بُرونگِرایی و دَرونگِرایی (به انگلیسی: Extraversion and introversion)، یک صفت شخصیتی و یک بُعد اصلی (مرکزی) در نظریهٔ شخصیت انسان است. این دیدگاهی است که توسط کارل یونگ در سال ۱۹۲۰ عمومیت و محبوبیت یافت[۱]؛ هرچند که هردوی آنها درک همگانی محسوب شده، و مفهوم مورد استفاده از آن در روانشناسی، با منظور اصلی او متفاوت است. یونگ در آن به مسئله گرفتن انرژی انسان از دنیای بیرونش میپرداخت. بسیاری از افراد درونگرایی را با سکوت و خجالت همراه میدانند در مقابل آن انسانهای برونگرا افرادی هستند که اجتماعی و شاد هستند. گاهی به اشتباه درونگرایی با غیر اجتماعی بودن و برونگرایی با اجتماعی بودن اشتباه گرفته میشود.[۲] این نظریه یونگ بر این اصل استوار است که درونگراها انرژی خود را از درون خود دریافت میکنند (ایدهها و مفاهیم را از ذهن) و برونگراها انرژی خود را از دنیای بیرون خود و در ارتباط با دیگران.
برونگرایی و درونگرایی هردو معمولاً به عنوان یک زنجیرهٔ پیوستهٔ واحد نگریسته شدهاند؛ بنابراین، بیشتر بودنش در یکی از آن دو مستلزم کاهش در دیگری است. کارل یونگ و توسعهدهندگان شاخص مایرز بریگز دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهند و باور دارند که همه هر دو گرایش برونگرایی و درونگرایی را دارند، (و معمولاً) یکی از آن دو بر دیگری غالب است. با این حال، به جای تمرکز بر رفتار فردی، یونگ: درونگرایی به عنوان «نوع نگرشی که برحسب روش برخورد در جهتگیری در زندگی از طریق محتویات ذهنی روانی نمایان میشود» (تمرکز بر فعالیتهای روانی درونی)، و برونگرایی: به عنوان «نوع نگرشی که بر حسب شدت علاقه بر روی جسم خارجی تعریف میشود» (جهان خارج).[۴]
منابع
↑Jung, C. G. (1921) Psychologische Typen, Rascher Verlag, Zurich – translation H.G. Baynes, 1923.