بعد از بازگشت روحالله خمینی و به دنبال مذاکرات مهدی بازرگان و اعضای دولت موقت با ارتش، شورای فرماندهان ارتش ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با حضور ۲۷ نفر تشکیل جلسه داد و با توجه به نافرمانیهای سربازان و اوضاع عمومی و مذاکرات انجام شده، فرماندهان نظامی به این نتیجه رسیدند که ارتش باید اعلام بیطرفی کند؛ در این بیانیه ارتش اعلام کرد به دلیل جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی وقت اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد که به پادگانهای خود مراجعت نمایند.[۱][۲][۳][۴] گفته میشود که ارتشبد عباس قرهباغی و ارتشبد فردوست نیز نقش مهمی در این اعلام بیطرفی داشتهاند.[۱][۵]
متن اعلامیه بیطرفی ارتش از اخبار ساعت ۱۳:۰۰ و ۱۴:۰۰ روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از رادیو پخش شد.
روند صدور بیانیه بیطرفی
جلسه شورای فرماندهان ارتش در ساعت ده و نیم روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دستور و درخواست قرهباغی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران جلسه ای با حضور امرا و اعضای ارشد ارتش و مسئولان سازمانهای نیروهای مسلح شاهنشاهی تشکیل شد. قرهباغی در خاطراتش میگوید که در روز قبل او در جلسه شورای امنیت ملی مطمئن بوده که مقدار زیادی اسلحه در دست مخالفان بوده و شورشهایی در مدرسههای نظامی رخ داده است و ارتش توان سرکوبی و دستگیری مخالفان را ندارد. همچنین سیستم اطلاعاتی درون ارتش به دلیل نفوذ انقلابیون توانایی خود را از دست داده و امکان استفاده مؤثر را ندارد.
مذاکرات جلسه
اظهارات سپهبد هوشنگ حاتم در مورد اینکه شاپور بختیار در مجلس و در سنا و در مصاحبه خود در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ اعلام کرده بهدنبال جمهوری است و بنابراین ارتش شاهنشاهی دیگر تعهدی به او ندارد همه را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد به یک نظر همگانی دست یابند.
سرهنگ سید محمدعلی شریفالنسب فرمانده لشکر ۸۴ خرمآباد، مدعی است که تیمسار هوشنگ حاتم از دو هفته قبل به ارتشبد قرهباغی میگفته که باید ارتش برای مردم و انقلاب بماند.[۶][۷]
سپهبد مقدم معاون نخستوزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور:
مدتی است آقای نخستوزیر سازمان اطلاعات و امنیت کشور را عملاً منحل کردهاند و لایحه انحلال سازمان امنیت هم چند روز پیش از تصویب مجلس گذشت. در حقیقت سازمان امنیتی وجود ندارد و تمام پرسنل این سازمان در سطح کشور بلاتکلیف و سرگردان هستند.
مردم در نقاط مختلف به ادارات سازمان امنیت حمله نموده، ضمن غارت وسائل، ساختمانها را آتش میزنند.
مخالفان به خانههای رؤسا و پرسنل ساواک نیز حمله میکنند، زندگی خود و خانوادههایشان در خطر میباشد.
خودم هم که الساعه درخدمت تیمساران هستم بلاتکلیف میباشم و در اجرای دستور تیمسار ریاست ستاد در اینجا حاضر شدهام و اطلاعاتی بیش از تیمساران ندارم تا به اطلاع شورا برسانم.»
کلیه عدههای موجود نیروی زمینی در تهران و همچنین لشکر گارد در اختیار فرمانداری نظامی تهران هستند، و نیروی زمینی شاهنشاهی عده اضافی و احتیاط ندارد که برای کمک در اختیار سازمانها و قسمتهایی که تلفن زده و تقاضا مینمایند، بگذارد.
یگان گارد جاویدان هم مأموریت مخصوص دارد و باید از کاخهای سلطنتی حفاظت نماید، در این مورد هم به دستور ریاست ستاد به سرلشکر نشاط مراجعه شد. جواب داد که حق ندارد از یگان گارد جاویدان برای مأموریت فرمانداری نظامی استفاده کند.
یک گردان پیاده هم دیروز از لشکر قزوین خواسته بودم ولی چون ستون قادر به برقراری ارتباط با نیروی زمینی نبود، برابر اطلاع در حدود کاروانسرا سنگی مخالفان جاده را بسته و جلوشان را گرفتهاند که تا این ساعت به تهران نرسیده و اطلاع صحیحی از وضع آن نداریم.
دیشب ۳۰ دستگاه تانک از لشکر گارد برای کمک به مرکز آموزش دوشانتپه نیروی هوایی آماده کردیم ولی چون ارابهها مهمات نداشتند مدتی طول کشید تا از زاغهها مهمات برسد، ساعت ۳ پس از نصف شب به سرپرستی سرلشکر ریاحی فرمانده لشکر گارد حرکت کردند. در تهرانپارس مردم جلوی ستون اعزامی را گرفته ضمن تیراندازی، ارابهها را آتش زدند که ابتدا خبر تیر خوردن و سپس شهادت سرلشکر ریاحی رسید.
دیشب عدهای از پرسنل نیروی زمینی مأمور به فرمانداری نظامی و کلانتریها با بیترتیبی به سربازخانههای مرتبط مراجعت نمودهاند که در نتیجه سبب ایجاد وحشت و بینظمی شدهاند و در بعضی از یگانها نیز هرج و مرج ایجاد گردیده است.
نیروی زمینی که اساساً وضعیت بسیار نامطلوبی داشت، در اثر وقایع ناگوار چند روز اخیر وضع آن به صورتی درآمده که باید بگویم قادر به هیچگونه عملی نمیباشد.
«من امروز صبح به تیمسار ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران تلفن زده اظهار نمودم: با توجه به بررسیهایی که در طول دیشب با حضور فرمانده نیرو و معاونین در ستاد نیروی زمینی به عمل آوریم، برای اینکه تیمسار ریاست ستاد از وضعیت واقعی امکانات نیروی زمینی مطلع باشند، وظیفه خود دانستم که به اطلاع تیمسار برسانم که روی نیروی زمینی حساب نکنید»!
سپهبد بدرهای و معاونین نیروی زمینی نیز اظهارات وی را تأیید نمودند.
امیرحسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی (که قبلاً در ۱۹ بهمن با انقلابیون اعلام همبستگی کرده بود و خودش در ۲۱ بهمن کمک به بازشدن اسلحه خانه کرده بود):
جریان زد و خورد همافران و هنرجویان مرکز آموزش نیروی هوایی با افراد گارد را تشریح نمود.
توضیح داد که چگونه تظاهرکنندگان وارد محوطه مرکز آموزش هوایی شده و با کمک همافران و هنرجویان در اسلحهخانهها را باز کرده و به سلاحها دسترسی پیدا کردند
«هماکنون مرکز آموزش دوشانتپه در محاصره مخالفان و محوطه مرکز آموزش در اشغال همافران و هنرجویان مسلح میباشد»
«من به ریاست ستاد بزرگ و همچنین دیشب در شورای امنیت ملی عرض کردم که نیروی هوایی در مقابل همافران و جمعیتی که در اطراف محوطه مرکز آموزش هوایی اجتماع کرده و پشتبامهای اطراف مرکز را مسلحانه اشغال نمودهاند به هیچوجه قادر به انجام عملی نمیباشد و لازم است فرمانداری نظامی یا نیروی زمینی به ما کمک کند، ولی تا این ساعت عده کمکی به مرکز آموزش دوشانتپه نرسیده است.»
و بعد راجع به نداشتن گاز در آشپزخانهها و سوخت برای خودروها و سایر مشکلات و نیازمندیهای لجستیکی صحبت نموده و اضافه کرد: «به علت تیراندازی، من در پست فرماندهی نیروی هوایی زندانی بودم و الآن هم با وضع بسیار بدی و به حالت خزیده توانستم خود را از ساختمان پشت فرماندهی به هلیکوپتر برسانم و در این جلسه شرکت کنم، چون دائماً از پشتبامهای اطراف تیراندازی میکنند. حالا هم هر چه زودتر باید برگردم به پست فرماندهی و باید در آنجا باشم.»
«دیشب از ژاندارمری کشور به من اطلاع دادند که تعدادی از پرسنل شهربانی پس از تخلیه کلانتریهای مرتبط با وضع بسیار بدی در حالت فرار به سربازخانه ونک – مرکز آموزش افسری ژاندارمری – پناه بردهاند. افسران نگهبان کسب تکلیف میکردند که چه بکنند، بالاخره دستور دادم تا در یک آسایشگاهی به آنها جا بدهند، ولی ورود پاسبانان شهربانی با بیتربیتی به سربازخانه ونک سبب ایجاد وحشت و بینظمی در سربازخانه گردیده و نتیجه بسیار نامطلوبی داشته است، به طوری که عدهای از سربازان ژاندارمری شبانه از دیوار سربازخانه پریده و فرار نمودهاند.
دیشب از اداره وظیفه عمومی تلفنی اطلاع دادند که جمعیت زیادی در مقابل اداره جمع شده و شعار میدهند، و تعداد نگهبانان برای جلوگیری از تجاوز احتمالی آنها به اداره وظیفه عمومی به هیچوجه کافی نیستند، و برای تقویت مأموران نگهبانی از فرمانداری نظامی کمک خواستهاند، ولی سپهبد رحیمی جواب داده که فرمانداری نظامی عده احتیاط ندارد که به کمک آنها بفرستد، وقتی به تیمسار بدرهای مراجعه کردم، ایشان هم همین جواب را به من دادند.»
«ستاد ژاندارمری کشور، چند روز است که در محاصره مخالفان میباشد و ما مجبور هستیم که با لباس شخصی به ستاد رفت و آمد بکنیم. اطراف سربازخانه شاهپور را هم مخالفان محاصره کردهاند، به طوری که ۴۸ ساعت است که مأموران نتوانستهاند از آنجا غذا برای گروهان قرارگاه و سربازان نگهبان به ستاد ژاندارمری در میدان ۲۴ اسفند بیاورند.»
سپهبد خواجه نوری رئیس اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران:
«دربارهٔ شهربانی کشور. برابر گزارش رسیده به مرکز فرماندهی، تعداد زیادی از کلانتریها را مخالفان اشغال کردهاند و اسلحه و مهمات و بیسیمهای شهربانی به دست مخالفان افتاده است.»
«چون از بعد از نصف شب دیشب تلفنهای ستاد نیروی زمینی جواب نمیدادند، و گزارشها نوبهای قسمتها هم به موقع به مرکز فرماندهی ستاد نرسیده، من اطلاعاتی بیش از آنچه که تیمساران گفتند ندارم تا به عرض برسانم.»
ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته است که نیروها بنا به اظهار فرماندهانشان قادر به انجام عملی نمیباشند.
اعلیحضرت تشریف بردهاند و بنا به اظهار نخستوزیر مراجعت نمیکنند.
ماههاست که امور کشور تعطیل است. آیتالله خمینی خواهان جمهوری اسلامی است. تمام ملت ایران هم عملاً در این مدت نشان دادهاند که پشتیبان ایشان و خواستار جمهوری اسلامی هستند.
آقای بختیار هم با توجه به اظهاراتش در مجلسین و حتی اظهارات دیروز در مجلس سنا، و همچنین مصاحبههایش میخواهد جمهوری اعلان کند ولی طرفداری در بین مردم ندارد!
به نظر میرسد اختلاف در این است که اعلام جمهوری در کشور به وسیله کی و چگونه صورت بگیرد.
در ترکیه از این موارد پیش آمده که بین احزاب اختلاف شدید ایجاد شده که در نتیجه امور کشور به حال وقفه درآمده. ارتش خود را کنار کشیده و اعلام نموده است که در سیاست دخالت نمیکند و از ملت پشتیبانی مینماید.
پیشنهاد من این است که در این مناقشه سیاسی هم ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید.
سپهبد فیروزمند معاون ستاد بزرگ ارتشتاران اظهار نمود:
من هم به منظور جلوگیری از خونریزی بیهود با پیشنهاد سپهبد حاتم موافقم ولی با توجه به خواسته اکثریت پرسنل نیروهای مسلح عقیده دارم که لازم است با ملت ایران همبستگی اعلام شود.
ارتشبد حسین فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات پس از تأیید پیشنهاد سپهبد حاتم اضافه نمود:
«به نظر من هم دیر شده است.»
در انتهای جلسه و با توجه به پیشنهاد سپهبد حاتم ،ارتشبد قرهباغی چینی گفت:
حالا که با توجه به اظهارات فرماندهان نیرو و وضعیت نیروهای مسلح و امکانات آنها پیشنهاد سپهبد حاتم مورد توجه تیمساران قرار گرفته و به منظور جلوگیری از خونریزی و حفظ تمامیت ارتش عدهای طرفدار اعلان بیطرفی و تعدادی دیگر خواهان اعلان همبستگی هستند، دو نکته را یادآوری میکنم:
اولاً به طوری که تیمساران اطلاع دارید برابر قوانین و مقررات، ارتش حق دخالت در سیاست را ندارد.
ثانیاً با توجه به اوامر اعلیحضرت در مورد حفظ وحدت و تمامیت ارتش بهتر است که وحدت نظر باشد. تیمساران هر نظری دارید بیان کنید تا بحث شود، بلکه شورا به اتفاق آراء تصمیم بگیرد.
پس از اظهارنظر و بحث چند نفر از جمله سرلشکر خسروداد فرمانده هوانیروز که طرفدار اعلان همبستگی بودند، و سپهبد حاتم اظهار نمود: «تیمساران به قدر کافی اظهارنظر کردند، اگر تیمسار ریاست ستاد اجازه میدهید رأی گرفته شود.» رأی گرفته شد. «بیطرفی ارتش» به اتفاق آراء مورد تصویب فرماندهان و رؤسای ادارات و سازمانهای نظامی قرار گرفت.[۸][۹][۱۰]
متن بیانیه
ارتش ایران وظیفهٔ دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در آشوبهای داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولتهای قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجامدهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل و بهاتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد که به پادگانهای خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهنپرست ایران بوده و خواهد بود و از خواستههای ملت شریف ایران با تمام قدرت پشتیبانی مینماید.
سپهبدمهدی رحیمی (رئیس شهربانی کل کشور و فرماندار نظامی تهران) درجلسه شورای عالی ارتش قبل از تشکیل جلسه شرکت نکرد و زمانی که امرای ارتش برای تشکیل جلسه وارد دفتر ارتشبد قره باغی میشدند سپهبدمهدی رحیمی به قره باغی میگوید تیمسار من رانخست وزیر فراخوانده و اجازه بدهید من بروم نخستوزیری. قره باغی به وی میگوید بهتر نیست تیمسار ابتدا وضعیت شهربانی کل کشورو فرمانداری نظامی را برای من تشریح کنید. رحیمی میگوید ارتشبد قره باغی شما در جریان هستید که امور مربوط به شهربانی به کلی مختل گردیده و گویا نخستوزیر خیلی عجله دارد اجازه بدهید من بروم نخستوزیری قره باغی میگوید تیمسار سپهبد رحیمی پس دستور میدهم فوری بروید نخستوزیری من وضعیت شهربانی رابه جای شما در شورای فرماندهان تشریح میکنم. سپهبد مهدی رحیمی درکنفرانس مطبوعاتی ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ که پس از دستگیری مقامات سابق برگزار شد نظر خود را چنین بیان داشته است ارتش هیچ وقت از ملت جدا نبوده ملت را در خودش میدیده ومن هم خودم را از ملت جدا نمیدانم
سرنوشت امضاء کنندگان
برخی از امضاء کنندگان اعلامیه در چند روز نخست پیروزی انقلاب در سمتهای خود باقی مانده و سپس برکنار شدند. برخی نیز سرنوشتی دیگر یافته و در دادگاه انقلاب به اعدام یا زندان محکوم شدند. معدودی نیز توانستند از ایران خارج گشته در بیرون از کشور زندگی کنند.
آیتالله خمینی نیز طی یک اعلان عمومی، عقبنشینی ارتش و عدم دخالت آنان در سیاست را اعلام کرده و بیان داشت:
ملت شجاع ایران! خواهران و برادران آگاه! تهران اکنون که به خواست خداوند متعال پیروزی نزدیک است و نیروی ارتش عقبنشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کردهاند، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت از اوضاع و در عین حفظ آمادگی برای دفاع احتمالی، در صورتی که نیروی ارتش به پادگانهای خود رفتهاند، آرامش و نظم را حفظ نمایند. … این جانب به امرای ارتش اعلام میکنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان میدانیم و مانند برادران با آنان رفتار مینماییم.
نخستوزیر دولت موقت طی بیانیه از تیمسار قره باغی به دلیل همکاری و اعلان همبستگی ارتش تشکر کرده و این امر را پیروزی انقلاب دانست:
خوشوقتم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران که امروز در راه پر پیچ و خم و پرگردنه انقلاب نجات بخش خود با شنیدن اعلامیه مورخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش با کمال قدرت اعلام بیطرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواستههای ملت کردند و تیمسار ریاست ستاد ارتش (تیمسار قره باغی) در ملاقات حضوری همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نمود. جا دارد از کلیه آقایان، افسران و سربازان نیز تشکر کنم.
به دنبال اعلان بیطرفی ارتش، سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران نیز که پیش از این دستور بازداشت خمینی و بازرگان و ۱۰۰ نفر دیگر و انتقال آنها با کشتی به جزیرهای در خلیج فارس را صادر کرده بود، طی بیانیهای به نفرات خود دستور داد تا به پادگانها برگردند. او نیز همان روزهای اول اعدام شد.