عصبشناسی یا نورولوژی (به انگلیسی: Neurology) دانش مطالعهٔ ساختار، کارکرد و بیماریهای دستگاه عصبیجانداران است. موضوع عصبشناسی بررسی دستگاه عصبیجانداران در سطوح گوناگون از سلولی و مولکولی تا آناتومی، علوم رفتاری، و آسیبشناسیپزشکی است. واژهٔ عصبشناسی برگردان واژهٔ انگلیسی Neurology (نورولوژی) است ولی موارد بهکارگیری این واژه در فارسی و انگلیسی متفاوت است. عصبشناسی در فارسی برابر واژهٔ Neuroscience انگلیسی است. به جای واژهٔ عصبشناسی از اصطلاحِ علوم عصبی نیز بهرهگیری میشود.
زیرشاخههای عصبشناسی
این دانش یکی از زیرشاخههای زیستشناسی است و از علوم پایهٔ پزشکی بهشمار میآید. عصبشناسی خود به زیرشاخههایی تقسیم میشود که بیشتر آنها در فارسی نام استاندارد و یکسانی ندارند:
عصبشناسی بالینی، عصبپزشکی یا همان نورولوژی (Neurology): شاخهای از دانش پزشکی است که به بیماریهای عصبی و روش درمان دارویی آنها میپردازد.
عصبشناسی رفتاری (Behavioral neurology): به بررسی فرایندهای عصبیِ منجر به رفتارهای گوناگون در موجود زنده میپردازد.
روانپزشکیعصبی (Neuropsychiatry): شاخهای از پزشکی است که به مطالعه ارتباط روانپزشکی با عصبشناسی میپردازد. این رشته در تلاش برای درک و نسبت دادن رفتار به برهمکنش عوامل عصبشناسی و روانشناسی اجتماعی میباشد.[۱] در روانپزشکی عصبی، ذهن «به عنوان یک ویژگی و موجودیت برآمده از مغز» در نظر گرفته میشود[۲] درحالی که در سایر تخصصهای رفتاری و عصبی ممکن است این دو را به عنوان موجودیتهای جداگانه در نظر بگیرند. روانپزشکی عصبی دیرینهتر از رشتههای کنونی روانپزشکی و عصبشناسی است که پیشتر آموزش مشترکی داشتند.[۳]
روانشناسی عصبی (Neuropsychology): ترکیبی از دانش روانشناسی و عصبشناسی است که با تکیه بر فرایندهای عصبی به دنبال پاسخ پرسشهای دانش روانشناسی میگردد.
آناتومی عصبی (Neuroanatomy): بررسی ماکروسکوپی شکل اندامهای عصبی همانند مغز و نخاع را بر دوش دارد.
عصبشناسی شناختی (Neurocognition): شناخت (cognition) رویکردی در دانش روانشناسی است و عصبشناسی شناختی به مسائل این رویکرد از دریچهٔ فرایندهای عصبی مینگرد.
آسیبشناسی عصبی (Neuropathology): به مطالعه بیماریهای بافت دستگاه عصبی میپردازد که بیشتر این مطالعات در چارچوب بافتبرداری با جراحیهای کوچک یا با کالبدگشایی کل بدن صورت میگیرد.