمره خدمتکاران قراردادی بودند، در هر زمان تعداد آنها از کارگران بیشتر بود.[۴۷]
افراد دارای قرارداد از نظر عددی، بیشتر در منطقه ویرجینیا شمال تا نیوجرسی مهم بودند. سایر مستعمرات تعداد بسیار کمتری از آنها را مشاهده کردند.تعداد کل مهاجران اروپایی به تمام ۱۳ مستعمره قبل از ۱۷۷۵ بین ۵۰۰ تا ۵۵۰ هزار نفر بود. از این تعداد، ۵۵ هزار نفر زندانیان غیرعمد بودند تاملینز تخمین میزند که از حدود ۴۵۰،۰۰۰ مهاجر اروپایی که داوطلبانه به این کشور آمدهاند، ۴۸ درصد آنها دارای قرارداد هستند.[۴۸] حدود ۷۵ درصد افراد زیر ۲۵ سال بودند. سن بلوغ قانونی برای مردان ۲۴ سال بود.افراد بالای ۲۴ سال معمولاً با قراردادهایی به مدت ۳ سال می آمدند.[۴۸] گری نش در مورد بچه هایی که آمدند گزارش می دهد که «بسیاری از خدمتکاران در واقع برادرزاده، خواهرزاده، پسر عمو و فرزندان دوستان مهاجر انگلیسی بودند که یک بار در آمریکا در ازای کار خود هزینه گذرگاه را پرداخت کردند.[۴۹]
ارقام مربوط به مهاجرت در امپراتوری اسپانیا در ۱۶۵۰_۱۸۰۰ و در برزیل در ۱۷۰۰_۱۸۰۰ در جدول آورده نشده است.
در آمریکای شمالی، مهاجرت تحت سلطه انگلیس، آلمانی، ایرلند و سایر اروپاییهای شمالی بود.[۵۰] مهاجرت به فرانسه جدید سرچشمه کانادا مدرن، با مهاجرت اولیه مهم استعمارگران از شمال فرانسه بود.[۴۴]
مهاجرت در قرن ۱۹ و ۲۰
در قرن ۱۹ و ۲۰، مهاجرت گسترده اروپا به آمریکا، آفریقای جنوبی، استرالیا و نیوزلند در نتیجه یک گذار جمعیتی چشمگیر وجود داشت. در قرن ۱۹ اروپا، جنگ های بعدی و تغییرات سیاسی در این قاره از پایان جنگهای ناپلئونی در سال ۱۸۱۵ تا پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، میلیونها اروپایی مهاجرت کردند.از این تعداد، ۷۱ درصد به آمریکای شمالی، ۲۱ درصد به مرکزی و آمریکای جنوبی و ۷ درصد به استرالیا رفتند. حدود ۱۱ میلیون از این افراد به آمریکای لاتین رفتند که ۳۸ درصد آنها ایتالیایی، ۲۸ درصد اسپانیایی و ۱۱ درصد پرتغالی بودند.[۵۱]
در برزیل، نسبت مهاجران در جمعیت ملی بسیار کمتر بود. مهاجران معمولاً در بخشهای مرکزی و جنوبی کشور متمرکز بودند. نسبت خارجی ها در برزیل در سال ۱۹۲چ به اوج خود رسید و تنها ۷ درصد یا ۲ میلیون نفر بودند که اکثراً ایتالیایی، پرتغالی، آلمانی و اسپانیایی بودند. با این حال، هجوم ۴ میلیون مهاجر اروپایی بین سالهای ۱۸۷۰ و ۱۹۲۰ به طور قابل توجهی ترکیب نژادی کشور را تغییر داد.[۵۰] از سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۲۰، مهاجرت تنها ۷ درصد از رشد جمعیت برزیل را به عهده داشت، اما در سال های مهاجرت بالا، از ۱۸۹۱ تا ۱۹۰۰، این سهم به ۳۰ درصد (بیشتر از ۲۶ درصد آرژانتین در دهه ۱۸۸۰) رسید.[۵۲]
کشورهای قاره آمریکا که موج عمده ای از مهاجران اروپایی را از دهه ۱۸۲۰ تا اوایل دهه ۱۹۳۰ دریافت کردند عبارتند از: ایالات متحده (۳۲.۵ میلیون)، آرژانتین (۶.۵ میلیون)، کانادا (۵ میلیون)، برزیل (۴.۵ میلیون)، ونزوئلا (۲.۲ میلیون)، کوبا (۱.۳ میلیون)، شیلی (۷۲۸،۰۰۰) ، اروگوئه (۷۱۳،۰۰۰).[۵۳] سایر کشورهایی که جریان مهاجرت کمتری دریافت کردند (که کمتر از ۱۰ درصد از کل مهاجرت اروپا به آمریکای لاتین را تشکیل می دهند) عبارتند از:[۵۳][۵۲]
پس از عصر اکتشاف، جوامع قومی مختلف اروپایی شروع به مهاجرت به خارج از اروپا کردند با تمرکز خاصی در استرالیا، نیوزیلند، ایالات متحده، کانادا، آرژانتین، اروگوئه، کلمبیا، ونزوئلا، کوبا، کاستاریکا، برزیل، شیلی، و پورتوریکو جایی که آنها جمعیت اکثریت اروپایی را تشکیل دادند.با این حال، توجه به این نکته مهم است که این آمارها بر شناسایی یک گروه قومی اروپایی در سرشماریها تکیه میکنند و به این ترتیب ذهنی هستند (به ویژه در مورد ریشههای مختلط). ملل و مناطق خارج از اروپا با جمعیت قابل توجه:
کانادا
در سرشماری ۱۸۷۱ کانادا، ۹۸.۵٪ منشاء اروپایی را انتخاب کردند که کمی کاهش یافت و به ۹۶.۳٪ اعلام شده در سال ۱۹۷۱ رسید. در سرشماری ۲۰۱۶ کانادا، ۱۹،۶۸۰،۰۰۰ نفر خود را با کاناداییهای اروپایی شناسایی کردند، که بزرگترین آنها منشأ جزایر بریتانیا دارد (۱۱،۲۰۰،۰۰۰). به طور جداگانه، آنها کاناداییهای انگلیسی (۶،۳۲۰،۰۰۰)، کاناداییهای اسکاتلندی (۴،۷۹۹،۰۰۰)، کاناداییهای فرانسوی (۴،۶۸۰،۰۰۰)، (۴.۶۲۰.۰۰) ایرلندی هستند. کاناداییهای آلمانی (۳.۳۲۰.۰۰۰)، و کاناداییهای ایتالیایی (۱.۵۸۰.۰۰۰)
ایالات متحده
داده های سال ۲۰۲۰ سرشماری ایالات متحده نشان داد که انگلیسی آمریکایی ۴۶.۵ میلیون (۱۹.۸٪)، آمریکایی های آلمانی ۴۵ میلیون (۱۹.۱٪)، آمریکایی های ایرلندی ۳۸.۶ میلیون (۱۶.۴٪) و آمریکاییهای ایتالیایی ۱۶.۸ میلیون نفر (۷.۱٪) چهار گروه بزرگ اروپایی گزارش شده با ۶۲.۴٪ از سفیدپوستان به تنهایی یا ترکیبی بودند که منعکس کننده استقرار اولیه است.
در زمان اولین سرشماری ایالات متحده در سال ۱۷۹۰، ۸۰.۷٪ از مردم آمریکا خود را سفید میدانستند، جایی که بالاتر از آن سطح باقی میماند، حتی قبل از تصویب مهاجرت به ۹۰٪ میرسید. با این حال، از نظر عددی از ۳۱۷ میلیون (۱۷۹۰) به ۱۹۹.۶ میلیون دقیقاً دویست سال بعد (۱۹۹۰) افزایش یافت.
مکزیک
.
جمعیت توسط دولت در سال ۲۰۱۰ به عنوان ۴۷٪ از جمعیت (۵۶ میلیون) با استفاده از صفات فنوتیپی (رنگ پوست) به عنوان معیار برآورد شده است. استفاده از پالت های رنگ پوست به عنوان معیار اولیه برای تخمین گروه های قومی ساکن در یک کشور خاص منشأ آن در تحقیقات انجام شده توسط دانشگاه های پرینستون و وندربیلت است که نشان می دهد دقیق تر از خودشناسی به ویژه در آمریکای لاتین است. گفتمانهای متفاوتی که در رابطه با هویت ملی وجود دارد، تلاشهای قبلی برای تخمین گروههای قومی را غیرقابل اعتماد کرده است. اگر ملاک استفاده از موی بلوند باشد ۱۸ الی ۲۳ درصد است.
کارائیب و آمریکای مرکزی
کوبایی ها (عمدتاً اسپانیایی) به بالاترین نسبت خود در اوایل تا اواسط قرن بیستم رسید. در سال ۱۹۴۳ سرشماری نشان داد که ۷۴.۳٪ (۳،۵۵۰،۰۰۰ نفر) خود را سفیدپوست (بلانکو) معرفی کردند.
در کاستاریکا ۸۳.۷٪ از جمعیت سفید و مستیزو هستند.منابع دیگر نتایج متفاوتی را بین سفیدپوستان و مزیتوز تخمین می زنند.اکثرا تبار اسپانیایی و ایتالیایی هستند,با این حال آلمانی نیز وجود دارد,و جوامع فرانسوی در نیمه آخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، پذیرای بیش از ۱۰۰.۰۰۰ اروپایی، عمدتاً از اسپانیا و ایتالیا بود. تخمین زده می شود که حدود ۵۰.۰۰۰ اسپانیایی و ایتالیایی، ۱۰.۰۰۰ آلمانی و ۴۰.۰۰۰ اروپایی از سایر ملیت ها، به ویژه از فرانسه، لهستان و انگلیس باشند. کاستاریکا بیشترین تأثیر مهاجرت اروپا را در آمریکای مرکزی داشت. وقتی کاستاریکا مستقل شد، جمعیت آن به سختی ۶۰.۰۰۰ نفر بود.
در السالوادور ۱۲.۷٪ از جمعیت به عنوان "سفید پوست" شناسایی می شوند. ۸۶.۳ درصد از جمعیت، مستیزو یا مردمی از اجداد مخلوط اروپایی و آمریکایی بودند. اکثریت آنها از نوادگان اسپانیایی گالیسیا و آستوریاس هستند. در السالوادور، اسکان بین سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰ به اوج خود رسید، زمانی که ۱۲۰.۰۰۰ مهاجر اروپایی و عرب وارد کشور شدند، اروپاییها عمدتا ایتالیایی، اسپانیایی و آلمانی بودند.
در گواتمالا، ۵٪ از جمعیت از تبار اروپایی هستند، عمدتا اسپانیایی و آلمانی . بسیاری از خانواده های آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی وارد گواتمالا شدند، آلمانی ها به نوبه خود بزرگترین گروه بودند، مهاجرت شخصیت عظیمی داشت.
آمریکای جنوبی
در آرژانتین، ۸۵ درصد از جمعیت یا ۳۹،۰۰۰،۰۰۰ نفر تخمین زده میشود که از آرژانتینیهای اروپاییتبار باشند.
در برزیل، طبق سرشماری سال ۲۰۲۲، ۸۸.۸٪ (۱۸۰ میلیون) برزیلی ها تبار اروپایی کامل یا جزئی دارند.
۴۳.۴۶٪ (۸۸ میلیون) فقط اروپایی تبار هستند و به عنوان سفید شناخته می شوند.۴۵.۳۴٪ (۹۲ میلیون) نوادگان اروپاییها هستند که با آفریقاییها یا بومیان مخلوط شدهاند و خود را برزیلیهای پاردو اعلام میکنند.
اهالی جزایر فالکلند عمدتاً اروپایی تبار هستند، به ویژه انگلیس و می توانند میراث خود را به ۹ نسل یا ۲۰۰ سال قبل برسانند. جزایر فالکلند کاملاً اشغال نشده بود و اولین بار در سال ۱۷۶۵ توسط بریتانیا مدعی شد. مهاجران عمدتاً از انگلستان، به ویژه اسکاتلند و ولز پس از دهه ۱۸۳۰ وارد شدند. جمعیت کل جزایر آن زمان از ۲۸۷ نفر در سال ۱۸۵۱ به ۳۲۰۰ نفر در آخرین سرشماری سال ۲۰۱۶ افزایش یافت.
خاستگاه ساکنان جزایر فالکلند از نظر تاریخی گائوچو حضور داشتند.
در کشور پرو در سرشماری ۲۰۱۷، ۵.۹٪ یا (۱.۳ میلیون) ۱.۳۰۰.۰۰۰ نفر ۱۲ سال و بالاتر، اجداد خود را به عنوان پروییهای اروپایی تبارس یا سفیدپوست معرفی کردند.این اولین باری بود که از سرشماری سال ۱۹۴۰ سؤالی در مورد نژاد یا اجداد پرسیده شد. ۶۱۹،۰۰۰ نفر (۵.۵%) مرد و ۷۴۷.۰۰۰ (۶.۳%) زن بودند. منطقه ای با بیشترین نسبت پرویی ها با منشاء اروپایی یا سفیدپوست خودشناس در منطقه لا لیبرتاد (۱۰.۵٪)، منطقه Tumbes و منطقه لامبایک (۹.۰٪) بود.بیشتر آنها نوادگان مهاجران اولیه اسپانیایی با تعداد قابل توجهی از ایتالیایی و آلمانی هستند.
استرالیا و نیوزلند
با استفاده از داده های سرشماری سال ۲۰۱۶، تخمین زده شد که حدود ۵۸٪ از جمعیت استرالیا انگلو-سلتیک استرالیایی هستند که ۱۸٪ از دیگر منشاء اروپایی هستند که در مجموع ۷۶٪ برای اجداد اروپایی به عنوان یک کل است.از سرشماری استرالیا در سال ۲۰۱۶، اکثر استرالیاییهای استرالیاییهای اروپایی تبار از استرالیاییهای انگلیسی (۳۶.۱%)، استرالیاییهای ایرلندی هستند (۱۱.۰%)، استرالیاییهای اسکاتلندی (۹.۳%)، ایتالیاییها (۴.۶%)، آلمانیها (۴.۵%)، یونانیها (۱.۸)٪ و مردم هلند (۱.۶٪).
اجداد بخش بزرگی (۳۳۵٪) انتخاب کردند که به عنوان "استرالیایی" معرفی شوند، با این حال اداره سرشماری اعلام کرده است که بیشتر این افراد متعلق به استعمار قدیمی آنگلوسلتیک هستند.
اروپایی ها از نظر تاریخی (به ویژه انگلو-سلتیک) و در حال حاضر هنوز هم بزرگترین گروه قومی در نیوزیلند هستند. نسبت آنها از کل جمعیت نیوزلند در حال کاهش است.سرشماری نیوزیلند در سال ۲۰۱۸ بیش از ۳ میلیون نفر یا ۷۱.۷۶ درصد از جمعیت را اروپاییها تشکیل میدادند که ۶۴.۱ درصد تنها گزینه نیوزیلند اروپایی را انتخاب کردند.
سواحل آفریقا (ماکارونیزی)
جزایر قناری نوادگان اسپانیایی ها هستند که در جزایر قناری ساکن شدند. مردم قناری شامل موجهای طولانی مدت و جدید مهاجران اسپانیایی، از جمله آندلوسیها، گالیسیها ، کاستیلیها، کاتالانها، باسکها و آستوریانهای اسپانیا؛ و پرتغالی، ایتالیاییها، هلندی یا فلاندریها و فرانسوی هستند. تا سال ۲۰۱۹، ۷۲.۱ درصد یا ۱،۵۵۰،۰۰۰ نفر بومی جزایر قناری بودند و ۸.۲ درصد دیگر در سرزمین اصلی اسپانیا متولد شدند. بسیاری از اصالتا اروپایی از جمله دودمان جزیره نشین (جزیره) نیز به جزایر نقل مکان کرده اند، مانند جزایر ونزوئلا و کوبا. در حال حاضر ۴۹،۰۰۰ نفر از ایتالیا، ۲۵،۰۰۰ نفر از آلمان، بریتانیا (۲۵،۰۰۰) و سایرین از رومانی، فرانسه و پرتغال هستند.
آسیا
در آسیا، جمعیت های مشتق شده از اروپا (به ویژه روس ها)، در آسیای شمالی و برخی از بخش های شمالی قزاقستان غالب هستند.
تقریباً ۵ تا ۷ میلیون مهاجر مسلمان از بالکان (از بلغارستان ۱.۱۵۰-۱.۵۰۰ میلیون؛ یونان ۱.۲ میلیون؛ رومانی، ۴۰۰،۰۰۰؛ یوگسلاوی سابق، (۸۰۰،۰۰۰)، روسیه (۵۰۰،۰۰۰)، قفقاز (۹۰۰،۰۰۰۰) نفر باقی مانده اند. رفتن به سوریه، اردن و قبرس) و سوریه (۵۰۰،۰۰۰ نفر عمدتاً در نتیجه جنگ داخلی سوریه) وارد عثمانیآناتولی و ترکیه مدرن از ۱۷۸۳ تا ۲۰۱۶ شدند که از این تعداد ۴ میلیون نفر در سال ۱۹۲۴، ۱.۳ میلیون بعد از ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۵ و بیش از ۱.۲ میلیون قبل از شروع جنگ داخلی سوریه. امروزه، بین یک سوم تا یک چهارم جمعیت تقریباً ۸۰ میلیونی ترکیه نسب و اجدادی از این محاجرها دارند.
در فیلیپین، یک مطالعه ژنتیکی توسط نشنال جئوگرافیک نشان میدهد که حدود ۵ درصد از اصل و نسب فیلیپینیها از جنوب اروپا (عمدتا (اسپانیاییها) میآیند که در دوران اسپانیا به این کشور آمده بودند.
↑"Resultado Basico del XIV Censo Nacional de Población y Vivienda 2011" [Basic Results of the XIV National Population and Housing Census 2011] (PDF) (به اسپانیایی). Caracas: National Institute of Statistics of the Bolivarian Republic of Venezuela. 9 August 2012. p. 14. Archived from the original(PDF) on 3 December 2017. Retrieved 1 March 2017.
↑ ۱۱٫۰۱۱٫۱"Ethnic groups". The World Factbook. Central Intelligence Agency (CIA). Archived from the original on 6 January 2019. Retrieved 14 September 2013.
↑Tarnus, Evelyne; Bourdon, Emmanuel (دسامبر 2006). "Anthropometric evaluations of body composition of undergraduate students at the University of La Réunion". Advances in Physiology Education. 30 (4): 248–253. doi:10.1152/advan.00069.2005. PMID17108254. S2CID19474655.
↑Philip Jenkins, from "The Christian Revolution," in The Next Christendom: The Coming of Global Christianity, Oxford University Press, 2002.
↑The use of the term "diaspora" in reference to people of European national or ethnic origins is contested and debated- Bauböck, Rainer; Faist, Thomas (2010). Diaspora and transnationalism : concepts, theories and methods. Amsterdam: Amsterdam University Press. ISBN9789089642387. OCLC657637171.
↑ ۳۶٫۰۳۶٫۱"European Migration and Imperialism". historydoctor.net. Archived from the original on 22 November 2010. Retrieved 14 September 2013. The population of Europe entered its third and decisive stage in the early eighteenth century. Birthrates declined, but death rates also declined as the standard of living and advances in medical science provided for longer life spans. The population of Europe including Russia more than doubled from 188 million in 1800 to 432 million in 1900. From 1815 through 1932, sixty million people left Europe, primarily to "areas of European settlement," in North and South America, Australia, New Zealand and Siberia. These populations also multiplied rapidly in their new habitat; much more so than the populations of Africa and Asia. As a result, on the eve of World War I (1914), 38 percent of the world's total population was of European ancestry. This growth in population provided further impetus for European expansion, and became the driving force behind emigration. Rising populations put pressure on land, and land hunger and led to "land hunger." Millions of people went abroad in search of work or economic opportunity. The Irish, who left for America during the great Potato famine, were an extreme but not unique example. Ultimately, one third of all European migrants came from the British Isles between 1840 and 1920. Italians also migrated in large numbers because of poor economic conditions in their home country. German migration also was steady until industrial conditions in Germany improved when the wave of migration slowed. Less than one half of all migrants went to the United States, although it absorbed the largest number of European migrants. Others went to Asiatic Russia, Canada, Argentina, Brazil, Australia and New Zealand.
↑"Menander became the ruler of a kingdom extending along the coast of western India, including the whole of Saurashtra and the harbour Barukaccha. His territory also included Mathura, the Punjab, Gandhara and the Kabul Valley", Bussagli p101
↑John Pike. "Failaka Island". Globalsecurity.org. Retrieved 20 April 2016.
↑Mau, Steffen (2012). Liberal states and the freedom of movement : selective borders, unequal mobility. Houndmills, Basingstoke, Hampshire: Palgrave Macmillan. ISBN9780230277847. OCLC768167292.
↑Donoghue, John (October 2013). "Indentured Servitude in the 17th Century English Atlantic: A Brief Survey of the Literature: Indentured Servitude in the 17th Century English Atlantic". History Compass. 11 (10): 893–902. doi:10.1111/hic3.12088.