در ریاضیات، بهطور ویژه در نظریه اعداد، تابع اعداد اول، تابعی از اعداد طبیعی به اعداد طبیعی همانند تابع فاکتوریل میباشد که به جای ضرب اعداد صحیح مثبت، اعداد اول صرفاً ضرب میشوند.
دو تعریف متضاد وجود دارد که تفسیر این استدلال را متفاوت میکند:
تعبیر استدلال اول بیان میدارد که در دنباله اعداد اول شاخص[اعداد اول] وجود دارد (پس این تابع اکیداً صعودی است) درحالیکه تعبیر استدلال دوم بیان میدارد که اعداد اول برای ضرب، معین اند (پس مقدار تابع در هر عدد مرکب، مشابه مقدار قبلی خود[تا عدد اول ماقبل] میباشد)
این مقاله از تعبیر دوم استفاده میکند.
عبارت «تابع اعداد اول»، منسوب به Harvey Dubner، با اعداد اول متناسب است همانطور که تابع عوامل (فاکتوریل) با عوامل رابطه دارد.
تعریفی بر اعداد اول
تابع اعداد اول، pn، برای nامین عدد اول، عبارت #pn حاصل nتا عدد اول تعریف میشود.[۱][۲]
که pk، kامین عدد اول میباشد.
به عنوان مثال، p5# دلالت بر حاصل ۵ عدد اول دارد:
برای مثال ۱۲# حاصل اعداد اول ≤ ۱۲ را بیان میدارد.
زیرا را میتوان از طریق زیر محاسبه کرد:
مقادیر تابع اعداد اول را برای ۱۲ مقدار اول n\# در نظر بگیرید.
۱، ۲، ۶، ۶، ۳۰، ۳۰، ۲۱۰، ۲۱۰، ۲۱۰، ۲۱۰، ۲۳۱۰، ۲۳۱۰.
میبینیم که برای هر عدد مرکب n هر جملهٔ n# جملهٔ ماقبل خود را تکثیر میکند (n − ۱)# چنانچه در تعریف گفته شد. در مثال بالا داریم 12# = p5# = ۱۱# زیرا ۱۲ عددی مرکب است.
لگاریتم طبیعی n# اولین تابع چبیشف است که به صورت یا نوشته میشود که برای nهای بزرگ به n نزدیک میشود.[همارزی].[۴]
نظر ضرب کردن همه اعداد اول شناخته شده در اثبات نامحدود بودن اعداد اول، به وقوع پیوست؛ که از آن برای وجود اشتقاقی سایر اعداد اول استفاده میشود.
ویژگیها و کاربردها
تابع اعداد اول در تحقیق اعداد اول در پیشرفتهای حسابی افزایشی نقش دارد. برای مثال ۲۲۳۶۱۳۳۹۴۱ + ۲۳# اول است که با دنبالهای با سیزده عدد اول که با اضافه کردن مکرر ۲۳# کشف شد شروع و با ۵۱۳۶۳۴۱۲۵۱ تمام شد. ۲۳# هم چنین تفریق عادی در پیشرفت حسابی ۱۵ و ۱۶ عدد اول است.
هر عدد مرکب عالی، حاصل تابع اعداد اول میباشد. (۳۶۰ = ۲·۶·۳۰)
همهٔ اعداد تابع اعداد اول، مکعب ناکامل اند و از اعداد کوچکتر از خود عوامل اول مجزای بیش تری دارد. برای هر تابع اعداد اول n، کسر از هر عدد صحیح کمتر، کوچکتر است و تابع نمایی اویلر میباشد.
هر تابع کامل ضربی، با مقادیر خود در تابع اعداد اول تعریف میشود، زیرا با مقادیر خود در اعداد اول بیان میشود که میتوان با تقسیم مقادیر مجاور آن را پوشا کرد.
سامانههای پایهای مربوط به تابع اعداد اول (مانند پایه ۳۰؛ با سامانه عددی تابع اعداد اول اشتباه نگیرید) از هر پایه کوچتری نسبت کمتری از توابع تکرار را داراست.