تمام قسمتهای فصل اول برای نخستین بار در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶ از طریق نتفلیکس در دسترس قرار گرفت، و همچنین نتفلیکس مجموعه را برای فصل دوم متشکل از سیزده قسمت تمدید کرد؛ که در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۸ منتشر شد. در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸، نتفلیکس ساخت مجموعه را پس از دو فصل متوقف کرد.
داستان
یک آزمایش خرابکارانه قدرت فوقالعاده و پوستی نشکستنی به مردی به نام لوک کیج (مایک کولتر) میدهد، او در تلاش برای بازسازی زندگی خود در هارلم فراری میشود و به زودی باید با گذشته خود رو به رو شود و برای قلب شهر خود نبرد کند. کیج پس از پاک کردن نام خود، در هارلم به یک قهرمان و شخص معروف تبدیل میشود، اما فقط با تهدید جدیدی روبرو میشود که او را وادار به مقابله با مرز بین قهرمان و شرور میکند.[۱]
به کارل لوکاس، مجرم سابق، قدرت فوق بشری و پوستی نشکستنی داده شد و اکنون با نام لوک کیج با جرم مبارزه میکند. کولتر شخصیت این سریال را متفاوت از آنچه قبلاً در جسیکا جونز مارول بازی کرده بود، به تصویر کشید و توضیح داد، «شما همیشه در مقابل همهٔ افراد اطرافتان که میشناسید یکسان نیستید … ممکن است لزوماً با همان روشی که با مادرتان رفتار میکنید با همسر و رئیس خود رفتار نکنید». این شخصیت از تکیه کلام اش <یعنی Sweet Christmas (کریسمس شیرین)> طبق کمیکها در این سریال استفاده میکند، اما با مضایقه، شخصیت اغلب «به جای سکوت تأملبرانگیز» تصمیم میگیرد؛ آهنگساز اِدریان یان گفت: «او یک ابرقهرمان سیاه است، اما نوع دیگری از مرد آلفای (ستارهٔ اول) سیاه است. او یک پُرمدعا نیست. شما به ندرت یک شخصیت مرد سیاهپوست مدرن را میبینید که پُراحساس و باهوش باشد.» کولتر برای این نقش ۳۰ پوند (۱۴ کیلوگرم) عضله اضافه کرد. دیوید آستین[۲] و کلیفتن کاترری[۳] به ترتیب لوکاس نوجوان و جوان را به تصویر میکشند.
صاحب کلوپ شبانه بهشت هارلم و پسر عموی ماریا دیلارد کسی است که مشغول کارهای غیرقانونی است. علی استوکس را «یک شرور از نوع پدرخوانده» توصیف کرد، در حالی که رئیس تلویزیون مارولجف لوب از او به عنوان «قهرمان دیگر داستان» یاد کرد که ادامه دهنده سنت شرورهای قبلی مارول نتفلیکسویلسون فیسک و کیلگریو است. مجری برنامه چیو هوداری کوکر، روزنامهنگار سابق موسیقی، گفت که نگرش خواننده رپ بیگی اسمالز به ویژه در نسخه او از کاتنموث تأثیر پذیرفتهاست. علی با دانستن اینکه استوکس در اوایل سریال خواهد میمیرد، این نقش را به عهده گرفت و گفت این تجربه «مانند فیلمبرداری یک فیلم بود … من با مرگ یک شخصیت خودم را هیجان زده کردم